چرا همواره در بزنگاههاي انتخاباتي، نامهاي تكراري سياستمداران به افكار عمومي عرضه ميشود؟ آيا بازار سياست در ايران دچار قحطالرجال شده؟ آيا جناحهاي سياسي ديگر توان توليد رجال سياسي ندارند؟هرچند شايد برخي از سياستمداران هزار و يك دليل براي پاسخ به اين سوال مطرح كنند و بگويند كه گردونه سياست در ايران، نيروهاي جواني را متولد كرده اما عباس عبدي در گفتوگو با سايت فرارو گفته است كه: «در ايران قحط الرجال وجود دارد و اثبات اين موضوع نياز چنداني هم به شواهد يا آمار و ارقام ندارد» دلايل عبدي براي اثبات اين ادعا ساده است: «در اين باره ميتوان به يك آزمايش مشهور اشاره كرد. موجودي را داخل محفظهاي با سقف شيشهاي كردند و وقتي آنها ميپريدند سرشان به جداره بالاي محفظه برخورد ميكرد. بعد از مدتي اين حيوانات را از محفظه خارج كردند و مشاهده شد آنها برخلاف گذشته ديگر پرش بلندي ندارند و فقط به اندازه ارتفاع قبلي محفظه ميپرند در حالي كه پيش از آن توانايي بيشتري براي پرش داشتند. واقعيت اين است كه جامعه ايران هم به همين صورت است. البته اين شرايط در تمامي حوزهها صدق نميكند، مثلا اگر در ورزش امكان رقابت وجود داشته باشد پيشرفت حاصل ميشود.»
عبدي در ادامه اثبات ادعاي خود يك باشگاه حرفهاي فوتبال را با يك حزب تطبيق داده و گفته است: «اما علت دوم قحط الرجالي در ايران كه بيارتباط با دليل اول هم نيست، فقدان نهاد حزب در ايران است. نيروها در نهاد حزبي پرورش پيدا ميكنند و وقتي نهاد حزب وجود نداشته باشد اصلا معلوم نيست افراد چطور ميخواهند پرورش يابند. مثلا تصور كنيد هيچ باشگاه فوتبالي وجود نداشته باشد؛ در اين شرايط چطور يك فوتباليست خوب و حرفهاي ميتواند ظهور كند؟ لذا وقتي نهادي وجود داشته باشد كه افراد درون آنها و در يك فضاي رقابتي رشد كنند آنگاه ديگر چيزي به نام قحط الرجال معنا نميدهد.» وي در ادامه با بيان چند دليل چرايي وجود قحط الرجال سياسي در ايران به تلاش براي عدم افشاي يكسري از خرابكاريها اشاره كرد و اظهار داشت: «مشكل ديگر اين است كه افراد در دوره مسووليت خود يكسري خرابكاريهايي انجام ميدهند كه بعد حاضر نيستند كنار بروند تا مبادا آن خرابكاري افشا شود. يعني اگر فضا باز شود گند قضيه در ميآيد و طرف نميتواند پاسخ دهد.»
اين فعال سياسي اظهار كرد: «در اينجا در بيشتر موارد افراد اعتبار خود را از پستها و صندليها ميگيرند و چيزي به آن پست اضافه نميكنند و وقتي كه از آن پست جدا ميشوند گويي كه پوچ و بيهوده ميشوند.» وي ادامه داد: «اگر كسي اعتبار داشته باشد بايد در حوزه مدني كار كند، سخنراني كند و اتاق فكر تشكيل دهد و اگر هم اعتباري ندارد كه اصلا نبايد مسووليتي قبول كند. چطور ميشود كسي ٣٠ سال وزير باشد (حتي اگر شايسته هم باشد) و كسي براي جانشيني وي پيدا نشود.»
عبدي در پاسخ به اين سوال كه چرا در ايران نه تنها از تجربه روساي جمهور استفاده نميشود بلكه آنها بعد از اتمام دوره دچار برخي محدوديتها يا حواشي هم ميشوند؟ گفت: «بخشي از اين موضوع ناشي از وضعيت ستيزگونه و سياست صفر و يكي موجود در ايران است. يعني وقتي نيروها كنار ميروند گويي كه نابود ميشوند. در حالي كه مثلا روساي جمهور كشورهاي توسعهيافته بعد از پايان رياستجمهوري نابود نميشوند، بلكه حتي از آنها استفاده ميشود.» وي افزود: «متاسفانه ساخت سياسي در ايران مبتني بر رقابت نيست، بلكه مبتني بر ستيز است و نتيجه آن هم همين ميشود كه مشاهده ميكنيم.»
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=54197
ش.د9502373