هفته آخر دولت یازدهم هم در حال نزدیک شدن است. حسن روحانی که ریاست جمهوریاش با حمایت رئیس دولت اصلاحات و مرحوم آیتاللههاشمی رفسنجانی آغاز شد، به نیمه راه خود رسیده است. احتمالا او نیز مثل دیگر نیروهای سیاسی با خود فکر میکند دولت دوم او نیز به همین سرعت سپری خواهد شد. اما آنچه جای سوال دارد این است که آیا روحانی به دولت بعد از خود و سده پانزدهم خورشیدی نیز میاندیشد؟ آیا او نیز دغدغه گرایش سیاسی دولت پس از خود را دارد؟ البته این دست از سوالها تنها پیش روی رئیس جمهور منتخب قرار نگرفته است. چنین سوالاتی پیش روی نمایندگان مجلس هم که یک سال از عمر نمایندگی خود در پارلمان دهم را سپری کردهاند قرار میگیرد.
اینکه چه مجلسی بعد از مجلس معتدل کنونی روی کار خواهد آمد،شاید برای بسیاری از مردم اهمیت نداشته باشد، چرا که بیشتر بار مسئولیت کشور بر گردن قوه اجرایی کشور است. با این حال این نمایندگان مجلس هستند که با ابزارهای نظارتی خود میتوانند در مدیریت و سیاستگذاریهای دولت هم نقش داشته باشند. تجربه نشان میدهد که دولتهای پس از انقلاب هرکدام با گرایشهای مختلفی بر سر کار آمدهاند. با این نگاه تضمینی برای این نمیماند که دولتهای بعد از روحانی همسو با اعتدال باشد. محمدرضا تاجیک، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی اما معتقد است که پیروزیهای اصلاحطلبان در انتخاباتهای گذشته میتواند تداوم داشته باشد. اما او این نکته را نیز گوشزد میکند که اگر اصلاحطلبانی که بر صندلیهای دولت، مجلس و شورای شهر مینشینند درست عمل نکنند دولت 1400 به سمت رادیکالهای جناح مقابل خواهد رسید.
طی چهارسال گذشته اصلاحطلبان که اصلیترین پیکیره حامیان حسن روحانی را در دو انتخابات تشکیل دادند، حمایتهای خود از دولت را ادامه دادند. این حمایت از دولت در حالی بوده که نه روحانی خود را اصلاحطلب معرفی کرده است و نه این جریان سیاسی از روحانی انتظار داشته که همچون یک اصلاحطلب عمل کند. سعید حجاریان که نظریهپردازیهای سیاسی او در دوران اصلاحات او را به تئوریسین اصلاحات ملقب کرده است، پس از انتخابات92 دولت روحانی را دولت نرمالیزاسیون خواند که باید کشور را از شرایطی که در سالهای دولت محمود احمدینژاد به آن دچار شده بود خارج کند. به اعتقاد حجاریان بازگرداندن کشور به شرایط عادی میتواند مقدمهای برای دموکراتیزاسیون بعد از روحانی باشد.
تئوریسین اصلاحات بعد از انتخابات سال96 هم در تحلیلی که از نتیجه این انتخابات داشت، با انتقاد به بعضی از موضعگیریهای روحانی، تاکید کرد که روحانی نرمالیزاسیون را وظیفه خود بداند نه دموکراتیزاسیون را. طبیعت قدرت ایجاد میکند که گروههای سیاسی برای به دست گرفتن سکانهای مدیریتی در سطح عالی با همدیگر رقابت کنند. موضعگیریهای شخصیتها و چهرههای سایسی نیز حاکی از آن بود که این جریان سیاسی به روزهای بعد از دولت روحانی نیز میاندیشد. روزهایی که ممکن است دولتی همسو با جریان اصلاحات در آن حضور داشته باشد یا کاملا متضاد با این تفکر سیاسی باشد.
همه چیز به عملکرد اصلاحطلبان بستگی دارد
تجربه چهار دهه روی کار آمدن دولتها به واسطه صندوق رای نشان داده است که دولتهایی که یکی بعد از دیگری بر سر کار آمدهاند از نظر گرایش مختلف بودهاند. از این منظر هیچ تضمینی وجود ندارد که دولت بعد از روحانی یک دولت معتدل یا اصلاحطلب باشد. با این حال بسیاری نیز بر این عقیدهاند که تغییر گرایش و نگاه دولتها را باید با توجه به شرایط کلی ارزیابی کرد. در سالهای گذشته نیز بعضی دولتهای هاشمی رفسنجانی و دولت اصلاحات را که بعد از دوران جنگ روی کار آمدند را در یک سیر میدانند. اما یکی دیگر از تئوریسینهای اصلاحطلب گرایش سیاسی دولت سیزدهم و چه بسا دولت چهاردهم را منوط به عملکرد اصلاحطلبان میداند.
محمدرضا تاجیک، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگویی میگوید: جریان اصلاحات وارد یک برهه تاریخی شده که بدون شک خودش میتواند آینده این شرایط تاریخی را رقم بزند. تاجیک به ایسنا گفته: اصلاحطلبان با توجه به حضور در دولت، شوراهای شهر و روستا و فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی باید بتوانند چنان عمل کنند که فرصت چهارساله خود را به پیروزی ۱۲ ساله تبدیل کنند. در غیر این صورت مردم در نبود فعالیتهای موثر اصلاحطلبان در جامعه مجددا به تغییر دولت و جریان سیاسی حاکم تمایل پیدا کنند و این امر ممکن است در یک روند تاریخی باعث شود قدرت همانند سال 1384 در 1400 به رقیب جریان اصلاحطلب واگذار شود .
در 92 و 96 پوپولیسم مدرن شکل گرفت
تاجیک در تحلیل خود از دو انتخابات 92 و 96 میگوید: در این دو انتخابات ما با شکلی از پوپولیسم مدرن روبهرو شدیم. حتی میشود گفت شاهد یک پوپولیسم پستمدرن بودیم. به اعتقاد او پوپولیسم صرفا آن معنایی را که ما در ادبیات سیاسی سنتی خودمان فهم میکنیم نمیدهد. پوپولیسم زمانی معنا مییابد که یک زنجیره هویتی میان هویتهای متمایز شکل بگیرد که در پس و پشتش مطالبهای مشترک نهفته باشد. این نوع پوپولیسم یک جنبش پستمدرن است.
تاجیک میافزاید: از این منظر میتوانیم بگوییم در دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ شاهد این نوع از پوپولیسم هستیم، اما صرفا نمیتوان از این منظر کلیت و تمامیت این رخداد را تحلیل کرد. زیرا در سال ۹۲ و چه در ۹۶ ما شاهد نوعی جنبش با سویه نفیکنندگی و سلبی نیز بودیم. چون مردم نمیخواستند رخداد از قبل تعریف و تدبیرشدهای در جامعهشان رخ دهد، رخداد دیگری را شکل دادند. آیا این رخدادی که شکل داده شد لزوما مطلوب آنها بود؟ خیر. یادمان نرود با کارتی که در دست نیست نمیتوان بازی کرد. باید با کارتی که روی میز است بازی کرد. بنابراین مردم با کارتی که در دست داشتند هوشیارانه بازی کردند.
آنچه فردا خواهیم بود که امروز اراده میکنیم
این استاد دانشگاه با طرح این سوال که آیا اصلاحطلبان میخواهند طبق یک رسم قدیمی بعد از هشت سال قدرت را واگذار کنند، یا خیر؟ گفت: بودا میگوید ما آنچه امروز هستیم که دیروز اراده کردیم، آنچه فردا خواهیم بود که امروز اراده میکنیم. فردای ما موضوع اراده ما است. موضوع کشف و پیشبینی نیست. به قول بزرگی بعد از خراب شدن دیر یهودیها امر پیشگویی را به احمقها واگذار کردند. فقط احمقها هستند که میگویند آینده چه حادث میشود. آنهایی که عقلایی فکر میکنند آینده را براساس تلاشهای امروزشان میسازند.
میتوانیم اراده کنیم، چهار سال بعد طبق یک عادت مالوف و مرسوم تاریخی قدرت را واگذار کنیم. میتوانیم اراده کنیم هشت سال را به ۱۶ سال یا بیشتر تبدیل کنیم. او معتقد است: اینکه مردم همه تخم مرغهایشان را درون سبد یک جریان میگذارند و به او رای میدهند یک فرصت نیست. لزوما نباید دستافشان و پایکوبان باشیم. حتی پیروزیهای پیاپی اخیر میتواند تهدید هم باشد. چرا که توپ در زمین اصلاحطلبان است، دیگر نمیتوان فرافکنی کرد، دیگر نمیتوان گفت نگذاشتند، دیگر نمیتوان گفت شورا از ترکیب جناحهای دیگر بود و تصمیمات را عقیم میگذاشتند.
صلاح دولت استفاده از اصلاحطلبان است
تاجیک در جای دیگری از این گفتوگو میگوید: اگر آقای روحانی در دور دوم به وعدههایش عمل نکرد، اصلاحطلبان باید بروند به مسجد و خانقاه و خلوت دعا کنند؛ چراکه روحانی به لحاظ رای دیگر احتیاجی به رای اصلاحطلبان ندارد. صلاح دولت کنونی در این است که از نیروهای خوشفکر و توانمند اصلاحطلبی بهره ببرد و تلاش نکند تا در عمل اصلاحطلبان را به حاشیه بکشد و جغرافیای حیاتی و فعالیتی آنان را تا دم در پاستور تعریف کند.
وی ادامه داد: اینطور نشود که از حیاط تا بام خانه قدرت و سیاست از آن اصلاحطلبان و از بام تا ثریا برای برخی که بر دوش اصلاحطلبان سوار شدند و به پاستور رسیدند، منظور شود. فراموش نشود که اصلاحطلبان تمام سرمایه انسانی و اجتماعی و نمادین خود را مصروف این پیروزی کردند. بزرگان اصلاحطلب وارد فضا شدند تا این حرکت مردم شکل بگیرد. فراموش نکنیم که اگر تمهید و تدبیر توسط این بزرگان انجام نمیشد، مردم این حرکت را در این سطح انجام نمیدادند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب به وعدهها و سیاستهای انتخاباتی روحانی اشاره میکند و آنها را در زمره اندیشه اصلاحطلبی میداند و میگوید: البته خود اصلاحطلبان آلترناتیو دیگری هم نداشتند و با آن برگی که میتوانستند، بازی کردند. نباید فراموش کرد در بسیاری از موضوعات روحانی و تیمش، مواضع به شدت اصلاحطلبانهای داشتند و تلاش کردند جزئی از این گفتمان فراخ و زنجیره هویتی باشند؛ این قسمت زیبای انتخابات امسال است که نباید فراموشش کرد.
وی در همین راستا یادآور شد: توصیه عقلایی من این است که دولت کنونی برای اینکه به جریان اعتدال و اصلاحطلبی امتداد دهد، نباید فقط نوک بینی خود را ببیند؛ بلکه باید در زمینی بازی کند که طرفدار و خاستگاه اجتماعی دارد.
اصلاحات خوب عمل نکند، چرخش رادیکالی خواهیم داشت
تاجیک همچنین در تشریح فضای فعلی سیاست در ایران میگوید: توجه داشته باشیم که به هر علت تاریخی، فرهنگ سیاسی ما به یک فرهنگ سیاسی دیجیتالی تبدیل شده است. یک فرهنگ سیاسی صفر یا صد. کمتر تعادل دارد و بیشتر به صفر و صد گرایش دارد. یا با ما یا بر ما، یا دوست ما یا دشمن ما، یا رومی روم، یا زنگی زنگ، یا سیاه یا سفید. او با اشاره به نوع رقابتهای انتخاباتی، ادامه میدهد: تجلی و ترجمان این فرهنگ سیاسی دیجیتالی را میتوان آشکارا در مناظرههای تبلیغات انتخاباتی اخیر دید، جایی که یکی ۹۶درصد را مقابل ۴ درصد قرار میدهد؛ یکی دیگر آرامش و امنیت را مقابل ناآرامی و بحران و تهدید میگذارد.
این استاد دانشگاه میگوید: هیچ تردیدی نباید داشته باشیم که اگر تدبیر نکنیم چرخش و جایگزینی که در این چند دهه تجربه کردیم حادث خواهد شد. اگر دولت، شورای شهر، مجلس، شهردار و اصلاحطلبان نقش تاریخی خود را به خوبی و زیبایی انجام ندهند و باقدرت پیش نروند یا اسیر حاشیهها شوند و متن را فراموش بکنند حتما در ۴ سال آینده چرخش رادیکال را خواهیم داشت. در آن زمان گناه به گردن کسانی است که میدانستند اما تمهیدی و تدبیری نکردند. او معتقد است: شرایط داخلی کشورمان و شرایط بینالمللی به ما میگوید که به لحاظ عقلایی ما باید در جهت استقرار یک دولت با اقتدار و باثبات تلاش کنیم. اکنون وقت حاکمیت دولتهای ضعیف نیست. شرایط فراملی ما حکم میکنند تا یک دولت مقتدر داشته باشیم. این ثبات و اقتدار ایجاد نمیشود مگر اینکه این دولت در وظایف ذاتی که به آن مربوط است موفق شود.
ش.د9601884