تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۷  ، 
شناسه خبر : ۲۹۷۸۴۲
رئيس شوراي هماهنگي حزب‌الله: كوروش وجود خارجي ندارد
(روزنامه شرق - 1395/09/09 - شماره 2740 - صفحه 6)

سال‌ها پس از حاكم شرع دادگاه‌ انقلاب، حالا «حسين الله‌كرم» هم به جرگه منكران كوروش پيوسته است. رئيس شوراي هماهنگي حزب‌الله با انتشار مطلبي در اينستاگرام خود، به بهانه تجمع روز تولد كوروش در آبان ماه و حواشي آن در پاسارگاد، هويت اين پادشاه هخامنشي را زير سؤال برده و مدعي شده چرا در تاريخ و ادبيات نامي از كوروش نيست. او نوشته است: «ﭼﺮﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ هيچ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢ‌‌هاي ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ، ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ نمي‌شناسن؟؟؟ ۲- ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ، ﭼﺮﺍ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﻭ مي‌دونن، ﺑﺎﺭها ﻭ ﺑﺎﺭها «ﻣﺮﺩﻭﮎ» ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﻭ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ مي‌گويد ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩﻩ؟ ۳- ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺴﺖ؟؟؟ ﺳﻌﺪﯼ، ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻌﺮﺍ، ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﻧﺒﺮﺩﻥ؟؟؟ ﻣﮕﺮ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟! ﭼﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎهاﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟؟؟ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺎهان ﻭ حكومت‌هايي قبل‌تر ﺍﺯ هخامنشيان ﻭ ﺑﻌﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻩ، ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﯽ‌ﺩﻭﻧﺴﺘﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﭼﻪ ﮐﺴﯿﻪ؟؟؟ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ‌ها ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﺎﻋﻈﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩﻩ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﯾﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ! ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮﯼ، ﺍﺳﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ‌ﺷﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ شخصيت كوروش ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ‌ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍيرﺍنياﻥ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﻮﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ نکردن! ﺑﺮﺧﻼﻑ ساير ﺍﺳﺎﻣﯽ ﭘﺎﺩﺷﺎهاﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ، ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﺘﻮﻥ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ، ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ؟ ۴- ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺭﻭﻡ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺍﺭﻭﭘﺎ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﺰﺍﯾﺮ ﻣﺪﯾﺘﺮﺍﻧﻪ، ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ، ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﻭ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺛﺎﺑﺖ مي‌كنه ﮐﻪ ﺭﻭﻡ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ، ﺍﻣﺎ ﺁﺛﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ، ﮐﻪ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻧﺶ ﻣﺪﻋﯽ هستند ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﯿﺎ ﻭ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩﻩ، ﺩﺭ هيچ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺟﺰ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﺍﯾﺮﺍﻧﻤﻮﻥ!!! ﺣﺘﯽ ﺧﺮﺍﺑﻪ‌ﺍﯼ، ﺳﺘﻮﻧﯽ، ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﻣﺎﻝ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﻮﺭﻭﺷﻪ! ﭼﻄﻮﺭ ميشه ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍتوﺭیش ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﻪ، ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺪﻧﺶ هيچ ﺍﺛﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﺍﺗﺶ ﻧﺒﺎﺷﻪ؟؟؟ ٥- ﻧﮑﺘﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ هرﭼﯽ ﺁﺛﺎﺭ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺍﻻﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ هست ﺟﺪﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻨﺒﻌﺸﻮﻥ ﺗﺎﺭیخ هرﻭﺩﻭﺕ ﻭ ﻧﻘﻞ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ هستش ﮐﻪ ﺧﺎﺭﺟﯽ هستند ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺸﻒ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ‏(ﻉ‏) ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﮐﺸﻒ ﻭ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ هرﻭﺩﻭﺕ همه ﺩﺭ ﯾﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ‌ﺗﺒﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ!!! ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻘﺒﺮﻩ‌ﺍﯼ ﮐﻪ قرن‌ها ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻮﺩﻩ، ﯾﻬﻮ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯿﺸﻪ؟ ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﭘﻬﻠﻮﯼ!!!! ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ‌ﺷﻨﺎﺳﺎﯼ ﺑﺎهوﺵ ﻗﺒﻠﺶ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﻥ؟؟؟».

«الله‌كرم» كل ماجراي تاريخ هخامنشي، باستان‌شناسي و خط ميخي را به يك توطئه انگليسي تقليل مي‌دهد. اين راهي است كه البته پيش از او صادق خلخالی رفته بود. خلخالي هم برخلاف بسیاری از روحانیون نظر مثبتی درباره کوروش نداشت. او در بخشی از رساله خود نوشته است: «راجع به دین پادشاه هخامنشی باید این معنی را اذعان نمود که آنها یک دین مسلم و ثابت نداشته‌اند، بلکه در هر کوره و دوره دین آن مکان و زمان را قبول می‌کرده‌اند و پایبند به هیچ یک از مذاهب نبوده‌اند و برای پیشبرد مقاصد سیاسی و شیطانی خود به آب و رنگ هر مذهبی خود را زینت می‌داده‌اند. همچنان که کوروش برای زئوس، مردوک، مهر، ناهید و افرودیت قربانی می‌کند، با اینکه آنها خدایان ملل مختلف بوده‌اند، مثل ملکه انگلستان در هند شاش گاو را به عنوان تبرک که عقیده بعضی از هندو‌ها است می‌خورد».

«خلخالی» سپس به ریشه روایت‌های به عقیده وی «دروغ درباره تاریخ زندگی کوروش پرداخته»، «هرودوت» مورخ را دروغ‌پرداز دانسته و روایت گزنفون از کوروش را نیز برآمده از تخیلات او دانسته و نوشته است: «نوشته‌های هرودوت به صورت افسانه و برای نقال‌های قهوه‌خانه و درویش‌های سر کوچه‌ها هم به درد نمی‌خورد تا چه رسد که از آن یک حماسه کوروش کبیر بسازیم و بعد هم به آن افتخار کنیم».

كار صهيونيسم است

برخلاف «الله‌كرم» كه ريشه‌هاي كوروش‌شناسي را برآمده از توطئه‌اي انگليسي مي‌داند، خلخالي آن را كار صهيونيسم مي‌دانست. او حتی پرویز ناتل‌خانلری را نیز مهره ثابت صهیونیسم بین‌المللی می‌نامید، به نوشته او «خانلري با وجود تصریح مورخین شرق و غرب که هرودوت یا گزنفون دروغگو هستند... قلم به دست گرفته و از هر راه ممکن وارد شده، از کوروش کبیر قهرمان ساخته و لوحه او را به نام اولین لوحه حقوق بشر به مردم معرفی می‌کند».

«صادق خلخالی» گرامیداشت روز تولد کوروش را سیاستی استعماري دانسته و نوشته است: «گاهی مردم را به تریاک و زمانی دیگر مردم را به میگساری و موسیقی و هنر و وقت دیگر آنها را به ورزش و میدان المپیک و بار دیگر آنها را به هیپی‌گری و درویشی و عرفان موهومی و سپس به لباس و مدپرستی مثل مینی‌ژوپ و ماکسی و میدی و غیره و بالاخره به وسیله سینما و تئا‌تر و تریا و کاباره و به وسیله مجلات و روزنامه‌های مزدور و عکس‌ها و فیلم‌های سـ. ک. سی و به وسیله رمان و تاریخ موهومی و روز تولد موش و سگ و گربه و یا کوروش کبیر مشغول کرده و می‌خواهند که ملت هیچگاه رشد فکری نداشته باشند».

«صادق خلخالی» توصیف کوروش را به تمامی از موضعی خصمانه و مبتنی بر نفی روایت‌های مثبت آغاز کرد و به آنجا رسید که سخن‌گفتن از عظمت دوران حکمرانی او بر ایران را «سیاست استعمار» و «توطئه یهود» دانست.

«خلخالی» این سخنان را از موضع یک دانش‌آموخته حوزه نوشته بود اما او با این رساله در برابر برخی بزرگان حوزه قرار می‌گرفت. از آن‌جمله علامه طباطبایی بود که کوروش را مصداق «ذوالقرنین» دانسته و نوشته بود: «به هر قومی ظفر پیدا می‌کرد، از مجرمان ایشان می‌گذشت و عفو می‌نمود و بزرگان و کریمان هر قومی را اکرام و ضعفای ایشان را ترحم و مفسدان و خائنان را سیاست می‌نمود».

ذوالقَرنین یکی از شخصیت‌های ذکرشده در قرآن است. براساس آنچه در قرآن آمده است، ذوالقرنین، فرمانروایی بود که سه لشکرکشی مهم داشت؛ نخست به باختر، سپس به خاور و سرانجام منطقه‌ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت. او انسان یکتاپرست و مهربانی بود و از طریق دادگری منحرف نمی‌شد و به همین جهت، مشمول لطف خدا بود او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقه‌ای نداشت. او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدی بود که در آن، به جای آجر و سنگ، از آهن و مس استفاده شده است و هدف او از ساختن این سد، کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج‌وماجوج بوده است.

هرچند «علامه طباطبایی» کوروش را‌‌ همان ذوالقرنین می‌داند؛ اما خلخالی بی‌توجه به تفسیر علامه، مفسران و روحانیونی که کوروش را مصداق «ذوالقرنین» ذکرشده در قرآن دانسته بودند، واعظان سلطنت و دربار معرفی کرد و نوشت: «مگر یک نفر انسان به‌تمام‌معنی جانی و منحط از نظر اخلاق عمومی و خصوصی، می‌تواند ذوالقرنین باشد؟ حیف است که ذوالقرنین مقدس و محبوب، کوروش منحوس جاه‌طلب و عیاش و آدمکش باشد... فردی که زن خود را پس از باده‌گساری‌های بی‌حد به مردم عرضه می‌کند و در حالت مستی، فرمان قتل مردمانی را که ضدیهودند صادر می‌کند».

این در حالی بود که به اعتقاد علامه طباطبایی و آن‌چنان که او در تفسیر آیاتی از سوره کهف می‌آورد، کوروش «به وحی و یا الهام و یا به وسیله پیغمبری از پیغمبران تأیید می‌شده» و «از کسانی بوده که خداوند خیر دنیا و آخرت را برایش جمع کرده بود؛ خیر دنیا برای اینکه سلطنتی به او داده بود که توانست با آن به غرب و شرق برود و هیچ چیز جلوگیرش نشود... و اما آخرت، برای اینکه او بسط عدالت و اقامه حق در بشر نموده، به صلح و رفق و کرامت نفس و گستردن خیر و رفع شر در میانه بشر سلوک کرده».

روايت متفاوت صادق علم‌الهدي

یکی از عجیب‌ترین بخش‌های رساله خلخالی، بخشی بود که او به فساد اخلاقی کوروش اشاره کرده بود. خلخالی در جزوه خود نوشت: «کوروش پسر جوانی بود از اهل «مر» که از شدت احتیاج مجبور گردید راهِ‌زنی پیش گیرد و لواط بدهد...». خلخالی این جمله را به نقل از کتاب «تاریخ ایران‌باستان» نوشته مشیرالدوله پیرنیا مطرح کرده بود، حال آنکه متن اصلی کتاب این‌چنین بود: «کوروش پسر چوپانی بود از ایل مرد‌ها که از شدت احتیاج، مجبور گردید راهزنی پیش گیرد».

این موضوع، یکی از نقاط مهمی است که با انتقاد منتقدان خلخالی از جمله سعیدی سیرجانی و باستانی‌پاریزی مواجه بود، تاآنجاکه بعضی وی را به بی‌دقتی در نقل مطالب و برخی دیگر او را به «تحریف» تاریخ متهم کردند. وی اما در سال ۱۳۷۷، در گفت‌وگویی در پاسخ به این طیف از منتقدان، گفته است: «از کلمات تاریخی می‌توان برداشت‌هایی متفاوت داشت».

در ميان روحانيون به تازگی، حجت‌الاسلام «صادق علم‌الهدي»، برادرزاده «علم‌الهدي»، هم درباره ماجراي روز كوروش و تاريخ باستاني ايران اظهارنظر جالب و متفاوتي داشته است. او چندي قبل با ابراز تأسف از اينكه كه گاهي شاهد سخنان و نوشته‌جات و فيلم‌هايي هستم كه ظاهرا براي دفاع از مذهب، كوروش و تمدن و منشور او را به چالش مي‌كشند و مفاخر تاريخي يك ملت را تحقير می‌کنند گفته بود: «ظاهرا برخي گمان مي‌كنند ايجاد ترديد و خدشه درباره فرهنگ و تاريخ و تمدن ايران باستان، به تقويت بنيان‌هاي مذهبي در جامعه خواهد انجاميد؛ غافل از آنكه ايجاد تقابل بين دينداري و وطن‌دوستي، هم خلاف واقع است و هم مي‌تواند براي دين بسيار خطرناك باشد؛ چرا كه موجب مي‌شود حس قوي عشق به ميهن كه بخش لاينفك فرهنگ هر ملتي است، به ابزاري قدرتمند در دست مخالفان دين براي تحريك احساسات ضدديني تبديل شود. واقعيتش اين است كه ما هيچ مشكلي با كوروش و تمدن او نداریم اساسا چه منافاتي بين عرق ديني و عرق ملي مي‌تواند باشد؛ وقتي مي‌بينم احاديثي از قبيل «حب الوطن من الإيمان» يا «من إيمان الرجل حبه لقومه‏» (سفينة البحار، ج۸، ص۵۲۵) در كتب ديني ما نقل شده و مورد انكار علماي ما واقع نشده است؟ البته ما تمام گفته‌ها و كرده‌هاي مدعيان وطن‌دوستي را تأييد نمي‌كنيم كه ديرزماني است افراط و تفريط بلاي جان اين جامعه آفت‌زده شده است، ليكن درعين‌حال، نبايد بي‌جهت حربه به دست دشمنان و مغرضان داد».

اين درحالي بود كه آيت‌الله «نوري‌همداني» در واكنش به تجمع عده‌ای بر سر مزار کوروش، گفته بود: «امروز هم افرادی بر سر مزار کوروش می‌روند و طواف می‌کنند؛ درحالی‌که انقلاب اسلامی ایران بود که مردم را از استکبار جهانی و استبداد داخلی نجات داد و اسلام را زنده کرد. امروز با بودن بسیج، سپاه و وزارت دفاع در مملکت، چرا باید عده‌ای بر مقبره کوروش جمع شوند؛ آنها شعارهایی که ما برای رهبر انقلاب اسلامی می‌گوییم، برای کوروش گفتند؛ اما باید بدانند امروز مملکت ایران یک مملکت اسلامی و انقلابی و دنباله انقلاب پیامبران و ائمه علیهم‌اسلام است».

http://www.sharghdaily.ir/News/108846

ش.د9502953