تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۰  ، 
شناسه خبر : ۳۰۵۷۲۱
پایگاه بصیرت / افشين غلامي
(روزنامه شرق - 1396/04/04 - شماره 2896 - صفحه 9)

اسلام سياسي يا اسلام‌گرايي، ناظر به قرائتي مدرن از اسلام است. به‌عبارت دقيق‌تر، اسلام‌گرايي جنبش و ايدئولوژي‌ای است که هدف از تأسيس نظام اسلامي را خواه بر قالب تشکيل دولت اسلامي و خواه در قالب اجراي قوانين شريعت اسلامي مي‌داند؛ البته بديهي است اسلام‌گرايي در کشورهاي اسلامي بر محور واحدي پيش نرفته است و اساسا بر اساس زمينه‌هاي تاريخي و فرهنگي و البته ويژگي‌های شخصي و فردي رهبران سياسي و مذهبي خود، گونه‌هاي مختلفي از اسلام‌گرايي را در پيش گرفته‌ است. در اين ميان اسلام‌گرايي را در قالب چند رويکرد مطرح کرده‌اند؛ برخي اسلام‌گرايي‌ها به دنبال سرنگون‌کردن نظام سياسي کشور خود و تأسيس نظمي جديد بوده‌اند؛ مانند جنبش‌هاي اسلامي سودان. برخي ديگر به دنبال همزيستي مسالمت‌آميز اسلامي خود بوده و خواسته‌اند به‌تدريج ارزش‌ها و ارزش‌هاي اسلامي را وارد ساحت سياسي کنند؛ مانند جنبش اسلامي جوانان مالزي و جماعت اسلامي پاکستان.

برخي ديگر نيز صرفا خواهان رقابت سياسي در قدرت، به‌ويژه شرکت در انتخابات در فرايندی مسالمت‌آميز بودند، ولي نظام حاکم آنها را تحمل نکرده است؛ مانند جبهه نجات اسلامي الجزاير و اخوان‌المسلمين مصر در دوران حسني مبارک. از سويي ديگر برخي از گونه‌هاي اسلام‌گرايي جنبه اقتصادي داشته و لايه‌هاي اقتصادي اسلام را بارز كرده‌اند؛ مانند جريان اسلام‌گراي ماهاتير محمد در مالزي و اسلام‌گرايي ليبرال ترکيه و جنبش مدني متفکراني چون فتح‌الله گولن در اين چارچوب مي‌گنجند. برخي نيز به دنبال رويكرد راديکال‌تري بوده‌اند؛ براي نمونه در افغانستان و پاکستان، «القاعده» قرائتي خشن، بنيادگرا از اسلام ارائه کرد و تأسيس امارت اسلامي در افغانستان را به هر وسيله ممکن مورد توجه قرار داد يا نمونه آسيب‌زننده‌تر آن (داعش) است که امروز خاورميانه را با آشوب جدي روبه‌رو کرده و همچنين برخي رويکردهاي سنتي و محافظه‌کارتر اسلام سياسي که خواهان حفظ وضع موجود هستند و کماکان در کشورهايي چون عربستان‌سعودي، امارات، قطر و... تداوم دارند.

اگر بخواهيم در قالب «اسلام سياسي» آنان را بگنجانيم، خواست غايي همه آنها خارج‌کردن اسلام از حاشيه و واردکردن آنها به متن است، اما داعش، اين نمونه جديد اسلام‌گرايي راديکال که همه اسلام‌هاي سياسي پيش از خود را تکفير مي‌کند، بدعت تازه‌اي از اسلام تقابل‌جوي سياسي است که مختصات خلافتش فرامکاني است؛ يعني همه جهان در تاخت‌و‌تاز دولتش قرار مي‌گيرد، اما چه شد که از اين زهدان، پديده‌اي راديکال همچون داعش سر برآورد؟ وقتي به شاکله گروه‌هاي جهادي که در ٣٠ سال گذشته عرض‌اندام کرده و تبديل به جريان ميليتاري و خشني در منطقه شده‌اند نگاهي بيندازيم، مي‌بينيم که نه‌تنها اين گروه‌ها با هر وسيله‌اي از بين نرفته‌اند، بلکه به صورت ناباورانه و قارچ‌گونه و به اشکال مختلف سر برآورده‌اند.

اگر به جريان طالبانيسم به مانند دولت مرکزي راديکاليسم در دهه ۹۰ و تکثيرکننده نطفه سلفيت مدرن و نماد گروه‌هاي ديگر همچون القاعده، النصره و... توجه کنيم، خواهيم ديد که جريان راديکاليسم متشکل از يک سر اصلي و يک سر فرعي است؛ يعني داراي يک ‌معرفت دروغ و يک‌ معرفت واقعي است؛ که معرفت دروغ آن، تفسير خشن و متقابلانه از اسلام و معرفت واقعي آن بازگشت به سلف و اصول اسلام است. در اين بين داعش هم، فهم متورمي از اسلام‌ سياسي درک‌ کرده و با ترکيب آن با خشونت نظامي، خوانش متأخر و وهم‌آلودتري از اسلام سياسي پياده كرده است. اساسا دو واقعيت در مورد داعش وجود دارد؛ يکي همان شناخت کتابي و تحليلي و کتابخانه‌اي است و ديگر شناخت ميداني و برخورد ارگانيکي با اين وجود فکري است. نگارنده چون به‌عنوان خبرنگار جنگ و پژوهشگر در عراق و سوريه حضور داشته‌ام بنابراين دريافت خود را در بخش دوم پي مي‌گيرم.

ما در مورد داعش بايد با رويکرد پديدارشناسانه برخورد کنيم؛ ‌‌يعني ابتدا ذهن خود را از تصور داعش خالي کرده و سپس با درک و مطالعه ميداني تازه، اين پديده را دوباره بازشناسي کنيم. اساسا ظهور داعش يک قاعده چندوجهي در زمينه مذهبي و سياسي امروز خاورميانه و سپس جهان است که رويکرد متفاوتي از عمل‌گرايي اسلامي را با خود به‌‌همراه آورده که مورد خوشايند تعدادي از جناح‌هاي سُني ناراضي منطقه شده است؛ يعني اين گروه توانسته چيزي ارائه کند که ديگر گروه‌هاي راديکال اسلامي قادر نبودند به آن سطح برسند و آن‌ هم ‌قساوت در تصميم و برهنگي در افکار است، به‌نحوي‌که موجب تکفير سلف خود؛ يعني جريان القاعده قرار گرفت. اين شيوه عرضه، قاعدتا براي عده‌اي که آماده هرگونه ماجراجويي سياسي و نظامي بودند، جذاب به نظر آمد و آن را فصل جديدي از هيمنه و ايجاد سرزمين ‌تازه بر ويرانه‌هاي «سايكس- پيکو» مي‌دانستند و نويد خلافت جديدي را به خود مي‌دادند. قاعدتا رمز پيشروي داعش در سه محور خلاصه مي‌شود: ۱- اعتقاد بدوي ۲- تاکتيک و جنگجويي مدرن ۳- فضاي رسانه‌اي.

- اعتقاد بدوي: شايد برخي فکر مي‌کنند که تمام‌ جنگجويان داعش، داراي باور مذهبي عميق و از ايدئولوژي اين گروه سرشار هستند. شايد تا حدودي اين درست به نظر آيد و گروندگان‌ به داعش، هم از لحاظ معرفتي و هم‌ از لحاظ اعتقاد به چارچوب باوري خلافت اسلامي، تفکر داعش را پذيرفته باشند، اما آنچه از مشاهدات ميداني و گفت‌وگوي بنده با برخي اسراي داعشي حاکي است تنها رمز موفقيت اين گروه اعتقاد به باورهاي سلفيسم- داعشيسم نيست، بلکه برخي گزاره‌هاي ديگر از قبيل استخدام لژيونر، اغوا و تطميع، مجازات، وعده مالي، شست‌وشوي مغزي، تهديد خانواده‌ها، ترسيم دشمناني همچون جهان کفر، رافضين، غرب، يهود و استفاده از بيماران براي مقاصد تروريستي مؤثر در دايره فکري و نظامي اين گروه است.

در گفت‌وگو با اسراي انتحاري داعش که از سوی نيروهاي پيشمرگه ‌اقليم کُردستان عراق دستگير شده بودند، دو موضوع کاملا مشخص بود؛ اول آنکه اشخاصي که به «انغماسي» معروف هستند و خود را براي عمليات‌هاي انتحاري آماده مي‌کنند، در چند مورد از لحاظ شخصيتي مشترک هستند؛ نخست آنكه راهي به‌جز انتحار پيش‌روي آنها نيست چراکه ناگزير از اطاعت محض از خلافت اسلامي هستند. دوم آنكه آنان براي اين کار انتخاب شده‌اند و سرپيچي‌کردن مساوي با تيرباران است و اما مسئله مهم، نحوه عمليات انتحاري آنهاست؛ يعني افرادي که ماشين يا وسايل انتحاري را به سمت محل انفجار مي‌برند، محکوم‌ به حبس در آنها هستند و تمام قسمت‌هاي اين ماشين‌ها به وسيله دستگاه‌هاي جوشکاري، جوش داده مي‌شوند تا اين افراد در حين راه پشيمان نشوند. همچنين افرادي که براي عمليات‌هاي انتحاري انتخاب مي‌شوند، ناچار به خودانتحاري خواهند بود و بازگشت آنها به هيچ ‌صورت براي داعش امکان‌پذير نيست و حتما بايد خود را در ميان به زعم آنها «کافرين» منفجر کنند.

تاکتيک و جنگجويي مدرن: هنگامي که در جبهه‌هاي جنگ‌ سوريه و عراق بودم، تاکتيک جنگي و نحوه آرايش نظامي و استفاده از زمين براي نبرد،‌ توجه مرا جلب كرد. شايد يکي از مهم‌ترين اقدامات داعش در سه سال گذشته، استفاده از تونل‌ها بوده است.

فضاي رسانه‌اي: داعش يک تفکر واپس‌گراي سنتي محض نيست که با مظاهر مدرنيته دشمني داشته باشد، بلکه اين ‌گروه يک ‌سازمان پيچيده تروريستي و متخصص در استفاده از فناوري‌هاي روز است. اين گروه برخلاف تکفير همه مظاهر غرب اما با بهره‌گيري از همه فنون آنها توانسته سطحي از ترس و آشفتگي را در جامعه منتشر و در ابتدا با همين ‌حربه، زمين‌ وسيعي را اشغال کند و همچنين به وسيله رفتار خود همه رسانه‌هاي جهان را به نحوي در راستاي شقاوت خود به‌کار بگيرد تا هر کسي به نحوي به حجيم‌‌شدن اين جريان تندرو کمک و خدمت کند.

اما قاعدتا داعش يک‌ دوران اوج و يک ‌دوران افول دارد؛ دوران اوج آن مصادف با اختلافات سياسي در سطح منطقه و جهان در مورد نحوه اداره منطقه و اختلاف قدرت‌هاي ملي با قدرت‌هاي فراملي در زمينه چگونگي برخورد با اين گروه تروريستي بود. داعش اساسا گروهي نيست که از نقطه صفر شروع کرده باشد، بلکه قسمت تکميلي ورژن پيشرفته از يک تفکر تقابل‌گراست که همراه با بازيگرداني برخي کشورهاي منطقه و برخي قدرت‌هاي جهاني توانست تا سطح اشغال بخش عظيمي از دو کشور عراق و سوريه برسد و اما نقطه افول داعش بسيار پيچيده‌تر از زمان قدرت‌گيري اين گروه است. امروز سه مورد موجب شکست نظامي هرروزه داعش شده است؛ نخست بسته‌شدن ‌مرزهاي ترکيه و اردن و قطع کمک‌هاي نظامي و مالي و رويگرداني برخي کشورهاي منطقه و جهان از اين گروه.

دوم نبود تجهيزات سنگين از قبيل هواپيما و هليکوپترهاي جنگي و موشک‌هاي با برد کوتاه و همچنين کاهش توان نظامي از قبيل مهمات در دست اين گروه و سوم به‌وجودآمدن اراده سياسي و نظامي در بين گروه‌هاي مختلف براي نبرد رودررو با اين ‌جريان تندرو. اما‌ در سوي ديگر ماجرا، موضوعي که قاعدتا با رفتن داعش، حل نمي‌شود، مبحث نهادينه‌شدن بنيادگرايي است. نزديک ‌به سه دهه است که دنيا شاهد ترويج خشونت و ترويج ريشه‌هاي راديکاليسم در منطقه است و با ورود داعش به صحنه، اين خشم و اين عقده مذهبي عميق‌تر شده و نطفه نفاق را بيش از پيش پاشيده است.

امروز خاورميانه روي خوني مي‌غلتد که فرزندان ديروز و ‌امروز را در برابر کساني که به‌حق يا به‌ناحق خون ريخته‌اند، متصلب مي‌کند و آنها را ‌وامي‌دارد تا براي گرفتن انتقام مصمم باشند. قاعدتا يکي از مظاهر وجود و ترويج خشونت، همين زنده‌ماندن احساس حقارت‌ها و احساس نفاق و کينه‌هاست که با رفتن داعش به نحوي زنده خواهد ماند و احتمالا تغيير کاربري خواهد داد. تنها راهي که تندروي و حس انتقام ‌‌را از بين ‌خواهد برد، آشتي ملي و گفت‌وگوي سياسي و بازگشت آرامش است تا شايد در طول چند دهه، آثار شوم جنگ و جنگ‌افروزي از بين برود.

http://www.sharghdaily.ir/News/134479

ش.د9602726