(روزنامه جوان – 1396/11/05– شماره5295 – صفحه 5)
شورشهاي اجتماعي كه در مقاطع مختلفي مانند سال 78، 88 و 96 در برخي از شهرهاي كشور رخ داده بهترين فرصت را براي افزايش تحريمهاي ضد ايراني توسط نظام سلطه فراهم كرده است و امريكاييها را ترغيب كرده تا فشارهای وارده به جمهوري اسلامي ايران را به شكل فزايندهاي گسترش دهند.
بعد از نزديك به چهار هفتهاي كه از آغاز اغتشاشات برخي از شهرهاي كشور سپري ميشود، سياستمداران ارشد امريكايي در تلاش هستند بهره لازم و حداكثري را از آشوبهاي ايران ببرند و به بهانههاي مختلف حلقه تحريمي عليه كشورمان را تنگتر كنند. موازي با تلاشهاي گسترده غربي ها، يك طيف سياسي داخلي نيز به صورت تلويحي از ضرورت احياي اغتشاشات خياباني در سه سال آتي سخن به ميان آورده و با تكرار چنين احتمالاتي تلاش ميكند فضاي جامعه را ملتهب و مشوش كند. در حالي شخصيتهاي مشهور اين جريان به بهانههای مختلف با مردم، از احتمال شكلگيري مجدد اغتشاشات مشابه آنچه در دي ماه صورت گرفت سخن به ميان ميآورند كه در مقطع كنوني بايد در مقام پاسخگويي به جامعه ايراني بابت ضعفهاي مديريتي دولت قرار گیرند و از جامعه عذرخواهي كنند.
سعيد حجاريان يكي از چهرههاي مطرح جريان غربباور داخلي در يادداشتي كه روز گذشته در روزنامه اعتماد منتشر شده تلاش ميكند در پوشش ريشه يابي و علت يابي اغتشاشات دي ماه امسال، احتمال به روز رساني اين اغتشاشات در سه سال آينده را بسيار محتمل عنوان کند و «عبور از نظام و جمهوري اسلامي ايران» توسط مردم را در اين مقطع زماني بسيار محتمل جلوه دهد: «روحاني در چنين وضعيتي و در حالي كه آماج حملات رقيب است، بايد سه سال ديگر در پاستور بماند؛ سه سالي كه دستخوش اعتراضات پي در پي خواهد بود؛ اعتراضاتي كه مانند موج دريا عقب ميروند و با شدت بيشتر باز ميگردند.
در اين شرايط، آنهايي كه از ابتداي دولت روحاني در روضههايشان و از تريبون صداوسيما و نماز جمعه يأس و نااميدي پمپاژ ميكردند و ميخواستند روحاني را بيكفايت نشان دهند، فرمان «نه به روحاني» را صادر كردند و شعار «مرگ بر روحاني» سر دادند، در حالي كه نگفتند پس از روحاني به چه فرد يا نهادي ميرسند. پاسخ روشن است؛ عبور از روحاني يعني گذر از دولت و رسيدن به حاكميت و اصل نظام و در آخر عبور از جمهوري اسلامي.»
عبور از نظام ترك عادت نميشود
سعيد حجاريان و همفكران وي در واقع يك هدف «عمده و بر زمين مانده» را در تحولات اجتماعي- سياسي دنبال ميكنند و آن استحاله حاكميت سياسي است؛ خواه اين تحولات انتخابات سال 88 باشد يا مشكلات معيشتي و اقتصادي مردم در سال 96 كه جريانهاي ضدانقلابي و غربيها روي آن سوار شدند و موج سواري كردند. نقطه هدف «استحاله حاكميت سياسي» است به همين دليل كه افرادي مانند سعيد حجاريان در بررسي پديدههاي اجتماعي- سياسي تلاش ميكنند ضعف و ناتواني را نه به قواي سه گانه يا مسئولان اجرايي كشور نسبت دهند بلكه عامل اصلي آن را نظام و گفتمان حاكم بر كشور در عرصه داخلي و بينالمللي عنوان ميكنند، كما اينكه در نوشته مورد اشاره محور سخنان سعيد حجاريان «ناتواني و ناكارآمدي دولت مستقر در تحقق شعارهاي انتخاباتي- تبليغاتي» نيست و به جاي آن از كنايه و تمثيل و مجاز وام گرفته ميشود تا ريشه حوادثي مانند غائله سالهاي 78، 88و96 به جهت گيريهاي نظام در عرصه داخلي و بينالمللي نسبت داده شود.
جالب است در اين نوشته سعيد حجاريان كه مدعي احياي اغتشاشات مجدد در كشور طی سه سال آتي ميشود، اشارهاي به حمايتهاي گسترده شخصيتها و رسانههاي جريان غربباور داخلي از سياستهاي اقتصادي دولت در پنج سال گذشته نميكند و اساساً سهم و مسئوليتي براي جريان متبوع خود در اغتشاشات اخير كه با موج فزاينده گراني، تورم و بيكاري شكل گرفت، قائل نيست و نه تنها توصيهاي براي افزايش كارايي دولت تدبير و اميد ارائه نميدهد بلكه تلاش ميكند فضاي التهاب و اضطراب را به جامعه منتقل كند. جهتگيري شخصيتها و رسانههاي جريان غربباور در چهار هفته پس از اغتشاشات نشان ميدهد آنها به اصل مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم بيتوجه بودهاند و تنها به دنبال بهرهگيري حداكثري از فضاي پسااغتشاشات هستند آن هم با نسبت دادن اغتشاشات اخير به ناكارآمدي نظام!
تطهير 2غائله 78 و 88
حجاريان در حالي مدعي ميشود رهبران غائله سال78 و فتنه 88 هدفشان عبور از اصل نظام نبوده كه شعارها، جهتگيريها و بيانيههاي رهبران و فعالان اجتماعي اين دو رويداد به خوبي نشان ميدهد هدف اصلي جريان غربباور در اين واقعه عبور از نظام بوده است: « سال ٧٨ معترضان از نظام عبور نكردند، خودسرها و لباسشخصيها و نوپو آمدند و زدند. يعني بالايي (با اتكا به نيروي غيررسمي) توانست، در آن سال آلترناتيو هم موضوعيت نداشت. سال ٨٨، پايين به ساختار پايبند بود، ولي حاكميت (با ترديد) با همه توان خود به صحنه آمد، هر چند در نهايت از عدهاي به دليل وقايع كهريزك و... دلجويي شد. اين نوبت نيز بالايي توانست و آلترناتيو موضوعيت نداشت، چنانكه مهندس موسوي گفت من همراه مردم هستم و نه رهبر آنها.»
تئوريسين جريان خوشبین به غرب در ادامه «تلاش براي عبور از نظام توسط قشر فرودست جامعه» را نقطه افتراق حوادث سال96 با 78و88 ميداند و مينويسد: «سال ٩٦، پايينیها (البته بخشي از آنها) از حكومت عبور كردند، اما بالاييها با وجود وسعت كار و قوت نيروي نظامي در شهرستان با تمام قوا به ماجرا ورود نكردند، اينبار بالايي (با ترديد) نخواست و آلترناتيوي هم موجود نبود و در انتها شرايط به وضع طبيعي خود بازگشت».
بهرهبرداري حداكثري از اغتشاشات
در يكي از آخرين واكنشهايی كه به اغتشاشات برخي از شهرهاي كشور صورت گرفته جيمز ليونز يكي از ژنرالهای بازنشسته امريكايي در گفتوگو با واشنگتن تايمز با محوريت «چطور از آشوب ايران حمايت كنيم!» به بحث و بررسي اين نكته ميپردازد كه چگونه ميتوان زمينه بهرهبرداري حداكثري از اغتشاشات در ايران را فراهم كرد. وي در اين گفتوگو با متهم كردن ايران به دخالت در حملات 11سپتامبر، شرايط فعلي ايران را فرصتي بينظير براي تغيير حاكميت سياسي عنوان و مجموعه پيشنهادهايي را در اين جهت ارائه ميكند كه رفتارهاي سياستمداران ارشد امريكايي طي چهار هفته اخير سازگاري قابل توجهي دارد. يكي از پيشنهادات وي درباره احياي اغتشاشات اخير برخي از شهرهاي كشور اين است: «بايد كمپين اطلاعاتي گستردهاي براي افشاي فساد و پولشويي مسئولان ايران ايجاد شود. بر اساس قانون «شفافسازي دارايي مسئولان ايران»، وزارت خزانه داري بايد دارايي و فعاليتهاي پولشويي مسئولان تحريم شده ايران را آشكار كند.»
وي در ادامه ميگويد: «مواضع شبكه صداي امريكا [فارسي، انگليسي و عربي] بايد مورد بازبيني قرار گيرد. رويكرد نزديك به اوباما حذف شود و پيامهاي دولت ترامپ بايد حمايت و فساد و پولشويي مسئولان ايران آشكار شود. بر اساس قانون GMHRAA امريكا ميتواند مسئولان ايران را به دلايل نقض حقوق بشر تحريم كند... بايد كردها را مستقيماً تسليح و از كردستان مستقل حمايت كنيم. اين استقلال، كليد انسداد پل سرزميني ايران به مديترانه است.» «پروژه كاساندرا در جهت ممانعت از درآمدهاي سالانه حزبالله احيا شود » و «امريكا از توافق برجام خارج شود» از جمله پيشنهادات ديگري است كه جيمز ليونز ارائه ميدهد.
هدف غرب و غربباوران از فشار رواني- تحريمي
براي تجديدنظرطلبان تفاوتي نميكند كه روحاني در گفتوگوي زنده موفق بوده يا خير، مهم اين مسئله است كه «دولت ناتوان» فرصتي را براي احياي اغتشاشات دي ماه را در سه سال آينده فراهم و اهداف بر زمين مانده سال 78 و 88 رنگ تحقق به خود بگيرد.
آنچه مشخص است اينكه: 1- تشديد فشارهاي رواني- تبليغاتي جريان تجديدنظرطلب به روحاني طي سه سال آتي و2- توسعه تحريمهاي غربيها و تلاش آنها براي در تنگنا قرار دادن دولت دوازدهم ميتواند با هدف «افزايش سطح اعتراضات مردمي» و «تبديل كردن آن به شورشهاي اجتماعي» صورت گيرد.
ش.د9604866