تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۶  ، 
شناسه خبر : ۳۰۱۳۸۴
تحليل رفتار راي‌دهندگان ايراني در نشست «انتخابات؛ بررسي فضا و شرايط روندهاي سياسي و رسانه‌اي»
پایگاه بصیرت / زهرا چوپانكاره

(روزنامه اعتماد – 1396/02/25 – شماره 3807 – صفحه 8)

«قبل از استقرار نظام جمهوري اسلامي، انتخابات موضوعي جدي در كشور نبود، به خصوص با توجه به اينكه تنها يك حزب در كشور وجود داشت. اما پس از انقلاب و با پررنگ شدن مساله انتخابات ديگر توجيهي براي نبودن آمار مربوط به شركت مردم نيست. جاي اعداد و ارقام مربوط به انتخابات در سالنامه آماري كشور همچنان خالي است. امروز پيمايش‌هايي از طريق نهادهاي مختلف پژوهشي، مديريتي و حتي امنيتي در اين مورد انجام مي‌شود و زمينه خوبي را فراهم كرده تا بتوان با استفاده از اطلاعات به تحليل انتخابات و رفتار راي‌دهندگان پرداخت و بايد از اين فرصت استفاده شود.» رييس انجمن جامعه‌شناسي ايران با اين صحبت‌ها بحث انتخابات را با اشاره به موضوع ضعف انتشار و تحليل آمار و ارقام جزيي‌تر انتخابات آغاز كرد. سيدحسين سراج‌زاده يكي از شركت‌كنندگان در نشست «انتخابات؛ بررسي فضا و شرايط روندهاي سياسي و رسانه‌اي» بود، در اين برنامه محمد آقاسي رييس مركز افكارسنجي دانشجويان ايران (ايسپا)، هادي خانيكي استاد ارتباطات دانشگاه تهران و رييس انجمن ايراني مطالعات فرهنگي و ارتباطات، محسن شريف‌زاده مولف كتاب رفتار انتخاباتي مردم ايران و عباس عبدي روزنامه‌نگار و تحليلگر مسائل سياسي و اجتماعي در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران حاضر بودند تا در روزهاي پاياني منتهي به انتخابات دوازدهمين دوره رياست‌جمهوري تحليل خود را از رفتار راي‌دهندگان، نقش مناظره‌هاي تلويزيوني در تصميم آنها و رفتار جناح‌ها و نامزدهاي رياست‌جمهوري ارايه دهند.

«مردم مطالب مطرح شده در مناظره‌ها را خيلي جدي نمي‌گيرند، مي‌دانند رقبا براي حذف يكديگر حرف‌هاي زيادي مي‌زنند و موضوعات تندي مطرح مي‌كنند اما اگر فقط ١٠ درصد از مطالب مطرح شده از سوي نامزدها هم صحيح باشند بايد باور كنيم كه با وضعيت خطرناكي مواجه هستيم. حتي ١٠ درصد از مطالب بيان شده در مناظره‌ها نشان مي‌دهد كه فارغ از جناح چپ و راست يك جريان از فساد نفوذ كرده است و به خاطر منافعش هر كاري مي‌كند. با ديدن مناظره‌ها نبايد خوشحال شويم، چون شاهد پديده‌اي هستيم كه روي حال و آينده ما تاثير مي‌گذارد.»

شريف‌زاده كه مطالعات ٢٠ سال گذشته خود روي موضوع انتخابات را در كتاب «رفتار انتخاباتي مردم ايران» منتشر كرده است مي‌گويد كه در ميان مردم وزن جناح راست و چپ تقريبا مساوي است، مردم حد وسط هستند و گاهي اين حد وسط بودن به سمت يك جناح كشيده مي‌شود: «خيلي‌ها اين دغدغه را دارند كه چگونه مردمي كه خاتمي را براي رياست‌جمهوري انتخاب كردند به احمدي‌نژاد هم راي مي‌دهند؟ مي‌پرسند مردم ما كدام هستند؛ خاتمي يا احمدي‌نژاد؟ مردم شبيه هيچ‌كدام نيستند؛ نه خاتمي، نه روحاني و نه احمدي‌نژاد، مردم ميانگين سياستمداران هستند. ٣٥ درصد مردم در تمام راي‌گيري‌ها شركت مي‌كنند، ٢٠ درصد در انتخابات مهم از جمله رياست‌جمهوري شركت مي‌كنند و از ميان كساني كه پاي ثابت راي دادن هستند عمدتا طرفدار اصولگرايان هستند و براي همين معمولا جريان اصلاح‌طلب است كه هميشه بايد نگران عدم مشاركت مردم باشد.»

شريف‌زاده مي‌گويد كه اين اصل تقريبا مشخص است و براي همين بايد براي آن برنامه بلندمدت داشت. او با نقد رفتار انتخاباتي اصلاح‌طلب گفت كه نبايد اين تلاش‌ براي كشاندن مردم به پاي صندوق راي تنها خلاصه شود به زمان انتخابات: «هواداران دولت و رسانه‌هاي اصلاح‌طلب در هفته‌هاي اخير مدام در حال انتشار آمارهايي از فعاليت‌ها و دستاوردهاي دولت هستند. حالا بايد بپرسيم در اين چهار سال كجا بودند و چرا اين آمارها را نمي‌ديديم؟ مثل اين است كه دارويي را كه براي بهبود بايد هر روز و قاشق‌قاشق مصرف كنيم به يكباره به حلق مردم بريزيم.»

هرچند اين راه از نظر او نتيجه نمي‌دهد همچنان معتقد است كه روحاني در حال حاضر از بخت بالاتري براي پيروزي برخوردار است و به احتمال زياد در دور اول به عنوان منتخب مردم معرفي خواهد شد: «پيش‌بيني من اين است كه آقاي روحاني با اختلاف كمي مي‌تواند از آقاي رييسي و قاليباف پيشي بگيرد اما مساله مهم اين است كه نتايج انتخابات با جزييات و دقيق به مردم اعلام شود. مانند اتفاقي كه در سال ٩٠ و در انتخابات مجلس رخ داد و آرا به تفكيك صندوق‌ها در دسترس بود و مي‌توانستيد آراي هر نماينده را در حوزه‌هاي مختلف شهرش ببينيد. اميدوارم اين كار به صورت جدي پا بگيرد تا جايي براي بي‌اعتمادي نماند. بي‌اعتمادي به نتايج مي‌تواند جامعه را دچار تنش كند و همه با هر تفكري مجبور به پرداخت هزينه مي‌شوند.»

راي‌دهندگان غيرقابل پيش‌بيني هستند يا سياستمداران؟

از جمله مراكزي كه در سال‌هاي گذشته و پيش از انتخابات اقدام به برگزاري نظرسنجي و انتشار آماري از احتمال پيروزي جناح‌ها و نامزدهاي مختلف مي‌كند، مركز افكارسنجي دانشجويان ايران (ايسپا) است. رييس اين مركز كه در نشست روز گذشته حضور داشت مي‌گويد يكي از باورهايي كه در ميان جمعي از رسانه‌ها و جامعه‌شناسان وجود دارد اين است كه رفتار مردم ايران را نمي‌شود پيش‌بيني كرد و نظريات مختلفي در خصوص دليل اين غيرقابل‌پيش‌بيني بودن فرضي مطرح شده است. محمد آقاسي به برخي از اين دلايل مطرح‌شده اشاره كرد: «يك نظريه هست كه مي‌گويد افكارعمومي در ايران كوتاه‌مدت است و روح استبداد شرقي در جامعه نمي‌گذارد كه بلندمدت فكر كنيم. نظر ديگري هست كه مي‌گويد بايد حتما اتفاقي رخ دهد كه ناگهان همه مردم را به سمت يك كانديدا بكشاند و عده‌اي معتقدند رياكاري يا پنهانكاري مانع از اين شود كه نظرسنجي‌ها به نتيجه بنشينند و گاهي هم اشكال از ناكارآمدي دستگاه نظرسنجي است. عده‌اي معتقدند از مشروطه به بعد رفتار مردم ايران دچار نوعي معماگونگي شده است و عدم وجود نهادهاي ميانجي مانند احزاب سبب مي‌شود كه مردم رفتارهاي هيجاني داشته باشند. اما آيا واقعا در اين كشور كنش جمعي عقلاني شكل نمي‌گيرد؟»

آقاسي مي‌گويد كه نبايد ناتواني در شناخت منطق كنش مردم را به پاي پيچيدگي رفتار جامعه بگذاريم: «در ايسپا ما كاملا توانستيم بر مبناي نظرسنجي نتايج و سناريوهاي انتخابات سال ٨٤ را پيش‌بيني كنيم. بايد به منطق كنش مردم پي ببريم. من حتي ثبت‌نام‌هاي فله‌اي در انتخابات رياست‌جمهوري توسط مردم عادي را هم يك كنش عقلاني مي‌بينم، بايد اين اتفاق را نوعي از اعتراض دانست نه اينكه آن را به پاي نمايش احساسي بگذاريم. در زمان انتخابات آزادي تجمع و انتقاد برقرار مي‌شود و مردم از اين فضا كه به صورت معمول وجود ندارد براي كنش عقلاني خود بهره مي‌گيرند.» او به چند عامل كه در طول نظرسنجي‌ها مورد مطالعه قرار مي‌گيرند نيز اشاره كرد، عواملي كه سبب اقبال مردم به شركت در انتخابات مي‌شوند: «يك عامل فشار ساختاري است، اگر در حوزه‌اي به مردم فشار آمده باشد مي‌توانيم منتظر كنش عقلاني و تلاش براي تغيير وضعيت باشيم.

يك باور تعميم‌يافته وجود دارد كه راي‌دهنده‌هاي ما بيشتر سلبي است تا ايجابي؛ يعني مردم نمي‌دانند چه‌كسي را مي‌خواهند اما مي‌دانند چه چيزي را نمي‌خواهند و براي همين راي مي‌دهند. يك عامل شتاب‌دهنده هم وجود دارد مثل حمايت چهره‌هاي خاص از يك نامزد انتخاباتي كه نمونه‌اش را در انتخابات سال ٩٢ رياست‌جمهوري ديديم، علاوه بر اين بسيج براي اقدام كه در راي‌دهي تاثير دارد، مثل سال ٨٨ كه ميل بسياري براي گفت‌وگو در خيابان و قانع كردن چهره‌به‌چهره راي‌دهندگان وجود داشت.» با همه اين عامل‌ها آقاسي معتقد است كه مي‌توان رد عقلانيت مردم را در تمامي اتفاقات و رفتارهاي انتخاباتي پيدا كرد و شايد بشود گفت كه اتفاقا سياستمداران هستند كه پيچيده عمل مي‌كنند: «جمعه همين هفته انتخابات برگزار مي‌شود و هنوز احتمال اين هست كه تعدادي از نامزدها از رقابت كنار بروند. همين اتفاق سبب مي‌شود كه با كنار رفتن يك نامزد به نفع نامزد ديگر تلنگري به راي‌دهندگان زده شود و همين موضوع به عنوان يك عامل شتاب‌دهنده روي تعداد راي‌دهندگان در روز انتخابات تاثير بگذارد.»

به گفته رييس ايسپا پيش‌بيني فعلي بر اين است كه روحاني با اختلاف كمي رييس‌جمهور شود يا انتخابات به دور دوم كشيده شود اما بايد ديد كه آيا اتفاقي سبب مي‌شود كه اين معادله تغيير كند يا نه: «٥ اسفند سال ٩٢ نتايج نظرسنجي ايسپا نشان مي‌داد كه روحاني ٢ درصد شانس موفقيت دارد اما از آنجا به بعد عوامل شتاب‌زا و حمايت‌هاي مختلف بيشتر و بيشتر شدند و تا دوشنبه قبل از انتخابات او را در مقام اول نشاندند. براي همين كساني كه همچنان راي پايين دارند الزاما بازنده انتخابات نيستند.»

٦٠ درصد آراي سرگردان

يكي از عواملي كه سبب مي‌شود راي مردم كشور غيرقابل پيش‌بيني به نظر برسد درصد بالاي آراي سرگردان است. عباس عبدي، تحليلگر مسائل سياسي و اجتماعي معتقد است كه تفاوت ميان تعداد آراي سرگردان در ايران و كشورهاي اروپايي و امريكا سبب مي‌شود كه هميشه نگراني براي جذب اين آرا وجود داشته باشد: «در انتخابات كشورهاي اروپايي و امريكا ٨٠ درصد شركت‌كنندگان موضع‌شان از پيش مشخص است و رقابت ميان احزاب بر سر ٢٠ درصد باقيمانده است. در طول سال سنجش و رقابت وجود دارد اگر حزبي ببيند وضعيتش در ميان مردم مطلوب نيست اصلاحاتي انجام مي‌دهد تا اين درصدها ثابت بمانند. در ايران حدود ٤٠ درصد از راي‌دهندگان تكليف‌شان از قبل روشن است و كوشش براي جذب ٦٠ درصد باقيمانده است و براي همين به نظر برخي رفتار انتخاباتي مردم پيش‌بيني‌ناپذير است.

بگذاريد مثالي بزنم: يك بركه آب ساكن را در نظر بگيريد، ٥٠ تا اردك پلاستيكي در اين آب ساكن بيندازيد و بعد از يك ساعت مي‌بينيد كه هر كدام از آنها بر پايه تصادف و بدون نظم در گوشه‌اي شناور شده‌اند اما اگر جريان آب در اين بركه به وجود بيايد آنها را با خود همراه مي‌كند حالا اگر آدم‌هاي سوار بر قايق در اين بركه باشند جريان آب بايد تندتر باشد تا بتواند آنها را به سمت خود بكشد. در اين دوره از انتخابات برخلاف رياست‌جمهوري سال ٧٦، ٨٨ و ٩٢ اين جريان وجود ندارد.» از نظر عبدي حضور روحاني و رقباي اصولگرايش را مي‌توان به يك خرده جريان تشبيه كرد و رساندن پيام تغيير توسط نامزد مورد حمايت اصلاح‌طلبان به جامعه ديگر چندان آسان نيست: «جريان هوادار روحاني مي‌خواهد در مورد تغيير صحبت كند اما اين تغييري كه دارد از آن حرف مي‌زند در واقع به سال ٩٢ بازمي‌گردد و نه سال ٩٦. در هر صورت انتخاب روحاني يعني حفظ وضع موجود كه از ديد مردم قابل قبول نيست. پيام اصلي اين است كه تغيير را از ٩٢ شروع كرديم و مي‌خواهيم تا ١٤٠٠ آن را ادامه دهيم اما رساندن اين پيام به مردم سخت است. سال ٩٢ صحبت كردن از تدبير و اميد آسان‌تر بود تا حالا.»

اين تحليلگر و روزنامه‌نگار معتقد است كه به خاطر همين دلايل آراي حسن روحاني احتمالا تفاوت معناداري نخواهد داشت و البته همزمان نامزدهاي رقيب هم نتوانسته‌اند باعث تهييج راي‌دهندگان شوند: «راي آقاي رييسي افزايشي اندك داشت كه مربوط مي‌شد به آراي تشكيلاتي و بعد از مناظره سوم ريزش آن آغاز شد. قاليباف هم از ابتدا تعداد مشخصي راي داشت. راي روحاني احتمالا تغيير ملموسي ندارد اما طرف مقابل او هم جز تخريب جريان ديگري نداشته كه بتواند آراي سرگردان را جذب كند. همه حرف‌هاي‌شان عليه دولت در واقع عليه اشخاص است نه سياست‌ها، رييسي و قاليباف مي‌گويند روحاني و جهانگيري بد هستند اما با اين جريان سلبي نمي‌توان به تنهايي تحرك ايجاد كرد. علاوه بر اين واكنش‌ها به نوعي ارتجاعي است، جريان مدرن نمي‌گويد: وضع مالي تو چگونه است؟ مي‌گويد در مورد نظارت و شفافيت صحبت كنيد.»

به گفته عبدي مناظره اول و دوم تاثير معناداري روي مردم نداشته است و هر كسي همان چيزي را ديده است كه ترجيح مي‌داده ببيند اما مناظره سوم تفاوت بسياري ايجاد كرد: «رييسي و قاليباف به خاطر راهبردي كه انتخاب كردند افت آرا دارند قاليباف خودش جزو يك درصدي‌ها است، او كه نمي‌تواند هي با گفتن ٤ درصدي‌ها خودش را نماينده ٩٦ درصدي‌ها بداند. براي همين پيش‌بيني من اين است كه در تهران روحاني بالاي ٥٥ درصد راي دارد و برداشتم اين است كه در اين دوره ميان تهران و ساير شهرها تفاوت معناداري وجود ندارد. نظرم اين است كه انتخابات در دور اول تمام مي‌شود اما با اين وجود بايد به نظرسنجي‌هاي روزهاي آينده با دقت بيشتري پرداخت.»

عباس عبدي معتقد است كه جريان اصولگرايي به صورت كلي دچار مشكل شده است و اين را مي‌توان از انتخاب نامزد اين جناح دريافت: «اين همان اتفاقي است كه در سال ٨٤ براي اصلاح‌طلبان افتاد. آن زمان هم جريان اصلاحات فكر كرد در انتخابات رياست‌جمهوري به هر حال راي مي‌آورد و مي‌توان استيصالش را بپوشاند اما اشتباه مي‌كردند. اصولگرايي هم حالا دچار اضمحلال شده است. قاليباف راي اصولگرايان را ندارد و انتخاب رييسي نشان‌دهنده استيصال است. چون اين جريان پس از بحران احمدي‌نژاد هنوز نتوانسته خودش را بازسازي كند. چهره‌هاي قدرتمند اصولگرايان مانند لاريجاني و ناطق‌نوري كنار رفته‌اند و نيروهاي تندرو در پشت‌پرده مشغول فعاليت هستند. اصولگراي درجه يكي مانند باهنر حتي براي نمايندگي مجلس قدم جلو نمي‌گذارد و در نبود نامزد سياسي مناسب بايد يك نفر را از دستگاه ديگري بياورند تا آنها را نمايندگي كند.»

عبدي در پايان صحبت‌هايش اضافه كرد: «از حضور در انتخابات دفاع مي‌كنم چون ديگي است كه همه‌چيز در آن مي‌جوشد و به رنگ آن در مي‌آيد. اصولگرايان به خاطر همين انتخابات دارند دچار تحول مي‌شوند، نمي‌توانند حذفش كنند، انتخابات آنها را از آن خود مي‌كند و نتيجه اينكه بعد از دو دهه مي‌بيني آنچه در ابتدا بود تغيير كرده است. قبلا مي‌گفتند ارزش اين است و بايد قبولش كنيد، حالا قاعده بازي عوض شده بايد يك سري ارزش‌ها را بپذيرند تا راي بگيرند.»

دانشگاه سرد شده است

سالن مطهري دانشگاه علوم اجتماعي دانشگاه تهران نيمه‌خالي است. نام انتخابات و اسم‌هاي مطرح حاضران در نشست هم نتوانسته است شور انتخابات را به دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران بكشاند. هادي خانيكي، استاد ارتباطات و فعال اصلاح‌طلب اين حضور كمرنگ حاضران در نشست را تعبير به كلاس‌هاي درس دانشگاه كرد: «من به خودم، اساتيد و دانشجويان به خاطر محتاطانه برخورد كردن با موضوع انتخابات نقد دارم. اگر موضوع انتخابات به عنوان موضوع پايان‌نامه و پژوهش مورد توجه نباشد پس چه موضوعي بايد مورد توجه قرار بگيرد؟ چرا وقتي خارج از محيط دانشگاه در مورد انتخابات صحبت مي‌كنيم آدم‌ها حاضر مي‌شوند و با ولع مي‌شنوند اما در محيط آكادمي ميزان شركت‌كنندگان در چنين نشستي تنها به اندازه يك كلاس درس است؟ اگر از من بپرسيد، يكي از سردترين فضاهاي انتخاباتي در دانشگاه است.

قبلا دانشگاه قلب تپنده انتخابات بود و حالا بايد از خود بپرسيم چرا اين اتفاق در دانشگاه افتاده؟» خانيكي پس از اين مقدمه به سراغ همان بحثي رفت كه در خصوص رفتار راي‌دهندگان ايراني مطرح شده بود. او با اشاره به اينكه تغيير رفتار راي‌دهندگان در كشورهاي ديگر هم مشاهده مي‌شود گفت: «يكي از مسائل امريكا پيروزي ترامپ بر خلاف نظرسنجي‌ها بود، بعد مشخص شد بخش‌هايي از جامعه امريكا به او راي داده‌اند كه از گفتن اينكه به او راي خواهند داد شرمنده بودند و نمي‌خواستند انتخاب خود را علني كنند.» او با اشاره به اينكه برخي ايراني‌ها را «رند» تلقي مي‌كنند و برخي ديگر با نگاهي منفي مي‌گويند جامعه ايراني يا آنچه را در دل دارد به زبان نمي‌آورد يا حرفي مي‌زند و خودش بر خلاف آن عمل مي‌كند، گفت كه براي نتيجه‌گيري بهتر بايد روندهاي انتخاباتي را بيشتر از درصدها مورد توجه قرار داد: «يكي از مسائل ما نگاه درصدي به انتخابات است. اين روزها هر جا وارد مي‌شوي مي‌پرسند: مناظره چند درصد شانس فلاني را بالا برد؟ اما كنشگران سياسي بايد شهامت ورود به مطالعه روندها را داشته باشند.

مك‌كين مي‌گويد: «آينده را كشف نمي‌كنند، آينده را مي‌سازند.» همين تلاش براي ساختن است كه بحث چرخش‌ها را در انتخابات مطرح مي‌كند، اسفند سال ٧٥ وقتي از آقاي خاتمي پرسيدند: شما كه مي‌دانيد شانسي براي پيروزي نداريد چرا نامزد شديد؟ او گفت: از كجا معلوم كه برنده نشوم؟ و خرداد ٧٦ انتخاب شد.» اين استاد دانشگاه با اشاره به راي‌هاي سرگردان مهم‌ترين عامل براي جذب، آنها را القاي حس امنيت دانست: «آن ٦٠ درصدي كه دوستان مي‌گويند زماني تصميم خود را مي‌گيرند كه احساس امنيت كنند، زماني پاي صندوق مي‌آيند كه فكر نكنند راي دادن براي‌شان هزينه ايجاد مي‌كند كه راي دادن‌شان موثر است. حالا هم باز چشم همه به مرددها دوخته شده و البته بايد به ياد داشته باشيم كه در روزهاي آخر انتخابات شكل‌گيري موج راي‌دهندگان قابل مشاهده است. مانند دوره قبل رياست‌جمهوري كه كناره‌گيري آقاي عارف به نفع روحاني و حمايت اصلاح‌طلبان از ايشان و البته موفقيتش در مناظره‌ها عده بسياري را پاي صندوق آورد.»

خانيكي با اشاره به نقش رسانه در انتخابات به دو دسته از رسانه‌ها پرداخت: رسانه‌هاي بزرگ كه در كشورمان منظور راديو و تلويزيون است و رسانه‌هاي كوچك يعني شبكه‌هاي مجازي: «گاهي رسانه بزرگ مانند زمان مناظره تصوير كنش ميان رقباي سياسي را نشان مي‌دهد، گاهي هم با تاكيد بيشتر روي بخشي از حرف‌هاي آنها انگاره‌اي از نامزدهاي مختلف ايجاد مي‌كند و البته آنچه توسط مخاطب درك مي‌شود گاهي مستقل از آن قصد اوليه‌اي است كه رسانه دارد. از سوي ديگر پاي رسانه‌هاي خردتر مانند شبكه‌هاي مجازي مطرح است كه در چندين انتخابات گذشته به عنوان رقيبي جدي براي صداوسيما مطرح شده است. اما چه رسانه بزرگ و چه رسانه كوچك، نكته مهم اين است كه عملكرد آنها بايد منجر به كنش سياسي شود. بايد ديد اين رسانه‌ها چه گروه‌هايي را مي‌توانند پاي صندوق راي بياورند و چه رايي از آنها بگيرند.»

او با نقد نحوه انجام مناظره‌هاي تلويزيوني اضافه كرد: «مناظره‌ها به لحاظ ساختاري مشكل دارند و بيشتر شبيه مسابقه «از كي بپرسم؟» شده‌اند. سوال‌هايي كه پرسيده شدند سوالاتي نيستند كه تفكر نامزدها را درست نشان دهند و براي همين است كه مناظره‌كنندگان از هر فرصتي براي اينكه حرف خودشان را بزنند استفاده كردند. از سويي ادعاهايي كه در اين مناظره‌ها مطرح شدند را نمي‌شد سنجيد و نتيجه اين شد كه ضعف ساختار، رويكرد اين مناظره را به سوي كسب راي كشاند. »

خانيكي در بخشي از صحبت‌هاي خود به تغييرات اجتماعي منعكس شده در مناظره‌ها اشاره كرد: «دعوا بر سر مسائل فرهنگي و موضوعاتي از جمله حجاب و غيره جاي خودش را به مسائل سياسي داده است، آن هم نه مسائل بنيادي بلكه موضوعاتي كه گروه‌هاي راي‌دهنده را هدف گرفته است، گروه‌هايي كه گمان مي‌كنند قرار است سرنوشت انتخابات تنها توسط آنها مشخص شود. بايد در نشستي مفصل نسبت ميان برگزاري انتخابات و تغييرات اجتماعي در ايران را مورد بررسي قرار دهيم. » او با اشاره به پژوهش‌ها و مطالعات انجام شده بر رفتارهاي جامعه كه نتايج آن با عنوان گزارش ارزش‌ها و نگرش‌هاي ايرانيان منتشر شد گفت كه در نظام ترجيحات جامعه تغييرات ارزشي رخ داده است: «سوگيري جامعه به سمت ترجيح فرديت و ماديات است و اين تغيير روند اجتماعي با نهادهاي سياسي دچار گسست شده است و حالا اين نهادها بايد جامعه‌اي را جذب كند كه ترجيحات فردي و مادي دارد. » او معتقد است كه آنچه با عنوان گفتمان اصلاح‌طلبي شناخته مي‌شود تبديل به گفتمان غالب جامعه شده است: «اين گفتمان حتي بر تشكيلات اصلاح‌طلبي هم پيشي گرفته است و خودش را در جامعه غالب كرده است. براي همين شعارهاي اصلاح‌طلبي تبديل به شعارهايي شده است كه حالا گروه‌هاي رقيب هم آنها را سر مي‌دهند: آزادي، جامعه مدني و... و اين مساله بسيار مهمي است.»

حيران ماندن در نبود احزاب

در طول نشست بحث بر سر ٦٠ درصد راي‌دهنده مردد باقي ماند، راي‌دهندگاني كه مردد به شركت در انتخابت هستند و راي‌دهندگاني كه مردد در انتخاب يك نامزد نهايي هستند. چرا اين تفاوت در ميان جامعه ايراني و كشورهاي اروپايي و امريكا وجود دارد؟ چرا ميزان مرددان در ايران از ميزان آنهايي كه از پيش تصميم خود را گرفته‌اند بيشتر است؟ رييس انجمن جامعه‌شناسي مي‌گويد: «در ساختارهاي دموكراتيك، احزاب نهادهايي كاملا شكل‌گرفته هستند و بازنماي علايق و منافع گروه‌هاي مختلف جامعه به شمار مي‌روند. هر كسي با توجه به ايدئولوژي و آرمان و علايقش حزبي را انتخاب مي‌كند كه مي‌تواند خواسته‌هاي اورا نمايندگي كند. راي‌دهندگان مي‌دانند كدام حزب به نظرشان نزديك‌تر است و حمايت‌ آنها از حزب‌شان مشخص است. »

سراج‌زاده ضعف انتخابات در ايران را نامشخص بودن اين سازوكار در ايران دانست: «ايران فاقد ساختار سياسي نهادينه شده است. زمان انتخابات به جاي اينكه افرادي با عقبه مشخص و حزب معين نامزد شوند كساني مي‌آيند كه تازه بايد در مورد آنها جست‌وجو كنيم. از طرف ديگر شايد هم ٦٠ درصد از مردم در مورد علايق و منافع خودشان هم دچار ترديد هستند اما به نظر مي‌رسد كه همان عامل اول يعني نهادي نشدن ساختار لازم براي به جريان افتادن انتخابات سبب شده كه اين درصد بزرگ از مردم هنوز حيران باشند كه از چه كسي حمايت كنند و كدام نامزد واقعا نماينده آنها است.»

سراج‌زاده با اشاره به اينكه هيچ فردي از حق انتخاب محروم نيست توضيح داد كه سال‌ها است كساني به دنبال اين بودند كه با ايجاد محدوديت در اين حق و تفسيرهاي مختلف راه ديگري بروند: «در سنت ديني جامعه ما دو جريان فكري خود را مطرح كردند؛ كساني كه معتقد به شكل‌گيري احزاب و نهادهاي مدني هستند و به دنبال اينكه شفافيت شكل بگيرد و در مقابل كساني كه ترجيح مي‌دهند اين اتفاق رخ ندهد و برايش اشكال‌تراشي مي‌كنند. انتخاب ميان روحاني و رقبايش قاليباف و رييسي مي‌تواند به مشخص شدن اين حوزه كمك كند. پس از اين انتخاب شايد ٦٠ درصد جمعيت ما روز‌به روز كوچك‌تر شود و رقابت‌ها در صحنه حزبي مشخص ادامه پيدا كند.»

اين استاد جامعه‌شناسي با اشاره به اينكه برخي اصلاح‌طلبان را ساختارشكن دانسته‌اند، گفت كه ساختارشكني را اتفاقا بايد در حرف‌هاي محمدباقر قاليباف ديد: «شعارهاي قاليباف و نحوه ورودش به انتخابات ساختارشكنانه است. او تصوير سياهي از جامعه ارايه داد يعني آنقدر سياه كه آدم فكر مي‌كند حتي ضعيف‌ترين دولت هم نمي‌تواند مسوول اين همه فقر و تباهي و فلاكت در عرض چهار سال باشد.»

سراج‌زاده با اشاره به اين موضوع كه مسائل اقتصادي اغلب بحث‌هاي مناظره‌ها را به خود اختصاص داده بودند، توضيح داد: «با وجود اينكه به نظر مي‌رسيد اصولگرايان هم سعي مي‌كنند بيشتر از مسائل ارزشي به مسائل اقتصادي توجه كنند اما بايد گفت كه اين كار براي كسب آراي معلق است چون فراتر از مناظره‌ها و در جمع هواداران خودشان همچنان دغدغه ايدئولوژيك برآمده از نظام فكري آنها وجود دارد و در موردش صحبت مي‌كنند.»

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=75153

ش.د9600262