چندین دهه پیش، «میخاییل وسلنسکی» کتابی نوشت به نام «نومانکلاتورا». وسلنسکی که یکی از معدود افراد صاحب امتیاز در شوروی سابق بود، رهبر مجامع شوراها در این کشور هم محسوب میشد. او در کتاب نومانکلاتورا نشان میدهد که چگونه یک «طبقه ممتاز» در انقلاب شوروی و در ساختار بروکراتیک آن شکل گرفت. وی در بیان ویژگی این طبقه ممتاز این گونه مینویسد: «طبقه ممتازان و عالیجنابان سرخ که در شوروی و کشورهای اروپای شرقی حکومت میکردند؛ گروهی بستهاند که اگرچه کاملاً با حزب مخلوط نبودند ولی قدرت و ثروت عمومی را در اختیار داشتند.» وسلنسکی در نهایت نشان میدهد که چگونه شکلگیری این طبقه ممتاز که خود زمانی جزو انقلابیون سابق بودند، بهعنوان یکی از عوامل فروپاشی انقلاب شوروی تبدیل شد.
شکلگیری طبقه خواص در انقلابها
این ماجرا اما فقط محدود به انقلاب شوروی نبوده و نیست. این اتفاق ممکن است برای هر انقلاب دیگری که ماهیت مردمی و عدالتخواهانه دارد هم رخ بدهد. جامعه دینی عصر امیرالمؤمنین؟ع؟ نیز یکی از شواهد دیگر این ماجراست. چندین سال پس از رحلت پیامبر؟ص؟جامعه اسلامی به جایی رسید که کسانی که روزی روزگاری، در جبهه پیامبر مبارزه میکردند و شمشیر میزدند، آنچنان گرفتار دنیازدگی و رفاهطلبی شدند که اساساً از گذشته انقلابی خویش نیز عدول کردند.
هفته پیش، رهبر انقلاب نیز در بیانات خود به مناسبت روز 13 آبان، به همین ماجرا اشاره کردند و با ذکر فرازی از سخن امیرمومنان؟ع؟چنین فرمودند: «امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرماید: «فَتَزیغُ قُلوبٌ بَعدَ استِقامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعدَ سَلامَه» بعضی از دلها یک روزی مستقیم بودند، در راه راست قرار داشتند، درست حرکت میکردند اما بعد برگردانده شدند... حالا چرا واژگونه میشود؟ خدا که به کسی ظلم نمیکند؛ خودمان هستیم که آلوده دنیا میشویم، آلوده محبتهای بیجا میشویم، آلوده جاهطلبی میشویم، آلوده رفیقبازی میشویم، آلوده جناحبازی و حزببازی میشویم، دلمان واژگونه میشود و از آن راه درست، از آن استقامت اولی بر میگردیم.»
ایشان در بخشی دیگر از بیانات خود، با اشاره به اینکه چه کسانی در حال تزریق فکر اشتباه در مواجهه با دستگاه استکبار و آمریکا هستند، اینگونه میفرمایند: «در درجه اول خود دستگاه استکبار و آمریکا هستند و درجه دوم بعضی آدمها در داخل؛ آدمهایی که -من همه را متهم نمیکنم- بعضیشان وابسته به تشکیلات سرویسهای جاسوسی یا سیاسی یا مراکز خاص آمریکایی هستند، بعضیشان هم نه، وابستگی ندارند؛ از نفسافتادهها، پشیمانشدهها، بوی لذت دنیا به مشامشان رسیدهها.»
مهمترین آفت انقلاب اسلامی در دهه چهارم
از نفسافتادهها، پشیمانشدهها و دنیازدهها آفت هر انقلابی هستند و گویا انقلاب اسلامی، در چهارمین دهه از عمر خود، بیش از هر مسأله دیگری، با این آفت مواجه است. این البته اولین هشدار رهبر انقلاب نسبت به این آفت نبود. دو دهه پیش، در عصر اصلاحات، عصری که وابستگان به دولت اصلاحات، تئوری فروپاشی و استحاله انقلاب اسلامی را پایهریزی میکردند، رهبر انقلاب با طرح مسأله «خواص و عوام» و خطر دنیازدگی خواص به عنوان یک عامل استحاله انقلاب اسلامی، نسبت به آن واکنش نشان دادند. یک دهه و اندی پس از آن، نتایج دنیازدگی خواص، خود را در فتنه 88 نشان داد.
همان روزها رهبر انقلاب در بیان این موضوع اینگونه فرمودند: «افرادی هستند اطلاع هم دارند، واقعیت را هم میدانند؛ در عین حال کمک میکنند به جهتگیریهای مخالف، جهتگیریهای دشمن. خیلی از این کسانی که پشیمان شدند و راه را برگشتند، یک روزی به شکل افراطی انقلابی بودند؛ اما یک روز شما میبینید درست در نقطه مقابل آن روز ایستادهاند و در خدمت ضد انقلاب قرار گرفتهاند! این به خاطر همین عوامل است؛ هواهای نفسانی، شهوات نفسانی، غرق شدن در مطالبات مادی.
عامل اصلی اینها هم غفلت از ذکر پروردگار، غفلت از وظیفه، غفلت از مرگ، غفلت از قیامت است؛ اینها موجب میشود که بهکلی 180 درجه جهت گیریشان عوض شود.»
پنهان کردن چرخش رفتاری، زیر سایه نظریات علمی
این افراد اما چرخش رفتار و گفتاری خود را هیچگاه به وضوح بیان نمیکنند؛ بلکه آن را زیر سایه نظریات شبه علمی و روشنفکری برای پیشرفت و توسعه ایران پنهان میکنند. این نظریات البته موضوع جدیدی نیست و مردم ایران، حداقل 200 سال است که از زبان جریان شبه روشنفکر وطنی، آن را شنیده است. در طول این 200 سال، حداقل پنج شرط از زبان این جریان برای توسعه کشور مطرح شده است:
1- پیشرفت در ایران فرآیندی است که با عزم و انرژی فرنگی (غربی) به پیش خواهد رفت.
2- ایران هیچ راهی ندارد مگر آن که به پیامدهای مثبت و منفی آن بپیوندد.
3- اگر ایران بخواهد اسلامی رفتار کند و اسلام را راهنمای تصمیمگیریها و اقدامات خود قرار دهد مسلم است که نمیتواند با جهانی که بر مبنای سرمایهداری، قدرت نظامی و ائتلافهای مبتنی بر قدرت اداره میشود، همکاری و مناسبات راهبردی داشته باشد.
4- پیشرفت عمومی ایران بدون هماهنگی با قدرتهای بزرگ امکانپذیر نیست.
5- برای رسیدن به توسعه و پیشرفت، ایران هیچ راهی ندارد مگر اینکه قید استقلال و آزادی خود را بزند.
شاید برخی اینگونه تصور کنند که این شروط، ربطی به حال و روز مسوولان جمهوری اسلامی ندارد و مخصوص همان جریان شبهروشنفکری است. این اما تصور اشتباهی است. شبیه همین جملات، حداقل از یک دهه پیش، در جاهایی چون مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، توسط عناصر وابسته به «مکتب نیاوران» در حال پیریزی بوده و هست. جناب آقای روحانی که پیش از ریاست جمهوری، سالها مسوولیت این مرکز را برعهده داشت، در یکی از نوشتههای خود، با طرح دوگانه «انقلاب اسلامی- جمهوری اسلامی» که البته تقلبی و دروغین است، پیششرط توسعه را تلویحاً کنار نهادن «انقلابی گری» و آرمانهای انقلاب اسلامی، و صرفاً توجه به امورات کشور بیان میکنند.
ایشان مینویسند: «یکی از مباحث مهم و زیربنایی در این زمینه، همان بحثی است که کم و بیش، هنوز در گوشهوکنار فضای ذهن نخبگان خلجان میکند و اینکه آیا میخواهیم «جمهوری اسلامی ایران» باشیم یا میخواهیم «انقلاب اسلامی» باشیم.
اگر بناست انقلاب اسلامی باشیم، رسالت بسیار بزرگی بر دوش داریم. یعنی ما انقلاب اسلامی هستیم و میخواهیم این فرهنگ را در سطح منطقه و جهان اسلام نشر بدهیم و قاعدتاً قدرت و ثروت خودمان را هم در سایه آن میبینیم و بر این مبنا هر مقدار انقلاب اسلامی بسط و گسترش پیدا کند، بهطور طبیعی بر قدرت و حتی ثروت ما افزوده خواهد شد. اما اگر میخواهیم «جمهوری اسلامی ایران» باشیم رسالت اولیه و اولویت ما جمهوری اسلامی ایران است. پس باید مسیر دیگری را بپیماییم... در واقع انقلاب کردیم که به جمهوری اسلامی برسیم و دیگر نباید به گذشته رجعت کنیم.»
هفت ماه تا دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران فرصت است. در این فرصت، بیتردید یکی از اولویتهای اساسی دستگاههای دولتی و نخبگان سیاسی- فرهنگی، میبایست نقد دقیق و عالمانه جریان ازنفسافتادهها، پشیمانشدهها و دنیازدهها باشد. رهبر انقلاب در یکی، دو سال گذشته، با طرح2 موضوع «نفوذ» و «دوگانه انقلابی و ضدانقلابی»، ابعاد جدیدی از خطر این افراد و جریانها را نشان دادهاند. حالا نوبت سایر افراد است که این محورها را امتداد ببخشند. برخورد صحیح با این مسأله میتواند آینده انقلاب اسلامی را تضمین کند.
http://sobhe-no.ir/newspaper/117/3/3519
ش.د9503017