نقش مخرب رژیم صهیونی در منطقه غرب آسیا و ضرورت بازنگری در سیاستهای دفاعی و امنیتی کشورمان، به ویژه با توجه به تهدیدات فزاینده ناشی از سیاستهای هستهای این رژیم، موضوعی است که در ماههای گذشته بارها در فضای رسانهای و نخبگانی مورد توجه قرار گرفته است؛ اما این بار به نظر میرسد رژیم اشغالگر قدس در سایه بهرهمندی از حمایتهای بینالمللی به دنبال شروع فصل جدیدی از بحرانآفرینی در منطقه است. این مسئله با توجه به اتخاذ سیاستهای تجاوزکارانه و توسعهطلبانه رژیم، نه تنها به افزایش بیثباتی و تنش در منطقه منجر خواهد شد، بلکه تهدیدی جدی برای امنیت و حاکمیت کشورهای منطقه به شمار میآید.
یکی از جنبههای نگرانکننده سیاستهای غیرمشروع رژیم، راهبرد هستهای آن است که در سایه سالها حمایت دولتهای غربی بدون نظارت جامعه جهانی توسعه یافته است و با توجه به شرایط بیثبات حاکم بر رژیم، سران آن به فکر بهرهبرداری از این ظرفیت افتادهاند!
بر اساس مقاله «لوئیس رنه برز» از صاحب نظران حوزه راهبرد هستهای رژیم صهیونی و مشاور سابق «آریل شارون» نخستوزیر سابق رژیم و همچنین نویسنده کتاب بحثبرانگیز «بقا در میان هرج و مرج: راهبرد هستهای اسرائیل» که در سال ۲۰۱۶ در مرکز مطالعات استراتژیک «بگین سادات» منتشر شده و در آن رژیم صهیونی را به کنار گذاشتن سیاست سنتی ابهام عمدی هستهای تشویق میکند، تغییر راهبردی با هدف ایجاد بازدارندگی در برابر کشورمان و گروههای مقاومت، از جمله حزبالله و حماس، باید صورت گیرد.
در این مقاله تأکید شده است، رژیم باید بهگونهای عمل کند که تهدید معتبر «جنگ هستهای محدود» را به ایران منتقل و از پیشروی مقاومت در میدان جلوگیری کند. این رویکرد که در ماههای گذشته به وسیله سایر محافل اندیشکدهای رژیم نیز مورد تأکید قرار گرفته، نشاندهنده تمایل رو به افزایش رژیم صهیونی به استفاده از ظرفیتهای هستهای خود به مثابه ابزاری برای تهدید و فشار بر کشورهای منطقه است.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت، این مسئله است که در گذشته، سیاست ابهام عمدی هستهای برای صهیونیستها به منزله یک راهبرد بازدارنده منطقی به نظر میرسید. اما امروزه، در میان جنگ مداوم غزه و لبنان و همچنین تنش روبه تصاعد با کشورمان، از منظر صهیونیستها این راهبرد دیگر قابل تحمل نیست! به همین دلیل، رژیم ناتوان از غلبه بر مشکلات به دنبال افشای گزینشی تواناییهای هستهای خود است تا به ظن خود بتواند تهدیدات را مهار کند، البته بر کسی پوشیده نیست که این تغییر راهبردی ممکن است به افزایش تنشها در منطقه منجر شود و خطر وقوع درگیریهای نظامی گسترده را افزایش دهد!
در این وضعیت، کشورمان در جایگاه یکی از مهمترین قدرتهای منطقهای و رأس محور مقاومت، باید با دقت و هوشمندی به تهدیدآفرینیهای رژیم صهیونی پاسخ دهد که این امر نیز نیازمند بازنگری در سیاستهای دفاعی و امنیتی است. در واقع، کشورمان باید با تقویت توان و قابلیتهای نظامی و ارتقای فناوریهای دفاعی خود و با بهکارگیری بازدارندگی پیشینی(ex ante strategy) بهگونهای عمل کند که هرگونه تهدید از سوی رژیم اشغالگر به شکل مؤثر خنثی شود. همچنین، همکاری با سایر کشورهای اسلامی و تقویت اتحادهای منطقهای میتواند به مثابه راهکاری مؤثر در مقابله با تهدیدات رژیم صهیونی مورد توجه قرار گیرد. در این راستا، توسعه برنامههای آموزشی و پژوهشی و بهکارگیری نسل جدید از فرماندهان و نخبگان در حوزه دفاعی و امنیتی نیز به ارتقا و افزایش توانمندیهای کشور کمک میکند.
ضمناً در چارچوب قوانین و مقررات بینالمللی، هر کشوری حق دارد از خود در برابر تهدیدات خارجی دفاع کند. «منشور ملل متحد» در ماده ۵۱ به صراحت به حق دفاع مشروع اشاره کرده و این حق را برای همه اعضای سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته است. حال در وضعیتی که رژیم صهیونی به تهدیدات نظامی و امنیتی علیه کشورمان ادامه میدهد، کشورمان میتواند با استناد به این ماده، اقدامات دفاعی لازم را برای حفظ امنیت و حاکمیت خود انجام دهد. البته جامعه بینالمللی نیز باید به مسئولیت خود در قبال حفظ صلح و امنیت بینالمللی عمل کرده و از اقدامات تجاوزکارانه رژیم جلوگیری کند که تحقق این امر مشروط به پیگیری دستگاه سیاست خارجی کشور است.
خوشبختانه، امروز بر همگان آشکار شده است که رژیم با سیاستهای تجاوزکارانه خود، نه تنها امنیت منطقه را به خطر انداخته، بلکه با نقض گسترده حقوق بشر یکی از سیاهترین ادوار تاریخی منطقه را رقم زده است. از این رو کشورمان به منزله یکی از پیشروترین کشورها در حمایت از حقوق فلسطینیان و مبارزه با تجاوزات رژیم اشغالگر قدس، باید با تقویت همکاریهای منطقهای و بینالمللی، به دفاع از حقوق مشروع ملتهای اسلامی ادامه دهد. این امر میتواند از طریق مشارکت در مجامع بینالمللی، ارائه طرحهای صلحآمیز و حمایت از تلاشهای دیپلماتیک برای حل و فصل بحرانهای منطقهای صورت گیرد.
فرای مسائل حقوق بشری و نظامی رژیم، عرصههای سیاسی و اقتصادی منطقه نیز تحت تأثیر سایه شوم رژیم صهیونی است. برای نمونه، تحرکات مضاعف آنها تحت حمایت کاخ سفید فشارهای اقتصادی کوتاهمدت و بلندمدتی را پیش روی کشورمان و دیگر اضلاع مقاومت قرار داده است که یک نمونه شاخص آن کریدور IMEC است. در این شرایط، ایران باید با باز طراحی سیاستهای اقتصاد مقاومتی و تقویت روابط اقتصادی با کشورهای عضو «بریکس» با این فشارها مقابله کند.
به این نکته نیز باید دقت داشت که در عصر حاضر رسانهها و افکار عمومی نقش مهمی در شکلدهی به سیاستهای داخلی و خارجی کشورها ایفا میکنند، لذا کشورمان باید با بهرهگیری از ظرفیت رسانههای داخلی و بینالمللی، سیاستهای تجاوزکارانه رژیم را افشا کرده و حمایت افکار عمومی جهانی را جلب کند. در این مسیر استفاده کارآمد از دیپلماسی عمومی و فرهنگی برای تقویت تصویر مثبت کشورمان در سطح بینالمللی و تبیین مواضع اصولی ایران در قبال مسائل منطقهای و جهانی، میتواند ضمن خنثیسازی تصویر منفی از کشورمان (محصول پروژه ایرانهراسی) به افزایش حمایتها از سیاستهای کشورمان کمک کند.
به طور کلی با عنایت به آنچه بیان شد، نقش مخرب تلآویو در منطقه غرب آسیا و تهدیدات فزاینده آن، نیازمند توجه ویژه و بازنگری در سیاستهای دفاعی و امنیتی کشورمان است و همانطور که رئیس شورای راهبردی روابط خارجی کشورمان نیز بر آن اشاره و تأکید داشت، در صورت لزوم باید در مسیر بازنگری در سیاست هستهای حرکت کند. اغلب نخبگان با این نظر موافقند که کشورمان باید با بهرهگیری از همه ظرفیتهای خود، به شکل مؤثر به تهدیدات رژیم پاسخ دهد و مانع از تداوم تعرض به منافع ملت ایران شود که طبیعتاً این امر نیازمند تقویت توان نظامی و ارتقای فناوریهای دفاعی در سایه قوامبخشی سرمایه اجتماعی نظام و افزایش انسجام داخلی است.
افزون بر این، با توجه به پیچیدگیهای موجود در روابط بینالمللی و چالشهای پیشرو، کشورمان باید با همراهی نخبگان غیر محافظهکار، اما واقعبین با تدوین راهبردی جامع و بلندمدت، با تهدیدات مقابله کرده و منافع ملی ملت شریفمان را تأمین کند. در این راستا، تقویت نهادهای دفاعی و امنیتی، ارتقای سطح آگاهی و آمادگی نیروهای مسلح، و بهرهگیری از ظرفیتهای علمی و فناوری داخلی، از جمله اقداماتی است که به تحقق این اهداف کمک میکند.
در پایان باید دقت داشته باشیم که با توجه به تحولات سریع و پیچیده در عرصه بینالمللی، کشورمان باید با رصد دقیق و تحلیل مستمر تحولات منطقهای و جهانی، بهطور هوشمندانه و منعطف به تغییرات واکنش نشان دهد و سیاستهای خود را بر اساس شرایط و مقتضیات جدید تنظیم کند. توانافزایی سازمانهای اطلاعاتی کشور و ارتقای همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی با کشورهای دوست و همپیمان، به افزایش ظرفیتهای دفاعی و امنیتی کشور در مواجهه با تهدیدهای جدید کمک خواهد کرد. ایران عزیزمان در سایه هوشمندی مسئولان باید با اتخاذ رویکردی جامع و چندجانبه، بیش از پیش به دنبال ایجاد توازن قدرت در منطقه و حفظ امنیت و ثبات در غرب آسیا با وجود شرارتهای دنبالهدار رژیم صهیونی و حامیان آن باشد.