(روزنامه آفتاب يزد – 1396/07/24 – شماره 5016 – صفحه 2)
خبرها تحرکات جدی مبنی بر گامهای بلند اصلاحطلبان برای تداوم راه اصلاحات را مخابره میکنند. پس از آن که پیشتر برخی جریانات سیاسی که نزدیک شدن به اصلاحات برایشان منافع قابل توجه و کرسیهای قدرت را به همراه داشته، از برخی گزینههای ائتلافی دیگر در انتخابات آتی ریاست جمهوری صحبت کردند، حالا به نظر میرسد جامعه اصلاحطلب بالاخره به خودش آمده است. جدای از جریان سازی سخنان محمدرضا عارف که از عدم ائتلاف اصلاحطلبان در انتخابات 98 صحبت میکرد حالا لزوم تشکیل یک دولت اصلاحطلب، با حدود و ثغور گذشته اش که تمام شاخصهای کشورداری اش را میتوان مثبت ارزیابی کرد ضروری به نظر میرسد. تحرکاتی که پیشتر و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری96 توسط اسحاق جهانگیری آغاز شد و با اقبال مردم نیز رو به رو گشت، از حالا با تحلیلهایی ناظر به آینده مواجه میشود.
در این میان اما محمدرضا عارف در روزها و هفتههای اخیر گامهایی جدی برداشته که فارغ از کاراکتر سیاسی خودش که برای برخی مثبت و برای برخی قابل نقد است، میتواند نشانه وقت شناسی و عبرت گرفتن از گذشته برای اصلاحطلبان باشد. با این همه در شرایطی که لااقل امروز میتوان از عارف و جهانگیری به عنوان گزینههای اصلی اصلاحطلبان در انتخابات96 یاد کرد و البته منتظر اتفاقات سالهای پیش رو ماند، نگاه به شرایط فعلی این دو چهره سرشناس میتواند درک صحیحتری از پازل سیاسی حال حاضرگزینههای اصلاحطلب به دست دهد.
عارف؛ فراز و فرود پنج ساله
خرداد 92 که آمد، عارف برای مردم بت سیاسی بود. هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدینژاد که کارنامه اش روشن است و خطر تمدید آن روند با گزینههای دیگری وجود داشت، به همت عارف و اصلاحطلبان و البته فعالیت انتخاباتی حسن روحانی کنار گذاشته شد. عارف در اوج محبوبیت بود و میتوانست هر شرایطی را برای خود متصور شود. بسیاری گمان میکردند که پس از موفقیت لیست امید در اسفند 94، عارف که در میانه راه پاستور کنار کشیده بود، حالا بهارستان را فتح میکند. با این همه چینش مهرههای سیاسی، علی لاریجانی را در کسوت خود باقی نگاه داشت.
با این همه عارف به عنوان رئیس فراکسیون امید همچنان در کانون توجهات سیاسی بود. سیاستمدار اصلاحطلبی که کارنامهای قابل دفاع داشت حالا در آزمون دشوارتری قرار گرفته بود. نه شرایط سیاسی مانند دوران اصلاحات بود و نه همراهان رنگ و بوی گذشته را داشتند. عملکرد فراکسیون امید اگرچه به نقش آفرینی خود مشغول شد، با این همه بنا به دلایل متعددی که لزوما معطوف به عارف و چهرههای سرشناس دیگر نبود کمی کج دار و مریزتر از حد انتظارات پیش رفت. افرادی که به نام ائتلاف و زیر پرچم اصلاحات وارد خانه ملت شده بودند، عارف و فراکسیون امید را تنها گذاشتند. تصمیمات فراکسیون در دو سال گذشته نیز با فراز و فرودهای زیادی همراه شد. در مقاطعی بسیار درخشان عمل کردو در مقاطعی مانند رای اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت دوازدهم آن طور که انتظار میرفت سربلند بیرون نیامد. به قول خود عارف، برخی امید را تا درب بهارستان میخواستند.
در این میان اما عارف باحواشی خواسته و ناخواسته زیادی هم درگیر شد. و او را با واکنشهای بعضا ناخوشایند مواجه کرد.
با این همه عارف نشان داده که به تخریبها بیتوجه است. سخنرانیها، گفتگوهای رسانهای و برخی ملاقاتها و عیادتها و پیگیریهای بیسر و صدای رئیس فراکسیون امید، نشان گر آن است که او بیش از آن که بی اثر و منفعل باشد، بیحاشیه و جنجال گریز است. در روزگاری که برخی فعالین مطبوعاتی با سختیهای کوچک و بزرگ دست و پنجه نرم میکردند، عارف یکی از تنها افرادی بود که یا در بیمارستان بر بالینشان حاضر شد و یا کمک کرد تا چرخ زندگیشان بچرخد. پیگیری اوضاع آنها از چهرهای جز عارف و معدود چهرههای دیگر برنیامد و البته رایزنیهای او و برخی از نمایندگان امیدی دیگر نیز در حل و فصل این گونه مشکلات بی اثر نبود. نماینده مستقر بر صندلی شماره 184 خانه ملت، در میان حاشیه گریزیهایش که به خاموشی و انفعال تعبیر میشد، کارهایی کرد که برخی دیگر حرفش را زدند و انجام ندادند. البته برخی انتقادات نیز به قوت خود باقی ماندند.
به هر حال پیدا کردن خط و ربط تخریبهای سازمان یافته علیه شخصیتهای اصلاحطلب از جمله محمدرضا عارف کار چندان دشواری نیست. خود عارف در مورد عملکرد فراکسیون تحت مدیریتش میگوید: «توجه داشته باشید که فراکسیون امید در شرایط خاصی تشکیل شد. در بسیاری از حوزهها چهرههای شاخص ما ردصلاحیت شده بودند و ما ناگزیر بودیم به چهرههای کمتر شناخته شده روی بیاوریم... ما واقعاً از اعضای فراکسیون امید راضی هستیم. در تصمیمگیریهای مجلس هر جایی که تصمیم گرفتیم پیروز شویم یا اکثریت را به دست بیاوریم، موفق شدیم. یک جاهایی هم بهطور کلی اعلام کردیم اعضا نظر شخصی خود را اعمال کنند، مثل بررسی برنامه ششم توسعه. در واقع به همه اعلام کردیم با نگاه کارشناسی رای بدهند و رای فراکسیونی نداشتیم.
مگر در یکی دو مورد اما هر زمانی که تصمیم گرفتیم فراکسیونی رای بدهیم، موفق بودیم.» با این همه به نظر میرسد گاهی عارف ناراحتیهای سیاسی را بیش از حد با خود حمل میکند. او که ناراحت از عدم توافق اعضای فراکسیون و شکل نگرفتن لابیهای موثر برای ریاستش درمجلس بود، از رقابت برای رسیدن به مرکز پژوهشها و همچنین ریاست کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری نیز کنار کشید. دلیل برخی رفتارهای عارف را میتوان در همین واکنشهای سیاسی جست و جو کرد.
از سوی دیگر نگاه همواره ناظر به آینده عارف در جریان اصلاحطلبی را نمیتوان نادیده گرفت. رئیس شورای عالی سیاست گذاری اصلاحطلبان، اگرچه به روایت برخی شنیدهها هنوز معتقد است ظرفیت پیروزی در انتخابات 92 را داشته، با این حال همواره برای تداوم راه دولتهای یازدهم و دوازدهم تلاش کرده و به عنوان رئیس شورای عالی سیاست گذاری، اصلاحطلبان را در این راه بسیج کرده است. او به طور ویژه پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری سعی کرد ارتباطش با دولت را حفظ کند. او در سخنرانیهایش از اثر «دعوت مردم به شرکت در انتخابات از سوی اصلاحطلبان» گفت و در دیداری دو جانبه با حسن روحانی ضمن ابراز تداوم حمایت اصلاحطلبان از دولت در خصوص چینش کابینه با رئیس جمهوری رایزنی کرد.
حرفهایی که البته چندان به نتیجه نرسید و کابینه دوم روحانی با انتظارات و گمانه زنیهای زمان انتخابات فاصله بسیاری پیدا کرد که این نکته را نیز نمیتوان تنها ناشی از عملکرد سیاستمدار کهنه کار یزدی دانست. عارف اما به یاری فراکسیون امید توانست به نحوی لزوم بهبود این ارتباط را به رئیس جمهوری گوشزد کند. پس از آن که رحمانی فضلی و ربیعی از سوی مجلس کارت زرد گرفتند، علیرضا رحیمی نماینده مجلس از قول عارف خبر داد که او پس از اتمام جلسه علنی مجلس، رئیس فراکسیون امید به دیدار ربیعی رفته و گفته رای امروز مجلس پیام روشنی برای دولت داشته که با مجلس تعامل صادقانه داشته باشد.
او همچنین خطاب به روحانی پیغامی نیز صادر کرد. رحیمی نوشت: «عارف به آقای ربیعی گفت لطفاً به آقای روحانی از قول من بگویید دولت و وزرا با مجلس و نمایندگان یکرو و صادقانه تعامل داشته باشند و این ۲ کارت زرد مجلس پیام هشیاری برای دولت بود که مجلس در وظیفه نظارتی خود جدی است. خودم هم با آقای جهانگیری و روحانی تماس خواهم داشت و مطالب را خواهم گفت، ولی شما لطفاً زودتر منتقل کنید.»
از سوی دیگر بدون شک مطرح کردن تئوری عدم ائتلاف اصلاحطلبان در انتخابات 98 گام بلندی در جهت حفظ چارچوبهای اصلاحات بودکه توسط عارف برداشته شد و جریان سازی تازه و مهمی را به وجود آورد. با این همه عارف به دلیل وجود تصویر سینوسی که از عملکردش در اذهان عمومی ثبت شده و به دلیل همان حاشیه سازیهایی که در توجیه و جمع کردنش چندان موفق عمل نکرد، حالا دو بازه دو ساله و در مجموع چهارسال برای اثبات و بازتعریف دوباره خودش فرصت دارد. عارف این روزها به شدت اثرگذارتر و فعال تر شده و حالا چشم اندازهای وسیع تری برای خود و جریانی که به آن تعلق دارد متصور میشود. در واقع تداوم چنین رویکردی از سوی معاون اول دولت اصلاحات، میتواند نوید بخش مواجهه با سیاستمداری فعال تر، اثرگذارتر و موفق تر باشد.
صدای رسای اصلاحات
مردم و جریان اصلاحطلب از یک حقیقت بزرگ مطلعند. اصلاحات با تمام سختیهایی که پشتسر گذاشته هنوز که هنوز است گزینههایی بسیار جدی و متعدد برای روانه ساختن به کارزار انتخابات ریاست جمهوری دارد و اسحاق جهانگیری نیز یکی از گزینههاست. فردی که در جریان انتخابات 96 مافوق تمام تصورات و گمانه زنیها حاضر شد و آن قدر خوب عمل کرد و درخشان ظاهر شد که عدهای ابراز امیدواری کردند روحانی به نفع او کنار بکشد. جهانگیری اگر انتخابش به عنوان معاون اول در دولت یازدهم و حضورش در کارگروههای اقتصادی پنج سال اخیر را در نظر نگیریم، اگر حتی حضورش در دوره اصلاحات و سازندگی را کنار بگذاریم و حتی اگر دوران نمایندگی و استانداری اش و فعالیتهای درخشانش در جهاد سازندگی را فراموش کنیم، صرف عملکرد انتخاباتی اش میتواند تضمین کننده موفقیت چشمگیرش در هر رقابت سیاسی باشد.
در جریان انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، اسحاق جهانگیری که به عنوان نامزد حمایتی حسن روحانی در صحنه حاضر شد، حتی بهتر از روحانی خدمات دولت را یادآوری کرد و آنها را برشمرد. بهتر از بسیاری از اصلاحطلبان از دوران طلایی دولتهای هفتم و هشتم در مدیریت کشور سخن گفت و آشکارا از چهرههایی یاد کرد که برخی برای نام بردن از آنها تنها به دنبال نفع شخصی هستند. یاد کردن جهانگیری اما جنبه کسب رای نداشت. میدانست که لااقل فعلا در صحنه نمیماند.
او خدمات ملی را برشمرد و تاریخ معاصر را با تمام دستاوردها و زیانهایش بازگو کرد. به طور ویژه دو جلوه از جهانگیری زمان انتخابات هرگز از یادها نخواهد رفت. نخست صحبتهای مهم اش در جریان مناظرات که از یک سو ادعای مدعیان را خنثی و از سوی دیگر حقایقی را بازگو کرد که در سالهای اخیر نمیشد به شنیدن از صدا و سیما امیدوار بود. بعد از آن فرصت 45 دقیقهای او برای ایراد منولوگ انتخاباتی در برنامه با دوربین نیز ظرفیت بیشتری برای این مهم فراهم آورد.
«در دور هشتم، ریاست جمهوری هم وزیر دفاع دولت مستقر کاندیدا شد و هم معاونش و هیچکس نگفت این کار غیرطبیعی است. من بهعنوان یک جریان اصلاحطلب آمدهام که بگویم که بعضیها چه کردهاند با یک جریان ریشهدار. میخواهم بگویم که دولت یازدهم در چه شرایط جدیدی تشکیل شد؛ چرا عدهای با ژست جدید آمدهاند؟ وقتی ما آمدیم جریان سیاسی چگونه بود؟ با آقایهاشمی، ناطق نوری چه کردند؟
در فضای سیاسی 700 میلیارد دلار درآمد کشور را خرج کردند.» اینها را اسحاق جهانگیری در اولین مناظره انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری به زبان آورد. او حقیقتا در ماههای گذشته بیشتر از همیشه و بیش از هر کسی صدای رسای اصلاحات بود. معاون اول رئیس جمهوری در برنامه با دوربین نیز ضمن بر شمردن سوابق سیاسی و اجرایی خود و همچنین بازگو کردن شرایط کشور از ابتدای انقلاب تا به حال از حرکت پاندولی توسعه در ایران و کشورهای جهان سوم یاد کرد. روند توسعهای که در سال 84 به نقطهای طلایی رسیده بود و پس از آن آونگ وار به قهقرا رفت. جهانگیری در این برنامه خطاب به مردم ایران گفت: «مسیر توسعه منحرف شد. سرمایههای انسانی و مادی نابود شد. 700 میلیارد دلار درآمد کشور معلوم نیست چگونه هزینه شد.
تاسف میخورد انسان از این وضعیت. انسان از این غصه اگر بمیرد جای سرزنش ندارد.چه شد با این کشور این کار را کردند؟ مگر این مردم چه بدی کرده بودند؟» جهانگیری همچنین در ادامه اظهار داشت: «کی فکر میکرد نیروهای انقلاب، فرزندان انقلاب و فرزندان رهبری رو در روی هم قرار بگیرند. گفتنش تلخ است و نگفتنش باعث میشود عدهای فکر کنند مردم فراموش کردند و میشود رنگ عوض کرد و جلو آمد. نه! مردم ایران به هوش باشید. مردم ایران مواظب باشید.» جهانگیری در روشنگری سیاسی و ملموس تر کردن دستاوردهای عملکردی در تمام سالهای اخیر بی بدیل عمل کرد و همانطور که او نیز خاطرنشان شد، مردم ایران فراموش نمیکنند.
با چنین سابقه و چنین رویکردی آغاز تخریبهای گسترده برای جهانگیری نیز دور از انتظار نبود. او را پدر حقوقهای نجومی خواندند و نقشش در آواربرداریهای اقتصادی دولت و مهار تورم را نادیده گرفتند. گروههای سیاسی دستگیری برادرش را تبدیل به بهانه تخریبهای بیشتر کردند و این درحالی است که به تایید تمام آشنایان با مواضع سیاسی کنشگران حال حاضر در جمهوری اسلامی ایران، قرابتی به لحاظ تفکری و سیاسی میان این دو برادر وجود ندارد.
رزومه عملکردی و سراسر اجرایی اسحاق جهانگیری میتواند وزنه خوبی برای او به حساب بیاید. او عمر سیاسی اش را نه در نهادهای انقلابی گذرانده و نه در تئوری پردازیهای گوناگون معطل مانده است. او همین حالا نیز به لحاظ اجرایی کارنامهای حتی پربارتر از رئیس جمهوری وقت دارد. یک اسحاق جهانگیری و عملکرد درخشانش در مناظرات کافی بود تا برخی نگران عبور اصلاحطلبان از حسن روحانی باشند. البته بعدتر که آبها از آسیاب افتاد، کم نبودند کسانی که گفتند دولت وام دار هیچ جناحی نیست. با این همه جهانگیری و اصلاحطلبان نشان دادند که دست پری برای رو کردن در آینده دارند. عارف و جهانگیری تنها دو نمونه اند که البته بعید است تا چهارسال آینده اتفاقی بیفتد که نتوان به آنها فکر کرد. به موازات تخریبهای این دو، البته کم رنگ شدن نام جهانگیری در دولت و رسانهها نیز عجیب به نظر میرسد. بدون شک جهانگیریِ پررنگ تر، در کنار آن که میتواند چهره دولت را موجه تر از همیشه نشان دهد.
اصلاحطلبان برای ترسیم آینده سیاسی ایران مشغول برداشتن گامهای بزرگی شده اند. شرایط و نتایج صندوقهای رای نشان میدهد که مردم همچنان امیدشان به جریان اصلاحات است، اگر ساز و کارها درست پیش برود و اگر زبانها برای بازگو کردن حقایق الکن نماند، باقی برای موفقیت گزینه مورد نظر بیش از همیشه بسیج خواهند شد. چهرههایی مانند عارف و جهانگیری وزنههایی تاثیرگذار در آینده ایران اند و شرایط نشان خواهد داد که اصلاحطلبان چطور خواهند توانست آینده سیاسی کشور را رقم بزنند.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=87128
ش.د9602872