* آیا نشست حمایت از انتفاضه در تهران موفق شد مساله فلسطین را دوباره به موضوعی جهانی تبدیل کند؟
** فلسطین همین حالا هم موضوعی جهانی است اما متاسفانه خود فلسطینیها بیشترین کوتاهی را در این زمینه میکنند. ما شاهد هستیم که الان یک رفتار اعتراضی قوی در میان اروپاییان برای تحریم خرید اجناس ساخت فلسطین اشغالی به راه افتاده. این جنبش عمدتا دانشجویی و کاملا خودجوش بوده و خواهان قطع روابط هنری، اجتماعی و اقتصادی با اسرائیل است، چنانکه صهیونیستها را نگران کرده و تلآویو هم فشاری قوی بر دولتها و نهادها وارد میآورد تا هرکس که به این جنبش میپیوندد، تحت عنوان آنتیسمیتیست (ضدسامی یا ضدیهودی) محکوم شود. تشکیلاتی در فرانسه، ایتالیا، آلمان، سوئد و انگلیس هستند که حتی برای حمایت از فلسطین نیرو میفرستند. من با بعضی از آنها ملاقات کردهام.
طوری شده که رژیم صهیونیستی آنها را رصد میکند و نمیگذارد وارد سرزمینهای اشغالی شوند حتی اگر روادید آمریکایی داشته باشند ولی آنها باز هم کار خودشان را میکنند و به فلسطین میآیند؛ کسانی مثل شهید راشل کوری که آمریکایی بود. در آمریکا هم جنبش تحریم تولیدات اسرائیل و جنبشهای ضداسرائیلی دیگر در حال گسترش هستند و آمدن ترامپ هم نمیتواند روند را تغییر دهد. این ذهنیت که اسرائیل یک رژیم ظالم و اشغالگر است به طرز جالبی در میان همه جوامع ریشه دوانده اما درست در چنین شرایطی خود فلسطینیها چند شاخه شدهاند و کاری برای خودشان نمیکنند. محمود عباس میخواهد مساله فلسطین را در قالب تشکیلات خودگردان منحصر کند و این باعث شده این موضع فقط در روابط بین تشکیلات و دولتهای دیگر خلاصه شود و فلسطینیها ارتباطشان را با حامیان مردمیشان در سراسر جهان از دست بدهند.
* چرا جنبش عربی حمایت از فلسطین تعطیل شده؟
** ببینید! نفوذ صهیونیستها در دنیا، در اروپا و آمریکا و حتی آمریکای لاتین به بیش از یک قرن پیش بازمیگردد در حالی که حرکت عربی برای فلسطین در سطح جهانی شاید به 5 دهه هم نرسد. هر حرکتی یک ناظم یا محرک میخواهد. وقتی این ناظم نباشد، حرکت هرز میرود. مبارزه عربی و اسلامی برای آرمان فلسطین با تشکیلات منظم یهودیان کاملا فرق دارد بویژه که اعراب دائما بین خودشان دعوا دارند. مثلا یک تونسی و یک مصری نمیتوانند درباره مسائل خودشان نیز با هم به توافق برسند، چه رسد به مساله فلسطین.
نکته دیگر این است که وقتی جنبش آزادیبخش فلسطین آغاز به کار کرد، سرمایهاش روابط مردمی با آزادیخواهان جهان بود ولی بعد از کنفرانس اسلو، مساله فلسطین حکومتی شد. یکی از شرایط اسلو برای جنبش آزادیبخش فلسطین این بود که آنها در مذاکراتشان با دیگر دولتها بگویند اسرائیل هم یک دولت مشروع است. این خدعهای بود از جانب صهیونیستها که به بهانه اعطای ویزای مستقل فلسطینی و تشکیلات خودگردان به عرفات و جنبش فتح کاری کردند تا مبارزان فلسطینی که حالا بهاصطلاح دولتمرد شده بودند با دولتهای دیگر رایزنی کنند تا برای رژیم اسرائیل مشروعیت بخرند و در مقابل مشروعیت جنبشهای مردمی حامی فلسطین را در مذاکرات بینحکومتی ضایع کنند.
* در چنین شرایطی، آیا ما مساله فلسطین را بیش از اندازه حول محور ایران تبلیغ نمیکنیم؟
** رسانههای ایران حتی دیگر شاید نتوانند در سطح جهانی برای خودشان هم تبلیغ کنند چه رسد برای فلسطین. این به خاطر محدود شدن رویکرد مقاومت به حماس بود. اما حالا جمهوری اسلامی تصمیم گرفته که با تمام گروههای مقاومت زبان مشترکی تعریف و تلاش کند با همه طیفها ارتباط برقرار کند. دیگر به مساله فلسطین فقط به عنوان مسالهای صرفا اطلاعاتی، نظامی و مذهبی نگاه نمیشود بلکه مثل همان چیزی که آقا در داخل ایران درباره جذب حداکثری گفتند، در عرصه مقاومت هم جذب حداکثری همه گروهها حتی چپگرایانی که ممکن است در برخورد اول با اسلام همخوانی نداشته باشند مطرح میشود، چون آنها نهایتا دارند به اسلام خدمت میکنند.
الان مگر شبکه المیادین به ایران و مقاومت خدمت نمیکند؟ مگر برای آنها تبلیغ نمیکند؟ مگر همه مجریان و کارکنان المیادین همشکل و هممذهب هستند؟ مگر همه محجبهاند؟
* فکر میکنید پیام اصلی حضرت آیتالله خامنهای برای ششمین کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین در تهران چه بود؟
** پیام ایشان جدید بود و خیلی چیزها را تغییر خواهد داد. این حرف رهبری که همه جریانهای اسلامی و ملی موظفند در خدمت آرمان فلسطین باشند و عمق رابطه جمهوری اسلامی با گروههای مقاومت با هر مرام و مذهبی فقط به میزان پایبندی آنان به اصل مقاومت است، جبهه جهانی مبارزه با صهیونیسم را تعریف میکند.
اینکه ایشان مستقیما از سلحشوری مردم غزه تمجید میکنند و نه تشکیلات حماس و نام حماس را هم به واسطه بازوی جهادیاش کتائب عزالدین قسام میآورند و بر نام دیگر گروههای مقاومت فلسطینی مثل سرایا القدس (جنبش جهاد اسلامی)، کتائب شهداءالاقصی(فتح) و کتائب ابوعلی مصطفی (جبهه خلق برای آزادی فلسطین) اولویت نمیدهند یعنی یک تحول بزرگ در رویکرد ایران به مقاومت. شما ببینید ما در سالهای 1969 تا 1971 بزرگترین عملیات علیه اشغالگران اسرائیل را از سوی جنبش جورج حبش و یارانش شاهد بودیم که ترکیبی بودند از ملیگرایان فلسطینی مسیحی و چپگرایان.
* شما امیدوارید با رویکرد جدید، مساله فلسطین دوباره در دنیا اولویت پیدا کند؟
** حتی فراتر از فلسطین. پیام رهبری به نشست انتفاضه حتی الگوی تبلیغات اسلامی را متحول میکند که البته کار خیلی سختی است. الگوی جدید این است که ملاک تبلیغ اسلام دیگر حرف من و ظاهر من نیست بلکه عمل من است. ملاک اسلام اعتقاد عملی به توحید، عبودیت، خلافت بنیآدم بر زمین و برادری نوع بشر است. حالا مساله فلسطین هم بخشی از این الگوی اسلامی جهانی است که همانطور که آقا گفتند شرط اول آن مقاومت است. مثلا هنوز هم بسیاری از مسیحیان لبنان شیفته امام موسی صدر هستند که در اوج بحران لبنان به کلیسا رفت و جلوی صلیبی بزرگ از برادری مسلمان و مسیحی سخن گفت.
اوضاع امروز با این همه جنگی که مسلمانان در درون خود دارند میطلبید که یک نفر به همه مسلمین برای اتحاد دوباره نهیب بزند. آن شخص آقای خامنهای بودند و آن عامل اتحاد مقاومت برای آزادی فلسطین است. ورای آن این به منزله تعریف فصل جدیدی از روابط بینالمللی ایران و محور مقاومت با جهان است. ما چقدر باید تبلیغ کنیم در دنیا که اسلام به همه ادیان دیگر معترف است؟ در حالی که با رفتار برادرانهمان میتوانیم این را به همه ثابت کنیم. امیرالمومنین (ع) در نهجالبلاغه میآورند: «إما أخ لک فی الدین أو نظیر لک فی الخلق» یعنی دستهای از مردم برادر دینی تو و دسته دیگر همنوع تو در آفرینش هستند، پس با آنها مهربانی کن.
خداوند میفرماید: «برای همه امتها یک پیامبر فرستادم» یعنی هر دین حقیقی در دنیا هست ریشهاش از خدا آمده.
* نزدیکترین دولت بعد از ایران به مقاومت فلسطین کدام است؟
** قطعا لبنان. لبنان ارتباطی تاریخی با فلسطین دارد. در واقع تا پیش از انقلاب اسلامی مرکز حمایت از جنبشهای فلسطینی، لبنان بود.
* اما آیا امروز غیر از حزبالله در لبنان کسی حاضر است کاری برای فلسطین بکند؟
** چرا که نه اما ارتباطگیریها زمان میبرد.
* پس از لبنان روی کدام کشورها میتوانیم برای پیگیری مساله فلسطین بیشتر حساب باز کنیم؟
** در حال حاضر کشورهای آمریکای لاتین و در آینده نزدیک نیز کشورهای بزرگ عضو پیمان شانگهای (سازمان همکاریهای شانگهای که حالا هند و ایران هم در آن به چین و روسیه میپیوندند) مسالهای مشترک به نام فلسطین خواهند داشت. خاورمیانه یک منطقه محوری در جهانی است که درگیر تروریسم و ناامنی است. کشورهایی که میخواهند سهمی از آینده کنترل جهان داشته باشند دریافتهاند اسرائیل است که باعث عدم امنیت منطقه و کل جهان شده. ترامپ هم اشتباه نکرد و با تاکید مجدد روی حمایت آمریکا از اسرائیل در واقع از زاویه نگاه خود بر اهمیت مساله فلسطین به عنوان معضلی جهانی صحه گذاشت.
* حتی هند که با اسرائیل رابطه خوبی دارد؟
** من هنوز به یاد دارم که ایندیرا گاندی، نخستوزیر فقید هند از یاسر عرفات، وقتی که هنوز مبارز بود، مثل یک رئیسجمهور استقبال کرد. تازه سیکها را فراموش نکنید چون عقاید آنها تلفیقی از اسلام و هندو است و جایگاه ویژهای برای بیتالمقدس قائلند.
* و چین چطور؟
** متاسفانه فلسطینیها خودشان چین را بعد از اجلاس اسلو از دست دادند. چین تا پیش از آن حتی با رژیم صهیونیستی ارتباط دیپلماتیک نداشت و حزب کمونیست حامی مطلق فلسطین بود. طبعا الان خیلی از روابط چین تجاری و سود متقابل جایگزین آرمانهای خلق شده است اما در هر صورت فلسطین بهانهای است برای پکن که در رقابت با آمریکا در خاورمیانه برای خود جای پایی پیدا کند.
* سال گذشته روسها در مسکو جشنواره فلسطین روسی برگزار کردند که نشانه احیای ادعاهای کلیسای ارتدوکس درباره قیمومیتش در عصر تزار بر مناطق مسیحینشین فلسطین بود؛ این چالشی تازه برای اسرائیل نخواهد بود؟
** حتما! کلیسای ارتدوکس در مجموع نفوذ زیادی در فلسطین، لبنان و سوریه دارد و پوتین این موضوع را بخوبی میداند و از آن به عنوان یک اهرم سیاسی استفاده میکند. البته کلیسای ارتدوکس شرقی پایگاهش در لبنان است اما روابط خوبی با کلیسای مسکو دارد. این وسط فقط کلیسای ارتدوکس یونان است که قابل اعتماد نیست. آنها نه تنها زمینهای مسیحیان فلسطینی را به صهیونیستها فروختهاند بلکه خودشان را هم در اختیار اسرائیل قرار میدهند.
* از طرف دیگر میدانیم که یکچهارم جمعیت اسرائیلیها روستبار یا اسلاوزبان هستند و مسکو هم روابط تنگاتنگی با تلآویو دارد. یهودیهای طرفدار اسرائیل در تمام بدنه روسیه از کارتلهای مالی تا خود دولت و شخص نخست وزیر رسوخ کردهاند.
** من میدانم که در ایران هنوز بدبینیهای تاریخی نسبت به روسیه وجود دارد اما 5 بار به مسکو رفتهام و آنها را خوب میشناسم؛ به شما قول میدهم که این کشور نه آن روسیه تزاری اشغالگر است، نه اتحاد امپریالیستی شوروی. آنها یک کشور جدید هستند که میخواهند جلوی آمریکا قد علم کنند. اما در مورد روابط روسیه با اسرائیل باید بگویم که روسها همچنان به این رژیم به چشم دستنشانده آمریکا در خاورمیانه نگاه میکنند و هنوز موشکهای دو طرف به سمت یکدیگر نشانه رفته است. اتفاقا ورود روسیه به مساله فلسطین به پوتین این امکان را میدهد تا قدرت الیگارشهای یهودی و طرفداران غرب در روسیه را کنترل کند.
* درباره آمریکای لاتین نیز ابهامهایی وجود دارد. یک اقلیت ثروتمند و بانفوذ از سوری، لبنانی و فلسطینیتبارها در کشورهای لاتین هستند مثل کارلوس اسلیم، میلیاردر مکزیکی و یکی از ثروتمندترین افراد جهان اما آیا فلسطین برایشان اهمیت دارد؟
** نه فقط برای آنها بلکه برای چپگرایان آمریکای لاتین این موضوع مهمی است. از شما میپرسم که در سالهای اخیر آیا حسنالبشیر، دیکتاتور به ظاهر مسلمان سودان که مدام در حال چرخش است بیشتر جلوی اسرائیل موضع گرفته است یا هوگو چاوز، رئیسجمهور فقید ونزوئلا؟ ونزوئلا و بولیوی حتی روابط دیپلماتیکشان را با رژیم صهیونیستی قطع کردند. اینجاست که اهمیت جدی گرفتن همه طیفهای مقاومت حتی چپگرایان و ملیگرایان کشورهای دیگر مشخص میشود.
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/2125/15/173464/0
ش.د9504404