تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۹  ، 
شناسه خبر : ۳۰۵۵۱۶
ابوالقاسم رئوفیان در گفتگو با آفتاب یزد:
اشاره: یک ماه و چند روز از هفتم اسفند گذشته اما پس‌لرزه‌های آن شکست تاریخی هنوز هم دل اصولگرایان را می‌لرزاند و مامن سیاسی‌شان را برآشفته ساخته. دگرگونی انتخاباتی روزهای آخر سال 94 آنچنان در نخستین ایام 95 قد علم کرده است که حالا انتقادهای اعضای جریان راست بر سر شورای ائتلاف اصولگرایان، تلی از آوار شده. به همین روست که عده ای از محافظه کاران به دنبال باز سازی حیات قدرت خویش دست به اظهارنظرهای گوناگون زده وازدرتوجیه شکست خویش برآمدند. اما در تایید برآشفتگی فعلی جریان راست پس از انتخابات هفتم اسفندماه همین بس، که تناقض در گفتارهای آنان پیرامون دلایل ناکامی شان بدجور توی ذوق می‌زند. مثلا یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس، از انتخابات آن روز با نام " جمعه سیاه " نام می‌برد و آن نماینده دیگر بر صحبت های همتایش می‌تازد و می‌گوید که نباید چنین لفظی را به کار برد، یکی می‌گوید نمی شود همه اصولگرایان را از یک طیف دانست و آن لیست 30 نفره شکست خورده را اصولگرا معرفی کرد و دیگری آن لیست را مورد اجماع نهایی اصولگرایان می‌داند و شانه خالی کردن از اصولگرا بودن لیست حداد عادل را فرافکنی برمی شمرد. یکی از اصولگرایان چاره کار را بر تاختن به مردم تهران – که به جناح متبوعش پشت کرده و رای نداده‌اند - می‌داند و آن یکی، محافظه کاران را نه تنها شکست خورده نمی داند بلکه پیروز میدان معرفی می‌کند! یکی به دنبال آسیب شناسی دلایل شکست اصولگرایی است و آن دیگری پایش را در یک کفش کرده و چشمش را به حقیقت بسته که "چه کسی گفته ما (اصولگرایان )باختیم بلکه پیروز بلامنازع رقابت‌ها بوده‌ایم! و عده‌ای همچنان با توجیه می‌خواهند دلیل و سند بیاورند که رای نیاوردن لیست 30نفره اصولگرایان به معنای ناکامی آنها نیست. اما در بحبوحه این جریانات و اتفاقات، تحرک‌های اخیرمرد عدالت پیشه و مهرورز سابق! محمود احمدی‌نژاد را هم بگذارید که تا توانسته در این چند روز با جلسات و میتینگ‌های سیاسی‌اش گرد و خاک کرده و شائبه ورودش به انتخابات ریاست جمهوری سال 96 را برسر زبان‌ها انداخته است و همین موضوع است که باعث شده تا دوباره نوع واکنش و عملکرد اصولگرایان در قبال کاندیداتوری احمدی‌نژاد برای انتخابات سال 96 را تبدیل به یک سوژه ناب کند. آنچه که اساسا مورد سوال بسیاری از مردم است اینکه اگر بخشی از اصولگرایان و یا احمدی‌نژادی‌ها مورد تایید اصولگرایان نیستند و باید آنها را تافته ای جدا بافته دانست، پس چرا عملا اصولگرایان به طور صریح از آنها تبری نجستند و هر بار به گونه‌ای این جریانات و گروه‌ها را به دل خود راه داده اند؟ راستی! اگر شکست لیست اصولگرایی تهران را نباید به حساب شکست جریان اصولگرایی در پایتخت گذاشت پس بایدبه روی آن چه عنوانی بگذاریم؟ ابوالقاسم رئوفیان از چهره‌های اصولگرا ودبیر کل حزب ایران زمین به سوالات آفتاب‌یزد در این باره پاسخ می‌دهد.

(روزنامه آفتاب يزد – 1395/01/21 – شماره 4583 – صفحه 15)

* آقای رئوفیان! در چند روز اخیر بحث های مختلفی از سوی اصولگرایان مطرح شده، یکی از آنها، خوانده شدن هفتم اسفند با نام جمعه سیاه از سوی یک نماینده اصولگرا «نماینده بناب» بود. نظرتان در این مورد چیست؟

** در هر انتخاباتی یک عده رای می آورند و یک عده‌ای نه. و من متاسفم «نماینده بناب» این موضوع را که بعد از هر رقابتی، رفاقت است، نادیده گرفت و از یک واژه ناپسند استفاده کرد. این کلام در شان کسی که در مجلس شورای اسلامی نمایندگی مردم یک کشور را علاوه بر حوزه انتخابیه‌اش، دارد، نیست. گفتن واژه «جمعه سیاه» در وصف انتخابات هفتم اسفند، یک خطای فاحش و استراتژیک بود. امیدوارم ایشان هر زمان که خواست در مجلس اظهارنظر کند، خداپسندانه حرف بزند! واقعا برای چنین صحبتی از سوی این نماینده اظهار تاسف می کنم.

* از سوی دیگر عده ای معتقدند که رای نیاوردن لیست 30 نفره اصولگرایان در تهران را نباید به باخت جریان اصولگرایی پایتخت مرتبط دانست. اگر چنین است پس باید به عدم رای آوری لیست محافظه کاران چه گفت؟

** واقعیت این است که اصولگرایان صفر به 30، انتخابات تهران را به اصلاح‌طلبان واگذار کردند و این اتفاق نه تنها در پایتخت کشور نادر بود بلکه باید آن را یک پدیده جدید در عرصه سیاست ایران نامید، با این اوصاف دیدیم که اصولگرایان اخلاق مداری به خرج داده و هیچگونه بداخلاقی از خود نشان ندادند و من این موضوع را به حساب سلامت نفس اصولگرایان می گذارم. ولی از کسانی مثل نماینده بناب هم سوال می کنم اگر برای شما چنین مسئله ای پیش آمده بود، شما حاضر به قبول شکست‌تان می‌شدید؟ اصولگرایان باید این شکست را بپذیرند، هرچند شکست تلخ و بسیار هشداردهنده ای بود ولی آنها باید این موضوع را آسیب شناسی کنند. در راستای فرهنگ قبول شکست جا دارد از کسانی مثل آقای توکلی که رای نیاوردند ولی به رقیب تبریک گفتند، تشکر کنم.

* شکست لیست اصولگرایان با تحلیل‌های مختلفی رو به روست، به طوری که گروهی می‌خواهند آن لیست 30 نفره را لیستی بدانند که مخالف نظر بسیاری از اصولگرایان بوده و به روی آن اتفاق نظر وجود نداشته است.

** به نظر من دلیل عمده شکست اصولگرایان در تهران، چنبره ای بود که پایداری‌ها، بر روی لیست زده بودند و امیدوارم شورای ائتلاف اصولگرایان بعد از این، متوجه آسیب موجود شده باشد و در دفعات بعد، بازی پایداری‌ها را نخورد.

اما درباره لیست 30 نفره اصلاح‌طلبان هم بد نیست تا به سوال یکی از گفتگوها و نوشته‌های پیشین خود شما (روزنامه آفتاب یزد) اشاره کنم که گفته بودید وقتی نام بسیاری از افراد لیست اصلاح‌طلبان را در اینترنت جستجو

می‌کردید به سوابق ویژه سیاسی و اجتماعی از آنها دست‌نمی‌یافتید و به جز معدود چهره های شاخص لیست اصلاح‌طلبان، باقی افراد ناشناخته بودند. به هرحال این ضعفی است که در لیست راه یافته اصلاحات به مجلس وجود دارد، اما به آن معنا نیست که اصلاح‌طلبان نتوانند در مجلس آینده کار کنند، توصیه من به افراد ناشناخته اصلاح‌طلبی که به مجلس راه یافتند و به تعبیر آیت‌الله هاشمی سربازانی بودند که توانستند ژنرال‌های اصولگرایی را کنار بزنند این است تا با گرفتن مشاورین قوی و کاربلد، نسبت به لوایح و طرح‌ها به خوبی و کارشناسانه اظهارنظر کنندو بتوانند ضعف عدم تجربه شان را از این طریق جبران کنند. چون مردم، استحقاق خدمت صادقانه و آگاهانه همه نمایندگان را دارند.

* اگر واقعا در آن لیست 30 نفره اصولگرایان، عده‌ای از اصولگرایان غیرمعقول وجود داشتند که باید حسابشان را از سایر اصولگرایان جدا بدانیم، پس چرا هیچگاه رسما چنین موضوعی پیش از انتخابات اعلام نشد و اصولگرایان از جبهه‌های خاص اصولگرایی اعلام برائت نکردند؟

** در لیست اصولگرایی دو ویژگی وجود داشت که اوقات بسیاری از جریان اصولگرایی را تلخ کرد، یکی حضور پررنگ جبهه پایداری در لیست بود و دیگری اینکه برخی از نمایندگان آن لیست فکر می کردند که مادام العمر باید نماینده مجلس باشند. ای کاش خیلی از افراداین لیست، به روشی که آقای باهنر عمل کرد، عمل می کردند و فضا را برای چهره‌های جدید اصولگرایی خالی می گذاشتند و با حضور چهره‌های جدید و محبوب در مجلس معادله را به نفع اصولگرایان تغییر می‌دادند. اما سهم خواهی‌های برخی جناح های اصولگرا و توقع بالای کسانی که می‌پنداشتند باید برای چند دوره پیاپی نماینده باشند، باعث شکست اصولگرایان شد.

* هنوز به این نکته اشاره نکردید که چرا اصولگرایان بخشی از جریانی را که می گوید جدای از اصولگرایی است، همواره در خود جای داده است؟

** مگر من اصولگرا نیستم! من از خرداد 94 به کسانی که در هسته مرکزی و به عنوان تصمیم گیرندگان جریان اصولگرایی اقدام می کنند هشدار دادم که عده ای از جبهه‌های خاص را، در داخل اصولگرایان قرار ندهید ولی کسی توجه نکرد. کسانی که در شورای ائتلاف حضور داشتند حتی به توصیه‌های آیت الله موحدی کرمانی هم توجه نکردند، اعضای شورا، یک گوششان در بود و آن یکی دروازه. من بارها در مصاحبه هایم چنین هشدارهایی را دادم ولی آقای تقوی عضو تاثیرگذار شورای ائتلاف اصولگرایان در تماس تلفنی به من اعتراض کرد که چرا شما خلاف وحدت صحبت می کنید! من گفتم که من خلاف روش شما صحبت می کنم و این خط مشی شما به ائتلاف و وحدت نمی رسد و این وحدت به پیروزی هم منتهی نمی شود اما گوش ندادند.

* با این اوصاف فکر می کنید ساز و کار انتخاباتی اصولگرایان برای سال 96 چگونه خواهد بود؟

** به نظر می‌رسد هنوز زود است که در اینباره صحبت کنیم و مطمئنا باید دید که شوراچه تدابیری در اینباره خواهد اندیشید.

* مطمئنا شما هم در جریان تحرکات انتخاباتی اخیر محمود احمدی‌نژاد هستید، موضوعی که تحلیل‌های مختلفی را در برداشته است، با توجه به اینکه احمدی‌نژاد طرفداران خاص خودش را دارد و در صورت ورود به عرصه رقابت هواخواهانی نیز خواهد داشت، موضع اصولگرایان در قبال کاندیداتوری احمدی‌نژاد چگونه باید باشد؟آیا در آستانه انتخابات از وی حمایت می کنند یا از او تبری می‌جویند؟

** اصولگرایانی که به دور از شعارهای پوپولیستی ومردم فریب، می خواهند نتایج انتخابات سال 96 را رقم بزنند، قطعا نباید از احمدی‌نژاد حمایت کنند، شورای نگهبان هم باید در بررسی سوابق احمدی‌نژاد و کارکرد او در دو دور ریاست جمهوری (به ویژه در چهار سال دوم) توجه ویژه تری داشته باشد. ضمن اینکه احمدی‌نژاد هیچ گاه تمایلی نداشت که بگوید من وابسته اصولگرایان هستم، بلکه همواره می خواست بگوید که اگر من رای آوردم، به خاطر مردم بوده است و این آرا نتیجه توجه اصولگرایان به من نیست. او اصرار دارد که بگوید من تعلق خاطری به اصولگرایان ندارم، اما اگر احمدی‌نژاد فکر کند که دیگر خودش موقعیتی در بین مردم ندارد و به این نتیجه برسد که باید به عنوان وابسته اصولگرایان وارد انتخابات شود ممکن است مورد حمایت برخی از اصولگرایان قراربگیرد.

* یعنی تایید می فرمایید که اگر احمدی‌نژاد بخواهد با نام اصولگرایی پای به عرصه رقابت بگذارد، گروهی از اصولگرایان او را حمایت می‌کنند؟

** برخی از طیف‌های اصولگرایان مثل پایداری‌ها، رهپویان واز این دست گروه ها، از ایشان حمایت می کنند.

* خیلی‌ها معتقدند تحرکات اخیر انتخاباتی احمدی‌نژاد، بیشتر از آن که به معنای حضور او در رقابت‌های ریاست جمهوری سال 96 باشد، به دلیل تخریب عملکرد دولت یازدهم از سوی اوست تا بتواند به این طریق به جریان اصولگرایی و رای‌آوری لیست جریان راست در دور دوم انتخابات مجلس کمک کند.

** من معتقدم که احمدی‌نژاد در اندیشه انتخابات ریاست جمهوری 96 است، با برنامه برای این موضوع کار می‌کند، بنابراین نمی توان سخنرانی اخیرش را به حساب انتخابات دور دوم مجلس و کمک به رای آوری لیست اصولگرایان گذاشت.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=31342

ش.د9504884