تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۷  ، 
شناسه خبر : ۲۹۷۳۲۴
پایگاه بصیرت / صابر گل‌عنبری

(روزنامه شرق – 1395/09/21 – شماره 2748 – صفحه 19)

نظرسنجی انتخاباتی یک نوع روش تحقیق پیمایشی برای شناخت آرا و رویکردهای مردمی است؛ این روش مطالعه در همه عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی در جهان مرسوم است، شاید مهم‌ترین این عرصه‌ها، عرصه سیاسی و به‌ويژه انتخابات باشد که نظرسنجی‌ها به عنوان شاخصی برای شناخت تقریبی زودهنگام برندگان یا بازندگان احتمالی کاربرد دارند. البته درهرحال نتایج نظرسنجی‌ها صرفا در حد داده‌های تخمینی هستند نه حقایق ثابت و مطلق و باید از این زاویه به نظرسنجی‌ها نگاه کرد.

نظرسنجی‌های انتخاباتی بخش جدانشدني از هر نوع فعالیت انتخاباتی در آمریکا از سال ١٨٢٤ تاکنون است؛ در این سال نظرسنجی‌ها با پیش‌بینی دقیق نتایج رقابت انتخاباتی میان «اندرو جکسون» و «جون کوئینسی آدامز» محبوبیت پیدا کردند و با اقبال مواجه شدند. نظرسنجی انتخاباتی از آن سال تاکنون همچنان به عنوان یک ابزار و شاخص مهم در این حوزه مطرح است و نمی‌توان انتخاباتی را در آمریکا متصور بود که مسبوق به نظرسنجی نباشد.

قبل از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر در آمریکا در هشتم نوامبر گذشته، این ابزار مطالعاتی تقریبا بیش از ٨٠ بار به کار گرفته شد و شاید کثرت استفاده از آن در این دوره به این دليل بوده است که انتخابات اخیر به نوعی جنجالی‌ترین انتخابات در تاریخ آمریکا بود؛ اما پیروزی بازرگان «دونالد ترامپ» و شکست رقیب دموکرات او نقطه ‌عطفی در تاریخ نظرسنجی در آمریکا به شمار می‌رود، آن‌هم به علت اتهاماتی که تحلیلگران و ناظران سیاسی به این راهکار پیمایشی وارد می‌کنند و آن را عاجز از کشف تمایلات و آرای واقعی شهروندان آمریکایی مي‌دانند و در کل کارآمدی این ابزار علمی را نه‌تنها در آمریکا، بلکه در سطح جهان به چالش کشیدند. علت این بدبینی تحلیلگران به شکست پیش‌بینی‌های انتخاباتی آنها بازمی‌گردد و در واقع آنها مسئولیت این شکست خود را متوجه نظرسنجی‌ها کردند. اکنون که تندباد انتخاباتی آرام گرفته، شایسته است این سؤال مطرح شود که آیا واقعا نظرسنجی‌ها اشتباه کردند یا تحلیلگران و ناظران سیاسی به اشتباه رفتند؟

در پاسخ به این پرسش، همچنان که عنوان خود مقاله گویاست، باید گفت نظرسنجی‌ها در پیش‌بینی انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر در آمریکا اشتباه نکردند، بلکه تعدادی از آنها خیلی دقیق هم بودند؛ اما این تحلیلگران بودند که به اشتباه رفتند. علت این اشتباه در چه بود؟ و کجا اشتباه کردند؟ برای یافتن پاسخ این سؤال کافی است که اندکي آشنایی با دانش نظرسنجی و شیوه تحلیل و تفسیر داده‌ها، نتایج آنها و همچنین اطلاعات جامعی از نظام انتخاباتی پیچیده آمریکا داشته باشیم.

مهم‌ترین فاکتورهای تعیین‌کننده که در تحلیل نتایج نظرسنجی انتخاباتی آمریکا به آنها توجه نشد:

نخست: نتایج نظرسنجی‌های انتخاباتی چه در آمریکا و چه در هر نقطه از جهان متغیر هستند و ثابت نیستند، آن‌هم به علت پاره‌ای عوامل که ممکن است در دوران نظرسنجی‌ها تا روز رأی‌گیری روی دهند و نتایج را در هر لحظه تحت‌الشعاع خود قرار دهند؛ این عوامل ممکن است چند هفته، چند روز یا حتی چند ساعت قبل از برگزاری انتخابات حادث شوند. به همین دليل باید به آنها به عنوان فاکتورهای مهمی نگاه کرد که بر تغییر لحظه‌ای نتایج نظرسنجی‌ها تأثیرگذارند.

این عوامل دو دسته‌اند:

١- «انتخاب در آخرین لحظات»، تعداد درخور ‌توجهی از رأی‌دهندگان در آخرین روزها و ساعات مانده به انتخابات، کاندیدا یا کاندیداهای مورد نظر خود را انتخاب می‌کنند و قبل از آن در تردید قرار دارند.

٢- «فاکتورهای غافلگیرکننده»، منظور از فاکتورهای غافلگیر‌کننده، وقوع مسائل مهمی است که می‌تواند روند انتخابات را به‌شدت تحت ‌تأثیر قرار دهد، از این زاویه در انتخابات‌هایی که در آخرین روزها و ساعات با چنین غافلگیری‌هایی مواجه‌اند، نظرسنجی‌هایی به واقعیت نزدیک‌تر هستند که مربوط به آخرین روزهای مانده به انتخابات هستند، نه نظرسنجی‌های هفته‌ها یا ماه‌های قبل از آن.

در این راستا، کسی که نظرسنجی‌های افکار عمومی آمریکا را دنبال کرده باشد، به خوبی می‌داند هرچه به روز انتخابات نزدیک‌تر می‌شدیم، فاصله‌ها میان دو کاندیدا کمتر می‌شد، به نحوی که از ١٠ درصد در ماه می‌ به یک تا چهار درصد در چند روز مانده به انتخابات کاهش یافت. نظرسنجی‌های انجام‌شده در چند روز مانده به انتخابات، از گرم‌ترشدن تنور انتخابات و کاهش فاصله‌ها میان دو کاندیدا حکایت داشت و کار به آنجا رسید که چند نظرسنجی در آخرین روزها و ساعات مانده به انتخابات از پیشی‌گرفتن ترامپ بر کلینتون سخن گفتند.

در زیر به مهم‌ترین نظرسنجی‌های انجام‌شده در فاصله زمانی نزدیک به برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا که گویای کمترشدن فاصله‌ها و شانس برابر دو طرف بود، اشاره می‌کنیم:

١- نظرسنجی‌هایی که از کم‌شدن فاصله‌ها و نزدیک‌بودن دو كانديدا حكايت مي‌كرد:

الف: آخرین نتایج نظرسنجی مشترک رویترز و مؤسسه افکارسنجی «اپسوس» (Ipsos) که در ششم نوامبر منتشر شد، نشان می‌داد کلینتون با ٤٤ درصد بر ترامپ با ٤٠ درصد پیش بوده است. این نظرسنجی ٣١ اکتبر تا چهارم نوامبر انجام شده بود.

ب: شبکه فاکس‌نیوز چهار روز مانده به انتخابات، نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که کلینتون یک درصد از ترامپ پیش بود. طبق این نظرسنجی در صورت فرض رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا با حضور تنها دو نامزد جمهوری‌خواه و دموکرات، کلینتون با ٤٦ درصد در برابر ٤٥ درصد ترامپ، از او پیش بود.

٢: نظرسنجی‌هایی که از پیش‌‌بودن ترامپ سخن گفتند:

نتایج چند نظرسنجی در آخرین روزها و ساعات مانده به انتخابات از تحول مهمی پرده برداشتند و آن هم این بود که دونالد ترامپ برای اولین‌بار از هیلاری کلینتون پیشی گرفته است. در زیر به سه نظرسنجی دراین‌باره اشاره می‌کنیم:

الف: آخرین نظرسنجی شبکه «ای‌بی‌سی‌نیوز» و روزنامه «واشنگتن‌پست» که نتایج آن اول نوامبر منتشر شد، گویای پیش‌افتادن ترامپ برای اولین‌بار بود. در نتایج این نظرسنجی آمده بود که آرای کلینتون در میان حامیان پروپاقرصش هفت درصد کاهش نشان می‌دهد. براساس این نظرسنجی، ترامپ ٤٦ درصد و کلینتون ٤٥ درصد آرا را کسب می‌کرد.

ب: تارنمای روزنامه «لس‌آنجلس‌تایمز» آمریکا چهار روز مانده به انتخابات نتایج یک نظرسنجی را اعلام کرد که نشان می‌داد ٤٧,٥ درصد از شرکت‌کنندگان به ترامپ رأی می‌دهند. همچنین ٤٢.٥ درصد نیز از کلینتون اعلام حمایت کردند.

ج: نظرسنجی مشترک سایت روزنامه «لس‌آنجلس‌تایمز» و «دانشگاه کالیفرنیای جنوبی» (USC Tracking) نشان می‌داد که ترامپ با پنج درصد اختلاف رقیب دموکرات خود را پشت‌ سر گذاشته است.

در این نظرسنجی که در فاصله زمانی ٢٩ اکتبر تا چهارم نوامبر برگزار شد، ترامپ با ٤٨ درصد آرا در برابر ٤٣ درصد آراي هیلاری کلینتون در صدر قرار گرفت.

مهم‌ترین عوامل نزدیک‌کننده نتایج نظرسنجی‌ها در روزهای آخر:

الف: جیمز کومی، رئیس پلیس فدرال آمریکا «اف‌بی‌آی»، در ٢٨ اکتبر ٢٠١٦ یعنی تنها ١٠ روز مانده به انتخابات از احتمال بازجویی از هیلاری کلینتون به خاطر برخورد نامناسب وی با اطلاعات محرمانه در نامه‌های الکترونیک سخن گفت. برخی در آن هنگام از این سخنان کومی به‌عنوان «بمب انتخاباتی» یاد کردند که صدای انفجار آن در هنگام اعلام نتایج انتخابات بیشتر به گوش رسید.

به‌عنوان مثال، همه نظرسنجی‌هایی که به آنها اشاره کردیم و دال بر کاهش آرای کلینتون و افزایش آرای ترامپ، نزدیک‌شدن آرا و حتی پیش‌افتادن ترامپ بود، پس از سخنان رئیس اف‌بی‌آی انجام شده است.

ب: «انتخاب در آخرین روزها»، در انتخابات آمریکا هم مانند اکثر انتخابات‌ها در سراسر جهان، دو قشر در آخرین لحظات مانده به انتخابات تصمیم خود را گرفتند که این امر نیز تغییر ملموسی در نتایج نظرسنجی‌ها و متعاقبا نتایج انتخابات ایجاد کرد. این دو قشر عبارت بودند از:

- «قشر متردد»، این قشر قصد شرکت در انتخابات را داشت؛ اما هنوز گزینه مدنظر خود را انتخاب نکرده بود و این اتفاق در روزهای آخر افتاد؛ به‌گونه‌ای‌که چنین فاکتوری سهم بسزایی در کاهش فاصله‌ها و افزایش آرای ترامپ داشت.

- «قشر خاموش»، (صاحبان آرای خاکستری)، این قشر در دوره‌های قبلی در انتخابات آمریکا شرکت نداشت؛ اما در این انتخابات تصمیم به مشارکت گرفت و علت آن هم موفقیت ترامپ در جلب نظر آنها با گفتمان پوپولیستی‌اش بود. این مسئله یکی از فاکتورهای تأثیرگذار در تغییر نتایج نظرسنجی‌ها در آخرین روزها به‌ نفع ترامپ بود.

دوم: نظرسنجی یک مجموعه قواعد و سازوکار خاص خود را دارد که تحلیلگران و ناظران سیاسی به‌هیچ‌وجه نباید آنها را در تحلیل نتایج نظرسنجی‌ها نادیده بگیرند. چه‌بسا مهم‌ترین این قواعد «حاشیه یا درصد خطا» (Margin of error) باشد که بی‌توجهی به آن نتایج گمراه‌کننده‌ای به دست می‌دهد؛ به‌ویژه وقتی که آرای کاندیداها در نتایج نظرسنجی‌ها بسیار به هم نزدیک باشد. تعیین «حاشیه خطا» در کشورهای جهان متفاوت است؛ اما استاندارد آن از «سه تا پنج» درصد است.

مشکل اصلی که در برخورد با نتایج نظرسنجی‌های انتخاباتی آمریکا وجود داشت، به‌کارنگرفتن این عنصر مهم یعنی «حاشیه خطا» در روند تحلیل نتایج از سوی تحلیلگران و ناظران بود؛ به‌نحوی‌که آنها صرفا به درصد آرای دو کاندیدا در نتایج توجه کردند.

اهمیت فاکتور «حاشیه خطا» زمانی به وضوح هویدا می‌شود که درصد آرای کاندیداها در نظرسنجی‌ها نزدیک به هم باشد. به‌عنوان مثال، وقتی گفته می‌شود یک کاندیدا در یک نظرسنجی ٤٤ درصد آرا و دیگری ٤٦ درصد آرا را کسب کرده است، از لحاظ علمی و دانش نظرسنجی این مسئله به آن معنا نیست که کسی که ٤٦ درصد را به دست آورده، از دیگری که ٤٤ درصد را کسب کرده، پیش است. این تحلیلی نادرست از نتایج نظرسنجی است و در آن قاعده مهم «حاشیه خطا» اعمال نشده است.

گفتیم که ما «حاشیه خطا» را داریم که از سه تا پنج درصد است و در انتخابات آمریکا معمولا از چهار تا پنج درصد در نظر گرفته می‌شود كه وقتی این قاعده را در تحلیل نتایج نظرسنجی اعمال می‌کنیم، این نتیجه حاصل می‌شود: شخصی که در نظرسنجی ٤٤ درصد آرا را کسب کرد، در نتایج واقعی انتخابات احتمال دارد آرای او به ٤٠ یا ٣٩ درصد کاهش یا به ٤٨ یا ٤٩ درصد افزایش یابد، همچنین نامزدی که ٤٦ درصد را در نظرسنجی کسب کرده بود، در نتایج واقعی انتخابات این احتمال وجود دارد که آرایش به ٤٢ یا ٤١‌درصد کاهش یا به ٥٠ یا ٥١ درصد افزایش یابد. در حقیقت هر دو احتمال وارد است.

آنچه در هنگام اعلام نتایج انتخابات آمریکا اتفاق افتاد، این بود که در ایالت‌هایی که دو کاندیدا شانس برابر یا نزدیک به هم داشتند، نتایج به ‌نفع نامزد جمهوری‌خواهان رقم خورد. در اینجا به‌عنوان مثال، به دو نمونه نظرسنجی در این ایالت‌ها اشاره می‌کنیم:

الف: آخرین نظرسنجی مشترک شبکه «ان‌بی‌سی»، روزنامه «وال‌استریت‌ژورنال» و مؤسسه ماریست پولز (Marist Polls) در ایالت فلوریدا در دوم نوامبر یعنی تنها شش روز مانده به انتخابات، از شانس تقریبا برابر دو کاندیدا حکایت داشت. در این نظرسنجی کلینتون ٤٥ درصد و ترامپ ٤٤ درصد آرا را کسب کرد. وقتی نتایج انتخابات در این ایالت اعلام شد، دیدیم که نتایج دو طرف نزدیک به هم است و این همان چیزی بود که در نتایج نظرسنجی در این ایالت، فقط چند روز مانده به انتخابات، نمود داشت.

در تحلیل نتیجه نظرسنجی انجام‌شده در ایالت فلوریدا، با اعمال «حاشیه خطا» (که گفتیم در آمریکا معمولا از چهار تا پنج درصد است)، می‌بینیم که آرای ٤٥ درصدی کلینتون در نظرسنجی در انتخابات، به ٤٧,٧٤ درصد یعنی حدود سه درصد بیشتر رسید، و آرای ٤٤درصدی ترامپ در نظرسنجی، در انتخابات رشد پنج‌درصدی داشت؛ یعنی دقیقا همان پنج‌درصدی که در «حاشیه خطا» به آن اشاره شد، افزایش یافت.

سوم: مسئله مهم دیگری که از نگاه تحلیلگران مغفول ماند، این است که نظرسنجی‌های ملی انتخاباتی در آمریکا، به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند شاخصی علمی و پیمایشی برای تشخیص زودهنگام و تقریبی نتایج انتخابات باشد؛ علت آن هم نظام انتخاباتی پیچیده آمریکا، وجود نظام الکترال کالج و ازاین‌رو، تأثیرگذارنبودن آرا در سطح ملی در نتایج انتخابات است. البته زمانی نظرسنجی‌های ملی انتخاباتی در آمریکا، تا حدود زیادی کارکرد خود را در تشخیص تقریبی نتایج انتخابات از دست می‌دهند که آرای کاندیداها در نتایج این نظرسنجی‌ها، به هم نزدیک باشد.

در نظرسنجی‌های ملی که غالب نظرسنجی‌های انتخاباتی آمریکا را تشکیل می‌داد، کلینتون با فاصله کمی از ترامپ پیش بود که این نتیجه، کاملا با نتایج شمارش آرای مردمی در سطح ملی در آمریکا، همسو است؛ به‌نحوی‌که تا این لحظه، آرای کلینتون در سطح ملی بیش از یک‌ میلیون از آرای ترامپ بیشتر است. حتی به گفته ناظران انتخاباتی آمریکا، این احتمال وجود دارد که این آرا پس از پایان شمارش آرای غایبان انتخاباتی (کسانی که از طریق پست رأی داده‌اند)، به دو‌ میلیون هم برسد؛ یعنی کلینتون با وجود داشتن دو میلیون رأی بیشتر از ترامپ، بازنده انتخابات شد!

برای درک اینکه چرا کلینتون با وجود داشتن این مقدار آرای بیشتر، بازنده انتخابات شد، مثالی می‌زنیم. خانم کلینتون با کسب ٦٠ درصد آرای مردمی در ایالت کالیفرنیا، ٥٥ رأی الکترال «الکترال کالج» این ایالت را به خود اختصاص داد. در اینجا، کلینتون اگر ٥١ درصد آرای مردمی را هم کسب می‌کرد، باز همان ٥٥ رأی الکترال کالیفرنيا را از آن خود کرده بود. این نشان می‌دهد که ٩ درصد از آرای مردمی اکتسابی کلینتون، عملا در نتیجه انتخابات در این ایالت بی‌تأثیر بود؛ به این دلیل که هر کدام از نامزدها فقط با کسب اندکی بیش از ٥٠ درصد در هر ایالتی برنده کل آرای الکترال آن ایالت می‌شوند و دیگر نیازی نیست بیش از ٥١ درصد آرای مردم آن ایالت را کسب کنند.

این مسئله به خوبی نشان می‌دهد که با توجه به نظام انتخاباتی «الکترال کالج»، نظرسنجی‌های انجام‌شده در سطح ملی در آمریکا، نمی‌تواند معیاری دقیق برای پیش‌بینی پیروز یا بازنده احتمالی انتخابات باشد.

بااین‌وجود، اگر درصدهای اکتسابی نامزدها در نظرسنجی‌های ملی فاصله زیادی با هم داشته باشند، مثلا بیش از ١٠ یا ١٥ درصد باشند، می‌توان از نتایج آنها برای تشخیص زودهنگام نتایج انتخابات تا حدودی بهره برد؛ اما‌ اگر درصدها به هم نزدیک باشند، به هیچ‌وجه شاخصی برای خوانش زودهنگام نتایج انتخابات نیست.

چهارم: تحلیلگران به نوعی قربانی قدرت رسانه‌ای دموکرات‌های آمریکا شدند. این رسانه‌ها، نظرسنجی‌هایی را بیشتر منعکس می‌کردند که از فاصله زیاد میان دو کاندیدا حکایت داشت و معمولا خیلی کم به نظرسنجی‌هایی توجه می‌کردند که فاصله نزدیک یا حتی پیشی‌گرفتن ترامپ را نشان می‌دادند. اینجا بود که تحلیلگران به نوعی قربانی جریان غالب رسانه‌ای آمریکا شدند که سلطه دموکرات‌ها، در آن هویداست. البته از سوی دیگر، بيشتر تحلیلگران، به‌نوعی گرفتار رغبت درونی خود و نفرت از ترامپ نيز بودند و بدشان نمی‌آمد تحليل‌هايي در این چارچوب ارائه دهند؛ و‌گر‌نه، چطور ممکن بود مایکل مور، کارگردان معروف آمریکایی و از مخالفان سرسخت ترامپ، قبل از انتخابات به ضرس قاطع از پیروزی ترامپ سخن بگوید و ناظران و تحلیلگران سیاسی با قطعیت از پیروزی کلینتون بگویند!

در پایان، بار دیگر ذکر این نکته خالی از لطف نیست که بايد در تحلیل نظرسنجی‌های انتخاباتی آمریکا، همه قواعد تحلیلی دانش نظرسنجی و در رأس آنها، «حاشیه یا درصد خطا» و در کنار آن نظام انتخاباتی پیچیده آمریکا، مدنظر قرار بگیرد تا از تکرار این اشتباهات تحلیلی در آینده، اجتناب شود.

http://www.sharghdaily.ir/News/109663

ش.د9502605