(روزنامه اطلاعات ـ 1395/11/06 ـ شماره 26641 ـ صفحه 12)
* آزادسازی حلب سوریه و تاثیر آن بر جایگاه منطقه ای و بین المللی ایران و جبهه مقاومت در ابعاد سیاسی و منطقه ای را چگونه ارزیابی می کنید؟
** آزادسازی حلب را باید در یک رویکرد کلان بنگریم، جنگ حلب در واقع خلاصه همه روندهای کشمکش بین المللی، منطقه ای و داخلی بر سر مساله سوریه است.حلب به لحاظ موقعیت ژئو استراتژیکی و ژئوپلتیکی که دارد و در میان رود فرات و دریای مدیترانه واقع شده حائز اهمیت بسیاری است، همچنین این استان همواره از موقعیت برتر ژئو اکونومیکی هم برخوردار بوده و هست، لذا در طول تاریخ از آن به عنوان «پایتخت تجاری و اقتصادی و فرهنگی سوریه» یاد می شود.این اهمیت ویژه در طول شش سال جنگ داخلی سوریه همیشه برای گروههای مسلح مخالف دولت حکم «پایتخت مستقل» را بازی می کرده است. بر این اساس آزادی کامل آن نه به مفهوم پایان بحران سوریه بلکه به مثابه تثبیت گام بلند سیادت، حاکمیت مطلق، وحدت اراضی و بازیافت قدرت دولت مرکزی است که در این صورت روند حل و فصل سیاسی بحران را نیز بر حسب اقتدار میدان روشن تر می کند.
* چرخش ترکیه در سیاست خارجی خود به طور خاص در مساله سوریه و حضور این کشور در جمع ایران و روسیه را ناشی از چه عواملی می دانید؟
** اصولا سیاست خارجی کشورها تحت تاثیر دو عامل عمده شکل می گیرند که اینها شامل محیط ذهنی که همان ارزشها و تصورات سیاستگذاران و محیط عینی که در دو بخش محیط داخلی و محیطهای منطقه ای و بین المللی است،می شوند.طبیعی است که ترکیه نیز از این قاعده مستثنی نباشد، لذا شرایط داخلی این کشور از یکسو، به انضمام ورود استراتژیک روسیه به همراه ائتلاف آن در عرصه تحولات سوریه، تثبیت موقعیت دولت مرکزی سوریه و نگرش متفاوت آمریکا به عنوان متحد ترکیه به عنصر کردی در سوریه را میتوان به عنوان عوامل مهم چرخش تاکتیکی آنکارا دانست. لذا اگر تاکتیک را به عنوان متغیر سیاست خارجی بدانیم چه بسا در پایداری تعهدات بر پایه تناسب منافع ملی دستخوش تغییر شود، اما آنچه که در مولفههای توافق سه جانبه مهم است، تعهد و الزام مشترک به عامل ثبات، امنیت و یکپارچگی سوریه و پیشبرد این عنصر از طرق سیاسی و نه نظامی خواهد بود که در این صورت باید گفت که امنیت فراگیر و منطقه ای به عنوان وجه مشترک توافق مزبور رجحان می یابد.
* نظر شما درباره چرایی گسترش موج افراط گرایی و خشونت در منطقه و دیگر کشورهای فرا منطقه ای چون اروپا و آمریکا چیست؟
** در بررسی عوامل موج افراط گرایی عناصر سیاسی، قومی، فرهنگی مذهبی و عوامل ذی مدخل در تعریف تروریسم را می توان در شکل گیری و گسترش افراط گرایی و اعمال خشونت یاد کرد.به طور مثال تروریسم قدیم از ویرانی خشونت بار برای دستیابی به هدف سیاسی استفاده می کرد، حال آنکه در تروریسم و افراط گرایی جدید ویرانی خود یک هدف است.بازه زمانی گزینه اول را دوران جنگ سرد بر می شمارند و بازه زمانی مفهوم دوم را پس از حوادث یازدهم سپتامبر می خوانند که غرب بنیادگرایی و رادیکالیسم اسلامی را در منطقه خاورمیانه به عنوان مهمترین عامل رشد تروریسم بر می شمرد.لذا راهکار آن را در دموکراسی و نزاع با حاکمیتهای دیکتاتوری و اقتدارگرا پی جویی می کند که تجربه چندان موفقی نیز نبوده است، چرا که در برخی کشورهای دموکراتیک امروزین، تروریسم و افراط گرایی فزونی یافته است.
هر چند که خاورمیانه عربی از تجربه ناسیونالیسم برای ورود به مرحله ملت _ دولت سازی نتوانسته به خوبی بهره برداری کند. ضمن آنکه رواج نابرابری، فقر، بی سوادی و دیکتاتوری برخی دول منطقه مزبور در رواج موج افراط گرایی موثر بوده است. البته در این میان نباید از موفقیت حاکمیت اسلام سیاسی در جمهوری اسلامی ایران غافل بود چراکه خوف غرب از تسری آن به سایر کشورها سبب شکست استعمار نو می شود .
* با رویکردی آینده نگرانه، روند تحولات در مناطق مختلف غرب آسیا را چگونه میبینید؟
** از آنجایی که تحولات مزبور به گسترش حاکمیتهای مردم سالار منجر می شود می توان به آینده این تحولات خوشبین بود. لکن زخمهای کهنه ناشی از حاکمیتهای دیکتاتوری به عنوان تنها گزینه در برگیرنده وحدت ملی جوامع مزبور، امروزه به عامل تجزیه قومیتها و طوائف بدل شده یا اینکه ناامنی را برای سالیان متمادی نهادینه می کند، که در هر دو صورت برای ثبات و امنیت منطقه ای مخاطره آمیز خواهد بود.برای درمان این ضعف سرعت بخشی به روند اصلاحات سیاسی با هدف تحکیم اعتماد و وحدت ملی حائز اهمیت است.
* آیا تروریستها با خروج از سوریه و عراق به طور کامل از منطقه خارج خواهند شد؟
** تجربه نشان داده چنین رویکردی به سادگی و در کوتاه مدت محقق نمی شود، نوع سیاستهای دوگانه غرب نیز در برخورد با تروریسم نشان داده است که از این عنصر در دو جهت تحکیم و تداوم حضور نظامی خود در منطقه و همچنین بوجود آوردن بازار مطمئن فروش تسلیحاتی در این کشورها بهره برداری می کند. مقام معظم رهبری هم چندی پیش، هشدار دادند که هدف غربیها در مماشات با تروریسم در عراق و سوریه همانند اقدام بریتانیائیها در قرار دادن مسئله کشمیر بسان استخوان لای زخم است تا هر وقت خواستند اعمال نفوذ کنند.ضمن اینکه هم اینک از گروه دیگری با تسمیه خوراسان در برخی محافل و نوشتهها یاد می شود که هدف از آن تلفیق نظامنامه داعش در شکل جدید آن است تا حوزههای ترکیه، شمال و شرق ایران، آسیای میانه و قفقاز تا روسیه را تحت تاثیر خود قرار دهد.
* به نظر شما رویکرد کاخ سفید در دوره ترامپ نسبت به منطقه غرب آسیا چگونه خواهد بود؟
** پیروزی آقای ترامپ مرهون سیاستهای داخلی وی در زمان تبلیغات انتخاباتی است، اگر این مفروض درست باشد باید بگوئیم ترامپ اولویت اولیهاش رسیدگی به وضعیت داخلی امریکاست. در این صورت تغییر چندانی در وضعیت خاورمیانه پدیدار نخواهد شد. چه بسا وضعیت در جبهه متحدین امریکایی در منطقه بدلیل برداشته شدن یا کم شدن چتر حمایتهای امنیتی و بعضا مالی از کشورهای خاورمیانه عربی، دستخوش التهابات سیاسی- امنیتی شود. تنها اولویت خاورمیانهای ترامپ که اقدامات کنگره نیز پیش از صدارت وی در کاخ سفید آن را تایید می کند، تحکیم پایههای همبستگی با رژیم اسرائیل است که این هم تنش در خاورمیانه را تشدید خواهد کرد. لذا خروجی چنین دادههای معلوماتی اگر از یکسو به موقعیت برتر روسیه در منطقه بینجامد و از سوی دیگر همگرایی منطقهای را در غیاب عنصر غربی تقویت کند، می تواند به عنوان یک فرصت نگریسته شود.
* دولت اردن در برابر تروریستها تاکنون چه رویکردی داشته و تحلیلتان در خصوص حوادث تروریستی اخیر در اردن که منجر به کشته شدن شماری از نیروهای امنیتی آن کشور نیز شد، را بفرمایید؟
** اردن از زمان تشکیل ائتلاف بین المللی علیه داعش به رهبری آمریکا و تاسیس اتاق عملیات رسما با داعش وارد مبارزه شد. اوج این موضوع هم به آتش کشیده شدن خلبان اردنی در دو سال گذشته است. لکن با گروههای مسلح دیگر بدلیل قرار گرفتن در جوار مرزهای این کشور در منطقه درعا در ارتباط است.چنانکه اخیرا رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح اردن نیز در مصاحبه با شبکه بی. بی. سی این موضوع را اعلام داشت. حادثه اخیر تروریستی استان جنوبی اردن (کرک) از آن جهت که عوامل اقدام کننده از عشایر این کشور بودند، حائز اهمیت است.منابع امنیتی اردن همواره نسبت به وجود هستههای خوابیده تروریستی و همچنین بازگشت عوامل تروریستی موجود در سوریه و یا عراق به کشور هشدار داده اند.
* مواضع «امان» را در منطقه و همچنین سطح روابط میان ایران و اردن در ابعاد سیاسی و اقتصادی چگونه است؟
** مواضع اردن در منطقه همواره تابعی از تحولات پیرامونی و جهان عرب بویژه شورای همکاری خلیج فارس بوده است. به عبارت دیگر این رویکرد را می توان تابعی از الزامات امنیتی و اقتصادی این کشور هم دانست.همین مسئله روابط دوجانبه با ایران را نیز متاثر ساخته و در حال حاضر از تحرک لازم و مطلوبی برخوردار نیست. هر چند که مراودات تجاری و اقتصادی ایران و اردن در بخش خصوصی از رشد نسبتا خوبی ظرف دو سال اخیر برخوردار بوده که خود حاکی از وجود ظرفیتهای بالای همکاریهای اقتصادی و تجاری دو کشور است.
آتش بس در سوریه برای زدودن غبار از دورنمای صلح
دور تازه آتش بس در سوریه که با توافق میان دولت دمشق و تعدادی از گروههای مخالف مسلح، از بامداد جمعه دهم دی ماه اجرایی شده، امید به دستیابی به راه حل سیاسی برای بحران این کشور را تا حدی افزایش داده است. در این میان، آسیب شناسی آتش بسهای ناکام پیشین میتواند به دوام و بقای وضعیت توقف درگیریها کمک کند.از ساعت صفر روز سیام دسامبر سال ۲۰۱۶ میلادی، (بامداد جمعه ۱۰ دی) آتش بس فراگیر میان ارتش سوریه و گروههای مسلح در سراسر خاک این کشور آغاز شده است. این آتش بس در چارچوب توافق میان طرفهای درگیر و براساس اعلام فرماندهی کل ارتش و نیروهای مسلح سوریه برقرار شده است . فرماندهی کل ارتش و نیروهای مسلح سوریه در بیانیهای اعلام کرده پس از پیروزی و موفقیت این نیروها در مناطق مختلف، آتش بس سراسری در موعد مقرر آغاز میشود که البته گروههای تروریستی «داعش»، «جبهه النصره» و گروههای مرتبط با آنها از شمول این آتش بس خارجند.هدف از این آتش بس، فراهم کردن زمینه حمایت از راهکار سیاسی برای حل بحران سوریه است. قرار است در صورت پایداری این توافق، مذاکرات سیاسی، ماه آینده در قزاقستان برگزار شود. تصویب قطعنامه پیشنهادی روسیه و ترکیه که در شورای امنیت صورت گرفت نیز به نوعی تضمین کننده این آتش بس به شمار می آید .
بحران سوریه در حالی به پایان ششمین سال خود نزدیک می شود که کشته شدن صدها هزار تن و آوارگی میلیونها نفر دیگر، نشانی آشکار از عمق این بحران چند لایه و پیچیده دارد. به همین دلیل متوقف شدن درگیریها و خشونتهای خونین هرچند به صورت موقت یا ناپایدار، به خودی خود رخدادی مثبت و امید آفرین است. در طول این سال بارها تلاشهایی برای توافق و ترک مخاصمه صورت گرفت که نتیجه آن اجرایی شدن آتش بس در اسفند ۱۳۹۴ و شهریور ماه سال جاری بود. هر بار اما با نقض گسترده آتش بس و متهم کردن دیگری از سوی طرفهای درگیر در بحران، خشونتها با شدت و عمق بیشتری از سر گرفته شد. پرواضح است که در صورت پایدار بودن آتش بس، فرایند گفت وگوهای سیاسی برای برونرفت سوریه از بحران، می تواند از سر گرفته شود. به همین خاطر، یک آتش بس موفق را می توان مقدمه ای برای حرکت به سوی صلح به حساب آورد .پس از آزادسازی حلب در واپسین روزهای آذرماه، گویی روند مبارزه با تروریستهای مسلح در سوریه وارد مرحله ای جدید شده است. بازپس گیری این شهر از نظر نمادین و نیز راهبردی از اهمیت بالایی برخوردار و به مثابه قطع سر مار در مسیر مبارزه با تروریستها در سوریه است. از نظر میدانی، هم مرزی با ترکیه یا به عبارت بهتر امکان ارتباط با خارج خاک سوریه از طریق این شهر، موقعیت بسیار مناسبی را برای تروریستها به منظور نقل و انتقال سلاح و تجهیز و تقویتشان مهیا ساخته بود. حال با توجه به تحولات میدانی اخیر و توفیقهای نیروهای وفادار به دولت دمشق، می توان این آتش بس را از ۲ منظر بررسی کرد؛ نخست اینکه، صِرف قبول آتش بس و تعهد به پایبندی آن از جانب دولت سوریه، گامی رو به جلو در مسیر صلح خواهد بود.
پس از هجمههای بی امان برخی رسانههای حامی جریانهای تروریستی در جریان آزادسازی شهر حلب و اتهام زدن به نیروهای مبارز سوری در عین نادیده گرفتن جنایات تروریستها در این شهر، توافق بر سر آتش بس می تواند بیانگر تمایل دولت سوریه به ترک مخاصمه و کاستن از عمق خشونتها باشد. به عبارت دیگر موافقت دولت سوریه با آتش بس می تواند از فشار و بار سیاسی وارد شده بر دولت سوریه در این روزها بکاهد و به عنوان دولتی که از روندهای مسالمت آمیز استقبال می کند، در عرصه بین المللی مشروعیت بیشتری به دولت دمشق ببخشد.
http://www.ettelaat.com/etiran/?p=260315
ش.د9503582