(روزنامه اطلاعات ـ 1395/03/05 ـ شماره 26447 ـ صفحه 12)
شهادت «ذوالفقار حزبالله» از رذالت المستقبل تا آمادهباش تلآويو
خبرگزاری المستقبل وابسته به حریری در اقدامی غیر اخلاقی، تیتر زد؛ «قاتل شهید حریری به قتل رسید»! حتی برخی طرفداران این جریان آمریکایی در لبنان پا را فراتر گذاشته و از اسراییل تشکر کردند!
محمد قادری در خبرگزاری مهرنوشت، «سید مصطفی بدرالدین» مشهور به «ذوالفقار» حزب الله لبنان سحرگاه روز جمعه ۲۴اردیبهشت ماه ۹۵طی یک عملیات تروریستی در حوالی دمشق به شهادت رسید تا نام دیگری از مصادیق «من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا االله علیه...» در دفتر برگزیدگان خدا ثبت و ضبط شود. پیکر این مجاهد خستگی ناپذیر در گلزار شهدای ضاحیه بیروت و در کنار آرامگاه «حاج رضوان» آرام گرفت.در حاشیه این اتفاق تلخ نکاتی وجود دارد که در زیر بدان اشاره خواهم کرد:
ــ وی که پس از شهادت حاج عماد مغنیه فرماندهی ارشد شاخه نظامی حزب الله را به عهده داشت، از همان ابتدا پیگیر تحقیقات در مورد جنایت ترور شهید عماد مغنیه شد. به این ترتیب پرونده اتهاماتی تشکیل شد که نشان میداد رژیم غاصب اسرائیل در پس پرده این عملیات قرار دارد. این پرونده شامل مقادیر بسیار زیادی از اطلاعات دقیق و فراگیر در زمینه چگونگی برنامهریزی عملیات و کیفیت ایجاد خلل امنیتی برای شناسایی حاج عماد تا زمان اجرای عملیات بود.
این پرونده نشان میداد که عاملان اجرایی صهیونیست ها چگونه وارد قلب سوریه شده و چطور از آن خارج شدهاند، چه کسانی در این زمینه با آنها همکاری کرده و چه کسانی اطلاعات و کمکهای لجستیکی به آنها ارائه کردهاند. همین تحقیقات بود که باعث شد وی نظارت بر بزرگترین عملیات توسعه فعالیتهای ضد جاسوسی مقاومت را در دستور کار قرار دهد. عملیاتی که نه تنها منجر به انهدام دهها شبکه جاسوسی دشمن صهیونیستی شد، که بسیاری از برنامههای کاری مشترک تل آوبو ـ واشینگتن را با شکست مواجه کرد.
ــ رژیم صهیونیستی در پی اعلام شهادت وی، بلافاصله به حالت آماده باش در آمد تا با عملیات انتقام جویانه احتمالی مقابله کند، چه، هرچند «شیخ نعیم قاسم» در مراسم تشییع، عامل خاصی را برای شهادت مصطفی معرفی نکرد، اما تاکید کرد؛ «هرکه باشد، در نهایت به رژیم صهیونیستی خدمت کرده است» و بعد از آن مشخص شد تکفیری این حمله تروریستی را سازماندهی کرده بودند.
ــ از آنجایی که در این جنایت تروریستی انگشت اتهام به سوی آمریکا هم دراز شده است، «جاش ارنست» سخنگوی کاخ سفید هم در فاصله اندکی اعلام کرد هواپیماهای آمریکا یا همپیمانانش در منطقهای که اعلام شده وی به شهادت رسیده حضور نداشتهاند.
ــ از آنجا که جریان آمریکایی «المستقبل» همواره شهید بدرالدین را در ماجرای ترور رفیق حریری متهم می دانست، اینگونه عنوان کردند که معلوم نیست وی کشته شده باشد، بلکه حزب الله برای فرار از محکمه ترور رفیق حریری، او را پنهان کرده است! این در حالی است که حزب الله به اذعان همه و در همه زمینهها صادق ترین گروه با طرفداران و حتی مخالفان خود بوده است. این جریان ضد حزب الله حتی با اعلام شهادت مصطفی بدرالدین، در خبرگزاری المستقبل وابسته به حریری در اقدامی غیر حرفهای و غیر اخلاقی، تیتر زد؛ «قاتل شهید حریری به قتل رسید»! حتی برخی طرفداران این جریان آمریکایی در لبنان، پا را فراتر گذاشته و علاوه بر فحش و نفرین، از رژیم اشغالگر قدس برای کشتن وی تشکر کردند!
ــ ادعای دادگاه ترور رفیق حریری که درباره آن شک و تردیدهای زیادی وجود دارد، این است که بدرالدین مسئول ترور رفیق حریری است، چون چند بار تلفنش در آن حوالی ردیابی شده است. این ادعا با شهادت چهار افسر بلندپایه لبنانی که بعدها به دروغ بودن آن اعتراف کردند. این ادعا در حالی تکرار می شود که رفیق حریری اتفاقا پس از جلسه ای به قتل رسید که از «مقاومت» دفاع کرده بود. ضمن اینکه حزب الله با شکستن رمزگذاری فیلم های پهپادهای رژیم صهیونیستی، فیلم چند ماه نظارت دقیق بر راه های مورد استفاده حریری در نقل و انتقالاتش را منتشر کرد و نشان داد کسی که وی را کشته، ماه ها وی را زیر نظر داشته است.
ــ اگرچه روابط عمومی حزب الله لبنان در بیانیه خود بر عاملیت تروریست های تکفیری در این ترور تاکید کرد، لکن با توجه به آنچه در ابتدا آمد، ناگفته پیداست که دستور العمل و پشتیبانی اطلاعاتی سرویس های غربی و به ویژه «موساد» طراح پشت پرده این عملیات بوده اند، نکته ای که «شیخ نعیم قاسم» نیز در سخنرانی اخیر خود بدان اشاره کرد.
پیامدهای ترور شهید بدرالدین
یک کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتگو با خبرآنلاین آثار و تبعات شهادت سید ذوالفقار را بررسی کرد. سید مصطفی بدرالدین در عملیاتی در خاک سوریه به شهادت رسید. فرمانده شاخه نظامی حزب الله که یکی از مغزهای متفکر بازوی جریان مقاومت بود نه در خاک لبنان که در سوریه به شهادت رسید. اتفاقی دردناک و تلخ برای جریان مقاومت. اتفاقی که البته به باور حسین شیخ الاسلام سبب قوی تر شدن مقاومت و حزب الله خواهد شد. برای تحلیل نتایج این ترور به دیپلمات پیشین وزارت خارجه به گفتگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می خوانید.
* خبر شهادت سید مصطفی بدرالدین ملقب به سید ذوالفقار بسیار مهم و در عین حال تکان دهنده بود. بسیاری از رسانههای خبری و تحلیلی دنیا هم به این موضوع پرداختند. اساسا ایشان که بودند و حضورشان تا چه اندازه برای جریان مقاومت حائز اهمیت بود؟
** سید ذوالفقار فرمانده جهادی حزب الله و جانشین و برادر همسر عماد مقنیه بود. دلیل اهمیت این فرد سمت او، سوابق و تجاربش برای مبارزه با دشمن صهیونیستی و تکفیری در لبنان و سوریه بوده است. ضمن اینکه دلیل حضور ایشان در سوریه هم مبارزه با تروریسم بود که متاسفانه منجر به ترور او توسط عوامل رژیم صهیونیستی شد.
* با توجه به اینکه مصطفی بدرالدین جانشین عماد مقنیه بوده و سمت مهمی در حزب الله داشته ترور این فرد چه تاثیری بر جریان مقاومت خواهد گذاشت؟
** به نظر من این موضوع منجر به رشد مقاومت خواهد شد. البته از دست دادن این فرد با توجه به تجاربی که داشته به ویژه فعالیتهای او با گروههای فلسطینی حتما ضرباتی را از حیث از دستدادن چنین سرمایه مهمی به همراه خواهد داشت و جریان مقاومت متاسفأنه از حضور ایشان محروم خواهد شد ولی در عین حال توجه داشته باشیم ساختار حزب الله به گونه ای است که بسیار زود نیروی جدید و قابل اطمینان جایگزین نیروی از دست داده می کند و اجازه نخواهد داد به عملیات حزب الله لطمه ای وارد شود.
شهادت این فرد روحیه مقاومت را برای مقابله با دشمن مقاوم تر از گذشته خواهد کرد و این موضوع باعث انسجام بیشتر فرماندهان و نیروهای میدانی خواهد شد. از دست دادن نیروهای توانمند و هوشمند حزب الله اتفاق تازه ای نیست و ما همیشه دیدیم با وجود تمام این موارد نه تنها خدشه ای به پیکر جریان مقاومت وارد نشده که حتی سبب مقاوم و قوی تر شدن این اندیشه هم شده است.
* اسرائیل سالها در پی ترور مصطفی بدرالدین در لبنان بوده ولی موفق به ترور این فرد نشده بود. چه اتفاقی افتاد که تل آویو موفق شد در سوریه به هدف خود دست پیدا کند؟
** در لبنان پوشش دفاعی حزب الله بسیار قوی است و دست زدن به چنین اقداماتی اصلا به سادگی امکانپدیر نیست. حزب الله چتر اطلاعاتی وسیعی در لبنان دارد و رژیم صهیونیستی امکان چنین جنایت هایی را ندارد ولی به این دلیل که در سوریه جامعه اطلاعاتی دشمن فعال است، متاسفانه از این دست اتفاق ها می افتد. عواملی در سوریه توسط سازمان اطلاعاتی دشمن خریداری میشوند و دست به چنین اقداماتی می زنند.
* به نظر شما با توجه به صحبت های وزیر دفاع ایران راجع به اینکه در موقعیت مناسب واکنش مناسب به این جنایت رخ خواهد داد، ما باید واکنشی در این راستا داشته باشیم؟
** صحبت کردن در این مورد دشوار است و اینکه بتوان پاسخی در آن حد داد یا خیر هم بحث دیگری است. به هر حال واقعیت این است که این جنایت رژیم صهیونیستی اتفاق دردناکی بود ولی حزب الله و جریان مقاومت نشان داده با این اقدامات وحشیانه آسیبی نخواهد دید و برعکس مقاوم تر هم به کار خود ادامه خواهد داد.
از اسارت در کویت تا شهادت در دمشق
«مصطفی بدرالدین» از فرماندهان ارشد حزب الله لبنان سرانجام پس از سلسله نقشآفرینیهای شجاعانه در جبهه مقاومت علیه صهیونیست ها و تکفیریها بر اثر وقوع انفجار در دمشق به شهادت رسید .حزب الله لبنان با انتشار خبر شهادت این فرمانده نظامی برجسته خود، برای اولین بار تصویر جدیدی از وی منتشر کرد. این در حالی است که آخرین تصاویری که از شهید بدرالدین در دست بود، مجموعه ای از تصاویر قدیمی مربوط به دهه ۸۰بودند. اقدام حزب الله لبنان در انتشار تصویر جدیدی از شهید بدرالدین یادآور رویدادی مشابه در سال ۲۰۰۸بود؛ زمانی که حزب الله پس از شهادت «حاج عماد مغنیه» در دمشق تصویر جدیدی از وی را منتشر کرد .«مصطفی بدرالدین» از فرماندهان ارشد حزب الله لبنان در سال ۱۹۶۱چشم به جهان گشود. او از همان دوران ابتدایی پیوستنش به جبهه مقاومت در لبنان سرسختانه به مقابله با جبهه مقابل یعنی رژیم صهیونیستی پرداخت.پس از اشغال کویت توسط صدام معدوم، تَنی چند از اعضای مقاومت از جمله شهید «مصطفی بدرالدین» در زندان کویت گرفتار شدند.
وی از سال ۱۹۸۳تا اوایل سال ۱۹۹۰در زندان کویت اسیر بود .شهید بدرالدین پس پایان دوران اسارت و آزادی از زندان کویت بار دیگر به لبنان بازگشت تا در جبهه نبرد حق علیه باطل نقش آفرینی کند. وی قصد داشت تا پس از آزادی از زندان کویت فرماندهی نیروهایی را که برای آزدسازی جنوب لبنان از اشغال صهیونیستها آموزش می دیدند، بر عهده گیرد.شهید بدرالدین از جمله شخصیتهای برجسته مقاومت اسلامی لبنان بود که طی سالیان دراز گویی که در سایه زندگی می کرد و روایت های بسیاری در خصوص او نقل می شُد؛ بدون اینکه هیچگونه حضور علنی داشته باشد.از آنجایی که این شهید مقاومت به دلیل رشادت های خود در نبرد با صهیونیستها همواره مغضوب آنها و حامیانشان بود، دادگاه بین المللی مسئول رسیدگی به پرونده ترور «رفیق الحریری» تحت فشارهای آمریکایی ـ صهیونیستی وی را متهم به دست داشتن در این ترور کرد.حزب الله لبنان پس از متهم شدن «مصطفی بدرالدین» به دست داشتن در ترور «رفیق الحریری» با صدور بیانیه ای هرگونه ارتباط وی با این حادثه را قویا رد کرد.شهید بدرالدین از زمان آغاز جنگ علیه سوریه همواره به صورت گسترده در حال رفت و آمد به این کشور بود. وی در طول زندگی سرشار از مجاهدت هایش در مسیر مقاومت چه در سوریه و چه در لبنان، مسئولیت چندین پرونده مربوط به بحران سوریه را بر عهده داشت.
حزب الله لبنان در خصوص این شهید مقاومت تصریح میکند، وی همواره از سوی دستگاه های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و آمریکا تحت تعقیب بوده و بارها نیز هدف ترور قرار گرفت اما جان سالم به در برد .«انیس نقاش» مسئول مرکز مطالعات و پژوهشهای راهبردی «الامان» در خصوص شهید بدرالدین می گوید: نام مصطفی بدرالدین همواره با اقدامات محور مقاومت و حزبالله لبنان همراه بوده و وی موقعیت قابل احترام و ویژه ای از سوی هواداران حزبالله داشته است، از این رو تخریب این وجهه، هدفی مهم برای دشمن به شمار میرود.وی همچنین می افزاید: بدرالدین هدفی گرانبها و تحت تعقیب برای رژیم اسرائیل است.
یکی از اولین مأموریتهایی که بر دوش وی گذاشته شد، پیگیری تحقیقات در مورد جنایت ترور شهید عماد مغنیه بود. وی جزییات را با دقت کامل دنبال کرد و شخصاً دقت نظر در موارد زیادی که مرتبط با این ترور بود را برعهده گرفت. به این ترتیب پرونده اتهاماتی تشکیل شد که نشان میداد اسرائیل در پس پرده این عملیات قرار دارد. این پرونده شامل مقادیر بسیار زیادی از اطلاعات دقیق و فراگیر در زمینه نحوه برنامهریزی عملیات و کیفیت ایجاد خلل امنیتی برای شناسایی حاج عماد تا زمان اجرای عملیات بود. این پرونده نشان میداد که عاملان اجرایی صهیونیست ها چگونه وارد قلب سوریه شده و چطور از آن خارج شدهاند، چه کسانی در این زمینه با آنها همکاری کرده و چه کسانی اطلاعات و کمکهای لجستیکی به آنها ارائه کردهاند.
این تحقیقات بود که باعث شد ذوالفقار نظارت بر بزرگترین عملیات توسعه فعالیتهای ضد جاسوسی مقاومت را در دستور کار قرار دهد. عملیاتی که نه تنها منجر به انهدام دهها شبکه جاسوسی دشمن اسرائیلی شد، بلکه بسیاری از برنامههای کاری اسرائیلیها و آمریکاییها را با شکست مواجه کرد.
در طول این مدت حتی بعد از پذیرش مسئولیت اصلی مبارزات سوریه، ذوالفقار از پروندههای حساس حزبالله غافل نبود. او همیشه هوشیار و مراقب بود، چرا که میدانست دشمن تنها منحصر به اسرائیل و عناصر آن نمیشود. وی نسبت به نقش سرویسهای جاسوسی غربی و عربی و حتی لبنانی در روند تعقیب عناصر و شخصیتهای مقاومت آگاه بود. او میتوانست اقدامات زیادی را برای ایجاد تزلزل در فعالیتهای این مزدوران انجام دهد، کسانی که برای اربابان آمریکایی و سعودی و صهیونیستی خود خوشخدمتی میکردند تا آنها بتوانند به بدرالدین دست پیدا کرده و او را به قتل برسانند یا حتی بربایند.
ذوالفقار آن فرمانده قاطع نظامی، قلبی مهربان داشت، مانند فرزندان وی که با روشی متفاوت نسبت به فرزندان فرماندهان مقاومت بزرگ شدند. آنها از امتیازاتی که عناصر مقاومت برخوردار بودند، استفاده نمیکردند. مانند فرزندش علی که گریهکنان بین اتاقهای منزل این طرف و آن طرف میرفت و عجله میکرد تا پیکر پدرش به منزل بازگردد. او از دوستانش در مورد زمان ورود پیکر پدر سؤال میکرد.
او میخواست حتی پیکر پدر شهیدش را در آغوش بگیرد. دخترانش کسانی بودند که به مصیبتهای زندگی با پدری نظیر مصطفی در طول این سالها راضی شده بودند. آنها در کنار حاجیه خانم سعدی همسر شهید عماد و مادر شهید جهاد و خواهر شهید مصطفی نشسته بودند. همان زنی که امروز برای ما بار دیگر حکایت زینب کبری حافظ ارثیه شهدا را روایتگری می کند. یا برادر بزرگترش عدنان که می گفت: ای مصطفی چطور اجازه دادی آنها به تو دست پیدا کنند. او نیز در گوشه و کنار منزل حرکت می کرد تا هر نوع آثاری از شهید نظیر عطر و بوی او و انعکاس سخنانش را جمع آوری کند.
بدر الدین چند ماه پیش در منزل خانوادگیاش در الغبیری از همسایگان عذرخواهی کرده بود که نمیتواند از احوالات آنها جویا شود. او به شوخی میگفت : مرا ببخشید نمیتوانم زیاد تردد داشته باشند، پاسگاه برج الغبیری نامه بازداشت مرا دریافت کرده، چرا که من بدون کلاه کاسکت سوار موتورسیکلت شده ام. او میخندید و دشمنانش را که از هیچ طریقی برای دستیابی به وی یا در مسیر تخریب وجهه اش در میان هوادارانش فروگذار نمیکردند، به تمسخر میگرفت. عناصر مقاومت از مدتها قبل با این هجمه مواجه بودند.
در آن زمان سید حسن نصرالله از رهبران قهرمان و مقاوم در برابر دشمنان دفاع میکرد. ذوالفقار در این مورد میگفت آنها گمان میکنند با این حملات میتوانند ما را به صورت فراری به خانههایمان بازگردانند. وظیفه و مسئولیت من مقابله با تمامی این پروژهها است، من از فعالیت در لبنان یا سوریه یا هر عرصه دیگری دست برنمیدارم، مگر این که شهید شوم یا اینکه پرچم پیروزی را در دست گیرم.این شهید بزرگوار سیره جهادی بسیار طولانی دارد که روزی با جزییات کامل آن گفته خواهد شد. بدر الدین درست مانند رفیقش حاج رضوان وصف دستاوردهایش بنا به صلاحدید نیروهای مقاومت ممکن است تا چند سال پوشیده بماند.
علت این موضوع این نیست که مقاومت میخواهد تاریخ شهدای فرماندهان خود را ثبت نکند، بلکه علت این است که دستاوردهایی که آنها داشتند برنامههایی است که همچنان به اجرا گذاشته میشوند و جانشینان آنها در فرماندهی جنگ فراگیر با دشمن اسرائیلی و تکفیری و از پس آنها آمریکا و عربستان و ترکیه و همراهان آنها، از این راهکارها استفاده میکنند.دشمنان این شهید بزرگوار دو گروه هستند، گروه اول کسانی هستند که همچنان بعد از شهادت از او خواهند ترسید و منتظر خواهند ماند تا ذوالفقار خودش انتقام خودش را بگیرند و گروه دوم افرادی هستند که او را نشناختند، اما روزی فراخواهد رسید که ماهیت واقعی قهرمان امت را خواهند شناخت.
آخرین ساعات زندگی شهید بدرالدین چگونه گذشت؟
گرچه بهندرت در مراسم عمومی حزبالله حاضر میشد، اما در مراسم شهادت شهید عماد مغنیه و فرزندش جهاد حضور داشت. او در مراسم ختم پدرش نیز حاضر شده و در میان مردم بود.به گزارش خبرگزاری تسنیم، روزنامه السفیر لبنان در مقالهای با اشاره به شهادت مصطفی بدرالدین فرمانده نظامی حزبالله لبنان نوشت شهادت بهترین آرزو برای او بود. اما بهترین شهادت از نظر او این بود که در میدان مبارزه با اسرائیلیها یا تکفیریها جان خود را از دست بدهد. زمان شهادت نزد ذوالفقار مهم نبود، بلکه ممکن بود وی در دهه دوم عمر خود هنگامی که داوطلب مبارزه با اسرائیلیها در آستانه ورود به پایتخت لبنان شده بود یعنی در تابستان سال 1982 جان خود را از دست دهد یا در روزی که بههمراه عناصر مقاومت عملیات علیه اشغالگران را در قلب ضاحیه جنوبی بیروت انجام میداد، این اتفاق بیفتد.وی یکی از فرماندهان مقاومت بود که برخی دولتها و شبکههای جاسوسی آنها او را تحت تعقیب قرار میدادند و چهبسا بارها از تلاش برای ترور جان سالم بهدر برده بود، تازهترین آنها هنگامی بود که وی در نزدیکی مقام حضرت زینب(س) در سوریه حاضر بود و گلولهها و ترکشهای مختلف به کاروان وی برخورد کرد تا شهادتی که بهدنبال آن بود، نصیبش شود، چرا که بارها گفته بود: من از سوریه بازنخواهم گشت، مگر اینکه شهید شوم یا پرچم پیروزی را در دست بگیرم .
السفیر میافزاید: بدرالدین شخصیت مبهمی نزد افکار عمومی است، اما هرکدام از مسئولان حزبالله لبنان روایت خاصی از وی در زمینه تعامل با قلب داخلی حیات حزبالله دارد. وی در نشستهای عمومی حاضر نمیشد و معمولاً در مناسبات اجتماعی یا حزبی بهندرت حضور پیدا میکند. بهصورت مشخص یکی از این موارد زمانی بود که تدابیر امنیتی را رد کرده و در مراسم بزرگداشت عماد مغنیه و پسرش جهاد مغنیه شرکت داشت. وی در زمان درگذشت پدرش نیز که بیش از یک سال پیش انجام شد، بهصورت مستقیم با مردم مواجه شده بود. بهنوشته این گزارش وی فردی آرام بود، اما در عین حال نسبت به اشتباهات کوتاهی نمیکرد. وی جسارت همراه با تجربه و شجاعت و ابتکار عمل و اعتمادبهنفس بالا در خود داشت. بسیاری از عناصر حزبالله او را " ماجراجوی عاقل " خطاب میکردند. تجربه میدانی وی در مبارزه با اشغالگران طی دو دهه گذشته به جایگاهی رسید که اسرائیلیها در سطوح سیاسی و نظامی و امنیتی بهخوبی نام او را در خاطر خود سپرده بودند.
روزنامه النهار لبنان وابسته به جریان 14 مارس لبنان که به نظر میرسد روی شهادت این فرمانده نظامی حزبالله در تغییر معادلات داخلی سوریه حساب باز کرده است، در این رابطه نوشت: کشته شدن فرمانده نظامی برجسته حزبالله لبنان بر عرصه داخلی این کشور سنگینی میکند.
این موضوع پیامدهای جدیدی دارد که به عوامل میدانی در سوریه اضافه شده و واکنشهای داخلی احتمالی حزبالله لبنان را در پی دارد، بهویژه که این حوادث از مجموعهای متوالی از هدف قرار گرفتن کادر نظامی و میدانی حزبالله در اراضی سوریه جدا نیست.این روزنامه مدعی شد: اگر بگوییم که کشته شدن (شهادت) بدرالدین ارزیابیهای داخلی متناقضی را در زمینه جزئیات حادثه مبهم ترور وی به دنبال خواهد داشت، چرا که وی یکی از افراد 4 گانه ای بود که دادگاه بینالمللی ویژه ترور رفیق حریری او را به دست داشتن در این ترور متهم کرده بود!. اما باید گفت : تامل و درنگ حزبالله لبنان در اعلام نحوه شهادت فرمانده شاخه نظامی خود در سوریه عامل دیگری است که باعث شده شبکه ابهامات و پیچیدگی ها در مورد این حادثه افزایش پیدا کند.
روزنامه الاخبار لبنان در مقاله دیگری به بیان جزئیات آخرین ساعات و لحظات زندگی مصطفی بدرالدین پرداخته و مینویسد، بنا بر اطلاعات موجود وی به یک جلسه میدانی در مقر حزب در نزدیکی فرودگاه دمشق پایان داد، بعد از لحظاتی دوستانش این نشست را ترک کردند و وی همچنان در ساختمان مرکز حضور داشت، که صدای انفجار شنیده شد. بعدها مشخص شد که یک موشک رهگیر بسیار پیشرفته در نزدیکی حدود دومتری شهید به زمین اصابت کرده است. این موشک بیشتر شبیه موشکهای ایجاد خلأ بود، بهگونهای که باعث انفجار داخلی در فرد هدف قرار گرفته میشود ولی ترکشی به وی اصابت نمیکند.
در حالی که پیکر شهید به مرکز پزشکی انتقال داده شد، مشخص شد که ترکشهای کوچکی به شکم و زیر سر وی اصابت کرده است، اما خون از بینی و چشمان وی خارج شده که نشان دهنده فشار بالای وی در نتیجه انفجار است. براساس اطلاعات به نظر میرسد که خمپاره مذکور از طریق سکو پرتاب نشده، بلکه رهگیری شده است، چهبسا این عملیات از طریق رهگیری دقیق مکان صورت گرفته که نیازمند تکنولوژی بالایی است و تنها نزد دولتهای پیشرفته وجود دارد. البته نیروهای امنیتی مقاومت از همان لحظات اولیه باب تمامی احتمالها در مورد طرفهای پشت پرده این عملیات را باز گذاشتند. ادامه دارد...
ش.د9500505