تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۵  ، 
شناسه خبر : ۳۰۰۶۶۷
جهان در سالی که گذشت
اشاره: تحولات سال 1395 دو ویژگی برجسته داشته است؛ یکی اینکه منطقه غرب آسیا به عنوان قلب تپنده این تحولات بوده و ویژگی دیگر، حضور ثابت آمریکا در تمام بحران‌های جهان از شرق تا غرب بوده است.در برخی از بحران‌ها مثل عراق و سوریه این حضور پررنگ‌تر و در سایر بحران‌ها مثل نیجریه و پاکستان و حتی لبنان، غیرمستقیم است. به هر حال، همه جا صحبت از آمریکا و تروریسم است و کلید حل بحران هم به این دو ربط می‌یابد.غرب آسیا و کشورهایی مثل عراق، سوریه، یمن، بحرین و لیبی زمانی کمر راست می‌کنند که آمریکا و متحدانش آنها را راحت بگذارند و از القاعده و داعش، جبهه النصره و انصارالشریعه و حکومت‌های سرکوبگری مثل رژیم آل خلیفه و آل سعود حمایت نکند. سال 1395 بدین صورت گذشت و به نظر می‌رسد که در سال 1396 برخی جریان‌های تروریستی در منطقه مثل «داعش» و «جبهه النصره» حضور کمرنگ و حاشیه‌ای داشته باشند.اما این پایان بحران و بدبختی مردم منطقه نیست، چون آمریکا حضور دارد و به نظر می‌رسد که «دونالد ترامپ» با همه خامی و زمختی‌اش، همان سیاست‌های آشنای «باراک اوباما» را در منطقه ادامه خواهد داد.در ارتباط با ترامپ و ترامپیسم در آمریکا سخن بسیار گفته شد، اما ترامپ هر که باشد هیچ گشایشی در کار دنیا ایجاد نخواهد کرد و البته برای ما بلادیدگان، بلای بزرگ‌تری هم نخواهد بود. سال 1395 سال پیروزی‌های بزرگ برای عراق و سوریه در عرصه‌های میدانی و نبرد علیه تروریسم بود. در عراق همه امکانات روی یک چیز متمرکز شده بود؛ «ریشه‌کنی داعش»، و بقیه مسائل کاملا در حاشیه قرار داشتند. در سوریه اما، به خاطر دخالت‌های خارجی، ادامه یافتن مذاکرات صلح و متنوع بودن گروه‌‌های تروریستی، اوضاع پیچیده‌تر از عراق بوده است. با توجه به این مولفه‌ها، اکنون که سال به پایان رسیده، یک جمع‌بندی از روند تحولات دو کشور و دورنماهای احتمالی آنها ارائه می‌دهیم.
پایگاه بصیرت / سبحان محقق

(روزنامه كيهان – 1395/12/26 – شماره 21587 – صفحه 6)

عراق

کشور عراق پس از پایان اشغال در سال 2011 به طور کل با پنج مسئله دست و پنجه نرم می‌کرده است؛ حملات تروریستی داعش در خیابان‌های بغداد و دیگر شهرهای عراق، دعوای سیاسی بر سر تقسیم قدرت، فساد سیاسی و اعتراضات به آن، گرایشات جدایی‌طلبانه منطقه خودمختار کردستان عراق و نبرد نیروهای مسلح علیه تروریست‌های داعش.

اما،‌در سال 1395 به طور نسبی شرایط آرام‌تر شده و توجه ملت به همراه امکانات دولت و نیروهای مسلح روی نبرد با داعش متمرکز شد.

تظاهرات علیه فساد دولتی که پیش از این، هفته‌ای یک‌بار در بغداد و برخی شهرها برگزار می‌شد، در سال جاری فروکش کرد و تنها یک تظاهرات بزرگ که حامیان جریان «صدر» پاییز گذشته در بغداد برگزار کرده بودند و به خشونت هم کشیده شد، اعتراضات خیابانی دیگری که برای دولت و نیروهای امنیتی دردسرساز باشد، گزارش نشد.

البته ناگفته نماند که هر چند اعتراضات خیابانی هواداران جریان صدر «علیه فساد» صورت می‌گرفت، ولی هر ناظری می‌توانست به راحتی متوجه شود که «فساد» بهانه است و عوامل اصلی این تظاهرات، مطالبات سیاسی دیگری دارند. «سیدحمید حسینی» رئیس اتحادیه رسانه‌های عراق طی گفت‌وگویی که سال جاری با کیهان داشت، به نکته ظریف و قابل تأملی اشاره کرده بود؛ وی گفت، اتفاقا، وزرا و نمایندگانی که منسوب به جریان «صدر» هستند، بیشتر از سایر سیاستمداران در ارتباط با فساد اقتصادی، مسئله دارند.

به هر حال، وقایع ماه‌های اخیر نشان داد که شخص «مقتدا صدر» که رئیس جریان صدر محسوب می‌شود، کنترلی بر این جریان ندارد. این مسئله به صورت بالقوه، یک خطر محسوب می‌شود و سال آینده که سال بدون داعش خواهد بود، حضور طرفداران جریان صدر در خیابان‌ها احتمالا پررنگ‌تر خواهد شد.

جریان‌های سیاسی و چهره‌های معترض و بعضا واگرا مثل «ایاد علاوی»، «صالح مطلک»، «اسامه النجیفی» و «ایاد السامرایی» در سال 1395 تحت‌الشعاع جنگ علیه داعش بوده و دوره سکوت خود را می‌گذراندند. این چهره‌ها هرچند پتانسیل سابق را در نقش اپوزیسیون نخواهند داشت، با این حال در دوره پس از داعش، به صحنه خواهند آمد و اتفاقا دو کنفرانسی که در ژنو (24 بهمن) و اسلامبول (هشت اسفند) با حمایت قطر، عربستان و ترکیه برگزار شده و موضوع آنها «عراق» بوده است، با هدف مهندسی کردن شرایط پس از داعش و برجسته کردن این چهره‌ها و مطالبات آنها در عراق پس از داعش بود. در کنفرانس اسلامبول چهره‌های مزبور شرکت داشتند و سه مطالبه اصلی آنها نیز انحلال بسیج مردمی، استقلال کردستان عراق و ایجاد منطقه سنی‌نشین در عراق بوده است.

در مجموع، هرچند در سال 1395 چهره‌های سیاسی معارض از صحنه غایب بوده‌اند، ولی احتمالا برای سال آتی این چهره‌ها به سناریو برمی‌گردند.

در ارتباط با روابط «بغداد» و «اربیل» نیز ما سال نسبتا کم تنش و آرامی را داشتیم. در منطقه کردستان عراق فاصله میان خط‌ومشی‌های هر حزب با حزب دیگر زیاد است و مطالبات این احزاب با هم چندان همخوانی ندارد.

در میان احزاب و چهره‌های منطقه فوق، «مسعود بارزانی» رئیس منطقه خودمختار کردستان عراق به دنبال استقلال کردستان عراق است و این خواسته خود را چندین بار حتی در سال 95 مطرح کرده است.

با این مقدمات، متوجه می‌شویم که سال آینده در دوران پس از داعش، اگر بارزانی همچنان زمام امور را در دست داشته باشد، روابط میان اربیل و بغداد پرتنش خواهد شد.

همان‌طور که می‌بینیم، چالش‌های مزمن در عراق احتمالا یکی‌یکی برمی‌گردند و تنها «داعش» است که صحنه را ترک می‌کند.

داعش و کلا پدیده تروریسم به دو شکل در عرصه عراق بروز و ظهور دارد؛ حملات انتحاری و انفجارهای بمب در شهرها و همچنین، جنگ مستقیم میان نیروهای دولتی و عناصر داعش.

سال 1395 نیز مثل سال‌‌های قبل کم و بیش داعش در شهرها دست به حملات تروریستی می‌زده است؛ خونین‌ترین این حملات 13 تیر انفجار دو بمب در منطقه تجاری «الکراده» بغداد و پس از آزادسازی شهر «فلوجه» رخ داده، که 213 شهید و حدود 200 زخمی برجای گذاشته است.

در عرصه میدانی نیز می‌توان گفت نیروهای مسلح عراق با تسلط بر «فلوجه» و آزادسازی بخش اعظم موصل، کمر داعش را شکست و احتمالا تا 15 روز دیگر، کار داعش در موصل یکسره خواهد شد.

به گفته فرماندهان بسیج مردمی عراق، نیروهای مسلح این کشور پس از شکست دادن تکفیری‌ها در موصل، باقی‌مانده‌های داعش را در استان‌‌های «کرکوک» و «الانبار» هم بر می‌چینند. بدین ترتیب، به خونین‌ترین مقطع تاریخ عراق معاصر پایان خواهند داد.

سوریه

همان‌طور که گفته شد، اوضاع در سوریه پیچیده‌تر از عراق است؛ چون هنوز نیروهای خارجی در سوریه عملا دخالت می‌کنند و برای دولت «بشاراسد» خط و نشان می‌کشند و علاوه بر آن، گروه‌های تروریستی جورواجوری در سوریه فعال هستند و کشورهای خارجی آشکار و پنهان، از آنها حمایت می‌کنند. در سوریه بیشتر مخالفان داخلی و خارجی یک شعار می‌دهند: کناره‌گیری «بشاراسد» از قدرت، و این شعار را در همه جا و حتی در مذاکرات، دنبال می‌کنند.

مذاکرات

مذاکرات سوری‌ها در ژنو 1 و 2 و 3 نتیجه ملموسی نداشته و مذاکرات موازی سوری-سوری در شهر «آستانه» قزاقستان هم کم‌وبیش همین وضعیت را داشته است. هرچند پیروزی‌های میدانی ارتش سوریه و نیروهای مقاومت، امید به نتیجه‌بخشی مذاکرات را بیشتر کرده است.

علت بنیانی بی‌حاصل بودن مذاکرات سال 1395، براندازانه بودن مطالبه مخالفان است؛ آنها رفتن بشاراسد و سرنگونی نظام را می‌خواهند و این در شرایطی است که با نمایندگان و فرستادگان نظام سر یک میز نشسته و با آنها مذاکره می‌کنند.

در هر حال، کناره‌گیری بشاراسد از قدرت، خواسته‌ای است که چه در جنگ و چه در مذاکره دنبال می‌شود و همه مخالفان و حتی «استفان دی‌میستورا» نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه، آن را دنبال می‌کنند و تعصب و لجاجت خاصی هم روی این مسئله دارند!

البته، چیزی که اکنون در ارتباط با بحران سوریه شکل مضحک به خود گرفته، فاصله ایجاد شدن میان این خواسته (یعنی همان برکناری بشاراسد) و واقعیات میدانی است؛ در عرصه میدانی ارتش سوریه و مقاومت دست برتر را دارند و به ويژه پس از فتح «حلب»، اوضاع سوریه به کلی مغایر با خواسته حامیان تروریسم متحول شده است.

حلب

ارتش و مقاومت طی سال 1395 نبردهای سختی را در مناطق استان‌های لاذقیه، ادلب، حمص، قنیطره، قلمون و حومه شرقی و غربی دمشق با موفقیت پشت سر گذاشتند، که شاید بتوان گفت مهم‌ترین آنها، تسلط بر منطقه «وادی بروی» که به منبع آب دمشق شهرت دارد و همچنین، باز پس‌گیری دوباره شهر باستانی تدمر (پالمیرا) در استان حمص، باشد.

اما، فتح‌الفتوح ارتش سوریه و نیروهای مقاومت در سال 95 و یا بهتر است بگوییم در کل شش سال اخیر، بازپس‌گیری شهر «حلب» است. بخش شرقی این شهر که تحت اشغال عناصر تروریستی «جیش الفتح» متشکل از بیش از 20 گروه ریز و درشت بود ماه‌ها در محاصره نیروهای دولتی و مقاومت قرار داشت. تروریست‌ها بیش از هفت بار تلاش کردند این محاصره را بشکنند، اما نتوانستند و بالاخره شکست خوردند.

در مورد اهمیت این پیروزی و تاثیری که بر تحولات سوریه و حتی منطقه و جهان دارد، بشاراسد در جایی گفته است که آزادسازی حلب یک نقطه عطف است و تاریخ را می‌توان به قبل از آزادسازی حلب و پس از آن، تقسیم کرد.

به هر حال، فتح حلب درخشان‌ترین پیروزی سال 95 است. اما، بحران سوریه پیچیدگی‌هایی دارد و این پیچیدگی‌ها از آن سوی مرزها بر این کشور و ملت مظلوم آن تحمیل شده است.

پیچیدگی‌های بحران

همان‌طور که پیش از این گفته شد، تنوع جریان‌های تروریستی فعال در سوریه، که هر یک از جایی تغذیه و حمایت می‌شوند و مداخلات علنی دولت‌های منطقه‌ای و قدرت‌های خارج از منطقه در سوریه، بحران در این کشور را پیچیده کرده است.

به خاطر همین حضور همگانی در سوریه، بحران شش ساله در این کشور نیز حالت راهبردی به خود گرفته است و چگونگی حل آن، پیامدهای منطقه‌ای و جهانی خواهد داشت.

شماری از کشورها و جریان‌‌ها به دعوت دولت سوریه، در کنار ارتش این کشور قرار گرفته‌اند و تعداد زیادی از کشورها و نهادهای بین‌المللی هم در صف مقابل قرار دارند و از تروریسم حمایت می‌کنند.

اکنون و در شرایطی که حامیان دولت در خاک سوریه دست برتر را دارند، جبهه مقابل به دنبال تغییر آرایش نبرد است و می‌خواهد در شمال سوریه مناطق امن ایجاد کند و قبل از ارتش سوریه، بر شهر «رقه» مسلط شود و حمایت خود از تروریست‌های به اصطلاح میانه‌رو را مشروع جلوه دهد.

در مجموع، سال 95 سال تغییر آرایش در سوریه از «نبرد صرف میدانی» به «وضعیت چند وجهی» بوده است و این وضعیت چند وجهی که نبرد، مذاکره، منطقه امن و تقویت جا پا (آمریکا، ترکیه و انگلیس در سوریه) را در خود دارد، بحران سوریه را در سال 1396 تعریف خواهد کرد.

http://kayhan.ir/fa/news/100256

ش.د9504391