تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۱  ، 
کد خبر : ۳۰۴۹۷۶
محمدرضا تاجيك در گفت‌وگو با آرمان:

حیات اصلاحات را به دولت وصل کردن، جفاست

مقدمه: تعامل اصلاح‌طلبان با حسن روحانی در انتخابات اردیبهشت گذشته به وضوح مشاهده شد. زمانی که به روحانی هجمه‌های بسیار می‌شد، اصلاح‌طلبان بودند که به‌طور تمام و کمال از او حمایت کردند. در این راستا جریان اعتدال شکل گفتمانی نداشته که بخواهد دست اصلاح‌طلبان را بگیرد و آنها هم در سایه قدرت به‌دست‌آمده نصیبی ببرند. روحانی فراموش نمی‌کند که اصلاح‌طلبان پایگاه رأی او بوده‌اند چراکه با وجود اعلام کابینه علی ربیعی و محمود واعظی برای اینکه بتوانند رأی قابل توجه و بی‌دردسری از فراکسیون امید بگیرند، سراغ بزرگان اصلاحات رفتند. این معنا خود گواه این است که اعتدالیون به اصلاح‌طلبان متصل شده‌اند نه برعکس. برای بررسی تعامل دولت با اصلاح‌طلبان محمدرضا تاجیک، فعال سیاسی اصلاح‌طلب با «آرمان» گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.
پایگاه بصیرت / حمید شجاعی

(روزنامه آرمان – 1396/05/23 – شماره 3392 – صفحه 3)

* اگر روح حاکم بر دولت، گفتمان و تفکر اصلاح‌طلبی باشد، آیا این گفتمان بسط و گسترش می‌یابد؟

** اولویت با گفتمان و روح اصلاح‌طلبی است. افراد تابعی از این فضا هستند و به عبارت دیگر حاملان و عاملان این گفتمان هستند. افراد سنگ این گفتمان را بر دوش می‌کشند. بنابراین ما نباید اصلاح‌طلبی را در بیان و چهره یک فرد یا جریان خاص خلاصه کنیم، بلکه باید آن فرد یا جریان را در ذیل جریان اصلاح‌طلبی تعریف و تبیین کرده و با آن ارتباط برقرار کنیم. اینکه جریان اصلاح‌طلبی موفق شده تا حدود زیادی گفتمان خود را گسترش دهد و بسیاری را ذیل سایه گفتمانی خود قرار دهد، گامی رو به جلوست. ما توانستیم حتی در سرزمین گفتمانی رقیب نفوذ کنیم و در بعضی جاها رقیب را به شکل خودمان درآوریم. در این راستا رقیب نیز از فضای گفتمانی ما بهره می‌برد، تلاش دارد خود را به شکل گفتمانی ما درآورد و دقایق و عناصر گفتمانی ما را استفاده کند. این گامی بسیار بلند و رو به جلوست.

ضمنا ما به‌طور فزاینده‌ای موفق بودیم که جریان اعتدال را به ‌لحاظ گفتمانی بیشتر به سوی دقایق و روح اصلاح‌طلبی بکشانیم که این هم موفقیتی بزرگ است اما باید ببینیم دولتی که شکل می‌گیرد چه در چینش کابینه و چه در آن گفتمانی که بر کنش‌ها و واکنش‌ها مسلط می‌شود، در سیاست‌ها، تصمیم‌ها، تاکتیک‌ها و استراتژی‌های دولت آیا گفتمان اصلاح‌طلبی حضور دارد و حاملان و عاملانی وجود دارند که اگر این گفتمان خواست نشست و رسوب کند از عهده این کار برآیند؟ کار را باید به کاردان و اهلش سپرد. بالاخره افرادی که با گفتمان اصلاح‌طلبی هماهنگی ندارند، فهمی از آن ندارند یا حتی مخالف بسیاری از دقایق آن هستند، نمی‌توانند حامل چنین گفتمانی باشند و آن را نشر دهند. از این‌رو امر در این میان بین‌الامرین است. از طرفی دیگر، بسیار جدی است که تلاش کنیم جریان اصلاح‌طلبی را گسترش دهیم و حتی در سرزمین گفتمانی دیگران ورود کنیم، اما آن هنگام که می‌اندیشیم باید دقایق زمانی، اجرایی و عملیاتی شود، به کسانی احتیاج داریم که آن را فهم کرده باشند و بخواهند با تمام وجود آن را اجرایی کنند. اینجاست که باید دولت آتی در هر دو زمینه بتواند نمایش قابل قبولی داشته باشد.

* به نظر شما اساسا مقوله قهرمان‌پروری امر پسندیده‌ای است؟

** از گذشته تاکنون فرهنگ عمومی جامعه ما عمدتا تمرکزطلب بوده و به تعبیر مرحوم بازرگان به مرکزیت تمایل دارد. از این‌روست که اکنون احزاب ما نیز فردمحورند و چون فرد از میان برخیزد، حزب از میان می‌رود. خود فرد نیز ستون خیمه آن حزب است و چون از میان برخیزد خیمه فرومی‌ریزد. این مساله نشانگر این امر است که ما فرهنگ تحزب نداریم، بازی حزبی‌مان نیز قبیله‌ای و پیرامون اشخاص است. اشخاص فربه و در قالب حزب نمایان شدند. از این جهت افراد ذیل حزب تعریف نمی‌شوند، بلکه حزب زیر نظر افراد تعریف می‌شود.

این فهم بالای سیاسی را تک‌اشخاصی در جامعه ما داشتند. این مطلب شاید قبلا از قول خود من گفته شده که در ذیل نامه‌ای که من در دور دوم انتخابات تهیه کردم، به‌عنوان مشاور و رئیس مرکز استراتژیک از رئیس دولت وقت خواستم چنین ایده‌ها و توضیحاتی را با کمک نهادهای دیگری مانند وزارت آموزش و پرورش و نهادهای ذیربط به صورت کتاب‌هایی به زبان ساده انتشار دهیم و در میان دانش‌آموزان پخش کنیم تا والدین 40‌میلیون دانش‌آموز را وارد فضا کنیم. در مقابل برای من نوشته شد که چرا می‌خواهید افکار یک نفر را بزرگ کنید؟ چرا مردم را متوجه توان تاثیرگذاری خودشان نمی‌‌کنید؟ علاوه بر آن نوشته شد که دیگر نه حق دارید یک دقیقه زمان از وقت کار را پای آن بگذارید و نه حق دارید یک ریال از سرمایه دولت را به این کار اختصاص دهید.

به ‌نظر می‌رسد کمتر می‌توان مشاهده کرد که واکنش کسی که در قدرت قرار دارد چنین باشد. ما روسای‌‌جمهوری را دیده‌ایم که به هر چیزی متوسل می‌شوند، از عقبه و تمام قدرت خود استفاده می‌کنند، از هر مساله و فکر نویی بهره می‌گیرند تا دوره خود را تداوم دهند. در نهایت اینکه تا وقتی فرهنگ سیاسی مبتنی بر فردمحوری در جامعه ما ادامه دارد، نمی‌توانیم بازی حزبی، سیاسی و دموکراتیک داشته باشیم. البته می‌توانیم از بازی سیاسی دموکراتیک سخن بگوییم اما همه یک مستبد، توتالیتر و دیکتاتوریم. برای اینکه بتوانیم از این وضعیت خارج شویم باید فرهنگ سیاسی را در خود نشر دهیم.

* برخی معتقدند چون اصلاح‌طلبان بازگشت به ساحت سیاست در کشور را مدیون حسن روحانی هستند با وجود عملکرد انتقادآمیز دولت در برخی حوزه‌ها، اصلاح‌طلبان به‌دلیل آنچه تعامل می‌خوانند، انتقادات تند و صریحی را روانه دولت نمی‌کنند. ارزیابی شما چیست؟

** این مساله دل‌آشوبی گروهی از اصلاح‌طلبان است که حیات و ممات اصلاح‌طلبی را در این می‌بینند که مجالی در فضای قدرت برایشان فراهم شود. بنابراین آنگاه که می‌توانند سهمی از قدرت داشته باشند فرض را بر این می‌گیرند که حیات و کنشگری دارند و اگر سهمی در قدرت و سیاست نداشته باشند فرض را بر این می‌گذارند که صحنه بازی از آنها گرفته شده و برای اینکه بلد نیستند در عرصه فرهنگی و اجتماعی جامعه بازی کنند، تمام بازیگری خود را در زمین قدرت خلاصه کرده‌اند. از این‌رو من اساسا با این تفکر مشکل دارم و این تفکر را از اساس قابل نقد می‌دانم. اینکه ما فرض کنیم حیات اصلاح‌طلبی مدیون کسانی است که به ما اجازه دادند از فضای قدرت نصیبی ببریم و حظی ببریم و جایی در سریر قدرت بنشینیم، این مساله را به حیات اصلاح‌طلبی وصل کردن خطایی فاحش و جفا به جریان اصلاح‌طلبی است. جریان اصلاح‌طلبی در هر شرایطی جریانی توفنده، مردمی و تاریخی است که با تمام و فرازوفرودهای تاریخ ما، حیات خود را حفظ کرده است.

آنگاه که هیچ‌مجالی برای بروز و ظهور نداشته، در ریزبدنه‌‌های جامعه به حیات و بالندگی خود ادامه داده و آنجا که امکان بروز و ظهور داشته، به اشکال مختلف بروز و ظهور کرده، تاریخ را از آن خود کرده و تاریخ را تغییر داده است، اما نه بدین معنا و مفهوم که حیات خود را به قدرت و دولت وصل کرده باشد. بنابراین اساسا بر این تصور و تحلیل نیستم که جریان اعتدال از یک پشتوانه اجتماعی وسیعی برخوردار بوده که به سبب آن پشتوانه، مشروعیت و مقبولیت مردمی توانسته هژمونیک و آلترناتیو برتر شود و در این راستا با بالا رفتن خود دست اصلاح‌طلبان را نیز گرفته و از ته چاه بالا آورده است؛ این تحلیل غلطی است.

آن کسانی که سازمان رأی و پایگاه اجتماعی این جریان را ایجاد کردند، اصلاح‌طلبان بودند. این جریان اصلاح‌طلبی است که در بدنه اجتماعی و ریزبدنه‌های جامعه حضور دارد، چون اعتدال که اساسا شکل جریانی و گفتمانی نداشت. بنابراین باید توجه داشته باشیم که برای اصلاح‌طلبی هویت تبعی ایجاد نکنیم و جریان اصلاح‌طلبی را وامدار و باردار عده‌ای ندانیم. این موضوع تبعات خاصی دارد. برخی می‌خواهند حرکت‌ها و کنش‌های بعدی خود را به شکلی توجیه کنند که این مقدمه و صغری و کبری را می‌چینند. به اعتقاد من این صغری و کبری، اساسا غلط است و منطقی نیست و نتیجه‌ای که از آن می‌گیرند به‌شدت به ضرر جریان اصلاح‌طلبی است و من به‌شدت با این نوع نگاه زاویه و مشکل دارم.

http://www.armandaily.ir/fa/news/main/194448

ش.د9602195

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات