«فرانسه» مهد جمهوری و دموکراسی غربی، آنجایی است که امام (ره) در سال ۱۳۵۷ در برابر دنیا قرار میگیرند و به سؤالات و ابهامات آنان در قبال آیندهای که برای ایرانزمین رقم خواهد زد، پاسخ میدهند. یکی از سؤالهای مطرح آن است که حکومت جایگزین چه نسبتی با دموکراسی دارد؟ چه نسبتی بین اسلام و دموکراسی وجود دارد؟ حکومت اسلامی آیا حکومتی دموکراتیک است یا در آن مردم نقش چندانی نخواهند داشت؟ امام (ره) فرصت را مناسب دانسته و مواضع و دیدگاه خود را در این زمینه شرح میدهند و پاسخهای درخوری ارائه میدهند که شنیدنی است.
امام خمینی (ره) در سخنرانیها و به ویژه در مصاحبههای خود از «دموکراسی واقعی» یا «دموکراسی اسلامی» سخن میگویند. برای نمونه، در یک سخنرانی برای جوانان فرانسوی میفرمایند: «ما میخواهیم اسلام را - لااقل حکومتش را - به یک نحوی که شباهت داشته باشد به اسلام اجرا بکنیم تا شما معنی دموکراسی را به آنطوری که هست بفهمید، و بشر بداند که دموکراسی که در اسلام هست با این دموکراسی معروف اصطلاحی که دولتها و رؤسای جمهوری و سلاطین ادعا میکنند، بسیار فرق دارد.» حضرت امام (ره) بر این باورند که دموکراسی اسلامی برتر و بالاتر از دموکراسی غربی است و تا محقق نشود، برای انسان غربی قابل فهم نیست، بنابراین در مصاحبه با رادیو و تلویزیون هلند در مواجهه با این سؤال که «برنامه سیاسی شما چیست؟» میگویند: «رژیمی که بهجای رژیم ظالمانه شاه خواهد نشست، رژیم عادلانهای است که شبیه آن رژیم در دموکراسی غرب نیست و پیدا نخواهد شد. ممکن است دموکراسی مطلوب ما با دموکراسیهایی که در غرب هست مشابه باشد، اما آن دموکراسی که ما میخواهیم به وجود آوریم، در غرب وجود ندارد، دموکراسی اسلامی، کاملتر از دموکراسی غرب است.»
مبانی مردمسالاری مدنظر امام (ره) کاملاً با مبانی دموکراسی موجود در غرب و شرق تفاوت دارد. ایشان دموکراسی غیراسلامی را «دموکراسی بدلی» میدانند که در نهایت نه به حاکمیت مردم، که به سلطه سرمایهداری میانجامد! در همین رابطه، در پیام رادیو ـ تلویزیونی پس از انجام همهپرسی جمهوری اسلامی، با تأکید بر مبنای دموکراتیک حکومت اسلامی، آن را ماهیتاً متمایز از نوع غربی و شرقی دانسته و معتقدند: «دموکراسی، غربیاش فاسد است و شرقیاش هم فاسد است. دموکراسی اسلامی صحیح است و ما بعدها اگر توفیق پیدا کنیم به شرق و غرب اثبات میکنیم که دموکراسی که ما داریم، این دموکراسی است نه آنکه شما دارید و طرفدار سرمایهداران هستید و نه اینکه آنها دارند و طرفدار ابرقدرتها هستند و همه مردم را در اختناق عظیم گذاشتند.»
وقتی خبرنگار در پاریس از وی میپرسد: «به فرض اینکه شاه بپذیرد کنار رود و یا مجبور به کنارهگیری شود، چه راهی را باید دنبال کرد تا به جمهوری اسلامی رسید؟ فکر میکنید که در طی این راه به هیچ مشکلی برنخواهید خورد؟» پاسخ میدهند: «همان مردمی که دست در دست هم دادند و دلیرانه عرصه را بر شاه تنگ کردند، همانها با هدایت کسانی که همیشه دلسوز آنان بودهاند، نوع حکومت دلخواه خود را انتخاب میکنند و بدیهی است که، چون مسلمانند، در همه مراحل کار، اسلام تنها ملاک و ضابطه نظام اجتماعی و نوع حکومت خواهد بود و بر این اساس من جمهوری اسلامی را پیشنهاد کردهام و به رأی عمومی میگذارم و بدیهی است که هر کاری، هرچه مهمتر، با مشکلاتی بزرگتر روبهرو خواهد شد.»
امام (ره) مردمسالاری دینی خود را متکی بر قواعد و قوانین اسلام بنا میگذارند و همین اصل را مبنای تفاوت و برتری آن با دموکراسی میدانند. بنابراین، وقتی خبرنگار تلویزیون آلمان از وی میپرسد: «منظور شما از (تأسیس جمهوری اسلامی) چیست؟ آیا حکومتی محافظهکارانه بر پایه ایدهآلهای مذهبی؟ آیا یک رژیم مترقی که در مقابل جهان و نفوذهای دنیا باز است؟ یا یک حکومت کمونیستی یا سرمایهداری؟» چنین پاسخ میدهند: «اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است و آن رژیمی که میخواهیم تأسیس کنیم، یک همچو رژیمی است و با این رژیمهایی که الان هستند تفاوت دارد. احکام اسلامی احکامی است که بسیار مترقی است و متضمن آزادیها و استقلال و ترقیات.» ایشان در جایی دیگر تکرار میکنند: «حکومت اسلامی یعنی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی و متکی به قواعد و قوانین اسلام.»
هرچند شاید برخی معتقد باشند دیدگاه حضرت امام (ره) را باید در بین نظریات پیشین جستوجو کرد، اما به واقع دیدگاه ایشان، دیدگاهی مستقل است که مبتنی بر یکپارچگی مفهوم مردمسالاری دینی ارائه شده و میتوان ایشان را مبدع نظریه مردمسالاری دینی دانست. حضرت امام (ه) در مقام آن نیست که بین دموکراسی و اسلام به نحوی جمع کند، بلکه از الگویی از مردمسالاری صحبت میکنند که اسلام مولد آن است. آیتاللهالعظمی خامنهای در انتصاب مفهوم مردمسالاری دینی به حضرت امام (ره) میفرمایند: «در مورد مردم، مهمترین کاری که امام کردند، این بود که مفهوم مردمسالاری را از چیزی که طراحان دموکراسی غربی و عوامل آنها در صحنههای عملی میخواستند نشان بدهند، به کلی دور کردند. سعی آنها این بود که اینطور القا کنند که مردمسالاری با دینسالاری و دینداری سازگار نیست. امام این مفهوم باطل را زایل کرد و مردمسالاری دینی - یعنی همان جمهوری اسلامی - را در دنیا مطرح کرد. او به زبان هم اکتفا نکرد؛ صرفاً استدلال فکری هم نکرد؛ عملاً این را نشان داد.»