(روزنامه آفتاب يزد – 1396/07/24 – شماره 5016 – صفحه 3)
** حزب اعتماد ملی براساس اساسنامه ، کار خود را پیش گرفت و اساسنامه آن چیزی را مصوب و موضع حزب میداند که شورای مرکزی حزب به آن رای داده باشد. در آبان ماه 95، حزب اعتماد ملی با حفظ استقلال حزب به همراهی و هماهنگی با شورایعالی سیاستگذاری رای مثبت داد ، کمیته تعامل نیز برای این تعامل و همکاری تشکیل شد و در انتخابات ریاست جمهوری و شوراها هم حزب اعتماد ملی همراه با شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان ، مدافع دولت و تابع مصوبات شورایعالی سیاستگذاری بوده است.
* پس نظرات آقای منتجبنیا چیست؟
** نظراتی که آقای منتجبنیا یا هر منتقد دیگری نسبت به شورایعالی سیاستگذاری داشته باشند محترم است و اختلاف نیز در بین همه احزاب وجود دارد. ممکن است موضوع اختلاف متفاوت باشد، پویایی هر حزب و جریان سیاسی به همین است که تضارب افکار وجود داشته باشد، منتهی این تضارب افکار باید داوری نیز داشته باشد، داوری به نام رای اکثریت . رای اکثریت اعضا ، مواضع آن حزب را تعیین میکند.
ما قطعا برای افق انتخابات مجلس یازدهم به عنوان حزب اعتماد ملی برنامههایی داریم و قطعا اختلاف دیدگاههایی که وجود دارد قابل حل است و تمامی آنها حل و فصل خواهد شد.
* این روزها بحثی از سوی عارف مبنی بر عدم ائتلاف با اعتدالیون در انتخابات 98 مطرح می شود و اکنون هم خبر از تشکیل کمیته ای با عنوان استقرار راه امید به گوش میرسد ،کمیته ای که در آن برخی اعضای شورای سیاستگذاری، نمایندگان مجلس، اعضای شورای شهر و شهردار تهران حضور دارند و ظاهرا تصمیمشان نیز چیزی شبیه به همین عدم ائتلاف با اصولگرایان و اعتدالیون است، مشخصا موضع شما و حزب نسبت به تشکیل گروه استمرار راه امید چیست؟
** از جزئیات تشکیل این گروه خبر ندارم اما در جریان هستم که شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در مسیر حل مشکلات است ، با توسعه فعالیتهای شورایعالی سیاستگذاری بدیهی است که مشکلاتی هم پیش بیاید و برخی
تصمیم گیری های قبلی مورد بازنگری قرار گیرد . مطمئنا شورای عالی سیاستگذاری نیز در حال ترمیم خود و جلوگیری از برخی اتفاقاتی است که برای لیستهای اصلاحطلبی در سال 94 رخ داد . اتفاقاتی که ضربات جبران ناپذیری به اصلاح طلبان زد .
* مشخصا موضعی که عارف درباره ائتلاف با اعتدالیون گرفته است را چه طورارزیابی می کنید ؟
** درباره بحث ائتلاف با اعتدالیون جناح راست و همراه با دولت ، به همان شکل که آقای عارف گفتند! عمل می کنیم ما حتما در انتخابات آتی ائتلافی خارج از اصولگرایان اعتدالی خواهیم داشت و با توجه به انحصار طلبی که جریان اعتدالیون در گزینش و چیدمان دولت داشتند مجلس 98 و چشمانداز ریاست جمهوری 1400، آرایش سیاسی اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل را به هم خواهد ریخت و اصلاحطلبان آرایش جدیدی اتخاذ می کنند .
اسناد و مدارک نشان دهنده آن است که اصلاحطلبان با تمام قوا، ماشین انتخابات خودشان را در 31 استان پشت آقای روحانی بردند و از او حمایت کردند، قطعا اگر حمایت اصلاحطلبان نبود، آقای روحانی امروز رئیسجمهور نبود، ضمن حمایت از آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور فعلی و انتخابی که انجام دادیم. به دلیل همان نگاههای محدود و انحصاری که در بخشی از جریان حامی روحانی منتسب به اصولگرایان معتدل است تقریبا میتوانیم بگوییم امکان ائتلاف نه در مجلس یازدهم وجود دارد و نه در سال 1400. مگر آنکه اعتدالیون تغییر جدی در این مواضع تمامیت خواهانه خودشان داشته باشند.
* مگر چه تضمینی میتوان داشت که بگوییم آنها در آینده تغییر جدی خواهند کرد؟
** من معتقدم که ما اصلاحطلبان بیشتر از آنکه به پیروزی در انتخابات فکر کنیم باید به هویت اصلاحطلبی بیندیشیم هر ائتلافی که ما تشکیل میدهیم باید تضمین کننده هویت اصلاحطلبی باشد. اصلاحطلبان در این کشور، شهرت ثبات در مواضع سیاسی، علمی و فرهنگی داشتند . اگر مدیران جریان سیاسی را بخواهیم بررسی کنیم و بخواهیم سره از ناسره، انفعال یا ثبات در مواضع تمییز داده شود و همچنین مواضع اصلاحطلبان که مطالبات مردم است را نسبت به مواضع دیگر جدا کنیم ، الزامی است تا پاسدارهویت اصلاحطلبی باشیم و با عیار صددرصد اصلاحطلب دست به ائتلاف بزنیم، به نظر میرسد از سال 92 که ما اصلاح طلبان برای حفظ منافع ملی ائتلافهایی تشکیل دادیم هویت اصلاحطلبی مان دچار خدشه شده است . باید گفت امروز به جایی رسیده ایم که معلوم نیست مواضع اصلاحطلبان با اعتدالیون تا چه حد در تقابل یا در انطباق است؟
به نظرم ما اصلاحطلبان باید از دوره گذر عبور کنیم و به دوره ثبات برسیم، پس اکنون میبایست با حفظ هویت اصلاحطلبی در انتخابات آتی حضور پیدا کنیم .گرچه ممکن است با این کار ، ریسک پیروزی اصلاحطلبان افزایش پیدا کند اما سرمایهای که برای کشور و حفظ هویت اصلاحطلبی باقی میماند ارزشمند خواهد بود. من معتقدم که اکثر مردم ایران اصلاحطلب هستند و در انتخاباتهای آتی نیز اصلاحطلبان میتوانند پیروز باشند.
* صحبتهای شما عطف به این ادعاست که دیگر خطرآسیب دیدن منافع ملی یا حضور تندروها حس نمیشود؟ خطری که باعث ائتلاف اصلاح طلبان با اعتدالیون در این سالهاشده بود.
** ائتلاف نکردن با اعتدالیون خط قرمز دارد و آن هم خطر منافع ملی ماست. اما اینکه اینبارهم در یک اقدام از قبل پیشبینی شده ، پشت روحانی قرار بگیریم مطمئنا در دورههای بعدی اتفاق نخواهدافتاد و اگر در انتخابات آینده یک نامزد از اصولگرایان و یک نامزد از اعتدالیون داشته باشیم ما چشم بسته به دنبال نامزد اعتدالیون نمیرویم بلکه نامزد خودمان را نیز معرفی میکنیم و با رصد اوضاع کشور و احتمال میزان پیروزی و با آرمان حفظ هویت اصلاحطلب حرکت خواهیم کرد و به نظرم میتوان به گونهای عمل کرد که هم حفظ منافع ملی و هم حفظ هویتمان را داشته باشیم.
با توجه به مولفههایی که هماکنون وارد عرصه سیاست ایران شدهاند از جمله ضعیف شدن جریان مقابل زمینهای ایجاد شده تا اصلاحطلبان به شکل دیگری عمل کنند. یکی از دلایل ائتلاف اصلاحطلبان این بوده که آنها در این سال ها میخواستند در همان مرحله اول پیروز انتخابات باشند اما حتما در انتخابات آینده ، اینگونه نخواهد بود و ما وارد رقابت میشویم، کناره گیری هم نخواهیم داشت و به سمتی حرکت خواهیم کرد تا حفظ هویت اصلاحطلبی ما در انتخابات برجسته باشد.
* پس فکر میکنید دیگر خطر حضور جریان خاص در انتخابات 98 نیست؟
** فکر میکنیم این خطر به آن شدت سابق نیست ،معتقدیم برای عدم راهیابی گروهی خاص به قدرت ، نیز نباید فقط اصلاحطلبان هزینه بدهند و کنار بکشند، بلکه اعتدالیون هم باید هزینه بدهند.
* البته یکی از دلایل دیگری که اصلاحطلبان دراین سالها دست به ائتلاف زدند رد صلاحیتچهرههای اصلاحطلبان بود، به طوری که لیست اصلاحطلب امید نیز به دلیل عدم وجود نامزدهای شاخص تایید صلاحیت شده در برخی از شهرها مثل تهران با حضور تعدادی از اعتدالیون و اصولگرایان بسته شد. اگر قرار براین عدم ائتلاف است ، پس با رد صلاحیتهای کاندیداهای اصلاحات در سال 98 و 1400 را چه میخواهید بکنید؟
** رد صلاحیتهایی که صورت میگیرد پایه تصمیم اصلاحطلبان برائتلاف نبود.
اما در پاسخ شما این را بگویم که در انتخابات گذشته مجلس ؛ دو نفر از اصولگرایان را به لیست تهران اضافه کردیم ونتیجه اش را هم دیدیم . مطمئنا هم اگر این کار را نمیکردیم و لیست را با 28 نفر میبستیم، اتفاقی نمیافتاد. اصلاحطلبان به حدی از بلوغ سیاسی رسیدهاند که در انتخابات قهر نمیکنند ولی با حداقل امکانات، ظرفیت و بدون ائتلاف با اصولگرایان معتدل و با هویت خودشان در انتخابات شرکت میکنند. البته ممکن است این موضوع در آینده تغییراتی بکند. این اصولگرایان معتدل هستند که باید این شرایط را تغییر دهند. ما از ائتلاف گریزان نیستیم اما ائتلافی که دارای مبنا باشد را می خواهیم ، چرا باید ائتلاف خیانت یا رودست زدن اعتدالیون به اصلاحطلبان را تکرار کنیم ، آقایان اعتدالگرا از سبد اصلاحطلبان استفاده کردند اما به پیمان خودشان وفادار نبودند، انحصارطلبی کردند و توقعات مردم را برآورده نکردند. بنابراین نیازی نمیبینم با چنین جریانی که صداقت در ائتلاف ندارد همکاری داشته باشیم مگر در این مدت اندک،تغییراتی که میخواهیم ارائه دهیم به وجود بیاید. اما به شخصه معتقدم اولویت اول اصلاحطلبان باید حفظ هویت خودشان باشد.
* آقای گرامی مقدم! مشخصا میخواهیم رفتار اصلاحطلبان نسبت به حسن روحانی را بدانیم! بعد از سال 92، همیشه بین احمدی نژاد و اصولگرایان این چالش بوده است که هر یک میزان رای احمدینژاد را به خود نسبت میداد، احمدی نژاد میگفت 24 میلیون رای به واسطه شخص او بوده است و نه به خاطر جناح اصولگرا .جناح اصولگرا نیز معتقد بود اصولگرایان باعث این تعداد رای شدند. به نظر میآید این بحث، امروز نیز بین اصلاح طلبان و اعتدالیون درگرفته است ، اعتدالیون رای روحانی را از خود او و اعتدالیون می دانند و نه اصلاح طلبان ، اصلاح طلبان هم روحانی را مدیون خود میپندارند، به نظر میآید همان اختلاف و دعوای احمدی نژاد و اصولگرایان اکنون بین اصلاح طلبان با روحانی و اعتدالیون شکل گرفته است؟
** بله! دعوای فعلی از همان دعوایی است که بین احمدی نژاد و اصولگرایان نیز بوده است و نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم، علت این دعوا هم مشخص است، آن هم به این دلیل است که در ایران احزاب همه کاره نیستند و از همین رو پیمانهایی که بسته میشود یا نانوشته است یا کدخدا منشانه . روحانی با اصلاح طلبان پیمان بست اما بعد از انتخابات ، آنها را پشت درهای پاستور نگاه داشت .در جریان آقای احمدی نژاد نیز همین اتفاق رخ داد، چون آن موقع هم کارکرد حزب ایراد داشت نتیجه اش این بود که اگرچه تمامی جناح راست پشت سر آقای احمدی نژاد قرار گرفت اما او با اصولگرایان برخورد دیگری داشت .اگر در کشورمان حزب پروبال میگرفت آنوقت اثرگذاری هر حزب تعیین کننده ترکیب دولت، استانداران و... کشور میشد.
* در این میان یکی از اعضای ارشد حزب اعتدال و توسعه هم مدعی شده رای اصلاح طلبان به روحانی فقط 500 هزار رای بوده است.
** این فرد یا در خلاء زندگی میکند یا واقعیتها را نمیبیند. به این آقا می گویم در31استان، 29 رئیس ستاد انتخابات آقای روحانی، اصلاح طلب بودند آقایان اصولگرا و اعتدالیون در کجای ستادهای حسن روحانی فعال بودند؟
آقای روحانی به هر شهری که سفر کرد مطالبات مردم را سرمیداد. چه زمانی اعتدالیون چنین مواضعی داشتند؟ من میتوانم به جرات بگویم که اعتدالیون در این انتخابات فرصت طلب بوده و دولت را مصادره به مطلوب کردهاند در حالیکه تمامی اعداد و ارقام نشان میدهد، حمایت بیدریغ سران اصلاح طلب از روحانی بود که مردم به او رای دادهاند. در سال 1400، این مردم اصلاح طلب نشان خواهند داد که اعتدالیون دارای چه پایگاهی هستند.
* با این اوصاف آیا ازاین پس اصلاح طلبان به مخالفان و منتقدان جدی روحانی تبدیل میشوند حتی بیشتر از اصولگرایان؟ اساسا اصلاح طلبان باید چگونه دولت را نقد کنند تا زیرحرف خودشان در سال های 92 و 96 نیز نزده باشند؟
** درباره نقد آقای روحانی باید گفت که باهمه این احوال ، او حتما مورد حمایت اصلاح طلبان قرار خواهد گرفت، آن هم به دلیل اینکه وی در حوزه سیاست خارجی در مسیر اصلاح طلبان حرکت میکرد . منافعی که از جهت دیپلماسی منطقی همراه با عزت به آن نیازداریم حتما ایجاب میکند تا از آقای روحانی حمایت کنیم.
بنابراین نقدهایی نیز که از دولت روحانی وجود دارد باید در سطحی بیان شود که دولت را تخریب نکنیم. ما این را می دانیم که روحانی همزمان، با تخریبهایی از سوی برخی اصولگرایان مواجه است به سنگ اندازیهای آنان آگاه هستیم.
گروهی خاص تلاش دارند با شایعه و پمپاژ مطالبی که مردم را از رای دادن به روحانی پشیمان میکنند . بنابراین در برابر حملاتی که از سوی آنان به روحانی میشود حتما می ایستیم و بدون در نظر گرفتن اینکه اعتدالیون انحصارطلبی کردند و دستاوردهای انتخابات را مصادره کردند از منافع ملی خود که در دفاع از آقای روحانی مستتر است، حفاظت میکنیم. قاعدتا دفاع از آقای روحانی بهویژه در دیپلماسی خارجی و سیاستهای اقتصادی، سیاست اصلاح طلبان است و به همین دلیل ما انتقاداتی که به بخشی از حامیان روحانی وارد است را با عملکرد موفق آقای روحانی در برخی حوزه ها تفکیک می کنیم.
* این یعنی شما شخص آقای روحانی را در بدپیمانیها نسبت به اصلاحطلبان مقصر نمیدانید و تنها اعتدالیون را عامل آن بدعهدیها تلقی میکنید؟
** آقای روحانی نیز تا حدودی مقصر بودند. آقای روحانی از این جهت مقصر است که با ما اصلاحطلبان مشورت نکرد. این موضوع در عرف سیاسیون رفتار غیر اخلاقی است. واقعیت این است که آقای روحانی بدون مشورت با اصلاحطلبان که عامل اصلی پیروزی ایشان بودند، عمل کرده و اصلاحطلبان از این موضوع ناخرسندند. آقای روحانی باید اصلاحطلبان را به مشورت میگرفت و سهم مشارکت آنان در قدرت اجرایی کشور را لحاظ میکرد و با لحاظ کردن چنین موضوعی مطالبات مردم را پاسخ داده بود. ما صرفا به دنبال سهم خواهی خود نیستیم بلکه سهم ملت را میخواستیم، ناخرسندی و گلایه مندی ما از این است که ایشان اجازه دادند اعتدالیون رفتاری شبیه برخی اصولگرایان را در چیدمان دولت به اجرا بگذارند و اگر روحانی آسیبی هم ببیند از همین اعتدالیون است. کسانی که اگرچه نوار باریکی از حامیان دولت روحانی بودند اما دست به انحصارطلبی زدندو موجبات انتقاداصلاحطلبان از روحانی را در این حوزه فراهم کردند.
* روحانی گاهی در صحبتها و سخنرانیهایش به شدت از اصلاحطلبان حمایت میکند مثلا در سخنرانی اخیر خود در دانشگاه تهران گفت: برخی دیوار یک جناح را خیلی کوتاه گیر آوردهاند"و... نظر شما راجع به اینگونه اظهارنظرهای حسن روحانی که هرازگاهی از او میشنویم و کاملا بر خلاف انتخاب کابینه او است چیست؟
** آقای روحانی نشان داده، در حوزه داخلی گفتار و عمل کاملا متعارضی دارد.
* دلش با کدام است؟
** من نیت خوانی نمیتوانم بکنم، اما روحانی نشان داده وقتی در گفتار خودش یک موضوع را راجع به اصلاحطلبی مطرح میکند در عمل چیز دیگری اتفاق میافتد، مثلا چیدمان دولت و همین طور استانداران، همخوانی با گفتمان او ندارد. اما حرفهای اخیر آقای روحانی صحیح است. از طرف دیگر گروهی خاص همه تلاشش را میکند مردم را ناامید کرده تا برای دورههای بعدی مشارکت حداکثری نداشته باشند. این فضا را آقای روحانی و اعتدالیون نیز دامن زدهاند. زمانی که نظر مردم نادیده گرفته میشود، طبیعی است که محبوبیت روحانی کاهش مییابد و این فرصت به وجود میآید تا رقیب خود را بازسازی و حملاتش را علیه دولت شروع کند، حملات به دولت هم، حملات برشخص روحانی و حملات به اصلاحطلبان است که باعث پیروزی روحانی شدهاند. بنابراین در این میان متضررین اعتدالگرایان و اصلاحطلبان توامان هستند. متاسفانه اعتدالگرایان اصولگرا تنها تا جلوی بینی خود را میبینند و زاویه دید آنها افق نزدیک است. آنها افق دور را یا نمیبینند یا چشمشان را به واقعیت رای آوری آقای روحانی بستهاند. همین مسئله باعث آسیب دیدن دولت روحانی خواهد شد، اما اصلاحطلبان برای حفظ منافع ملی از آن مواضع سیاسی روحانی که در راستای منش اصلاحطلبی است دفاع میکنند.
* دستگیری برادر آقای جهانگیری خیلیهارا شوکه کرد. فکر میکنید این مسئله چه قدر معادلات اصلاحطلبان و حتی بعضا سرمایهگذاریهایی که گفته میشد روی اسحاق جهانگیری برای انتخابات آتی ریاست جمهوری اثر گذاشته است؟
** طبیعی است که من در جریان جزئیات این دستگیری نباشم و نمیدانم مستندات ادله و بازجوییها راجع به چه بوده است، افکار عمومی نیز از آن اطلاعی ندارد، به طور کلی گفته شده مسائل مالی پشت آن است اما هنوز دادگاهی تشکیل نشده تا وی از خود دفاع کند. ولی در کل، عملکرد هر شخصی به خود آن شخص بستگی داد. اسحاق جهانگیری یک شخص اصلاحطلب پاکدست است که هزینه زیادی هم برای پیروزی آقای روحانی پرداخت، مردم شخصیت آقای جهانگیری را قطعا با هر کدام از بستگان او تفکیک میکنند و این موضوع دستگیری اخیر هم ارتباطی با شخص اسحاق جهانگیری ندارد.
* در کنار مسائلی چون نشستن اخیر آقای لاریجانی کنار اصلاحطلبان مسائل دیگری هم مطرح میشود و آن تلاشی است که لاریجانی و آقای روحانی در برخی زمینهها که بحث آن است مطرح میکنند از میان روحانی، لاریجانی و محمدرضا عارف کدامیک در این راه تلاشهای بیشتری داشتند؟
** حل مشکلات به جای مانده از سال 88، به مراتب تلاشهای بیشتر از این لازم دارد، فعالیتهایی که در این سطح شده است ناکارآمد بوده است.
* در مورد تلاش آقای عارف چطور؟
** در همان حدی که آقای عارف کمیتهای برای پیگیری مسائل 88 تشکیل دادهاند قابل تقدیر است و انتظار هم نداریم تلاشهایی از قبیل آنچه عارف انجام داده رسانهای شود، هر چه غیر رسانهای اما موثرتر، کمیته بتواند عمل کند ارزشمند است اما این گلایه را از رئیسجمهور هم داریم ایشان میتوانستند در کنار اولویت پرونده هستهای، موضوع پیش آمده را نیز در نظر بگیرند.
* صحبت از عارف شد، اقدامات موثر و مفید آقای عارف هیچوقت رسانهای نمیشود اما به یکباره موضوعی مثل مطرح شدن ژن خوب برای تخریب عارف رسانهای میشود،چرا کارهای مثبت عارف دیده نمیشود اما تخریب او تا این حد به یکباره شیوع مییابد؟
** درخصوص اینکه آقای عارف گاهی کنشهای مثبتی در راستای مشکلات اصلاحطلبان انجام میدهد اما رسانهای نمیشود جا دارد چند نکته را راجع به شخصیت ایشان بگویم. آقای عارف قبل از آنکه شخصیت سیاسی باشد شخصیتی آکادمیک است. در میان شخصیتهای سیاسی او از این حیث کم نظیر است، کسی که مدارج علمیاش را از برترین دانشگاههای دنیا و بدون رانت گرفته است. از طرفی او در عرصه اجرایی از مدیران موفق در زمان دولت اصلاحات بود و نشان داده که مدیری پرحوصله، پرتلاش و پرکار است. نکته سوم اینکه آقای عارف اهل ایثار است.
او در انتخابات92 حداقل میتوانست به مرحله دوم انتخاب راه پیدا کند و در مرحله دوم میتوانست ائتلاف کند یا اصلا شخص او رئیسجمهور شود، اما ایشان ایثار و کنارهگیری کرد تا به سهولت اصلاحطلبان و اصولگرایان اعتدالی پیروز انتخابات شوند. اکنون آقایان اعتدالگرا چه توضیح یا دفاعی در برابر ایثار آقای عارف دارند؟ اگر ایثار اصلاحطلبان به پرچمداری آقای عارف نبود ممکن بود پیروزی رقم نخورد و اگر پیروزی بود صرفا به نام عارف و اصلاحطلبان نام میگرفت. از سویی آقای عارف سیاستمداری است که تلاش میکند وارد مسائل حاشیهای نشود و به نظر من این موضوع نیز به دلیل صداقت آقای عارف است.
اما فضای سیاسی ایران بسیار آلوده و مملو از بداخلاقی است از همین رو یک مسئلهای که به ضرر عارف باشد را بسیار بزرگ میکنند و سعی میکنند خدمات او را نیز کوچک جلوه دهند و به نظرم، همین که عارف بعد از انتخابات نیز در عرصه فعالیت سیاسی مجلس شورای عالی سیاستگذاری را تقویت میکند و به رای اکثریت شورای سیاستگذاری تن میدهد و در راستای همگرایی همه احزاب اصلاحطلب حتی آنهایی که نسبت به شورای سیاستگذاری نقد دارند حرکت میکند یعنی باید به او نمره قابل قبول داد. قطعا عارف سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان است.
* موضوع کاندیداتوری احمدینژاد برای مجلس این روزها داغ شده است. اکنون گفته میشود که او حتی در شهر خودش گرمسار فعالیتهایی انتخاباتی را آغاز کرده است. چه قدر موضوع ورود احمدینژاد به مجلس را جدی میدانید آیا او سودای پارلمان را خواهد داشت و اگر آری! شانس او در کاندیداتوری از تهران بیشتر خواهد بود یا گرمسار؟و اساسا او تایید صلاحیت میشود؟
** آقای احمدینژاد مثل هر فعال سیاسی حق این را دارد تا وارد عرصه انتخابات شود، ما نیز از این موضوع استقبال میکنیم، آقای احمدینژاد اگر پیشتر هم بنا به اسنادی، برای انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت شده است باید گفت آن رد صلاحیت تنها در سطح ریاست جمهوری مطرح بوده و ارتباطی با انتخابات مجلس ندارد. هر چند در این باره باید شورای نگهبان تصمیم بگیرد ولی ما اصلاحطلبان معتقدیم که احدی از شهروندان نباید به دلایل سیاسی رد صلاحیت شوند، حتما آقای احمدینژاد نیز نباید به دلایل سیاسی در انتخابات رد صلاحیت شوند اگر برای عدم تایید صلاحیت احمدینژاد در مجلس دلایلی وجوددارد، باید آن ادله بیان شود و قابل توجیه باشد.
ایشان از هر جایی، چه تهران و چه گرمسار وارد انتخابات شود و رای بیاورد فرقی نمیکند. نماینده مجلس نماینده مجلس ایران است. حال چه او نماینده گرمسار باشد چه تهران.
* اما نامزدی احمدی نژاد از کدام شهر محتمل تر است؟
** تجزیه و تحلیل رای آوری احمدینژاد در تهران خیلی سخت و پیچیده نیست چرا که در تهران مردم، سیاسی رای میدهند، یک جریان اصلاحطلب وجود دارد که مطمئنا آقای احمدینژاد را در لیست قرار نمیدهد، یک جریان نیز اصولگرایانی هستند که در انتخابات گذشته تلاش بسیاری کردند تا تندروهای این جناح را در لیست خود نیاورند، البته در لیستی که سر لیستش حداد عادل بود عملا موفق به این کار نشدند، ولی آنها حتما تلاش میکنند تا هر کس دیگری هم که به لیستشان آمد، احمدینژاد نیاید. بنابراین باید لیست سومی در کار باشد که احمدی نژاد درآن جای گیرد و این موضوع رای آوری احمدینژاد را در این بخش پیچیده میکند. اما در گرمسار، آقای احمدینژاد به سهولت رای میآورد به هر حال او رئیسجمهور بوده و در گرمسار به ایشان تعصب دارند و احتمال رای آوری او بیشتر از تهران است.
مگر آقای احمدینژاد به لیست احتیاج دارد کسی که بخواهد به او رای دهد این کار را به بدون توجه به لیست انجام میدهد. آن هم در حالیکه احمدینژاد خود به گفتمان سومی که در قالب احمدینژادیها و فارغ از جناح راست و چپ اعتقاد دارد.
به هر حال احمدی نژادیها تعداد زیادی در تهران نیستند. مهدی کوچک زاده سمبل آنها بود که 30 تا 35 هزار رای آورد.
* از دیدگاه شما هدف اصلی احمدینژاد از ورود به مجلس چه مواردی میتواند باشد، او به ریاست جمهوری آینده چشم دارد، یا ریاست مجلس یا صرفا میخواهد از آن سخنرانیهای خاص خودش را درصحن مجلس انجام دهد؟
** همه این مواردی که گفتید میتواند جزو اهداف آقای احمدینژاد باشد، به هر حال او کسی نیست که بخواهد گوشه خانه بنشیند و کاری نکند. البته او به جایگاه ریاست جمهوری که حد آن را نداشت، رسید و آن خسارت را به کشور وارد کرد. من خودم کسی بودم که در مجلس آن دوران ادلهام برای عدم کفایت سیاسی ایشان برای ریاست جمهوری را اعلام کردم اما در اقلیت بودم. نتیجه آنکه دود عملکرد آقای احمدینژاد در چشم اصولگرایان نیز رفت. آقای احمدینژاد از کاندیداتوریاش برای مجلس نیز اهداف آرمانی مثل ریاست مجلس دارد ولی بعید میدانم او رایی برای ریاست داشته باشد، بنا بر این آنچه در عمل و در صحن مجلس از سمت او رخ میدهد تلاش وی برای جلب توجه رسانهها و بیان حرفهایی است که همچنان در عرصه سیاست ایران بر سر زبانها باشد.
* آقای گرامی مقدم در فاصلهای بسیار کوتاه پس از رای اعتماد مجلس به وزرای دولت دوازدهم، شاهد هستیم، سه نفر از آن وزرا کارت زرد گرفته یا مورد سوال قرار گرفتهاند. این در حالی است که یکی دو ماه پیش همین وزرا بالاترین آرا را از مجلس گرفته بودند. این تناقض از کجا نشات میگیرد؟ آیا این موضوع بیانگر این است که در همین یکی دو ماهه رابطه دولت و مجلس سرد شده است؟
** اینکه مجلس به وزرا رای بالایی داده، نشاندهنده فعالیتها و رایزنیهایی بوده که این وزرا رای آوردهاند، هیچ اشکالی نیز ندارد. طبیعی است که نماینده مجلس با توجه به منافع ملی و منافع منطقهای تفاهماتی را نیز داشته باشد اما اگر نمایندهای به وزیری رای داد، این رای تا آخر پابرجا نیست بلکه عملکرد نظارتی نماینده نسبت به آن وزیر است که پایدار است.
* اما مگر میشود به فاصله یک ماه کسی فکر کند رایش به وزیر اشتباه بوده یا برای رفع مشکلی از کشور یک ماه کافی است؟
** برخی از این اتفاقات در همین یکی دو ماهه باید رخ میداد مثلا در ارتباط با وزیر کشور تغییر برخی فرمانداران و استانداران قابل انجام بود اما برخی خلاف انتظارات ابقا یا برخی خلاف انتظارات برکنار شدند، همین میتواند باعث اعتراض به وزیر کشور و کارت زرد او شود.
* در مورد اخطار به وزیر کار به دلیل اشتغال یا بیکاری چطور؟ مجلس به وزیری که قبلا 4سال بر سر کار بوده و درآن مدت فرصت حل این موضوع را داشته رایی بالای 200عدد برای وزارت دولت دوازدهم داده، ولی یکباره اورا بازخواست میکنند یعنی مجلس توقع داشت که مشکلی که در چند دهه گذشته و در 4 ساله اول این وزیر حل نشده، در همین یک ماه حل شود؟
** باید از این نمایندگان دلیلش را پرسید، قاعدتا دلایل آنها دلایل قابل بررسی است. اما اینطور هم نیست که اگر یک نماینده مجلس بعد از یکی دو ماه از رایی که به وزیر داده پشیمان شود.اتفاق عجیبی باشد.
او هر زمانی که تشخیص داد وزیر نیاز به تذکر، سوال، کارت زرد یا استیضاح دارد باید این کار را انجام دهد. جایگاه مجلس یکی تقنینی و دیگری نظارتی است در حیطه وظایف نظارتی او باید مدام رصد بکند و باید خیلی نیز منطقی باشد و سوال یا درخواستی میکنند خارج از قانون نباشد. اگر سوال درچارچوب قانون و مطالبات بحق باشد قاعدتا سایر نمایندگان نیز از نماینده سوال کننده حمایت میکنند.
* پس معتقد نیستید که اکنون رابطه دولت و مجلس سرد شده است؟
** خیر، برای اظهارنظر دراینباره هنوز نیاز به زمان داریم.
* اخیرا برخی کشورها بحث مذاکرات موشکی بالستیک را تحت عنوان مذاکرات مکمل برجام مطرح کردهاند، نظر شما در این باره چیست؟
** من معتقدم هر مذاکرهای که مکمل یا متمم برجام باشد در اصل، این توافقنامه بین المللی را نقض کرده و به آن خدشه وارد کرده ایم، جمهوری اسلامی باید پای برجام بایستد، آمریکاییها نیز مجبور هستند که دست آخر پای آن بایستند. اما ما نباید این تحریک را ایجاد کنیم تا آمریکاییها دوباره بتوانند کشورها را به یک اجماع بر سر یک مذاکره دیگر بکشانند. در شرایط کنونی کار بسیار خوب روحانی این بود که توانست فاصلهای را بین آمریکا و اروپا ایجاد کند و آمریکاییها نیز در شرایطی فعلی توان اجماع ندارند اما ما میتوانیم با اشتباهات استراتژیکمان به اجماع آمریکاییها کمک کنیم. http://aftabeyazd.ir/?newsid=87093
ش.د9602873