تاریخ انتشار : ۳۰ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۱  ، 
شناسه خبر : ۳۰۴۶۰۱
دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:
مقدمه: هفته گذشته بخش اول گفت‌وگوی جام‌جم با دکتر محمدجواد ایروانی منتشر شد. آنچه پیش روست بخش دوم و نهایی مصاحبه است که وی به فعالیت وزارت صنعت، معدن و تجارت انتقاد زیادی دارد. مشروح آن را بخوانید.
پایگاه بصیرت / محمدحسین علی‌اکبری

(روزنامه جام‌جم – 1396/05/07 – شماره 4882 – صفحه 8)

* چرا اجرای برنامه ششم توسعه که قرار بود از ابتدای سال کلید بخورد، بعد از گذشت چهار ماه هنوز از سوی دولت اجرایی نشده است؟

** از نظر حقوقی برنامه‌های کشور براساس سیاست کلی تنظیم و متعاقب آن تبدیل به قانون می‌شود. اصولا سیاست‌های کلی که مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین و رهبری آن را تصویب و ابلاغ می‌کند، باید اجرایی شود. ما در دهه اول انقلاب قرار نداریم. نظام تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در کشور بالغ شده و پیشرفت کرده است. به این معنا که ما دارای اسناد بالادستی هستیم. از قانون اساسی به سیاست‌های کلی می‌رسیم و سیاست کلی، به قانون تبدیل می‌شود و قانون هم بعدا به مرحله اجرا می‌رسد. اگر هم آیین‌نامه لازم باشد، توسط هیأت وزیران تصویب خواهد شد و دستورالعمل‌های اجرایی آن را دستگاه‌های اجرایی تهیه و ابلاغ می‌کنند. این انسجام عمودی، نظامات تصمیم‌گیری و اجرا را شفاف می‌کند و هماهنگی‌های بین دستگاهی هم انسجام افقی را شکل می‌دهد. بنابراین ما الان نمی‌توانیم بگوییم برنامه نداریم. باید برنامه ششم با قوت پیگیری و اجرا شود.

* برخی بر این باورند که رئیس دولت می‌تواند برنامه را تدوین و تصحیح کند و همه اختیارات با دولت است و اگر مشکلی داشت به مجلس می‌دهیم و بعد تأییدیه آن را دریافت می‌کنیم. آیا چنین تفکری درست است؟

** این موضوع جدیدی است زیرا سیاست‌های کلی طبق قانون اساسی از اختیارات رهبر معظم انقلاب و تدوین قانون از اختیارات مجلس شورای اسلامی است و دولت مجری آن است و تاکنون هم به همین شکل عمل شده است. یک تفکر و پارادایم فکری معتقد است هیچ برنامه و برنامه‌ریزی‌ای نباید وجود داشته باشد. فکر می‌کنند جهان بدون برنامه و برنامه‌ریزی به توسعه رسیده است. هم آمریکا، هم فرانسه و هم کشورهای دیگر از برنامه‌های استراتژیک استفاده کردند. بتازگی برخی عنوان می‌کنند پنج برنامه قبل از انقلاب داشتیم و پنج برنامه توسعه‌ای بعد از انقلاب که هیچ کدام موفق نبودند. این افراد هیچ‌گاه از عملکرد برنامه‌های توسعه‌ای زمان محمدرضاشاه حرف نمی‌زنند و می‌گویند اسناد کاملی وجود ندارد. در حالی که عملکرد آن فاجعه‌بار است.

این موضوع را در خاطرات ابوالحسن ابتهاج (مدیرعامل سازمان برنامه و بودجه رژیم پهلوی) بخوانید تا متوجه شوید چه کارهایی می‌توانسته انجام شود و عملی نشده است. در بیان خاطرات آمده که بعد از نهایی شدن برنامه، برای تائید به شاه مراجعه می‌کردند که شاه برنامه را بر هم می‌زد. جالب است اکنون برخی عنوان می‌کنند برنامه‌های مصوب قبل از انقلاب خوب بوده، اما از ذکر عملکرد عبور می‌کنند. همه برنامه‌ها بسیار زیباست و در کل آن از آبادانی و شکوفایی صحبت می‌شود؛ اما عملکرد آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. برخی، برنامه‌های بعد از انقلاب را به طور غیرعلمی و مغرضانه تحلیل می‌کنند که حدود 25 درصد برنامه‌ها بیشتر اجرا نشد. این افراد یادشان رفته ایران چه دورانی را سپری کرده است. مهم‌ترین متغیر بیرونی جنگ بود که هشت سال طول کشید. قیمت نفت ما در زمان جنگ هر بشکه پنج دلار بود. چه توقعی است که با این شرایط همه اهداف برنامه‌های توسعه‌ای محقق شود.

* آیا اقتصاد زمان صلح و جنگ یکی است؟

** زمان جنگ جهانی دوم در آلمان افراد یک فرغون اسکناس می‌بردند و یک قرص نان می‌گرفتند. جنگ متغیر بیرونی است که شرایط خاص خودش را دارد. یکی دیگر از شرایط سخت ایران این بود که سپرده‌های ایران در همان اوایل انقلاب بلوکه شد. انواع تحریم‌های پیشرفته و فلج‌کننده و شکننده علیه کشورمان وضع شد. پس متغیر بیرونی ناشی از تحریم را در ملاحظات تحقق برنامه‌های توسعه کشور عمدا ذکر نمی‌کنند که این یک نظر غیرکارشناسی است. طوری علیه برنامه و برنامه‌ریزی که از دستاوردهای بشری است صحبت می‌شود که اگر برنامه و نظام برنامه و تفکر و انسجام‌بخشی و هماهنگی در اجرا در ایران حذف شود، یکباره اقتصاد ایران مثل ساعت سوئیسی منظم و سپس شکوفا می‌شود. در صورتی که حذف برنامه، اقتصاد ملی را به قهقرا برده و یک امر ارتجاعی است و رها کردن برنامه به معنای له کردن هر گونه پیشرفت اقتصاد ملی است. برنامه‌ریزی ناظر بر ایجاد هماهنگی، انسجام، جهت‌دهی و چگونگی تحقق سیاست‌ها در برش‌های زمانی پنج ساله است. همچنین رافع بسیاری اصطکاک‌ها بین قوای مقننه و مجریه در یک دوره مشخص پنج ساله و نیز برنامه‌های یک ساله یعنی بودجه کشور است.

* طبق اعلام وزیر امور اقتصادی اکنون اقتصاد کشور نسبت به سال 93 مقاوم‌تر شده است. آیا این موضوع را قبول دارید؟

** باید دید شاخص اقتصاد مقاومتی چیست؟ شاخص باید تحقق هر 24 بند اقتصاد مقاومتی را رصد کند؛ یعنی هر بند یک یا چند پیام اساسی دارد که آنها را عوامل حیاتی موفقیت CSF می‌گوییم و هر کدام با یک یا چند شاخص کلیدی عملکرد KPI سنجش می‌شود. آن وقت شاخص‌های این 24 بند را در سال پایه و در سال بعد مورد نظرسنجی قرار می‌دهیم تا درصد پیشرفت را اعلام کنیم. با این که سال هاست این روش علمی را مطرح کرده‌ام، تا آنجا که می‌دانم هنوز چنین چارچوب علمی برای پایش سیاست‌های کلی اعلام نشده و سنجش سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی صورت نگرفته است.

به طور مثال وقتی از افزایش نقش و سهم مردم بویژه طبقات محروم و متوسط در اقتصاد صحبت می‌کنیم که در بند اول سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی آمده است باید عوامل حیاتی موفقیت و رسیدن به آن را طراحی کنیم. مثلا ببینیم نسبت منابع بانکی تخصیص یافته به فعالیت‌های خرد و کوچک و متوسط یا تعاونی‌ها به کل منابع تخصیص یافته بانکی چگونه است و برنامه اصلاحی برای بهبود این شاخص داشته باشیم در غیر این صورت اقتصاد به خودی خود مقاوم نمی‌شود یا اگر صحبت از دانش‌بنیانی است، باید نسبت تأمین مالی خطرپذیر به کل تأمین مالی را بهبود داد یا صادرات محصولات دانش‌بنیان را رصد کرد و افزایش داد. باید بگویند چگونه اقتصاد را مقاوم‌تر کرده‌اند و گزارش شود در مورد مفاد بند اول تا 24 این سیاست‌ها چه اقداماتی انجام دادند و در نهایت چه نتیجه‌ای حاصل شده است. مثلا برای اصلاح نظام مالی و نیز قرارداد پولی دوجانبه چه کاری کردیم؟ عملکردها باید دقیقا در اجرای بندهای سیاستی مشخص باشد و سپس با وزن‌دهی به شاخص‌های معطوف به هر بند، ضریب کلی تحقق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی اعلام شود.

* عملکرد وزارت صنعت، معدن و تجارت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

** وزارت صنعت بهتر است نام خودش را وزارت واردات بگذارد. وزارت صنعت اقدامات اساسی برای بخش گسترش تولید اعم از صنعتی و کشاورزی نکرد و سیاست‌های بخش بازرگانی علیه تولید شکل گرفت. این وزارتخانه حتی قصد واگذاری پروژه ایران‌کد به همراه تمام اختیارات حاکمیتی (و نه تصدی آن) به بخش خصوصی را داشت که خوشبختانه جلوی آن گرفته شد. نباید این کارهای حاکمیتی واگذار شود. وزارت صنعت بعدا اعلام کرد یک طرح جایگزین وجود دارد، اما چهار سال گذشت و خبری از جایگزینی نشد و طرح ایران کد و شبنم را تعطیل کردند.

شفافیت اقتصادی مورد تصریح بند 24 سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی است که حداقل استانداردسازی و نظارت فنی و بهداشتی را تعطیل کردیم یا آن‌قدر وزارت صنایع کوتاهی کرد تا قانونگذار سیاست‌های تجاری بخش کشاورزی را به وزارت جهادکشاورزی واگذار کرد که کاملا صحیح هر چند دیرهنگام بود.

طبق بند 10 سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی برنامه ما باید تولید صادرات‌محور باشد. صادرات به روسیه چه شد؟ زمانی که روسیه توسط اتحادیه اروپا تحریم شد و مشکلات بین روسیه و ترکیه، فرصت‌های طلایی برای ایران پیش آورد ما چه استفاده‌ای کردیم؟ حقیقت این است که واکنش مناسبی نداشتیم. هر زمانی که این اتفاق‌ها رخ می‌دهد باید با واکنش سریع تجاری استفاده کرد. هر صد سال یکبار این تنش‌ها بین کشورها به وجود می‌آید. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند فرصت‌ها مثل درخشش ستاره‌ها یکباره بوجود می‌آیند. الفرصه تمرّ مرّ السحاب. ما ظرفیت‌های گسترده تولیدی و صادراتی در محصولات کشاورزی داریم.

آمار کلی صادرات فروردین ماه امسال نشان می‌دهد صادرات 4/9درصد رشد منفی دارد و در مقابل رشد واردات در فروردین ماه 6/18 درصد است. سال گذشته طبق گزارش مرکز آمار ایران تولید ناخالص داخلی 8/3 درصد رشد کرد که خیلی خوب و معنی‌دار است البته بخش قابل توجه آن به نفت خام مربوط است، اما برنامه جامع انرژی ما باید به سمت صادرات فرآورده‌های نفتی و انرژی جهت‌ پیدا کند. عصاره مجموعه مقررات سازمان تجارت جهانی یک پیام حیاتی دارد: اگر می‌خواهید از ظرفیت مقررات تجارت آزاد بهره‌مند شوید، باید صادرکننده محصولات نهایی شوید. صادرات کالاهای واسطه‌ای و خام فایده زیادی برای کشور نخواهد داشت. ممکن است رشدی اعلام شود، اما جزئیات آن که مورد بررسی قرار می‌گیرد متوجه می‌شویم شرایط خیلی خوب نیست.

* وضعیت حمایت از صنایع کوچک و متوسط را که یکی از تاکیدات رهبری بوده، چطور ارزیابی می‌کنید؟

** اندازه محدود صنایع کوچک و متوسط و عدم حمایت کافی از این بخش، یکی از معضلات اقتصاد ایران است و معمولا این بنگاه‌های اقتصادی کوچک در محدودیت‌ها دچار مشکل می‌شوند. طبق گزارش وزارت صنایع 17 هزار میلیارد تومان تسهیلات به بخش‌های تولیدی مشخص اعم از کوچک و بزرگ اختصاص یافته که البته در مقایسه با کل تسهیلات که 548 هزار میلیارد تومان است، ناچیز است. آمار کامل کارشناسی آن است که اعلام کنیم چند درصد تسهیلات بانکی کشور به بنگاه‌های کوچک و متوسط داده شده که هیچ گاه اعلام نمی‌شود. کشورهای پیشرفته همه با حمایت از صنایع کوچک و متوسط توانستند رشد کنند. 90 درصد صادرات آمریکا به صنایع کوچک و متوسط مربوط است. بنده سوال می‌کنم چرا شاخص کارگاه‌های بزرگ صنعتی کشور منتشر می‌شود، ولی شاخص کارگاه های کوچک و متوسط کشور تهیه و منتشر نمی‌شود که به بهبود این شاخص راهبردی منجر شود. تمرکز اقتصاد ایران با عنایت به نیروی عظیم انسانی تحصیلکرده و ماهر باید روی تسهیل کسب و کار برای صنایع کوچک باشد.

فقط دنبال بزرگ‌ترین‌ها نباشیم. موتورهای رشد از راه صنایع و بنگاه های کوچک و متوسط می‌گذرد. رشد علم و رشد مهارت، تجاری‌سازی و تبدیل ظرفیت‌های علمی و پژوهشی به ثروت، حلقه مفقوده اقتصاد ایران است. نهادی باید باشد که استعداد را به تولید تبدیل کنید. صندوق‌های جسورانه و خطرپذیر باید به تعداد زیاد تشکیل شود به این دلیل که شتاب‌دهنده و اهرمی عمل می‌کنند. اینها در واقع با انتخابگری و با منبع محدود، یک ایده را به مرحله تولید می‌رسانند و آن را سودآور می‌کنند. کشورهای توسعه‌یافته علاوه بر صندوق‌های جسورانه، نهادهای توسعه‌گرا تأسیس می‌کنند تا در حوزه‌های گوناگون رقابت‌پذیری را به وجود آورند. نیروهای نخبه ما نباید ایده‌هایشان را به بنگاه‌های خارجی بفروشند. البته تلاش‌های خوبی در بازار دارایی‌های فکری صورت گرفت، اما در عمل نشان داده شد صاحبان ایده ترجیح دادند محصول نهایی را بفروشند.

ما حداقل به 500 صندوق جسورانه نیاز داریم که کار پرهزینه‌ای نیست و این صندوق‌ها در هیچ یک از کشورهای جهان زیانده نیستند. صندوق های جسورانه در کشورهای توسعه یافته با رویکردهای مختلف اقتصادی باعث رونق اشتغال، ایجاد درآمد برای قشر متوسط و کم درآمد هستند و این صندوق‌ها از مصادیق روشن بند یک سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی و نیز دانش‌بنیان کردن اقتصاد بند 2 و افزایش بهره‌وری و قیمت تمام شده بند3 سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی است. باید صندوق نوآوری و شکوفایی بشدت تقویت شده و به مثابه مرکزیتی برای صدها صندوق جسورانه باشد و نظیر بانک مرکزی برای بانک ها باشد.

http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/2934819139710636107

ش.د9602035