* چرا احزاب اغلب در انتخابات ورود نكرده يا منفعلانه عمل ميكنند؟
** اگر منظور شما انتخابات رياستجمهوري است كه در طول سالهاي گذشته بر اساس تجربههاي موجود، بسياري از احزاب موضع مشخص خود را در قبال انتخابات رياستجمهوري تعيين كرده و در اين زمينه رفتار خود را دنبال ميكنند. اين گونه نيست كه احزاب در قبال انتخابات رياستجمهوري، موضع نداشته باشند اما بر اساس ماهيت نامزدها ميزان فعاليت آنها نيز به طور كاملا آشكاري تحت تاثير قرار ميگيرد. توجه داريد كه رياستجمهوري فعلي كه به عنوان يكي از نامزدهاي اصلي انتخابات پيش رو شناخته ميشود يك نامزد حزبي نيست.
به طور طبيعي، حزبي هم اين فعاليت را پشتيباني نميكند، بنابراين ما شاهد سازماندهي و فعاليتهاي لازم حزبي در اين زمينه نيستيم و اينكه اساسا در جامعه ما احزاب، در نظام انتخاباتي به درستي مورد توجه قرار نگرفتهاند و در واقع، سياست واحدي نسبت به تقويت حضور آنها در فعاليتهاي سياسي كشور وجود نداشته است، چرا كه فعاليت حزبي نيازمند فرهنگ سياسي مناسب، فرهنگ عمومي مناسب و شرايط و ساختارهاي اقتصادي مناسب است كه به نظر ميرسد اين مقدمات در جامعه ما فراهم نشده است. بنابراين، ما شاهد نوسانهاي چشمگير در ميزان تاثيرگذاري احزاب و فعاليتهاي سياسي در كشور هستيم. بر همين اساس، در مقاطع انتخاباتي، احزاب سياسي موجود نيز فعاليت ميكنند اما همانگونه كه اشاره كردم فعاليت آنها تاثيرگذار و تعيينكننده نيست چرا كه از پيش ساز و كار مناسب براي اين تاثيرگذاري به وجود نيامده است.
* اين سازوكارها چگونه بايد به وجود ميآيد؟ به عبارت ديگر، چه موانعي بر سر راه حزبي كردن سياست در ايران وجود دارد؟
** يكي از مهمترين عوامل موثر بر گسترش يافتن فعاليت احزاب، نظام انتخاباتي كشور و قانون انتخابات است كه فعاليت آنها را تسهيل و تقويت ميكند. متاسفانه در اين زمينه، به دليل نوسانهاي پيگيري سياسي در كشور براي تقويت احزاب، سياست مستمر و واحدي وجود نداشته است. در برخي از دورهها شاهد تلاش دولتها براي تقويت سازوكارهاي حزبي و افزايش حضور احزاب در كشور بوديم در حالي كه در برخي دورهها نيز متناسب با ديدگاه دولتها نسبت به مردم و مشاركت سياسي آنان و ضرورت اين مشاركت سياسي، شرايط براي فعاليت احزاب بهبود يافته يا مغضوب شده است. بنابراين، به نظر ميرسد ساز و كارهاي لازم براي فعاليت حزبي در كشور به شكل قانوني منعكس شده در نظام انتخاباتي، مورد توجه قرار نگرفته باشد.
بر همين اساس، زمينههاي قانوني فعاليت احزاب به گونهاي كه در مسير قدرت يابي و افزايش نفوذ و حضور قرار گيرند يا حتي حمايتهاي لازم را از سوي دولتها دريافت كنند، فراهم نشده است. به جز سطح دولتي و حكومتي، در سطح اجتماعي نيز به دليل ضعف فرهنگ كار جمعي در كشور ما و نفوذ و رسوخ تاريخي فردگرايي حتي در امور اجتماعي، ما شاهد هستيم كه زيربناهاي فكري و نگرشي مناسب نيز براي كار جمعي به وجود نيامده است. گرچه به طور پراكنده افرادي كه در پي بهبود شرايط جامعه هستند موضوع فعاليت حزبي را مورد توجه قرار داده و در اين زمينه تلاشهايي را انجام دادهاند.
اما همان طور كه اشاره كردم چه به لحاظ تفكر، نگرش، فرهنگ و آموزشهاي رسمي و غيررسمي و چه به لحاظ ساختارهاي اقتصادي و سياسي، متاسفانه شرايط مناسب براي فعاليتهاي حزبي فراهم نشده و بر همين اساس، ما شاهد رشد و تقويت مردمسالاري نيز نيستيم. به دليل اينكه نهادهاي سياسي مناسب براي پايدار ساختن و تداوم بخشيدن به اين فعاليتها نيز كه در واقع همان احزاب هستند و نهادهاي سياسي لازم، دوام و قوام خود را پيدا نكرده و در نهايت ساز و كارهاي مناسب براي تربيت و آموزشهاي سياسي نيز در كشور به درستي پا نگرفته است كه البته اين به مفهوم ناديده گرفتن فعاليتهاي حزبي كه كم و بيش در كشور وجود داشته، به شمار نميآيد.
* يكي از مسائلي كه در ايام انتخابات شاهد آن هستيم اين است كه برنامه در فعاليتها و تبليغات به طور كلي غايب است و كانديداها به اسم برنامه در واقع شعار خود را مطرح ميكنند. دليل اين امر را چه ميدانيد؟ چرا ارايه برنامه از سوي كانديداها در جامعه ما مطرح نيست؟
** شايد يكي از دلايل مهم اين مساله، فقدان نهادهاي مناسبي است كه برنامه محوري را تقويت كرده و جامعه را براي كار مبتني بر برنامه آموزش دهند. همانگونه كه اشاره كردم يكي از مهمترين وظايفي كه احزاب بر عهده دارند آموزش دادن و آماده ساختن جامعه براي شناخت و استفاده از بهترين ابزارها و مسيرها براي دستيابي به اهداف خود است كه به دليل ضعف اين نهادها بهطور طبيعي خروجيهاي مناسب نيز شكل نميگيرند و به اين ترتيب، ما به طور دايم با فراز و نشيبهاي تند سياسي روبهرو هستيم به گونهاي كه نه برنامه كه شعارها به دليل سطح توسعه سياسي كشور مطرح ميشود.
از آنجا كه تداوم و پايداري نيز در اجراي آنها وجود ندارد چرا كه اجراي تحقق برنامه، مداومت و استمرار سياستهايي است كه امكان تحقق آن را فراهم آورند و به دليل فراز و نشيبهاي تند سياسي در كشور و فقدان نگاه عميق توسعهاي، ما شاهد تكانهايي هستيم كه اجراي يك نگرش مبتني بر برنامهريزي را دشوار و در برخي مواقع غيرممكن ميسازد.
* اين بيبرنامگي چه آفاتي را نصيب جامعه از سويي و عرصه سياسي از سوي ديگر ميكند؟
** بهطور طبيعي، كنشها و فعل و انفعالات سياسي تاثير مستقيم بر مسائل جامعه را در بر دارد و جامعه از آثار اين تحولات سياسي به طور مستقيم تاثير و تاثر ميپذيرد. بنابراين، فقدان اين تفكر برنامهاي، در عمل، رسيدن به اهداف سنجيدهشده و قابل دسترسي را در سطوح مختلف و در چشماندازهاي متفاوت دشوار ميسازد. در حالي كه براي نمونه در كشور ما متني به نام سند چشمانداز مورد تصويب قرار گرفت و بر اساس آن، برنامههايي تصويب شد. روشن است كه اين برنامهها سمت و سوي كلي بسياري از رفتارهاي دولتها و حتي احزاب و جريانهاي سياسي را روشن ميسازد.
بسياري از رفتارهاي احزاب و مجموعههاي سياسي جز در چارچوب اين برنامههاي مصوب قابل دسترسي نيست اما شاهد هستيم كه بدون در نظر گرفتن ظرفيتهاي قوانين مصوب و برنامههاي تصويب شده، مباحثي در جامعه مطرح ميشود كه با استفاده از دانش اندك سياسي بسياري از مردم، برخي نامزدها موفق ميشوند تكانهاي سياسي اساسي به جامعه بدهند بدون اينكه بسياري از مردم از اين مسووليتها و امكانات اطلاع درستي داشته باشند. در واقع، بسياري از برنامههاي قابل اجرا در كشور در چارچوب قوانين بالادستي معين شده و اينگونه نيست كه يك فرد بتواند تغييرات بسيار مشهود در بسياري از روندهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و حتي فرهنگي كشور ايجاد كند و به دليل آگاهي ضعيف نسبت به اين امكانات و محدوديتها و قوانين مصوب، اين مجال فراهم ميشود كه برخي از نامزدها بتوانند شعارهايي را مطرح كنند كه بسياري از رايدهندگان بدون توجه به امكانات اجرايي شدن آن، به دنبال اين گروه از نامزدها روانه شوند.
* آيا اصلا تدوين برنامه براي كانديداهاي رياستجمهوري ممكن است؟
** همانطور كه اشاره كردم ما يك مجموعه اسناد بالادستي داريم كه بسياري از سياستها و برنامههاي دولتهاي منتخب را شكل ميدهند و اين گونه نيست كه يك نامزد پست رياستجمهوري، دست بازي براي پيگيري سياستهايي داشته باشد كه مورد نظر او است يا از ديد او مطلوب به شمار ميآيد. بسياري از اين برنامهها پيشتر در قالب برنامههاي توسعه تدوين شده و سمت و سوي سياستها مشخص شده يا حتي در اسناد ديگري، اين روشها و رويكردها تعيين شده است. مجموعهاي از امكانات در اختيار فردي كه دستگاه اجرايي را در اختيار ميگيرد وجود دارد كه بايد به درستي بازشناسي شده و از آنها بهرهبرداري شود كه هنر احزاب، جريانها و گروههاي سياسي، بازشناسي اين فرصتها و پيدا كردن روشها و رويكردهاي مناسب براي اجرايي كردن برنامههايي است كه از پيش تصويب شده يا حتي اهدافي كه از پيش طراحي شده كه اين مساله در جاي خود بسيار مهم است كه با چه روشي بر اساس اولويتگذاري، دستيابي به اين اهداف دنبال خواهد شد كه اين تفاوتي است كه ميتواند بين نامزدها وجود داشته باشد.
در حالي كه ما شاهد هستيم برخي از نامزدها در اصل نگاهي به اين ظرفيتهاي محدودكننده يا فرصتها ندارند و تنها براي جلب آراي عمومي، شعارهايي را مطرح ميكنند كه فقط تا پاي صندوقهاي راي كارايي دارند و پس از آن، قابليت اجرا براي آن ديده نشده و در نتيجه، باعث يأس و سرخوردگي بخشهاي بزرگي از جامعه ميشود.
* آيا اين امكان وجود دارد همان طور كه از قبل بايد صلاحيت كانديداها تاييد شود، شعارها و برنامههاي آنها نيز از بعد مواردي كه اشاره فرموديد، توسط گروههاي كارشناسي و متخصص كه به لحاظ حقوقي جايگاه مشخصي دارند به تاييد برسد؟
** به نظر ميرسد اين وظيفهاي است كه احزاب و گروههاي سياسي بر عهده دارند كه در فضاي انتخابات، با به كار گرفتن كارشناسان و متخصصان حوزههاي مختلف، قابليت اجرايي كردن شعارها و برنامههاي نامزدها را به چالش بكشند و آنها را مورد بحث و بررسي قرار دهند و از اين طريق، به افزايش آگاهيهاي عمومي كمك كنند و همه رسانههاي جمعي در اين زمينه ميتوانند فضاي انتخابات را به عرصهاي براي افزايش آگاهيهاي عمومي و جلوگيري از فريب مردم و تقويت عوامزدگي تبديل كنند كه اينها از مزاياي روشهاي دموكراسي و فضاهاي آزاد است كه امكان افزايش آگاهيها و بالا رفتن دانش سياسي عموم مردم را فراهم ميكند.
* آيا كشورهاي ديگري هستند كه چنين تجربهاي داشته و در اين زمينه موفق بوده باشند؟
** به قول چرچيل، دموكراسي بدترين نوع حكومت است ولي بهتر از اين نوع حكومت نيز وجود ندارد. بدون شك، روشها و حكومتهاي دموكراتيك مشكلات خود را دارند و در بسياري از جوامع به عوامسالاري و عوامزدگي منجر ميشوند، در حالي كه ما گزينهاي بهتر از مراجعه به آراي عمومي در اختيار نداريم. بنابراين، هرگاه فضاي نقد و بررسي، گفتوگو و تبادل نظر در جامعه فراهم شود كه فرصت انتخابات، چنين فضايي را در جامعه تقويت ميكند، افزايش اين نوع مجالها و فرصتها ميتواند به افزايش آگاهيهاي عمومي، بالا رفتن قدرت انتخاب جامعه و باز شدن مچ فريبكاران و دغلكاران كمك كند و مردم را در انتخاب بهترين افرادي كه توان، ظرفيت و اراده بهبود شرايط آنها را دارند، كمك كند. به نظر ميرسد تاكنون جوامع بشري، به گزينه بهتري دسترسي پيدا نكرده باشند و بايد پذيرفت با تمام ايراداتي كه اين شيوه دارد هنوز شيوه بهتري براي جايگزيني آن شناخته نشده است و بر همين اساس، با ايجاد فرصت نقد و بررسي و گفتوگو ميتوان به مزاياي اين رويه در اداره جامعه دسترسي پيدا كرد.
* تجربه انتخابات سال 94 در اين خصوص را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ آيا يك تجربه حزبي بود؟
** بله، انتخابات 94 يك تجربه حزبي بود چرا كه ائتلاف اصلاحطلبان بر اساس نتيجه انتخابات سال 1392، ضرورت اين ائتلاف را اساس تلاش خود قرار داد و اصلاحطلبان در بسياري از مناطق كشور توانستند بر پايه شناخت و درك اهميت ائتلاف و يكپارچگي و وحدت يافتن، در واقع، امكان انتخاب نامزدهايي را فراهم كنند كه به فراكسيون اميد در مجلس شوراي اسلامي شكل بخشيدند. اگر اين يكپارچگي در سطح وسيعتري شكل ميگرفت بدون شك، اصلاحطلبان ميتوانستند جمع بزرگتري را در فراكسيون اميد گردآورند. پس اين نتيجه، در اثر همكاري، هماهنگي و يكپارچگي اصلاحطلبان حاصل شد كه آنها توانستند به هر حال، ساختار حاضر در مجلس شوراي اسلامي را بر اساس اين وحدت رفتاري خود تغيير دهند. اين اتفاق بزرگي بود كه ميتوان انتظار داشت در تداوم اين رويه مبتني بر وحدت و همدلي برپايه منافع عمومي جامعه و منافع عمومي كشور، اين تجربه در آستانه تكرار ديگري قرار گرفته باشد تا گام سوم براي بهبود شرايط كشور و بهبود موقعيت ايرانيان انشاءالله برداشته شود.
* اين تجربه ميتواند نشاني بر اين باشد كه جامعه براي حزبي كردن سياست آمادگي دارد و امروز ميتوان بيش از قبل، به فرصتهاي احتمالي پروسه تحزب در ايران خوشبين بود. اين طور نيست؟
** البته، حتما همين طور است، در اين زمينه ترديد نكنيد. ولي ما نيازمند دولتي هستيم كه اين آمادگيهاي اجتماعي را به حساب بياورد و قانون انتخاباتي را به كمك مجلس و شوراي نگهبان طراحي و اجرا كند كه زمينه فعاليتهاي حزبي را تقويت كند و اين امكان را فراهم آورد تا فعالان سياسي در قالب احزاب، كنشها و فعاليتهاي خود را سامان دهند و از طريق تقويت فعاليتهاي احزاب امكان افزايش دانش سياسي در كشور به ويژه در حوزه عملي فراهم شود تا بر همين اساس، جلوي بسياري از اشتباهات كه در تاريخ ما بارها تكرار شده است، گرفته شود.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=74946
ش.د9600154