تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۴  ، 
شناسه خبر : ۲۹۹۰۲۹
نگاهي به جنگ يمن از آغاز تا كنون
پایگاه بصیرت / محمدعلی عسگری

(روزنامه شرق – 1395/11/10 – شماره 2789 – صفحه 10)

سال ١٩٢٤، عبدالعزیز، بنیان‌گذار عربستان سعودی، با سودای تصاحب یمن و ضمیمه‌کردن آن به کشورش، به آنجا لشكر کشید. این جنگ ١٠سال و تا ١٩٣٤ ادامه داشت. سعودی‌ها به هدف خود نرسیدند و سرانجام مجبور شدند با امضای یک معاهده صلح از یمن عقب‌نشینی کنند. آیا عربستان یک بار دیگر تجربه خود را در یمن تکرار می‌کند؟

یک بار نیز مصری‌ها (١٩٦٢- ١٩٧٠) در دوران جمال عبدالناصر به یمن لشكر کشیدند. هدف از این جنگ، کمک به جمهوری‌خواهان و ناسیونالیست‌ها مقابل نیروهای ارتجاعی و پادشاهی قدیم یمن عنوان شد. پس از هشت سال، مصری‌ها با دادن خسارت‌های فراوان، درنهایت سرشکسته بازگشتند. شکست آنها در یمن چنان سنگین بود که یمن را به «ویتنام مصر» تشبیه کرده‌اند.

حال این سومین‌ بار است که در یک قرن کشور یمن درگیر جنگی تحمیلی و ناخواسته شده است. با پیروزی بهار عرب در یمن که موفق به برکناری علی عبدالله صالح بعد از چهار دهه از قدرت شد، مردم محروم این کشور خواب دموکراسی و حاکمیت قانون را می‌دیدند؛ اما ناگهان از کابوسی خوف‌ناک سر در آوردند. جنگ یمن از یک درگیری ساده داخلی شروع شد. گروهی به دلیل اختلافاتی با دولت مرکزی در افتادند. این اختلافات را می‌شد در چارچوب‌های قانونی و با کدخدامنشی‌های داخلی حل‌وفصل کرد؛ اما با دخالت طرف‌های خارجی پیچیده‌تر شد. عربستان مدعی شد امنیت کشورش به خطر افتاده و صدای پای رقیبش ایران را پشت مرزهایش می‌شنود. بعد بلافاصله بدون داشتن مجوزی از سوی سازمان ملل یا هر نهاد بین‌المللی دیگری، ائتلافی خودخواسته و عربی تشکیل داد و موشک‌ها و بمب‌هایش را بر سر یمن آوار کرد. مثل همیشه دولت‌های غربی سکوت کردند؛ سازمان ملل آه کشید و به تماشا نشست و یک فاجعه جدید در خاورمیانه دهان گشود. اکنون بیش از ٢٠ ماه از این فاجعه می‌گذرد، بی‌اینکه هیچ‌یک از طرف‌های درگیر در یمن از مواضع خود کوتاه آمده یا قصد پایان‌دادن به این فاجعه را داشته باشند.

دلایل شروع جنگ

یمن یکی از چهار کشوری است که با وقوع جنبش‌های بهار عرب دچار تغییرات دراماتیکی شد. پیش از شروع جنگ در یمن، پایگاه يورونيوز در گزارشي نوشت: «یمن باوجود بی‌ثباتی گاه‌وبیگاه در آن و در تلاقی‌گاه شرق و غرب، این روزها یکی از بدترین بحران‌های سیاسی و ناآرامی‌های چند دهه اخیر را از سر می‌گذراند. برخی از تحلیلگران آنچه را در یمن اتفاق می‌افتد، آینه جنگ سرد قدرت‌هاي منطقه‌اي می‌دانند. ازهمین‌رو، عربستان و متحدانش در حاشیه خلیج‌فارس، کنترل حوثی‌ها بر صنعا، پایتخت یمن را کودتا توصيف كردند. بحران پیچیده یمن ریشه در سیاست، قومیت و قبیله‌گرایی در این کشور دارد؛ بحرانی که پتانسیل تزریق تنش بیشتر را به روابط دو کشور تولیدکننده بزرگ نفت در خاورمیانه، یعنی ایران و عربستان، دارد. این احتمال هست که بحران یمن این دو رقیب منطقه‌ای را بیش از پیش رودرروی یکدیگر قرار دهد».

در سال ۲۰١٢ میلادی، به دنبال بهار عربی و انقلاب مردمی یمن، علی عبدالله صالح، رئيس‌جمهور این کشور، مجبور شد پس از چهار دهه از قدرت کناره‌گیری کند. صالح مردی است که از سال ۱۹۷۸ بر یمن شمالی و از سال ۱۹۹۰ میلادی، پس از اتحاد دو یمن، بر یمن نوین و متحد حکومت می‌کرد و حتی در این اواخر قصد داشت فرزندش، احمد علی عبدالله صالح را جانشین خود کند. کشورهای غربی صالح را به سوءاستفاده از نفوذ خود و تلاش برای به‌دست‌گرفتن دوباره قدرت متهم می‌کنند. او هرازچندگاهی سخنی می‌گوید و برای

این و آن خط‌ونشان می‌کشد. صالح تاکنون بارها سعی کرده با روسیه و عربستان وارد معامله شود؛ اما در این کار موفق نبوده است. با سرنگونی علی عبدالله صالح، در یک انتخابات آزاد عبد ربه منصور هادی به قدرت رسید. او وظیفه داشت قانون اساسی را تغییر داده و انتخاباتی پارلمانی برگزار کند. دوران انتقال قدرت در یمن از یک دولت موقت به یک دولت باثبات به دلیل اختلافات احزاب و گروه‌های یمنی طول کشید و در نهایت حرکت حوثی‌ها از استان صعده در شمال به سمت مرکز و با شعار مخالفت با اوضاع وخیم اقتصادی کشور، روند سیاسی را در این کشور مختل کرد. منصور هادی هم‌اکنون به صورت تبعیدی در ریاض به‌ سر می‌برد و منتظر بازگشت پیروزمندانه به یمن است.

حوثی‌ها یا انصارالله، گروهی شیعه‌مذهب (زیدی) هستند که از دیرباز بر یمن حکومت می‌کردند؛ اما این اواخر دایره قدرت‌شان فقط به استان صعده در شمال غرب یمن محدود شده بود. آنها دو سال پيش، ابتدا شهر عمرا و بعد صنعا، پایتخت یمن را به کنترل خود درآوردند. ادعا می‌شود نیروهای انصارالله ازسوي ايران آموزش نظامي ديده و پشتيباني مالي مي‌شوند؛ هرچند ایران چنین ادعایی را تکذیب کرده و حوثی‌ها نیز آن را رد می‌کنند. درحال‌حاضر آنها كنترل صنعا و بيشتر مناطق غرب يمن را در اختيار دارند. حوثی‌ها با نیروهای وفادار به علي عبدالله صالح متحد شده‌اند. بعضی از تحلیلگران ائتلاف بین حوثی‌ها و صالح را ائتلافی برای دوباره به‌قدرت‌رساندن صالح تفسیر کرده‌اند؛ اما حوثی‌ها که در گذشته شش جنگ با صالح داشته و در برابرش مقاومت کرده بودند، می‌گویند ائتلاف‌شان کاملا منطقی بوده و به‌هیچ‌وجه نمی‌خواهند نقش پیاده‌نظام را برای صالح بازی کنند.

حوثی‌ها با تصرف شهرهای مرکزی، کمیته‌هایي مردمی برای اداره این شهرها تشکیل داده و جنبش خود را انصارالله نامیدند. در سال ٢٠١٤ آنها موفق شدند اقامتگاه منصور هادی را به محاصره خود درآورده و او را مجبور به استعفا کنند. او نیز استعفا داد؛ اما بعد به صورت مخفی به عدن در جنوب یمن گریخت و اعلام کرد خود را همچنان رئيس‌جمهور قانونی کشور می‌داند. انصارالله این اواخر حتی اقدام به تشکیل شورایی سیاسی (شورای عالی سیاسی یمن) كرد تا سرنوشت آینده کشور را به دست گیرد. این شورا دولتی را به رهبری عبدالعزیز صالح بن حبتور معرفی کرد؛ اما این دولت تاکنون از سوی هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده است. به طرف‌های درگیر در جنگ‌های داخلی یمن باید القاعده و داعش را هم اضافه کرد که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد.

ورود عربستان

عربستان سعودی از مشروعیت منصورهادی دفاع می‌کرد؛ اما وقتی دید او به‌همراه نیروهایش قادر به مقاومت در برابر حوثی‌ها نیست، روز ٢٦ مارس ٢٠١٥ وارد جنگی تمام‌عیار با حوثی‌ها در یمن شد. ریاض ابتدا ائتلافي عربي با حضور ٩ كشور تشکیل داد که عبارت بودند از عربستان سعودی ١٠٠ هواپیمای جنگی، ١٥٠ هزار سرباز در کنار نیروی دریایی این کشور، نیروهای گارد مرزی و نیروی گارد ملي، مصر چهار کشتی و ناو وابسته به نیروی دریایی مصر همراه ١٦ هواپیمای جنگی، امارات متحده عربی ٣٠ هواپیمای جنگی، کویت ١٥هواپیمای جنگی، بحرین ١٥ هواپیما، قطر ١٠ هواپیما، اردن شش هواپیما، مراکش شش هواپیما و سودان شش هزار سرباز همراه سه هواپیمای جنگی. به‌جز اتحادیه عرب، کشورهای فلسطین، لبنان، لیبی، جیبوتی، سومالی، موریتانی و افغانستان در کنار کشورهای انگلستان، فرانسه، ترکیه، بلژیک، آلمان، پاکستان، گینه، سنگال، مالزی، کانادا، اسپانیا و بنگلادش از این ائتلاف حمایت کردند. در این میان کشورهای الجزایر، تونس، عمان، روسیه و ژاپن موضعی بی‌طرف گرفتند و از همان ابتدا خواستار حل این بحران از طریق مذاکرات سیاسی شدند و کشورهای ایران، چین، عراق و سوریه نیز با تشکیل چنین ائتلافی مخالف بودند. بعدها عمان اعلام کرد به ائتلاف به رهبری عربستان می‌پیوندد.

عربستان قصد داشت ابتدا با بمباران‌های هوایی مواضع حوثی‌ها را در هم بشكند و بعد با واردکردن یک نیروی زمینی مناطق مختلف یمن را از شمال تا جنوب پاک‌سازی کند؛ اما این امر تاکنون محقق نشده است. زیرا پاكستانی‌ها گفتند حاضر به ارسال نیروی زمینی به یمن نیستند و به دنبال آن مصری‌ها نیز شکست تاریخی خود در این کشور را بهانه قرار داده و گفتند حاضر به ارسال نیروی زمینی به یمن نیستند. اين اواخر شنيده شد راحیل شریف، فرمانده سابق ارتش پاكستان، به رهبري ائتلاف نظامي عربستان منصوب شده است؛ اما خبرهای بعدی حکایت از این داشت که او نتوانسته با سعودی‌ها به توافق برسد؛ بنابراین به کشور خود بازگشته است. یکی از شروط او برای رهبری ائتلاف سعودی، مشارکت ایران در این ائتلاف بود!

در ٢٠ ماه گذشته بيشتر مناطق یمن به‌جز بیابان‌های سمت مشرق صحنه نبردهای خونین بوده است. هم‌اكنون يمن را مي‌توان به سه قسمت تقسيم كرد؛ بخش شمال و شمال غربي آن در اختيار نيروهاي حوثي و طرفداران علي عبدالله‌صالح است. بخش‌هایی از جنوب عدن و شمال در اختيار نيروهاي طرفدار هادي است كه از سوي امارات متحده و عربستان حمايت تسليحاتي و نظامي مي‌شوند. بخش شرقي کشور نیز که سرزمین‌های خشک و لم‌یزرع است بيشتر در اختيار گروه‌هاي تروريستي از جمله داعش و القاعده است.

كشور يمن ۲۴.۴ میلیون نفر (۲۰۱۳ میلادی) جمعيت دارد و یکی از فقیرترین کشورهای منطقه خاورمیانه به شمار می‌رود. مساحت آن ۵۲۷.۹۶۸ کیلومتر مربع است که در ٢٢ استان تقسیم می‌شوند. پيش از شروع جنگ فعلي رتبه فساد در يمن، ۱۶۱ از بین ۱۷۱ و رتبه آزادي بيان ۱۶۷ از بین ۱۸۰ بوده است. یمن ساختاری قبيله‌اي دارد و رؤسای قبایل نقش مهمی در تعیین سیاست‌های این کشور دارند. علی عبدالله‌صالح در زمان زمامداری‌اش توانسته بود قبایل را با خود همراه کند؛ اما بعد از سقوط او قبایل یمن نیز پراکنده شدند و هرکدام در محل استقرار خود به حمایت از کانون‌های قدرت در همان محل برخاستند. یکی از مهم‌ترین قبایل یمن قبیله حاشد است، چندی‌پیش منصور هادی، علی‌محسن الاحمر، شخصیت معروف این قبیله را به فرماندهی نیروهای نظامی خود در یمن برگزید. او دوست گرمابه و گلستان علی عبدالله‌صالح بوده است. هدف از این انتصاب آن بود که او بتواند صنعا را از نیروهای صالح و حوثی بازپس بگیرد؛ اما این هدف تاکنون محقق نشده است.

طرف‌های خارجی

به غیر از ائتلاف به رهبری عربستان باید از طرف‌های دیگری نام برد که به اشکال گوناگون پایشان به این جنگ كشیده شده یا متهم به دخالت در آن هستند. در اینجا به‌طور مشخص به سه کشور و در کنار آن اسرائيل اشاره می‌شود.

ايران

عربستان سعودی مدعی است ایران حوثی‌ها را تحریک کرده است تا قدرت را در یمن به دست گیرند. این ادعایی است که بارها از سوی ایران رد شده و تهران می‌گوید طبق استراتژی روشن خود از همه مظلومان در منطقه حمایت می‌کند. تاکنون بارها آمریکایی‌ها و سعودی‌ها مدعی شده‌اند ایران از طریق دریا سلاح و مهمات برای حوثی‌ها فرستاده است. ادعاهایی که هرگز در محافلی بی‌طرف اثبات نشده و ایران نیز آنها را تأیید نکرده است. محسن میلانی، استاد علوم سیاسی دانشگاه فلوریدای جنوبی آمریکا، در مقاله‌ای که در فارین‌افرز منتشر کرد، درباره دخالت ایران در جنگ یمن نوشت: «ایران عامل جنگ داخلی در یمن نیست و حوثی‌ها هم به نیابت از ایران نمی‌‌جنگند. در کل ایران، یمن را در کنترل ندارد؛ ایران هیچ منافع راهبردی یا اقتصادی‌اي را در یمن دنبال نمی‌کند؛ اما عربستان سعودی به‌طور عمده برای توجیه تمایلات و جاه‌طلبی‌های خود، در نقش ایران در یمن اغراق می‌کند. البته ایران نیز مانند جامعه بین‌المللی به‌شدت نگران امنیت تنگه باب‌المندب در یمن است که مسیر

عبور و مرور محموله‌های نفتی به ارزش میلیون‌ها دلار محسوب می‌شود؛ اما برای شعله‌ورکردن جنگ داخلی در یمن مداخله نظامی نمی‌کند، چراکه تهران قلبا باور دارد راه‌حل مشکل و درگیری کنونی مداخله نظامی نیست. اکنون بمباران هوایی عربستان سعودی در یمن و حتی اعزام نیرو به این کشور نمی‌تواند حوثی‌ها را شکست دهد یا از گسترش نفوذ ایران در یمن جلوگیری کند. در حقیقت، جنگ داخلی در یمن، فقیرترین کشور جهان عرب، بازتابی از درگیری‌های متعدد میان فرقه‌ها و قبایل گوناگون است که هریک در گذشته فعالیت‌ها و اتحادهای سؤال‌برانگیزی داشته‌اند. مقصردانستن ایران در این درگیری و یادکردن از عربستان سعودی به‌عنوان کشوری که صلاح یمن را می‌خواهد، غیرمنصفانه است و واقع‌گرایانه نیست».

بااین‌حال در برخی خبرها و گزارش‌ها آمده بود که تعدادی از مجروحان جنگ یمن به ایران فرستاده شده و در بیمارستان‌های تهران بستری شده‌اند. ایران می‌گوید این کار را از روی مقاصد انسان‌دوستانه انجام داده است. بارها تاکنون رسانه‌های ایران از شخصیت‌های انصارالله تجلیل کرده یا مصاحبه و گزارش از آنها پخش می‌کند. شبکه الجزیره ادعا مي‌كند رسانه‌های حوثی عمدتا با کمک‌های فنی و مالی ایران دایر شده است. گذشته از همه اخبار و شایعاتی که درباره حضور یا کمک ایران در جنگ یمن می‌شود، نباید فراموش کرد که به‌هرحال حوثی‌ها شیعه (زیدی) هستند. آنها با وجود اختلافات مذهبی که با ایران دارند، در مجموع به گفته ایران بخشی از «محور مقاومت» به شمار می‌روند. طبیعی است که به‌قدرت‌رسیدن چنین گروهی در یمن یا حتی در بخش‌هایی از خاک یمن می‌تواند به معنای حضور متحدی قوی برای ایران باشد و حافظ منافع ایران در تنگه استراتژیک باب‌المندب محسوب شود.

آمريكا

نقش آمریکا را در یمن باید در دو سطح تحلیل کرد؛ یکی کمک‌های تسلیحاتی- اطلاعاتی به عربستان سعودی و حمایت از این کشور در محافل بین‌المللی از‌جمله سازمان ملل متحد و دیگری مشارکت مستقیم در بمباران مناطقی از یمن و تعقیب نیروهای القاعده و داعش.

۱۳ اکتبر گذشته رسانه‌ها از حمله ناوهای آمریکایی به سه سکوی راداری یمنی‌ها در سواحل دریای سرخ (سواحل غربی یمن) خبر دادند. بهانه آمریکایی‌ها، حملات موشکی ارتش و کمیته‌های مردمی به ناوهای آمریکایی بود؛ موضوعی که از سوی یمنی‌ها تکذیب شد. بعدها نشان داده شد که این حمله محدود بوده و آمریکا به‌هیچ‌وجه قصد دخالت مستقیم در جنگ یمن را ندارد؛ بااین‌حال آمریکا از زمان شروع تجاوز سعودی‌ها از هیچ کمکی به عربستان دریغ نکرده است. از سوخت‌رسانی به جنگنده‌های عربستان گرفته تا مشخص‌کردن اهداف و مشورت‌ها و اطلاعات نظامی لازم و ممانعت از اقدام رسانه‌ای علیه آل‌سعود و هم‌پیمانانش در رسانه‌های غربی. یکی از دلایل چشم‌پوشی آمریکا نسبت به جنگ یمن یا جرائم عربستان سعودی در این کشور را کسانی مسئله توافق هسته‌ای ایران در دولت باراک اوباما می‌دانند و می‌گویند آمریکا برای اینکه عربستان را نسبت به این توافق تا حدودی راضی کرده باشد، سعی کرد در جریان جنگ یمن به این کشور امتیاز بدهد.

آمریکایی‌ها در دو سال گذشته میلیاردها دلار سلاح پیشرفته به سعودی‌ها فروختند تا با آن ملت بی‌پناه یمن را هدف قرار دهند. به گزارش سازمان دیده‌بان حقوق بشر، آمریکا در سال ٢٠١٥ با فروش سلاح به ارزش ٢٠ میلیارد دلار به عربستان موافقت کرد و بريتانيا نیز موافقت خود را با فروش چهار میلیارد دلار سلاح به ریاض اعلام کرد. بیشتر حملات هوایی عربستان سعودی به ‌وسیله جت‌های اف ـ ١٥ ساخت آمریکا صورت می‌گیرد.

با‌این‌همه هرچه جنگ یمن پيشرفت و خسارت‌های غیر‌نظامی بیشتری به بار آورده است؛ لحن انتقادی آمریکا نسبت به عربستان نیز تند و تندتر شده است. انتقادهای آمریکا در دو سطح رسمی و نهادهای حقوق‌‌بشری به‌ویژه در سال دوم جنگ یمن تشدید شده است. نهادهای حقوق‌بشری بارها خواستار نفروختن سلاح به عربستان شده‌اند؛ امری که چندی پیش دولت باراک اوباما نیز آن را تصویب کرد.

آمریکا از سال‌ها پیش جنگی برنامه‌ریزی‌شده علیه القاعده را در یمن پیش می‌برد. در خلال این جنگ بود که انورالعولقی، یکی از رهبران القاعده که خود آمریکایی‌تبار بود، به وسیله پهپادهای آمریکایی کشته شد و جنجال زیادی را حتی در خود آمریکا به راه انداخت. آمریکا به این نبرد پهپادی و اطلاعاتی در یمن (با کمک یا بدون کمک دولت یمن و عربستان) ادامه می‌دهد. چندی پیش فرماندهی مرکزی نیروهای آمریکایی در بیانیه‌ای اعلام کرد در اواخر دسامبر موفق شده است سه نفر از اعضای القاعده را در دو حمله پهپادی در مرکز یمن از پای دربیاورد. در یک خبر دیگر اعلام شد انبار مهمات و سلاح متعلق به گروه القاعده در استان مارب یمن دو بار به وسیله پهپاد‌های آمریکایی بمباران شد. در یک حمله دیگر شماری از فرماندهان و اعضای گروه القاعده کشته شدند.

پیتر کوک، سخنگوی وقت وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون)، یک بار گفت عبدالغنی قاسم‌الرصاص، یک مسئول ارشد القاعده در حمله هوایی آمریکا به استان البیضا، در تاریخ هشتم ژانویه کشته شده است. یکی دیگر از طرف‌های مهم جنگ در یمن را باید داعش به حساب آورد؛ گروهی تکفیری و تروریستی که به طور هم‌زمان با حوثی‌ها و نیروهای طرفدار دولت منصور‌‌هادی می‌جنگد و از شیوه‌های انتحاری و انفجار خودروهای بمب‌گذاری‌شده استفاده می‌کند. القاعده و داعش در عین همکاری، اختلافاتی جدی با هم دارند؛ به این معنا که داعش می‌خواهد در یمن خلافتی مخصوص به خود را اعلام کند؛ اما القاعده قصد دارد از یمن به‌عنوان پایگاهی برای تربیت نیروهای خود و انجام عملیات‌های تروریستی در دیگر نقاط جهان استفاده کند.

بريتانيا

انگلیسی‌ها بیشتر جنگ یمن را بازاری برای فروش تسلیحات خود به عربستان سعودی (و همه کشورهای عرب منطقه) یافته‌اند. گزارش‌ها نشان می‌دهد در دو سال گذشته بریتانیا میلیون‌ها دلار سلاح به عربستان فروخته است. یک بار روزنامه انگلیسی گاردین نیز در گزارشی نوشت: «از آغاز درگیری‌ها در یمن در مارس ۲۰۱۵ میلادی تاکنون دولت انگلیس ۳۷ مجوز برای صادرات محموله‌های نظامی و تسلیحاتی به عربستان صادر کرده است؛ ولی از فاش‌کردن محتوای این محموله‌ها برای پارلمان امتناع می‌کند». به نوشته این روزنامه، بريتانيا اواخر سال ۲۰۱۴ میلادی معاهده تجارت اسلحه سازمان ملل متحد را امضا کرد؛ معاهده‌ای که امضاکنندگان آن ملزم به متوقف‌کردن صادرات تسلیحاتی خود به هر کشور و گروهی در صورت وجود احتمال نقض حقوق ‌بشر، آزادی‌ها و قانون بین‌الملل هستند. در یک خبر دیگر مایکل فالون، وزیر دفاع بریتانیا، اعتراف کرد که بمب‌های خوشه‌ای ساخت این کشور به وسیله عربستان سعودی در یمن استفاده شده‌اند.

به گفته او، هرچند بریتانیا از سال ١٩٨٩ بمب‌های خوشه‌ای به عربستان‌سعودی نداده، اما ریاض در جنگ یمن از بمب‌های خوشه‌ای ساخت انگلیس استفاده کرده است. بمب‌های خوشه‌ای به دلیل گستردگی منطقه تحت پوشش خود، تلفات انسانی زیادی به‌همراه دارند و در صورت عمل‌نکردن چاشنی آنها، تا ماه‌ها یا حتی سال‌ها بعد نیز می‌توانند باعث کشتار غیرنظامیان شوند. روزنامه اينديپندنت نیز در گزارشي نوشت: از ابتداي جنگ يمن، انگلستان بيش از سه ميليارد پوند به عربستان يا طرف‌هاي امنيتي اين كشور اسلحه فروخته است.

رژيم اسرائيل

اسرائيل به دلیل هراسی که از قدرت ایران و متحدانش در منطقه دارد، به صورت غیرمستقیم از جنگ یمن استقبال کرد. گرچه دخالت مستقیم اسرائيل در جنگ یمن بسیار بعید به نظر می‌رسد، بااین‌حال برخی خبرهای جسته‌گریخته و تأییدنشده حکایت از حضور جنگ‌افزارهای اسرائيلی در این جنگ دارد. برای مثال یک‌بار پایگاه خبری- نظامی veteranstoday در تحلیلی نوشت که تصاویر باقی‌مانده از یک فروند اف-١٦ سرنگون‌شده ازسوي نیروهای یمنی نشان می‌دهد که این نوع از اف-۱۶ تاکنون به نیروی هوایی هیچ‌یک از کشورهای عربی فروخته نشده است و تنها خریدار این نوع در منطقه خاورمیانه، اسرائيل بوده است.

نكته پاياني

رؤیای عربستان در یمن هنوز تحقق پیدا نکرده است. مقامات جوان و تازه‌به‌قدرت‌رسیده سعودی می‌خواستند تکلیف یمن را در مدتی کوتاه تعیین کنند، اما این فقط یک خیال خام بود. آنها تاریخ پدرانشان را نخوانده بودند و نمی‌دانستند که هر ملتی حتی اگر فقیرترین و محروم‌ترین باشد هم می‌تواند در برابر یک تهاجم خارجی تا حد مرگ مقاومت کند. اکنون بعد از کشته‌شدن بیش از ١٠ هزار نفر و ویران‌شدن یک کشور هنوز عبد ربه منصور هادی نتوانسته است به صنعا بازگشته و دولتش را مستقر کند. می‌گویند خبرهایی هست که عربستان دست‌به‌دامن پاکستان شده است تا تکلیف این جنگ را برایش یکسره کند. باز می‌گویند خبرهایی هست که آمریکایی‌ها پادرمیانی کنند تا عربستان به شکلی آبرومند از این باتلاق خارج شود. همچنین می‌گویند خبرهایی هست که کسانی تلاش می‌کنند با ایجاد آشتی بین ایران و عربستان به این جنگ خاتمه دهند و باز می‌گویند خبرهایی هست مبنی‌بر اینکه نماینده سازمان ملل متحد برای چندمین‌بار نومیدانه تلاش می‌کند طرف‌های درگیر را به پای میز مذاکره بکشاند، شاید دریچه‌ای باز شود.

اما هیچ‌کدام از این خبرها برای مردمانی که جنگ و گرسنگی و قحطی بر سرشان آوار شده و اگر موشک‌ها و بمب‌ها تکه‌تکه‌شان نکند، از گرسنگی خواهند مرد، سودی ندارد. جهان بی‌رحمانه چشم‌هایش را روی جنگ در یمن بسته است. ‌ای‌کاش عزرائيل مرگ نیز وقتی موشک‌ها فرود می‌آمدند، چشمانش را می‌بست!

http://www.sharghdaily.ir/News/113616

ش.د9503624