(روزنامه جوان – 1396/03/21 – شماره 5110 – صفحه 2)
چند صباحي است پرسش « كدام دوقطبي مذموم است و آسيبهاي ناشي از آن چيست» در عرصه سياسي كشور مطرح است، آن هم پس از آني كه خرده گفتمانهاي سياسي از چهار سال پيش تاكنون تلاش ميكند تحت عناويني نظير «تندرو – كندرو»، «برجامي –ضدبرجامي» و«دولتي و ضددولتي» جامعه را به دو دسته تقسيم و نقاط تناقض و پارادوكس را تقويت و زمينههاي حقد و كينه را در بين آنها دامنهدارتر كند.
در چنين جامعهاي، رصد تحركات نظام سلطه و مقابله فعال و پويا با اين تحركات اولويت نيست و به جاي آن تمركز براي به شكست كشاندن دستهاي ديگر از جامعه ومقابله كينه ورزانه به خودي در صدر قرار ميگيرد؛ آنهم در شرايطي كه نظام سلطه صدها طرح و برنامه سياسي، اقتصادي و امنيتي را براي «بي ثبات زايي از امنيت داخلي» و «به چالش كشاندن اقتدار و ابهت بينالمللي» جمهوري اسلامي ايران موردتوجه قرار داده است.
دوگانههاي «انقلاب– رفاه» هم از جمله طرحهاي اين خرده گفتمانهاي سياسي است كه طي47ماه اخير مورد تمركز قرار گرفته تا بهواسطه آن نخست زمينه «ترديد» جامعه نسبت به «توانمندي و كارآمدي»نظام را بهوجود آورده و سپس احساس همگاني مبني بر «لزوم رويگرداني از حاكميت اسلامي» را به صورت گسترده شكل دهد.
دوگانه ديگر دوگانه «اعتماد به نفس – انفعال» است كه با كنكاشي در سخنان اخير رهبرمعظم انقلاب اسلامي در جمع دانشجويان نيز با ادبياتي متفاوت موردتوجه ايشان قرار گرفته است.
با مرور رويدادها و تحولات چهار سال اخير ميتوان به آساني به اين مسئله پي برد كه دوقطبيسازيهاي از اين دست را هواخواهان ليبراليسم جهت دستيابي به استراتژيهاي خود مورد توجه قرار داده و حركت در مسير توافق هستهاي قطعهاي كوچك از اهداف بزرگتر به نام «تغيير ماهيت انقلاب اسلامي» بوده است.
رهبرمعظم انقلاب درجلسه با دانشجويان در همين زمينه ميفرمايند: «اعتماد به نفس و انفعال؛ اين هم يك دوگانه ديگر است. كشورهاي مسلّط، اعتماد به نفس داشتند، حرف ميزدند، توقّع ميكردند، دنيا را متعلّق به خودشان ميدانستند؛ [امّا] اين مجموعه زير سلطه كه البتّه خيلي هم ازلحاظ كميت بيشتر بودند، اينها دچار انفعال، دچار وادادگي و ضعف نفس بودند.»
ايشان قاجار و پهلوي را نمونه عيني از انفعال و سستي در مواجهه با نظام سلطه دانسته و ميفرمايند: «صدور جهانبيني و فرهنگ و رسوم و عادات؛ يكي از بهاصطلاح لوازم و تبعات اين نظام سلطه، اين است كه آن كشورهايي كه ابتكار دارند، پيشرفت دارند، اعتماد به نفس دارند؛ عادات خودشان و رسوم خودشان و جهانبيني خودشان را منتقل ميكنند به كشورهاي زير سلطه....»
جريان غربباور داخلي دوره پساتحريم را مناسبترين زمان جهت تفوق و چيرگي بر مباني انقلاب اسلامي و مقدمهچيني براي استحاله آن ميدانستند و امروز ايدئولوژي آنها در آستانه زوال است چراكه اصل هدف آنها جهت «تطهير چهره نظام سلطه» و «باورمندسازي اين نكته براي جامعه كه امريكاييها قابل اعتماد هستند» با رويكرد امريكايي در دوران پسابرجام بينتيجه باقي مانده و ادراك جامعه از رويكردهاي امريكاييها تغيير نكرده است و البته با رويكرد مقامات دولت ترامپ درباره حادثه تروريستي تهران تشديد شده است.
برهمين اساس«FATF»و«2030» و بهويژه برجام را بايد توافقنامه دانست كه به واسطه آن رويكردها هواخواهان غرب با چالش اساسي روبهرو و مبناي فكري آنها - كه براساس تئوري «سازش با غرب» شكل ميگرفت- با بحران انديشه و خردورزي روبهرو شده است، چرا كه اكثريت جامعه بر اساس محك تجربه(برجام)دريافته كه تعديل مواضع در مقابل غرب فاقد دستاورد و حاوي هزينههاي گسترده خواهد بود.
علت عصبانيت جريان غربباور داخلي از نقض برجام طي ماههاي گذشته نيز ناظر به همين مسئله است كه نقض برجام و طفره رفتن از اجراي تعهدات توسط امريكاييها نخست ايدئولوژي اين جماعت داخلي را به چالش كشانده و پس از آن تهديد منافع عمومي مورد توجه اين طيف قرار گرفته است. ازسوي ديگر توسعه قدرت اين جريان در حاكميت در انتخاباتهاي پيش رو با مشكلات جدي روبهرو شده است چرا كه جامعه فقدان اعتماد به نفس دولتمردان در مواجهه با غرب را حاوي دستاوردهاي مشخص ندانسته و هزينههاي چنين روشي را بسيار بيشتر از فايدههاي آن ارزيابي ميكنند.
نبود عزت نفس ملي در اتخاذ رويكردهاي سياست خارجي در چهار سال گذشته و در مواجهه با نظام سلطه منجر به آن شد كه معظم له بارها نسبت به پيامدهاي منفي آن هشدارهاي جدي را به دولتمردان بدهند و از آنها درخواست نمايند سياستهاي خود را اصلاح نمايند.
ايشان در بحبوحه مذاكرات هستهاي و در سال 93 ميفرمايند: «...عزت ملي بايستي محفوظ بماند... عزت ملي براي يك كشور، بسيار بسيار مهم است. اگر عزت بود، امنيت هم خواهد آمد؛ اگر امنيت بود، پيشرفت هم عملي خواهد بود؛ والا اگر يك ملت تحقير شد، همه چيز او به بازي گرفته خواهد شد؛ حتي امنيت او، حتي ثروت او، و همه چيز او.»
هشدارهاي اخير رهبري در جمع دانشجويان در حالي است كه در تمام چهار سال گذشته نظام سلطه تلاش كرده در قالب رفتار، گفتار راهبرد «تحقير ملي ايرانيان» را عملياتي كند، آن هم در شرايطي كه در داخل كشور نيز شخصيتهايي بودند كه - به عمد يا سهو - به اتخاذ مواضعي روي آوردند كه نتيجهاي جز «تنزل عزت نفس ملي« و «تحقير جامعه ايراني»آورده قابل توجه ديگري به همراه نداشته است.
در شرايطي كه امريكاييها راهبرد «تهديد نظامي، تحقير جامعه ايراني و تحديد صنعت هستهاي » را موازي با مذاكرات هستهاي هدايت ميكردند يكي از مقامات رسمي دولت يازدهم در نشست تخصصي با خودروسازان بيان ميكند: «بگذاريد با خود روراست باشيم، ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمهسبزي در هيچ تكنولوژي صنعتي برتري نداريم.»
يا يكي ديگر از چهرههاي ارشد دولت در حوزه سياست خارجه «تحقير سياست خارجه جمهوري اسلامي «رامورد توجه قرار داده و در اظهاراتي قابل تأمل در همان هنگامه بيان ميكند:«... اين وظيفه ما نيست كه اسرائيل را به رسميت بشناسيم يا نه، بلكه فلسطينيان بايد درباره اين موضوع تصميمگيري كنند... ما از اين منطقه دور هستيم.»
وي همچنين در جاي ديگري عنوان ميكند: «ايران هرگز هولوكاست را انكار نكرده است. مردي كه هولوكاست را انكار ميكرد، رفته است. سال نو مبارك!»
اين شخص همچنين در دانشگاه تهران تصريح ميكند: «آيا فكر كرديد امريكا كه ميتواند با يك بمب تمام سيستم دفاعي ما را از كار بيندازد از سيستم دفاعي ما ميترسد؟ آيا واقعاً به خاطر قدرت نظامي، امريكا جلو نميآيد؟ بر اساس كدام سند فكر ميكنيد امريكا نميتواند به اطلاعات نظامي ما دست پيدا كند؟»
در تمام ايام مورد اشاره اين جريان تلاش كرده ضمن «تغيير ماهيت انقلاب اسلامي» و كم رنگ كردن مؤلفهاي مانند «استكبارستيزي» تحمل جامعه در مقابل توهينهاي مكرر مقامات غربي را بالا برده و آن را موضوعي عادي در تعامل با غرب جا بيندازد و از آن تحت توجيهاتي مانند «بايستههاي جهاني شدن ايران در ساختار نظام بينالملل» ياد كرده است.
به بيان بهتر اين طيف با طرحي هدفمند همواره تلاش كرده با بهرهگيري از ابزارهاي رسانهاي و عمليات رواني «دشمن» را ابتدا «رقيب» و سپس «شريك« جا بيندازد و به جاي تقويت عزت نفس ملي، كوتاه آمدن در برابر گستاخيهاي منطقهاي و بينالمللي را در جامعه نهادينه و زمينه عدول از مؤلفههاي گفتمان انقلاب را در دو حوزه دولت – مردم مقدمهسازي كند.
به همين دليل است كه رهبري درجلسه مورد اشاره با اشاره به اينكه نظام جمهوري اسلامي تحت تأثير دوگانههاي غربساز نظير «ابتكار-تقيلد»و«اعتماد به نفس-انفعال»قرار نخواهد گرفت: «خب انقلاب ما، و جمهوري اسلامي در مقابل يك چنين وضعي سينه سپر كرد و توانست ايران را از اين منجلاب، بهطور كامل بيرون بياورد؛اين مهم است. نگوييد: «چطور شما ميگوييد بهطور كامل! هنوز خيلي از عناصر فرهنگي غربي بر كشور ما حاكم است»؛ بله، [ولي] اينها تخلّفات است؛ انقلاب رسماً خودش را ازلحاظ جهانبيني، ازلحاظ فكر، ازلحاظ فرهنگ، ازلحاظ اقتصاد، ازلحاظ سياست، ازلحاظ همه شئون مديريت كشور، در مقابل غرب قرار داد.»
ش.د9600821