(فصلنامه مطالعات آسياي مركزي و قفقاز – بهار 1382 – شماره 41 – صفحه 179)
1- مقدمه
حملات تروريستي 11 سپتامبر 2001 و اين واقعيت كه رئيسجمهور پوتين موافقت كرد تا ايالات متحده طي عمليات نظامي در افغانستان از قلمرو فضايي و فرودگاهها در كشورهاي آسياي مركزي استفاده نمايد يك وضعيت كاملا جديد در آسياي مركزي ايجاد نمود. در سال 1999، ولاديمير پوتين مبارزه ضد تروريستي در آسياي مركزي را در راس دستور كار روسيه در اين منطقه قرار داد.
اين امر ابتكاري در جهت گردآوري كشورهاي آسياي مركزي در كنار روسيه و مقابله با مداخله خارجي محسوب ميگردد.(1)
به واسطه اين تصميم در سپتامبر 2001 و اجازه دادن به حضور نظامي آمريكا و متحدانش، روسيه در مبارزه ضد تروريستي نقشي درجه دوم را ايفا نمود.
مداخله آمريكا در منطقه به طور جدي روندهايي كه از اواخر دهه 1990رشد پيدا كرده بودند را شتاب داد: كاهش نفوذ روسيه، مداخله خارجي بيشتر آمريكا و جستجويي فعال براي يافتن شركاي خارجي از جانب كشورهاي آسياي مركزي.
تمركز اين مقاله، بررسي تلاشهاي روسيه جهت مواجهه با اين وضعيت ميباشد هدفهاي سهگانه عبارتند از: ارائه روندهاي سياست روسيه در آسياي مركزي؛ تجزيه و تحليل رشد قواي محركه امنيتي اصلي منطقه و نفوذشان بر موقعيت و سياست روسيه، بررسي چشماندازهاي آينده روسيه در منطقه، تاكيد بر مورد تاجيكستان به واسطه اين كه نزديكترين متحد روسيه در آسياي مركزي از اواخر دهه 1990 محسوب ميگردد بسيار سودمند است.
از زمان فروپاشي اتحاد شوروي – آسياي مركزي به دو لحاظ استراتژيك و امنيتي مورد نگراني روسيه بوده است. تاجيكستان و ازبكستان، واقع شده در امتداد مرزهاي افغانستان و بسيار آسيبپذير از حوادث جاري در اين سرزمين، به واسطه مجموعهاي پيچيده از وابستگيهاي امنيتي از لحاظ مرزي نسبت به يكديگر مسدود ميباشند. تاجيكستان كه پس از جنگ داخلي 1997 – 1992 از لحاظ سياسي شكننده و ضعيف باقي ماند به متحد اصلي روسيه در آسياي مركزي تبديل شد. ازبكستان از بيم اصولگرايان اسلامي، تنشهايي را در منطقه به ويژه در رابطه با تاجيكستان و قرقيزستان ايجاد نمود. هنگامي كه ازبكستان بتدريج همكاري امنيتي با روسيه را متوقف نمود و سرانجام در آوريل 199 از پيمان امنيت دسته جمعي»1 خارج شد و همكاري خود را با آمريكا گسترش داد نگراني استراتژيك روسيه نيز افزايش يافت.
سقوط رژيم طالبان تهديد خارجي نسبت به كشورهاي آسياي مركزي را كاهش داد و باعث ارتقاي وضعيت امنيت عمومي در منطقه شد. با اين حال، اين امر به عنوان چالشي براي سياست روسيه مطرح گشت. هنگامي كه آمريكا رهبري بازسازي افغانستان را به عهده گرفت و همكاري امنيتي با كشورهاي آسياي مركزي به عنوان بخشي از برنامه ائتلاف بينالمللي عليه تروريسم را توسعه داد روسيه كنار گذاشته شد. در مواردي، آمريكا وظيفه كنترل نيروهاي محركه امنيتي را به عهده گرفت. در حالي كه آمريكا شرايط امنيتي عمومي را در منطقه ارتقا ميداد موقعيت ژئواستراتژيك روسيه پيچيدهتر شد.
همراه با سقوط رژيم طالبان، اكنون مشكلات داخلي فراروي كشورهاي آسياي مركزي است. حمايت خارجي از افراطگرايي اسلامي در آسياي مركزي كاهش پيدا نموده و منابع داخلي افراطگرايي و راديكاليسم همچنان در منطقه آسياي مركزي باقي است؛ آن زمينهها نتيجه اوضاع اقتصادهاي كشورهاي آسياي مركزي ميباشند: شرايط اجتماعي – اقتصادي حادو جدي استفاده غير منطقي از زمين و آب، ميزان جمعيت، منازعات ملي و نژادي، نزاعهاي مرزي، موانع تجاري و عبور و مرور از مرزها، فساد گسترده، تهديد افراطگرايي اسلامي اولين و مهمترين تهديد نظامي نيست در حالي كه ريشههاي آن شرايط اجتماعي – اقتصادي و اجتماعي – رواني ميباشد.
اوضاع بعد از 11 سپتامبر وظايف جديدي را در سياست روسيه مطرح نمود. اگر در آينده روسيه علاقمند به ايفاي نقش مهمتري در مسايل امنيتي آسياي مركزي است بايد ثابت كند براي كشورهاي آسياي مركزي مفيد ميباشد در حالي كه ديگر بازيگران خارجي آماده ارائه كمك هستند. چندين قدرت خارجي و سازمانهاي بينالمللي در آسياي مركزي در تعاملند و دولتهاي منطقه جهت افزايش ارتباطهايشان با دنياي خارج بسيار فعالتر شدهاند. اين وضعيت جديد وظايف بيشتري را در مورد سياستهاي يك بازيگر فعال مطرح مينمايد كه سعي دارد حرفي براي گفتن در منطقه داشته باشد.
در اين شرايط جديد، روسيه بايد به يك متحد مثل تاجيكستان و ديگر كشورهاي منطقه ثابت كند بازيگري شايسته و مفيد است اگر همكاري نزديك و نفوذ موثر مورد نظرش ميباشد. در حالي كه روابط نزديك روسيه در تاجيكستان ممتاز بود دوام اين روابط نميتواند در بلند مدت نيز مورد انتظار باشد فقط حكومتها و سازمانهايي كه ميتوانند دولتهاي آسياي مركزي را در مقابل تهدي افراطگرايي ياري نمايند نقشي را براي حفظ امنيت خود در آينده در منطقه ايفا ميكنند. پاسخ روسيه به وضعيت جديد چگونه است؟ وضعيت جديد بر روابط تاجيكستان – روسيه چه آثاري دارد؟
سياست جديد پوتين در آسياي مركزي انتقادهايي را در داخل روسيه مطرح نمود. در حالي كه از بخشهاي حكومتي انتقادي نبود مباحث و گفتگوها در وسايل ارتباط جمعي و پارلمان فراوان بوده و به درازا كشيد. شرايط جديد اين سوال را مطرح كرد كه آيا تغيير سياست روسيه در آسياي مركزي تداوم دارد يا اين كه يك حركت موقتي است. روسيه در آيده چه سياستي را اعمال خواهد كرد؟ براي پاسخ به اين سوال لازم است مسير نيروهاي محركه امنيتي در آسياي مركزي را بشناسيم.
بخش دوم اين مقاله پيش زمينههاي اجتماعي سياست پوتين در 1999 در آسياي مركزي را روشن ميسازد بخش يوم، سياست روسيه را در منطقه آسياي مركزي پس از 11 سپتامبر 2001 تشريح كرده و در بخش چهارم مبحث دورنماهاي سياست روسيه در منطقه مورد تجريه و تحليل قرار ميگيرد.
2- پيشزمينه: دستور كار ضد تروريستي پوتين طي 2001 – 1999
پس از فروپاشي شوروي، رئيسجمهور يلتسين و حكومت روسيه گرفتار مواجهه با اولويتهاي جديدي شدند و بنابراين در مورد روابط با كشورهاي آسياي مركزي منفعل گشتند. تاجيكستان تقاضايي را مطرح كرد و در اين زمينه روسيه خود را موظف به پايان جنگ شهري تاجيكستان دانست.(2) با اين كه حكومت روسيه در مورد وضعيت امنيتي و استراتژيك آسياي مركزي بسيار نگران شد با اين حال، روسيه سياستي براي مواجهه با شرايط جديد نداشت.
پلتسين اگر چه قادر به پايان جنگ داخلي تاجيكستان شد ولي نتوانست موقعيت امنيت كلي در منطقه را ارتقا دهد و موفق نشد با نفوذ مخرب از افغانستان مقابله نمايد. روسيه جدا نگران رشد مداخله قدرتها به ويژه آمريكا در آسياي مركزي بود.
دستاندازي نظامي از طرف رزمندگان جنبش اسلامي ازبكستان2 در اوت 1999 به منطقه باتكن 3 در قرقيزستان – به موازات هجوم نظامي مبارزان چچن به داغستان در همان ماه فضا را براي اتخاذ سياست جديد از طرف رهبري جديد روسيه مهيا نمود. پوتين با دستور كار جديد ضدتروريستي مصوب 1999 موضوع آسياي مركزي و با تمركز بر بسط نگراني در ميان رهبران اين كشورها جهتي روشن بخشيد. در 20 و 21 ژوئن، پس از ماها تدارك، جامعه كشورهاي مستقل مشتركالمنافع برنامهاي براي مبارزه با تروريسم بينالملل و ديگر اشكال افراطگرايي تدوين كرد و تصميم به ايجاد مركز مبارزه ضد تروريستي اتخاذ نمود.(3) عكسالعمل پوتين به تروريسم و افراطگرايي منحصر به مشي نظامي – امنيتي بود و پيمان امنيت دسته جمعي ابزار اصلي براي اعمال سياست روسيه گشت.
برنامه ضد تروريستي شامل هماهنگي و تناسب قوانين ملي در مورد تروريسم و ديگر اشكال افراطگرايي، پروژههاي تحقيقي مشترك و تبادل اطلاعات ميشود. وظايف مركز ضد تروريستي مذكور كه در دسامبر 2000 تصويب گشت شامل ايجاد يك بانك اطلاعاتي كامل براي سرويسهاي ويژه امنيتي و هماهنگي اقدامات بخشهاي صلاحيتدار4 دولتهاي عضو جامعه كشورهاي مستقل مشتركالمنافع بود.(4) اجلاس اعضاي جامعه كشورهاي مستقل مشتركالمنافع در ايروان در مه 2001 تصميم گرفت يك نيروي واكنش سريع 1500 نفري از كشورهاي روسيه، تاجيكستان قزاقستان و قرقيزستان سامان دهد. نيروي واكنش سريع مورد نظر در بهار 2002 در پايگاههاي تفنگداران موتوريزه روسي مستقر در تاجيكستان فراهم آمد .
موضوع تروريسم بهانهاي براي روسيه جهت مشروعيت بخشيدن به تمايل اين كشور به همگرايي نظامي نه فقط در آسياي مركزي بلكه در تمامي جامعه كشورهاي مستقل مشتركالمنافع بود. در نشست شوراي وزراي دفاع CIS در مه 2001 (باكو)، سرگئي ايوانف وزير دفاع روسيه پيگيري يك «سياست واحد دفاعي» براي تمامي كشورهاي CIS در زير پرچم مبارزه با تروريسم را پيشنهاد كرد. او اعلام داشت كه تمامي كشورهاي CIS با تهديدهاي تروريستي از نوع ماهيت يكسان مواجه بوده و اين كشورها آمادگي كامل جهت مواجهه با آن را دارند، اما پيشنهاد وي موفقيتي كسب ننمود.(5)
تاكيد پوتين بر مبارزه ضد تروريستي ابزاري براي قادر ساختن كشورهاي آسياي مركزي جهت پيوستن به همكاري دسته جمعي به رهبري روسيه بود. در سالهاي 2000 و 2001 روسيه مواجه با تهديد افغانستان متوجه مرزهاي آسياي مركزي در مقابل طالبان داشت با افزايش دخالت در افغانستان بر آن بود تا ازبكستان را در چارچوب همكاري امنيتي CIS جا داده و تاجيكستان را همچنان زير نفوذ خود نگهدارد.
حضور نظامي روسيه در تاجيكستان مانعي در مقابل تهديدهاي خارجي محسوب ميشد، قبل از همه از جانب افغانستان ولي از طرف ديگر حضور نظامي روسيه ازبكستان را از به كار بردن زور عليه تاجيكستان منع ميكرد. روسيه نميتوانست ازبكستان را از انجام اقدامات يكجانبه عليه آنچه كه قبلا تهديدي از طرف افراطيون مطرح بود و از تاجيكستان براي عبور و مرور استفاده ميكردند باز دارد. در سپتامبر 2000، به بهانه تحركات و دستاندازي مبارزان جنبش اسلامي ازبكستان، ازبكستان لزوم صدور رواديد را وضع كرد و موانع را در مورد مردم و كالاهاي وارده از تاجيكستان سختتر نمود. اين امر براي تاجيكستان كه براي راههاي خروجي به ازبكستان وابسته بود تنبيه سختي بود. در اواخر سپتامبر 2001 موانع بيشتري براي عبور از مرز تاجيكستان وضع گشتند و بيشتر نگهبانيهاي مرزي در طول مرز ازبكستان و تاجيكستان بسته شدند.
در سال 2000، ازبكستان مرز خود را با تاجيكستان و قرقيزستان به واسطه تهديد مبارزان جنبش اسلامي ازبكستان مينگذاري كرد. تا پايان تابستان سال 2000 تقريبا 60 شهروند تاجيك به علاوه شماري از شهروندان قرقيز و ازبك به لحاظ انفجار مين كشته شدند. تصميم يكجانبه ازبكستان در روابطش با تاجيكستان و قرقيزستان تنش ايجاد نمود؛ همسايه كوچكتر از ازبكستان بيم داشت. همانطور كه مفسر روسي اظهار نموده حضور نظامي روسيه و حمايت از تاجيكستان نيز در گرايش متوازن ازبكستان به برتريجويي در منطقه تاثير داشت. تاجيكستان همچنان شكننده باقي ماند.
دستور كار ضد تروريستي پوتين در سال 1999 تلاشي مصمم جهت ارتقاي نقش روسيه در آسياي مركزي و تامين شرايط امنيتي بود. تا سپتامبر 2001 اين تلاش با موفقيت روبرو نگشت و ازبكستان به ديدگاههاي روسيه نزديك نشده بود. شرايط امنيتي منطقه حاد، و روسيه نفوذ خود را بر منطقه از دست داده بود. تاجيكستان يك موقعيت كليدي در مبارزه عليه تروريسم، افراطگرايي اسلامي و رژيمطالبان در كابل به دست آورده بود.
3- دستور كار گسترده ضد تروريستي پوتين پس از 11 سپتامبر 2001
پس از حملات تروريستي به آمريكا، پوتين در مكامله تلفني با جرج بوش همدردي خود را با وي حق وي براي مجازت و تنبيه و تروريستها از جمله اسامه بنلادن و سازمان القاعده و رژيم طالبان افغانستان را اعلام كرد. در تاريخ 13 سپتامبر 2001، روسيه و ناتو طي صدور يك بيانيه مشترك حملات تروريستي را محكوم كردند. روسها از همكاري نزديكتر با ايالات متحده انتظارات بسياري داشتند
پاسخ قاطع، حمايت همهجانبه روسيه از واكنش آمريكا بود. بزودي آشكار شد كه روسيه به واسطه مخالفت بسيار در داخل به طور مستقيم در عمليات نظامي در افغانستان با سربازان آمريكا مشاركت نخواهد كرد. همچنين، بين واحدهاي نظامي روسيه، مخالفت جدي با همراهي با ايالات متحده در جهت استفاده از كشورهاي آسياي مركزي مطرح بود. در 14 سپتامبر 2001، سرگئي ايوانف وزير دفاع روسيه اعلام كرد: «آسياي مركزي در منطقهاي است كه پيمان امنيت دسته جمعي جامعه كشورهاي مستقل مشتركالمنافع آن را شامل ميشود. من دليلي نميبينم كه احيانا به هر دليلي، ناتو در نقش عامل عمليات در كشورهاي آسياي مركزي كه اعضاي جامعه كشورهاي مستقل مشتركالمنافع محسوب ميگردند عمل نمايد» (6)
كشورهاي آسياي مركزي علاقمند به همكاري با آمريكا بودند. در 16 سپتامبر 2001، عبدالعزيز كاملف وزير خارجه ازبكستان اعلام كرد كه مايل به هر گونه همكاري با آمريكا براي مبارزه عليه تروريسم (از جمله استفاده از خاك ازبكستان براي حمله به اردوگاههاي تروريستي در افغانستان) ميباشد.(7) وي همكاري با آمريكا را متذكر شد و مشاوره با مسكو را تاييد كرد.(8)
در 24 سپتامبر 2001 پوتين اعلام كرد كه روسيه و متحدانش در آسياي مركزي به آمريكا و متحدانش اجازه استفاده از كريدورهاي هوايي و فرودگاههاي خود را جهت گروههاي اطلاعاتي و امدادگر ميدهند ولي آنان نبايد جهت عمليات نظامي از آنها استفاده كنند. سرگئي ايوانف، وزير دفاع روسيه، در 26 سپتامبر 2001 تاييد كرد كه روسيه و كشورهاي آسياي مركزي كريدورهاي هوايي خود را جهت استفاده آمريكا بازگذاشتهاند و فرودگاهاي خود را در معرض استفاده آنها قرار دادهاند. بيانيههاي صادره حاصل مشورتهاي فشرده مسئولان روسيه و كشورهاي آسياي مركزي بود. (9) وقتي كه نخستوزيران جامعه كشورهاي مستقل مشتركالمنافع در تاريخ 28 سپتامبر 2001 گردهم آمدند آنها اين ديدگاه پوتين را رد كردند.
اگر چه پوتين در اظهارات خود در تاريخ 24 سپتامبر فقط عمليات اطلاعاتي، انساندوستانه و امداد را نام برد و به وضوح ذكر كرد كه هيچ عمليات تهاجمي نبايد از اين كشورها صورت گيرد ولي لحن گفتار وي احساساتي بود. قبلا نظاميان آمريكا در تمرينات نظامي با كشورهاي آسياي مركزي در چارچوب برنامه مشاركت براي صلح ناتو شركت كرده بودند. اما اين مورد كاملا متفاوت بود. در گذشته مسكو هميشه سياستي را متفاوت از سياستش در قبال غرب در آسياي مركزي اعمال ميكرد چرا كه آسياي مركزي به عنوان فضاي منافع روسيه ملاحظه گرديده و قدرتهاي خارجي ميباسيت در بيرون آن متوقف گردند.
اكنون كه پوتين دستور كار سال 1999 خود را در مورد قلمرو سابق شوروي بسط داد آسياي مركزي بخشي از دستور كار غربي پوتين به حساب آمد.
پوتين و همكاري امنيتي چند جانبه
پوتين از آمريكا انتظار داست كه ساختارهاي امنيتي به رهبري روسيه چون CST براي هماهنگي با اقدامات ضد تروريستي در آسياي مركزي را مورد استفاده قرار دهد كه اين انتظار به ياس مبدل شد. در عوض، آمريكا خود به طور مستقيم پيوندها و ارتباطهايي با ازبكستان، قرقيزستان و تاجيكستان برقرار نمود. وقتي كه بمباران افغانستان در 7 اكتبر 2001 آغاز شد به وضوح معماي جديدي براي سياست خارجي روسيه مطرح شد . نه CIS و نه CST هيچ كدام نقش مستقيمي در ائتلاف ضد تروريستي به رهبري آمريكا نداشتند.
علاوه بر آن، به موازات افزايش حضور آمريكا در آسياي مركزي، روسيه تلاشهايشان را جهت توسعه همكاري چند جانبه در چارچوب CST در موضوع مبارزه با تروريسم تداوم بخشيد. مباحث اجلاسهاي CST شامل وضعيت جديد بعد از 11 سپتامبر و نتايجش براي حوزه مسئوليت CST، نقش روسيه در مبارزه جهاني ضد تروريستي و هماهنگي كشورهاي عضو CST در ائتلاف به رهبري آمريكا بود. (10)
به ابتكار تاجيكستان در روزهاي 8 و 9 اكتبر 2001 يك اجلاس فوقالعاده از كميته وزيران شوراي امنيت ملي CST جهت بحث در مورد وضعيت جديد در آسياي مركزي و اقدامات مشترك جهت مقابله با تروريسم بينالملل و افراطگرايي مذهبي در دوشنبه بر پاگشت.(11) اعلاميه نهايي اجلاس هدف طرح CST به عنوان بخشي از اقدامات بينالمللي به رهبري آمريكا را منعكس كرد به صورتي كه كشورهاي آسياي مركزي، به رهيافت مشترك CST متمسك شده و همزمان با آمريكا و متحدانش همكاري كنند. مشاركت با نيروي واكنش سريع CST در مسكو مشكلاتي در ارتباط با اجرايي بودن داشت. مزيت اصلي روسيه براي كشورهاي آسياي مركزي قادر ساختن آنها براي ورود به همكاري امنيتي، قيمتهاي نازل سلاحها و تجهيزات نظامي بود.(12)
به موازات بمباران افغانستان حضور نظامي آمريكا در ازبكستان، قرقيزستان و تاجيكستان افزايش پيدا كرد و نگراني روسيه نيز فزوني پيدا نمود. هياتهاي نمايندگي آمريكا و اوايل 2002 از كشورهاي آسياي مركزي ديدن كردند. ديدارهاي نمايندگان كنگره آمريكا و فرماندهي مركزي نيروهاي مسلح آمريكا دلالت داشتند بر اين كه منافع رو به گسترش ايالات متحده در كمك نظامي و اقتصادي است. روسيه نمايندگان حكومتي را به منظور گفتگو راجع به شرايط روز به كشورهاي آسياي مركزي اعزام نمود. در اوايل ژانويه ايگور ايوانف به تركمنستان رفت، وياچسلاو تروبنيكف به قرقيزستان و قزاقستان سفر كرد. همچنين، ژنرال كنسانتين توتسكي رئيس اداره مرزي فدرال روسيه و گنادي سلزنيف سخنگوي دوماي روسيه در راس يك هيات نمايندگي روسيه از دوشنبه ديدار كردند.
در حالي كه نمايندگان رسمي روسيه فقط تكرار ميكردند كه حضور نظامي روسيه را به طور موقت انتظار دارند سلزنيف به صراحت تاكيد داشت كه افزايش حضور نظامي روسيه در تاجيكستان ضروري است. اظهارات وي بيشتر عكسالعملي از وجهه كل نخبگان سياسي روسيه بود تا طرحي از دولت روسيه در حالي كه دو ما تاثير جدي در تصميمگيري سياست خارجي روسيه ندارد.
پس از آنكه نشست فوقالعاده رهبران CIS در اول مارس 2002 (اولين نشست رهبران پس از 11 سپتامبر) برگزار شد روسيه رهيافت جديدي نسبت به حضور آمريكا در منطقه اختيار كرد. موضوع اين نشست فوقالعاده عمليات نظامي آمريكا در افغانستان و حضور نظامي اين كشور در آسياي مركزي بود. فضاي جديد پيچيده بود وقتي كه ولاديمير پوتين اعلام كرد كه درباره حضور نظامي آمريكا در گرجستان و آسياي مركزي نبايد نگران بود. «اين يك تراژدي نيست (حضور نظامي احتمالي آمريكا در گرجستان) و نميتواند باشد، چرا حضور نظامي آمريكا در آسياي مركزي ممكن است ولي در گرجستان قابل قبول نيست؟»(13)
اين موضوع دوباره در اجلاس CIS در ماه مه تكرار شد وقتي كه مجمع عمومي شوراي امنيت دسته جمعي بر پا گشت و والري نيكولانكو5 اعلام كرد كه حضور سربازان ناتو در خاك شوروي سابق در معادلات مبارزه ضد تروريستي مشترك منطقي ميباشد. (14) روسيه خود را با شرايط جديد در آسياي مركزي وفق ميداد.
هنوز روسيه تلاش دارد كه CST را گسترش دهد. در دهمين سال تشكيل CST در ماه مه 2002، شش كشور عضو در يك اعلاميه مشترك، جهت ارتقاي موقعيت سازمان سازماندهي مجدد و تشكيلات آن را مورد تاكيد قرار دادند و نيز خواستار شناسايي رسمي بينالمللي به عنوان يك سازمان منطقهاي بر طبق فصل 13 منشور سازمان ملل شدند.(15) وظايف CIS نه صرفا در قبال تهديدات خارجي محدود ميشد بلكه همچنين دفاع بر مقابل تهديدات جددي نسبت به امنيت ملي، منطقهاي و بينالمللي چون تروريسم، حمل و نقل مواد مخدر و قاچاق اسلحه و سازماندهي جنايات را شامل ميشد. اعلاميه مشترك، CST را به عنوان هماهنگكننده مكانيزم سياستهاي خارجي و نظامي دولتهاي عضو و نيز روابطشان با دنياي خارج معرفي مينمايد؛ همچنين تاكيد ميكند كه روابط نظامي – سياسي بين كشورهاي عضو بر روابط با كشورهاي غير عضو اولويت دارد.(16)
هدف سازمان مزبور بسط CST و تبديل آن به يك شريك بالقوه براي غرب در حالي كه همزمان از كشورهاي آسياي مركزي حمايت مينمايند. واديم لوكو سفير روسيه اين موقعيت را در يك جمله توضيح ميدهد و اظهار ميدارد كه غرب بايد CST را به عنوان يك شريك جهت همكاري در آسياي مركزي بپذيرد: «دوره عمليات ضد تروريستي در افغانستان اين بهانه را براي غرب فراهم كرده است كه نگاهي دوباره به ساختارهاي امنيتي منطقهاي داشته باشد تا در مبارزه ضد تروريست موفق بوده و كوششهايش جهت ثبات آسياي مركزي و مناطق همجوار با كاميابي همراه باشد.
با در نظر داشتن پيمان امنيتي دسته جمعي و سازمان همكاري شانگهاي عمليات ضد تروريستي جاري ثبات كرده كه به منفعت غرب نيست كه ساختارهاي امنيتي بنا نهاده شده در اتحاد شوروي سابق را ناديده انگارد. آنها جدا مطرح شدهاند و به عنوان شركاي بالقوه مفيد مورد توجه ميباشند».(17)
هنوز نه آمريكا و نه ناتو مايل به توسعه تماسهاي سازماني با CST نيستند كشورهاي آسياي مركزي، در تماس دو جانبه با كشورهاي اروپايي به طور مستقيم عمل كردند.
پوتين و فاكتور ازبك
در اواخر مه 2001 به نظر ميرسيد ازبكستان به لحاظ ترس از حملات بيشتر رزمندگان جنبش اسلامي ازبكستان به روسيه نزديك شده بود. علاوه بر اين، ازبكستان از فرصت به دست آمده بعد از 11 سپتامبر استفاده نموده و به روسيه و ديگر كشورهاي منطقه (در ارائه تسهيلاتي فرودگاهي به آمريكا) پيوست. در 12 اكتبر، آمريكا در يك بيانيه مشترك با رئيسجمهور اسلام كريم اف تضمينهاي امنيتي ازبكستان را بسط داد. ازبكستان پس از 11 سپتامبر از روسيه بيشتر فاصله گرفت و روسيه تمامي ابزارهاي نفوذ و استفاده از فاكتور ازبك را از دست داد.
در اواخر دسامبر 2001، روند عادي شدن روابط تاجيكستان و ازبكستان به آرامي صورت گرفت. اين نشانه خوبي بود چون تاجيكستان از سياست ازبكستان در مورد ايزوله نمودن تاجيكستان صدمه ديده بود. در 27 دسامبر 2001 روساي جمهوري دو كشور، كريم اف و رحمان اف، يكديگر را در تاشكند ملاقات كردند. اين ملاقات باعث از سرگيري فعاليت كميسيون دوليت تاجيك – ازبك شد و در 12 فوريه 2002، هنگام بازديد نخست وزير تاجيكستان اكيل آكيلف از تاشكند، چندين موافقتنامه امضا شد. يكي از آنها مربوط به بازگشايي گذرگاههاي مرزي مشترك بود.(18) در اوت 2002، نخست وزيران ازبكستان و تاجيكستان پروتكلها و موافقتنامههايي را در ارتباط با خط آهن، پخش برنامههاي تلويزيوني، بدهي تاجيكستان به ازبكتسان، چگونگي بازرسي مرزي و تحديد حدود مرزها امضا نمودند(19)
موافقتنامهها مبني بر بازگشايي تمامي گذرگاههاي خطوط مرزي بود اما بيشتر آنها همچنان بسته ماندند. دلسردي جدي در رابطه با روند آرام عادي شدن روابط دو كشور ازبكستان و تاجيكستان در يك مقاله در روزنامه تاجيكي بيزنس پوليتيكا6 منعكس شده محافل معيني را به جاهطلبيها هژمونيك ازبكستان در آسياي مركزي متهم نموده است، همچنين، ازبكستان را در مورد مينگذاري مرزها، رفتار خشن مسئولان ازبك با مسافران ترانزيت تاجيك و يك نوع تروريسم با ابزارهاي منطقهاي و در مقياس منطقهاي سرزنش كرده است.(20)
بنا به نظر بسياري از مفسران تاجيكستان طي بهار 2002، حضور آمريكا باعث گرايش كريم اف به انعقاد موافقتنامههايي با تاجيكستان شد. اكنون آمريكا به عنوان تنظيمكننده روابط دوجانبه در منطقه محسوب ميگردد. روابط تاجيكستان و ازبكستان به انگيزه چارچوب همكاري فراهم شده از طرف يك بازيگر خارجي يعني آمريكا ارتقا پيدا كرده است.
ازبكستان تهديد از طرف IMU را مورد استناد قرار ميداد وقتي كه از سياستش در قبال تاجيكستان دفاع مينمود. سقوط رژيم طالبان باعث شد كه رزمندگان IMU حداقل به طور موقت از صحنه خارج شوند. نارضايتي عمومي و روند راديكاليزه شدن و افراطگرايي اسلامي در بخش ازبكنشين دره فرغانه كمك كرد تا عوامل داخلي كه از بسط و توسعه افراطگرايي اسلامي حمايت كردهاند تا آيندهاي مشخص در ازبكستان بمانند. حزبالتحرير در حال كسب حمايت است و مسئولان ازبك مجازاتها را شدت بخشيدهاند.(21) برآوردهاي محافظهكارانه از طرف گروههاي حقوق بشري نشان از محدود 7000 نفر فعال دارد كه اكثريت آنها از اعضاي حزبالتحرير در سه سال گذشته در زندان بودهاند.(22) اشتباهات در ازبكستان بسيار واضح و روشن هستند. اعضاي حزبالتحرير به واسطه عضويت در يك گروه ممنوع يا توزيع جزوات ضد حكومتي مجرمند و اغلب به زندانهاي 10 تا 25 سال محكوم شدهاند.
افزايش حضور آمريكا در ازبكستان به اين معني است كه وظيفه كنترل فاكتور ازبك در آسياي مركزي به صورت دو فاكتو از طرف آمريكا شناخته شده بود. دموكراتيزه كردن، رعايت حقوق بشر و اصلاحات براي ارتقاي يك اقتصاد بازار بر مبناي دستور كار آمريكا در مورد ازبكستان دولت آمريكا ميبايست با مسولان ازبك به طور موازي گام بردارد. روسيه قبلا از هر گونه ابزاري جهت تاثيرگذاري بر فاكتور ازبك استفاده نموده است.
پوتين و فاكتور تاجيك
مشاركت تاجيكستان در ائتلاف ضد تروريستي به رهبري آمريكا
در حالي كه تاجيكستان قبلا فقط زير تسلط روسيه بود شرايط بعد از 11 سپتامبر زمينه را براي همكاري تاجيكستان و آمريكا فراهم نمود. تاجيكستان موافقت خود را با بازگذاشتن فضا و خاك خود جهت استفاده آمريكا در صورت لزوم اعلام كرد و دولت تاجيكستان تمامي سايتهاي در دسترس را ارائه داده و به آمريكاييها سپرد تا مورد استفاده قرار دهند. پس از يك مكالمه تلقني بين پوتين و رحمان اف در 15 اكتبر، حكومت تاجيكستان اين امر را در 8 اكتبر براي عموم اعلام نمود. در نيمه اكتبر وزير امور خارجه تاجيكستان (طبلك نظراف) اعلام كرد كه تاجيكستان «مخالفتي، با فرماندهي نيروهاي آمريكايي در كشور نمينمايد».(23)
در 3 نوامبر 2001 در ديدار وزير دفاع آمريكا (دونالد رامسفيلد) از دوشنبه، تاجيكستان موافقت خود را با استفاده آمريكا از سه فرودگاه نظامي توسط ائتلاف به رهبري آمريكا اعلام كرد.(24) يك تيم ارزيابي آمريكا مشخص نمود كه از سه فرودگاه (دوشنبه – كولاب – گورگان تپه) فقط فرودگاه دوشنبه براي سوختگيري پروازهاي هوايي قابل استفاده بود. طي ديدار رامسفيلد، رئيسجمهور رحماناف با تبادل منظم اطلاعات در مورد فعاليتهاي تروريستي و ايجاد مناسبات پايدار نظامي بين آمريكا و تاجيكستان موافقت نمود. رامسفيلد اعلام كرد كه تاجيكستان در مورد «عبور هواپيما از قلمرو فضايياش، جمعآوري اطلاعات و انواع همكاريهاي نظامي» مساعدت مينمايد.(25)
ايالات متحده به تاجيكستان قول حمايت و كمك به تقويت امنيت مرزهايش را داد و در 5 فوريه 2002 وقتي كه يك هيات نمايندگي از فرماندهي مركزي نيروهاي نظامي آمريكا از تاجيكستان بازيد كرد يك موافقتنامهاي دوجانبه امضا شد كه به موجب آن آمريكا آموزش نيروهاي نظامي مرزي تاجيك و فراهم كردن تجهيزات ارتباطي و تكنيكي براي آنان را متعهد گشت. بخشي از مشاركت تاجيكستان در ائتلاف ضد تروريستي به رهبري آمريكا، افزايش همكاريهاي اطلاعاتي به ويژه در مورد جنبشها، حوادث و ساكنان دو طرف مرز افغان – تاجيك را شامل ميشود. نيروهاي نظامي غربي زمينه مناسب همكاريهاي نظامي را براي موقعيت جديد تاجيكستان فراهم نمودهاند اگر چه در ژوئن 2002، فقط 50 نظامي آمريكايي در فرودگاه دوشنبه مشغول بودند و حدود 100 نظامي فرانسوي در آئيني 7 خدمت ميكردند.
همكاري تاجيكستان با آمريكا در تبادل اطلاعات و تسهيلات آمريكا در زمينه تجهيزات تكنيكي براي سربازان مرزي تاجيك و آموزش كاركنان، سازماندهي مرزي را تغيير نداد و روسها در اين مورد مسئوليت اصلي را عهده دارند. كمك آمريكا اقدامي تداركاتي براي آينده است وقتي كه روسها ديگر نتوانند آن وظيفه را به عهده گيرند. حضور نظامي روسيه در طول مرز، اهميت امنيتي آن را نشان داده و دولت روسيه برنامهاي را براي كاهش حضور نظامي خود در مرزهاي تاجيكستان و افغانستان اعلام نكرده است. سربازان روسي در رده و مرتبه اول مرز تاجيك – افغان قرار دارند و آنها با مشكل كنترل مرز و ممانعت از حمل و نقل قاچاق مواد مخدر مواجهند.
در سايه عمليات نظامي در افغانستان به واسطه توجه بينالمللي به تاجيكستان، اين كشور از افزايش كمك و حمايت از سازمانهاي بينالمللي و دولتهاي خارجي بهرهمند گرديد. حضور بينالمللي اميد تازهاي را براي رشد اقتصادي كشور و ايجاد ثبات سياسي قوت بخشيد در حالي كه شمار بسيار از مشكلات اقتصادي همچنان حل نشدهاند. توجه و همراهي بينالمللي رحماناف را براي كنترل شديد و كامل مرز تاجيك – افغان قادر ساخت. او كنترل خود را بر سربازان با مليت تاجيكي افزايش داد وقتي كه او رياست و تمامي وظايف كميته حفاظت از مرزهاي دولتي را در ژانويه 2002 به دست آورد. در آوريل 2002، رئيس جمهور تاجيكستان در پارلمان اين كشور اعلام داست كه او اصلاحاتي را در ساختارهاي قدرت در كشور به زودي مطرح خواهد نمود.
مشكلات داخلي تاجيكستان
با وجود آن كه فعاليت يك حزب سياسي اسلامي در تاجيكستان، شور راديكاليسم اسلامي را در اين كشور كاهش داده ولي هنوز زمينه رشد انديشه اسلامي وجوددارد. در جولاي 1999 حزب رستاخيز اسلامي8 در تاجيكستان قانوني شد و اولين حزب سياسي اسلامي قانوني در آسياي مركزي محسوب ميگشت. فعالان حزب رستاخيز اسلامي كه با آمال نامتجانس به عنوان يك جنبش اسلامگرا جنگ داخلي را باعث شده بودند طي سالهاي بعد راه تعادل و ميانهروي در پيش گرفتند و پس از آن كه اين حزب قانوني شد به يك نيروي سياسي محافظهكار مبدل گشت.
سيدعبدالله نوري رئيس حزب رستاخيز اسلامي اغلب به مانند يك مقام دولتي عمل ميكند تا يك رهبر اپوزيسيون حزب رستاخيز اسلامي هرگز آن ميزان كه پنداشته ميشد قدرت كسب ننمود. در انتخابات پارلماني سال 1999، اين حزب فقط دوكرسي در مجلس شورا و حدود 7% را كسب نمود. اين حزب يك موقعيت تشريفاتي بين ديگر احزاب سياسي دارد. حزب رستاخيز اسلامي تحت فشار قدرتها به ويژه قدرتمندان محلي بوده كه مورد سوءظن نيز ميباشد اين حزب تحت تهديد و فشار نيروهاي خارجي يا ميزان راي طرفداران به حيات خود ادامه داد.
در ظاهر به نظر نميرسد اسلام راديكال گرايش غالب در تاجيكستان باشد ولي سه روند و سه گرايش كه در آن جهت كار ميكند را ميتوان شناخت. در حال حاضر، غير محتمل است كه كسي به استفاده از زور در مقابل دولت متوسل شود و در ميان مردم خسته از جنگ تاجيك حامي بيابد؛ خطر نارضايتي اجتماعي كه سازمانهاي افراطي را به چالش ميكشد حس ميگردد. يك روند در جريان اسلامي شدن ارزشها حاكم است و همان طور كه گفته شد زمينهافراطگرايي آماده ميباشد. ريشههاي داخلي افراطگرايي اسلامي به ويژه در شمال تاجيكستان (بخشي از دره فرغانه) ملاحظه ميگردد.
وقتي كه مبارزه ضد تروريستي در پاييز 2001 شروع شد حزب رستاخيز اسلامي از اين كه شايد رئيسجمهور رحماناف از فرصت استفاده كرده و به بهانه اين كه اين حزب به طور غير مستقيم از تروريسم حمايت ميكند آن را غير قانوني اعلام نمايد نگران شد. اما اين امر اتفاق نيافتاد. وي طي بهار 2002 به تهديد تروريسم و افراطگرايي اشاره نمود؛ اما همچنين اعلام كرد كه تهديد ثبات داخلي ناشي از وضعيت عقبافتادگي اقتصادي و شرايط سخت اجتماعي – اقتصادي كه اكثريت با آن شرايط زندگي ميكنند ميباشد. رحماناف چندين بار در سال 2002 كشور را به بسيج عليه تروريسم و افراطگرايي فرا خواند.
رحماناف به هيچ سازماني به جز حزبالتحرير اشاره نكرد در آغاز آوريل 2002 سيدعبدالله نوري گفت حزبالتحرير تهديدي جدي براي امنيت ملي است او در مورد وضعيت جاري تاجيكستان گفت كه سه عامل، صلح و ثبات در جمهوري را تهدي ميكنند: الف) فعاليتهاي حزبالتحرير؛ ب) بحرانهاي اقتصادي؛ ج) سلاحهاي غير قانوني و غير قابل كنترل در دست مردم.(26)
حزبالتحرير در اواخر دهه 1990 به تاجيكستان آمد و تا آوريل 2002، 108 عضو اين حزب، فقط از ناحيه سغد9 محكوم شده بودند(27) اگر چه حزبالتحير طرفداران بيشتري در شمال دارد ولي چندين عضو اين حزب در دوشنبه و جنوب نيز دستگير شدند. با اين كه حزبالتحرير حزب محدودي ميباشد ولي سازماني افراطي است كه در تاجيكستان سريعترين رشد را داشته و مردم به لحاظ نشر و مطالعه جزوات اين حزب دائما دستگير شدند. طرفداران اين حزب بيشتر از جوانان غير تحصيلكرده و مردم بيكار بودند اما ايدهاش ايجاد حكومت اسلامي بر مبناي شريعت (يك خليفه) در آسياي مركزب بود كه مردمان ناراضي مرزنشين را جذب نموده بود. اگر چه اين حزب براي مشكلات خاص منطقه راه حلي نداشت ولي به طور كلي طرح حكومت خليفهگري را راه حلي منحصر به فرد جهت مشكلات موجود ميدانست، خليفه مسايل مرزي را حل كرده و شريعت، فساد و بيعدالتي اجتماعي را محو ميكند. برعكس جنبش اسلامي ازبكستان حزبالتحرير استفاده از زور را مشروع نميداند.
همراه با ديگر عوامل، نارضايتي عمومي و شرايط حاد اقتصادي – اجتماعي در ريشههاي داخلي افراطگرايي اسلامي نهفته است. علت ديگر جذب مردم به حزبالتحرير نااميدي در ميان پيروان حزب رستاخيز اسلامي بود. كساني كه عقيده دارند حزب وارد دستگاه حكومتي تاجيكستان شده و اهداف خود را جهت ايجاد حكومت اسلامي به فراموشي سپرده است.
به واسطه اعمال محدوديت شديد از طرف قدرتمندان دولتي، محلي براي روحانيت رسمي اسلامي كه مسايل كلي مذهبي و اجتماعي را بيان كند و براي مسلمانان در مورد مباحث روز سخنراني نمايد موجود نيست. نبود گفت و شنودها و مجالس اسلامي خلاء ايجاد نمود كه بخشي از آن توسط حزبالتحرير پر شد.
در بهار 2002، صاحبمنصبان حكومتي تلاشي را جهت افزايش كنترل نهادهاي اسلامي آغاز كردند و طي آن ثبت تماني مساجد دوباره در دستور كار قرار گرفت. ابتدا، چندين مسجد كوچك بسته شدند. در پاسخ به تقاضاي كميته دولتي امور مذهبي، يك يورش گسترده جهت بررسي ميزان دانش امامهاي مساجد از مباحث مذهبي آغاز گشت و نيز قوانين دولتي در مورد امور مذهبي تدوين شدند. در تابستان 2002، ناحيه ايسفرا10 در دره فرغانه نزديك مرز قرقيزستان و ازبكستان توجه ويژهاي به خود جلب نمود هنگامي كه معلوم شد سه فرد منتسب به طالبان دستگير و به زندان گونتانامو نزديك كوبا اعزام شدند از ناحيه ايسفرا بودند. دوباره مساجد از جمله دو مسجد جامعه جمعه، 15000 نمازگزار معين نموده است.
در جولاي، چندين امام در ايسفرا به لحاظ عضويت در حزب رستاخيز اسلامي از مسئوليت در مساجد خلع شدند. ايسفرا هميشه دژي مستحكم براي اسلام محسوب ميشد. انتقاد رئيسجمهور رحماناف در 13 جولاي از حزب رستاخيز اسلامي و به ويژه اتهامش عليه بعضي از اعضا حزب رستاخيز اسلامي در ايسفرا شديدترين انتقادي بود كه او بر اپوزيسيون اسلامي از زمان امضاي قرارداد صلح در 1997 مطرح ساخته بود.
اين حوادث پيچيدگي وضعيت داخلي را پس از 11 سپتامبر 2001 نشان ميدهد قدرتمندان حكومتي تاكيدهاي بيشتري بر ارگانهاي اجرايي قانوني داشته و مبارزه ضد تروريستي براي ضعيف نمودن و فراري دادن مخالفان و نيز پيشگيري از اقدامات تخريبي را در برنامه خود دارند. اگر كشورهاي آسياي مركزي در صدد مبارزه با افراطگرايي ميباشند آنها بايد نهادهاي داخلي را گسترش داده و حقوق احزاب سياسي را تضمين كرده به مانند حزب رستاخيز اسلامي كه به يك نيروي سياسي مفيد در جامعه مبدل شده عمل نمايند. تاجيكستان به منظور قادر بودن به حمايت جامعه در قبال افراطگرايي و راديكاليسم مثل ازبكستان نياز به كمك و مساعدت ديگر كشورها دارد.
روابط اقتصادي روسيه در تاجيكستان
توسعه اقتصادي تاجيكستان مبحث كليدي ثبات در آينده ميباشد. دولت تاجيكستان سعي در رشد استراتژي جلب سرمايهگذارها و توسعه مبادلات اقتصادي با شركاي خارجي است. در اين تصوير، مشكلات روسيه و بالنتيجه موانع كمك به تاجيكستان منجر به آشكار شدن چالشهاي جديد ميگردند. وقتي كه روسيه در تاجيكستان حضور نظامي دارد حضور اقتصادي كم يا زياد اين كشور اهميتي ندارد مناسبات اقتصادي روسيه در تاجيكستان در سال 2002 كمي افزايش را نشان ميدهد در حالي كه هنوز سطح آن از سال 1991 همچنان نازلتر است.(28) سرمايهگذاري روسيه در تاجيكستان نيز غير محسوس است. بر مبناي آمار كميته دولتي فدراسيون روسيه، طي هشت ماه اول سال 2002، روسيه فقط 4000 دلار در تاجيكستان سرمايهگذاري كرد.(29)
سيمايي ديگر از روابط سياسي – اقتصادي تاجيكستان – روسيه وجود دارد كه قابل مشاهده نيست بر مبناي آمارهاي غير رسمي، در حدود نيم ميليون نفر تاجيك به عنوان كارگران مهمان در روسيه مشغول كارند. تشريك مساعي آنان در توليد ملي تاجيكستان بسيار قابل توجه است مهاجرت نيروي كار كمك به خيزش اقتصادي تاجيكستان نمينمايد اما به بقاي مردم كمك ميكند. با حضور كارگران مهاجر در روسيه پيوندي حياتي در روابط بين روسيه و تاجيكستان جريان دارد. بيش از 90 در صد تاجيكها به طور غير قانوني در روسيه اقامت دارند و اغلب باعث تنشهايي در روابط دو جانبه ميگردند. در حالي تاجيكستان عضو جامعه اقتصادي اوراسيا11 به رهبري روسيه ميباشد اين نهاد هنوز موقعيت اقتصادي خود را ارتقا نداده است. جامعه اقتصادي اوراسيا در حال تلاش براي تغيير موانع و سهميهها براي تجارت آزاد است و هنوز قادر به كمك به تاجيكستان براي توسعه اقتصادش نميباشد.
به طور خلاصه، شرايط امنيتي در آسياي مركزي بعد از 11 سپتامبر تغيير نمود. تهديد داخلي اصلي از افغانستان برداشته شده است. يك روند عادي كردن روابط بين ازبكستان و تاجيكستان آغاز شده و در تاجيكستان كنترل حكومت مركزي تحكيم گرديده است. تهديد ناشي از راديكاليسم اسلامي داخلي كانالي براي ابراز نارضايتي عمومي ميباشد. روسيه كمي نفوذ در افغانستان دارد و در ازبكستان صاحب هيچ نفوذي نيست. اگر چه روسيه مثل سابق در تاجيكستان حضور دارد ولي شرايط جديد چالشهاي را براي سياست روسيه مطرح نمود.
4.دور نماي آينده
پوتين به منظور پشتيباني و تقويت كشورهاي آسياي مركزي در تشكل همكاري امنيتي به رهبري روسيه دستور كار مبارزه ضد تروريستي را صادر كرد كه تلاشي مقتضي براي مواجهه با روند رو به تزايد مداخله خارجي در آسياي مركزي و عكسالعمل نسبت به تهديدات امنيتي تلقي ميگردد. در سپتامبر 2001 او دستور كار ضد تروريستي را به سياستش در قبال غرب تعميم داده و هماهنگي خود را با حضور نظامي آمريكا در تاجيكستان، ازبكسان و قرقيزستان اعلام كرد.
پوتين به ناچار به مرحلهاي خواهد رسيد كه او يا بايد به انتقادهايي كه از وي ميگردد توجه نمايد و با نفوذ آمريكا در منطقه مقابله نمايد و يا همكاري با آمريكا را توسعه بخشد در اين مقاله توضيح داده ميشود كه تحولات آسياي مركزي و كاهش نفوذ روسيه عوامل تعيينكننده براي تصميمگيري در آسياي مركزي هستند و اين كه اين عوامل روسيه را وادار به انتخاب دوم مينمايد.
سياست پوتين كوششي جهت كنترل قواي محركه منطقه محسوب ميشد كه آبشخوران افراطگرايي اسلامي در افغانستان بود. سقوط طالبان قواي تحريككننده در منطقه را ساكت ساخت. مشاركت كشورهاي آسياي مركزي در ائتلاف ضد تروريستي به رهبري آمريكا همكاري امنيتي به رهبري روسيه را در درجه دوم اهميت قرار داد. به عنوان نتيجه تحولات در منطقه و به ويژه پس از 11 سپتامبر 2001، ظرفيت روسيه براي نفوذ در تحولات آسياي مركزي – در ازبكستان و تاجيكستان – بيشتر كاهش يافت.
آسياي مركزي براي سالها منطقهاي فرار و در تغيير دائم خواهد بود. وضعيت امنيتي نشان از ثابت روبه تزايد دارد اگر چه تحولات افغانستان قابل پيشگويي نيست. تهديد خارجي از افغانستان قبل از همه به شكل حمل و نقل مواد مخدر مطرح است كه پيوند نزديك با تامين مالي نظاميان تحت فرمان سرداران طوايف افغان دارد. روسيه براي ايفاي نقش نوع دوستي در افغانستان آماده بوده و براي همكاري اقتصادي و نظامي با افغانستان كه تاجيكستان نيز از آن بهرهمند خواهد شد مهيا ميباشد. نزديكي روابط روسيه با تاجيكهاي پنج شير در افغانستان ممكن است به نفوذ معين اين كشور در تحولات افغانستان منجر شود؛ اما آنها براي آن كه نتايج منفي براي تاجيكستان در برگيرند كافي نميباشند چنانچه افغانستان دوباره گرفتار جنگ داخلي گردد. اگر شرايط و خيمتر گردد روسيه ابزارهاي كمتري براي كمك به تاجيكستان در اختيار دارد.
به موازات آن كه ازبكستان به اپوزيسيون اجازه رشد از راههاي قانوني نداد مسئولان ازبك پيوسته از وابستگان جنبش اسلامي ازبكستان نگران و در هراسند. روابط با تاجيكستان با تنش ادامه يافته حتي اگر تاجيكستان كنترل مرزهايش را تقويت نمايد.
شرايط جديد چالشهاي جديدي را براي روسيه مطرح كرده كه به طور مثال در مورد تاجيكستان، نزديكترين همپيمان روسيه در آسياي مركزي، به وقوع پيوسته است. در قبال حضور نظامي وسيع روسيه در تاجيكستان روسيه ابزارهاي كمي براي توسعه و ثبات تاجيكستان در اختيار دارد؛ مهمتر از همه حمايت از توسعه اقتصادي، نهادهاي دموكراتيك و اجراي قانون ميباشد. اگر روسيه در نظر دارد نفوذ خود را در تاجيكستان حفظ كند سياست و روسيه بايد كمتر به حضور نظامي تكيه نمايد و بيشتر به حضور اقتصادي بپردازد. اقتصاد روسيه در حال بهبودي است و در آينده يك اقتصاد قويتر روسيه را براي كشورهاي آسياي مركزي به عنوان شريكي جذاب و فعال مطرح خواهد كرد. تاجيكستان نيازمند كمك بينالمللي است.
پذيرش كامل مداخله آمريكا و غرب در تاجيكستان راه را براي همكاري وسيع بينالمللي روسيه در آسياي مركزي و واكنش به تهديدها و چالشهاي منطقه هموار نمود.
ش.د820539ف