(روزنامه ايران – 1396/02/27 – شماره 6497 – صفحه 15)
همواره به برخورد محتاطانه با موضوع هایی همچون انتخابات، نقد داشتهام که چرا ولع و حساسیت نسبت به انتخابات آنچنان که در بیرون فضای دانشگاهها به چشم میخورد در فضاهای آکادمیک کمرنگتر است؟ و چرا انتخابات مسأله و موضوع دانشگاهیان ما نیست؟ چرا وقتی از پایگاه آکادمیک میخواهیم به مسألهای همچون انتخابات بپردازیم صحبتهای ما از جنس صحبتهای سر کلاسهایمان میشود؟
معتقدم این یک پرسش جدی است. شاید برخی اینگونه اظهارنظر کنند که وقتی میتوان موضوع های انتخاباتی را از طریق شبکههای اجتماعی دنبال کرد دیگر چه نیازی است که در دانشگاه به بحث و نظر بپردازیم؟ اما این کافی نیست و نهاد علمی باید پدیده مهمی چون انتخابات را دنبال کند و جامعهشناسان و اهالی ارتباطات در این زمینه، طرح مسأله نمایند.
به نظر میرسد شرایط و میزان کنشگری برای آکادمیسینها و دانشجویان، بین قبل و بعد از انتخابات متفاوت است، اما چرا؟ واقعیت این است که عرصه انتخابات در جامعه ما با گمشدهای به اسم «فضای سیاسی» مواجه است که قبل و بعد از انتخابات را برای ما متفاوت میکند. شاید ضعف نهادهای مدنی، حزبی و سیاسی است که این احساس را برای ما ایجاد میکند که میتوان در روزهای قبل از انتخابات «حرف زد» اما همچنان نمیتوان «نظر داد» بویژه در محیطهایی که محافظهکارانه و محتاطانه است مثل مراکز آکادمیک و دانشگاهی که از قضا باید با رویکردی منتقدانه تنور این روزها را گرم نگه دارند.
بر این اساس، معتقدم سردترین فضاهای انتخاباتی، در دانشگاهها، در میان دانشجویان و اعضای هیأت علمی است در حالی که در دورههای انتخاباتی پیشین، قلب تپنده انتخابات در خود دانشگاهها بود. گویا باید انتظار داشت که موجی شکل گیرد یا پدیدهای برای انتخابات خلق شود که ذیل آن موج، افراد مکنونات و تصمیمهای خود را بگویند.
از این رو نخست، ضعف نهادهای سیاسی در جامعه که مسائل را به سمت ایام انتخابات سرریز میکنند و دوم، خود موج و پدیده انتخابات را میتوان از دلایل سردی در محافل دانشگاهی دانست و معتقدم اهالی آکادمی، محققان، دانشجویان و... باید به انتخابات بهعنوان موضوعی برای تفکر و تحلیل بپردازند.
اما بهعنوان یک معلم، باید چه چیزی را قبل از انتخابات مورد بررسی قرار دهیم؛مسأله اول؛ در مورد تفاوتها یا ویژگیهای جامعه ایران، از نظر رفتار رأیدهی است، همواره گفته میشود که جامعه ایران «جامعه رندی» است؛ به این معنا که نظر خود را تا وقتی که نفعی وجود نداشته باشد پنهان میکند. از این رو، برخی از معمایی بودن جامعه ایران و پنهانکاری از روی زرنگی سخن میگویند، بویژه آنانی که نسبت به جامعه ایران نگاه بدبینانهای دارند، از این خصیصه، نه بهعنوان ویژگی مثبت بلکه بهعنوان ویژگی منفی تاریخی یاد میکنند و معتقدند ایرانیها ممکن است آن چیزی را که ابراز میکنند حرف دلشان نباشد و حتی به آن عمل هم نکنند.
نکته دوم؛ بحث چرخش در روندها است. یکی از مسائلی که ما امروز با آن مواجه هستیم اینکه همه با «درصد»ها، نه با «روند»ها به انتخابات نگاه میکنند؛ و «درصدها» غیر از «روندها» است؛ چون تنها سیاستورزان و کنشگران سیاسی شهامت ورود به چرخش را دارند که بگویند این سیاستورزی چه تأثیری بر روندها دارد. به عبارت دیگر، کنشگران سیاسی آینده را «کشف نمیکنند» آینده را «میسازند».
نکته سوم؛ در ارتباط با اهمیت «نخستین نظر» یا «نظرهای پیشینی» است؛ به عبارتی، نظرهایی که بر اساس یک نوع انتخابسیاسی یا در واقع سوگیریهای سیاسی شکل گرفته است. 60 درصد افرادی که مردد هستند، وقتی تصمیم به انتخاب میگیرند که احساس امنیت کنند یا هزینههای سنگینی را برای ورود خود به انتخابات قائل نباشند. بنابراین، به میزانی که «احساس امنیت» و «معناداری رأی» (به این معنا که رأی مؤثر است) در انتخابات شکل بگیرد، به همان میزان بر ورود «رأی مرددها» تأثیر میگذارد؛ همچنانکه در انتخابات پیش رو چشمها به رأی مرددها دوخته شده است.
نکته چهارم، شکلگیری موجی است که هر چه به روز انتخابات نزدیکتر میشویم بیشتر قابل مشاهده است، چون ممکن است تغییرات در آن موج، در اثر یک کنش یا فعل سیاسی یا بر اساس موفقیت رسانهای در تبلیغات سیاسی شکل بگیرد و تغییرات بعد از شکلگیری این موج معنادار میشود؛ همچون تلاقی کنارهگیری دکتر عارف در انتخابات 92 و حمایت جریان اصلاحات از روحانی با موفقیت او در مناظرهها.
اینجا است که مسأله «رسانه» در انتخابات برجسته میشود. به نظر میرسد کنشِ سیاسی رسانه را، نوع رقابت بین جریانهای سیاسی و تصویری تعیین میکند که در انتخابات کاندیداها از هم نشان میدهند. بر این باورم که انتخابات دو بخش بسیار مهم دارد؛ یکی، تصویر یا انگاره است و دوم، موضوع ها و بحثهایی است که توسط رسانهها انعکاس پیدا میکند. درست است که در نشان دادن تصویر جریانها و رقبای سیاسی (بخش اول) رسانه سهیم و دخیل است ولی آن چیزی که تأثیرگذار میشود، جملات یا گزارههایی است که در خود انتخابات انعکاس پیدا میکند. در انعکاس این گزارهها باید از رسانههای بزرگ و کوچک در کنار هم یاد کرد؛ معمولاً در رسانههای بزرگ؛ به طور خاص رادیو و تلویزیون، بخشهایی بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد که از مشی یا سیاست کلی آن رسانه برکنار باشد؛ همچون مناظرهها یا آن قسمتهایی که توسط خود کاندیداها ارائه میشود. ولی قسمت دوم که رسانههای کوچک (شبکههای مجازی) است از چند انتخابات اخیر بهعنوان یک رقیب جدی برای رادیو و تلویزیون مطرح شده است. معتقدم رسانه زمانی میتواند اثر خود را بگذارد که نهایتاً به «کنش سیاسی» منجر شود و تأثیر خود را تا پای صندوقهای رأی حفظ کند.
*مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر هادی خانیکی است که 24 اردیبشهت ماه در نشست «انتخابات؛ بررسی فضا، شرایط و روندهای سیاسی و رسانهای» در محل دانشگاه علوم اجتماعی دا نشگاه تهران ارائه شد.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/183616
ش.د9600241