تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۷:۳۲  ، 
شناسه خبر : ۳۰۹۷۰۴
روايتي از مواجهه جريان خط امامي و ملي مذهبي
پایگاه بصیرت / مرجان توحيدي

(روزنامه شرق - 1396/06/08 - شماره 2950 - صفحه 1)

يک طرف ابراهيم يزدي نشسته است، در طرف ديگر، عبدالله نوري است و کنار او محمد توسلي و اين سو هم سعيد حجاريان. ديدار، اواخر سال قبل و در بحبوحه رايزني‌ها براي انتخابات رياست‌جمهوري دوازدهم در منزل دکتر يزدي انجام گرفته است. ارتباط ابراهيم يزدي و عبدالله نوري، سابقه‌اي نسبتا طولاني دارد که عمرش به دوره دوم خرداد و دادگاه عبدالله نوري بازمي‌گردد. سال ٧٨، عبدالله نوري منتخب اول مردم تهران در شوراي شهر، بعد از توقيف روزنامه‌اش؛ يعني «خرداد» روانه دادگاه ويژه روحانيت شد. تا پيش از آنکه ماجراي توقيف خرداد و بازداشت نوري به ميان آيد، عبدالله نوري براي شركت در انتخابات مجلس ششم، از سمت خود استعفا داده بود. ملي - مذهبي‌ها هم به واسطه همين قرابت، فهرستي را براي اين انتخابات تدارك ديده بودند كه پشت جلد ماهنامه «ايران فردا» چاپ شد؛ فهرستي كه نام عبدالله نوري هم در آن به چشم مي‌خورد. اين در حالي بود که عبدالله نوري پله‌هاي دادگاه ويژه روحانيت را بالا و پايين مي‌کرد و در نهايت هم محکوم شد.

اين محکوميت نوري را از رسيدن به مجلس بازداشت. نوري در فاصله سال‌هايي که در زندان بود، هرازگاهي که براي مرخصي به منزل مي‌آمد، دکتر يزدي و برخي چهره‌هاي ملي - مذهبي به ديدار او مي‌رفتند. اين ديدوبازديد‌ها عموما در محافل عمومی صورت مي‌گرفت. در اين ميان، اما عبدالله نوري و مرحوم آيت‌الله منتظري ارتباط بيشتري با آنها داشتند. زماني که بيماري دکتر يزدي شدت گرفت، عبدالله نوري که در اين مدت پيگير وضعيت درمان ابراهيم يزدي بود، تصميم گرفت براي عيادت به منزل يزدي برود. اواخر سال ٩٥، چهارشنبه روزي که برخي از چهره‌هاي اصلاح‌طلب ازجمله سعيد حجاريان در منزل نوري جلسه داشتند، هماهنگي انجام شد و نوري به همراه حجاريان عازم منزل دکتر يزدي شدند؛ جلسه‌اي که به واسطه نزديکي به ايام انتخابات، مباحث کلان هم در آن مطرح شد؛ اگرچه نيت ابتدايي، عيادت دو رفيق بود.

توجه به منافع ملي و حراست از آن و قرارگرفتن کشور در مسير توسعه، موضوعاتي بوده که يزدي، نوري و حجاريان در آن مجلس عيادت به آن اشاره کرده بودند. در اين ميان، دغدغه‌ يزدي البته شرکت جدي مردم در انتخابات دوازدهم رياست‌جمهوري بود تا جريان اصلاحات و اعتدال از مسير توسعه خارج نشود.اين تصوير و اين دغدغه دکتر يزدي در ماه‌هاي پاياني عمرش، گواه نزديک‌شدن بيش از پيش چپ‌هاي خط امامي بود با چهره‌هايي که همين چپ‌ها، روزگاري آنها را ليبرال حامي آمريکا مي‌خواندند. اما از دوم خرداد به اين سو، خط‌کشي‌ها و مرزبندي‌ها جاي خود را به هم‌زباني داد که نتيجه آن جمع‌شدن اين چپ‌ها و آن راست‌ها زير پرچم اصلاح‌طلبي بود.دهه ٨٠؛ يعني انتخابات ٨٤ و ٨٨، اوج اين نزديکي ديدگاه‌هاست و دهه ٩٠، هم‌خط‌شدن و قرارگرفتن بر يک ريل.

نگاه يزدي به جريان اصلاحات

ابراهيم يزدي خود يک بار در مصاحبه به همين موضوع اشاره کرده و دليل اين هم‌راستايي را روي‌آوردن جريان اصلاح‌طلب به ديدگاه‌هاي طيف متبوع خود دانسته بود. او در آن مصاحبه، در پاسخ به اين انتقاد که جريان ملي - مذهبي با دوم خرداد از اپوزيسيون خارج شده، گفته بود: «اين نگرش و داوري را درست نمي‌دانم. در يک نگاه کلان، مسئله را بايد از زاويه ديگري ديد. زماني گفتمان اصلاح‌طلبي منحصر به نهصت آزادي ايران و ساير گروه‌هاي ملي- مذهبي بود؛ اما امروز همگاني شده است. به عبارت ديگر، بخشي از نيرو‌هاي درون حاکميت، به گفتمان اصلاح‌طلبي نهضت آزادي و ساير نيرو‌هاي ملي- مذهبي روي آورده‌اند.

اين، نه يک ايراد و انتقاد بلکه يک پيروزي براي اين نيرو‌ها و انديشه سياسي آنان است...».

تنش‌هاي مجلس اول

گفتمان اصلاح‌طلبي که يزدي به آن اشاره ‌کرده، رويکردي است که در سال‌هاي دهه ٦٠ کم رنگ شده بود و اتفاقا همين نگاه بود که اين جريان ملي - مذهبي را مغضوب جريان خط امامي آن روزگار مي‌کرد؛ چیزی که بيشترين نمود خود را در مجلس اول نشان داد. مجلس اول شوراي اسلامي، تنها انتخاباتي است که اعضاي طيف ملي - مذهبي توانست وارد مجلس شود؛ اما نمايندگان آن معمولا با برخوردهاي خط امامي‌ها مواجه مي‌شدند؛ تا آنجا که عليه آنها در مجلس شعار مي‌دادند و حتي یکی، دوبار كار به برخورد فيزيكي در صحن مجلس هم كشيد. يکي از معروف‌ترين تصاوير مجلس اول، برخورد فيزيکي «قره‌باغ» از نمايندگان دور اول مجلس، با صباغيان و معين‌فر است. اگرچه معين‌فر معتقد است از سوي هادي غفاري مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته؛ اما غفاري مدام اين موضوع را تکذيب کرده و آن را تشابه اسمي با نماينده‌اي به نام غفاري‌قره‌باغ عنوان کرده است.

غفاري در روايت آن روز مجلس، پيش‌تر به «شرق» گفته بود: «شب قبل از اين اتفاق، آقاي رفسنجاني ما را صدا زد و گفت اينها قرار است شلوغ کنند. شما دوستان، آرامشتان را حفظ کنيد و دخالت نکنيد. ما با آقاي هاشمي بيعت کرديم. آقاي صباغيان آمد. صحبت کرد. هرچي خواست به جناح ما گفت. ١٠ دقيقه‌اش، ٢٠ دقيقه شد و ادامه داد. آقاي هاشمي چند بار زنگ را زد که آقاي صباغيان اين‌ کار را نکنيد، بگذاريد مجلس به‌آرامي اداره شود؛ اما آقاي صباغيان تمام نکرد و نيم‌ساعت بعد هم صحبت کرد. بعد از آن، آقاي قره‌باغ که ٦٨سالش بود، از عقب مجلس بلند شد و داد زد که آقاي هاشمي اگر شما عرضه اداره مجلس را نداريد، ما بلديم. آمد آقاي صباغيان را از پشت تريبون پايين کشيد. آقاي صباغيان زماني که مي‌خواست از خودش دفاع کند، عمامه آقاي قره‌باغ افتاد. نمي‌دانم قصدش از اين کار عمدي بود يا نه. وقتي عمامه پايين افتاد، خون حزب‌اللهي خط‌امامي مجلس به جوش آمد؛ بعد، آقاي بشارتي بلند شد و درگيري پيش آمد. من به سرسراي مجلس رفتم. در راهروي مجلس، آنجا ديدم که آقاي معين‌فر افتاده، شکمش بالا و پايين مي‌رود. کاملا يادم است. آقاي مهندس سحابي ايستاده بود. بعد گفت آقاي غفاري کشتيدش. من به آقاي معين‌فر اين را گفتم که «آقاي معين‌فر اين را مي‌خواستيد».

مجلس سوم و نامه محتشمي‌پور

ديگر مواجهه خط‌امامي‌ها و ملي- مذهبي‌ها، آستانه انتخاب دور سوم مجلس شوراي اسلامي است، آنجا که علي‌اکبر محتشمي‌پور از حضور اعضاي نهضت آزادي در انتخابات ابراز نگراني کرده و به امام خميني نامه مي‌نويسد. نامه معروفي که خيلي‌ها آن را حجت ابطال و غير‌قانوني‌دانستن فعاليت‌هاي نهضت آزادي عنوان مي‌کنند؛ اگرچه قبل از آن هم مرحوم بازرگان در انتخابات رياست‌جمهوري سال ٦٤ رد صلاحيت شده بود. همين هم مستندي مي‌شود براي نامه‌اي که محتشمي‌پور به تاريخ بهمن ٦٦ به امام خميني مي‌نويسد:.. «نهضت آزادي پس از استعفا و برکناري دولت موقت پيوسته در جهت اعلام مخالفت با دولت جمهوري اسلامي، مجلس شوراي اسلامي و حتي قوه قضائيه و مغشوش‌کردن اذهان بوده است... مسئولان نهضت با سم‌پاشي‌هاي خود نسبت به سياست‌هاي دولت، دفاع مقدس و جنگ، مسئله برائت از مشرکين و فاجعه خونين مکه مکرمه، جهاد مالي و تصميمات شوراي‌عالي پشتيباني جنگ و بالاخره فرمايش‌های اخير حضرت امام روحي فداه راجع به حکومت و ولايت مطلقه، در جهت مبارزه و تضعيف نظام جمهوري اسلامي گام برداشته‌اند... با توجه به اهميت و نقش سرنوشت‌ساز مجلس شوراي اسلامي، نهضت‌ آزادي در ماه‌هاي اخير فعاليت گسترده‌اي را جهت به‌اجرادرآمدن قانون احزاب و آزادي فعاليت سياسي آنان و نيز حرکت تبليغاتي گسترده‌اي راجع به انتخابات و راه‌يافتن به مجلس را آغاز کرده است».

پس از دوم خرداد

با دوم خرداد، جريان چپ دچار دگرديسي شده و حالا اين جريان هم در انتخابات مجلس چهارم ردصلاحيت شده بود و به بسياري از سياست‌هاي اقتصادي و رويکرد‌هاي سياسي دولت سازندگي نقد داشت و طعم محدوديت را مي‌چشيد. با پيروزي غيرمنتظره محمد خاتمي در دوم خرداد ٧٦ و قدرت‌گرفتن خط‌امامي‌هاي پوست‌اندازي شده، گمان مي‌رفت فعاليت يزدي و همفكرانش از محاق خارج شود؛ اما يک سال بعد از ماجراي عبدالله نوري، کنفرانس برلين پيش آمد و بازداشت تعدادی از ملي-مذهبي‌ها که بين آنها نام ابراهيم يزدي ديده مي‌شد؛ اگرچه او در ايران نبود و حکم در تلويزيون اعلام شد؛ اما يزدي به ايران بازنگشت تا آنكه پس از درگذشت مرحوم يدالله سحابي که با پيام تسليت مقام معظم رهبري فضا تا حدودي آرام شده بود.در اين سال‌ها اگرچه همفكران يزدي براي انتخابات‌هاي مختلف نامزد مي‌شدند؛ اما تأييد صلاحيت نمي‌شدند.

با‌اين‌حال فضا به سمتي رفت که آنها براي انتخابات شوراي شهر دوم تهران فهرست جداگانه ارائه کردند. طبيعي هم بود؛ چرا‌که اکثريت آنها گرايش فني و مهندسي داشتند و دارند؛ هرچند موفق به جلب آرای شهروندان نشدند. اما اوج اين نزديکي، انتخابات رياست‌جمهوري سال ٨٤ بود. آنجا که در ميثاق‌نامه‌اي که بين رضا خاتمي و مهندس سحابي و مصطفي معين و دکتر يزدي امضا شد، آنان حمايت خود را از معين، نامزد حزبي جريان اصلاحات، اعلام کردند. وقتي احمدي‌نژاد روي كار آمد، فعاليت‌هاي گروه‌هاي اصلاح‌طلب نيز محدود شد و ملي-مذهبي‌ها هم از اين قاعده مستثنا نبودند. آنها در انتخابات هم از نامزد اصلاح‌طلبان حمایت کردند. دهه ٩٠ هم خود را با جريان اعتدال روحاني هماهنگ کردند و از قافله حمايت‌ها عقب نماندند. همه اين تغييرات تا رسيدن به همراهي در شرايطي رخ داد که طيف آنان هيچ‌گاه از حالت اپوزيسيون خارج نشد و به گفته دکتر يزدي نگاه اصلاحي خود را به جريان دوم خرداد وام داد. اينکه اين گزاره تا چه اندازه صحت دارد، بايد ديد نظر فعالان اصلاح‌طلب درباره آن چيست».

http://www.sharghdaily.ir/News/139909

ش.د9602637