تابلوی نقاشی «انصارالله» را که در قالب سه لتی خلق شده است، میتوان یک رویداد جدید و چشمگیر در حوزه هنر مقاومت دانست؛ چرا که این اثر، در عین پیچیدگی که تنها از یک ذهن خلاق و باتجربه هنرمندانه و از پس عرقریزان روح و فکر بر میآید، به طور خلاصه و ساده، جنگ امروز را به تصویر کشیده است. تابلویی که در سه قسمت، مانند یک سریال، روایتی از نبرد برای آزادی قدس و آنچه طی ۱۳ ماه گذشته و با عمیات طوفانالاقصی رخ داده است، نمایش میدهد.
لت اول، یک لانگ شات (نمای باز) از رهبر فرزانه انقلاب را میبینیم. در لت دوم، یک اکستریم لانگ شات (نمای فوق باز) که در بالای قلهای نزدیک به آسمان، حضرت امام خمینی (ره) نور را از منبعی لایزال دریافت میکند و به سمت نقطهای رو به پایین، اما نامعلوم ارسال میکنند. در لت سوم، هدف حمله این نور را میبینیم؛ قدس اشغالی که با نور تابیده از فوق، روشن و گویی رها شده است و موجوداتی سیاه و شیطانی درحال گریختن هستند.
تابلوی «انصارالله» یک اثر هنری آخرالزمانی است که حال، گذشته و آینده را با هم ترسیم کرده است؛ از دورهای خبر میدهد که نور بر تاریکی غلبه مییابد.
قدیریان درباره شکلگیری ایده «انصارالله» میگوید: «این گونه نیست که یک دفعه چیزی به ذهنم برسد و مطابق با آن نقاشی بکشم، چون من اصلاً خودم را هنرمند نمیدانم. من پژوهشگرم؛ با آیات قرآن زندگی میکنم؛ مثلاً یک سال با سوره صف زندگی میکنم، دائم صحنه میسازم، با حقایق میدانی تطبیق میدهم، به نتایجی میرسم و درنتیجه یک تابلو میکشم. در واقع، مفهوم به من میگوید که چه چیزی یا چه شخصیتی را بکشم.»
او همچنین درباره مفهوم نور در این اثر هنری توضح میدهد: «در فضای آخرالزمان، نوری است که کمی التهاب و جوشش و غلیان خاصی دارد. نور عرفانی نیست، بلکه نور مبارزه است؛ یعنی یک نور هدفمند قدرتمند عملیاتی است. همان نوری که در جبههها میدیدیم؛ نوری که اراده خدا در آن جاری است و میآید و کار انجام میدهد. به همین خاطر هم در دوران دفاع مقدس، رزمندهها نمیتوانستند از فضای جبهه دل بکنند؛ به شهر که بر میگشتند، دلشان برای جبهه تنگ میشد، چون از آن فضای پر نور دور میشدند. رنگ زرد متفاوتی را در تابلوی آخرم به کار بردهام که به همان نور اشاره دارد. بنابراین، این تابلو نقاشی در واقع یک کار معرفتی است، تعریف یک سلوک و سیر تحول است.»
قدیریان درباره مفهوم آخرالزمانی تنیده در تار و پود این اثر هنری نیز میگوید: «اکنون بعد از چهل و اندی سال، شناوری و همپایی، نوبت مأموریت رسیده است. مأموریتی نه صرفاً بر اساس دغدغه قومیتها و ملیتها، بلکه با یاد زیباییهای ستاد استقبال بهمن ۱۳۵۷، با هدف زدودن آلودگیهای اصلی از پیکره بشریت. تا با زدودن زنگار مختلف روحی و فکری و ساختاری و فرهنگی و حاکمیتی و در یک کلام، زدودن غل و زنجیرهای صهیونیِ قطعکننده اتصال انسان با پروردگار همهجانبه عالمیان، از پیکره انسانیت همت کنند؛ تا زمین و ساکنانش را برای تشریففرمایی خورشید ولایت عظما آماده کنند و اینگونه با تأسی از استقبال در فجر انقلاب اسلامی، به استقبال فجر حقیقی بروند.».
اما استادان و صاحبنظران دیگری هم این تابلو را شرح دادهاند. «دکتر مجید شاه حسینی» نظریهپرداز فرهنگی و رئیس فرهنگستان هنر درباره تابلوی نقاشی «انصارالله» و در شرح وجه قرآنی این تابلو با قرائت آیه ۵۲، سوره آل عمران گفت: «خداوند در این آیه میفرمایند هنگامی که عیسی از آنان احساس کفر کرد، گفت: «کیست که یاور من بهسوی خدا گردد»؟ حواریون (شاگردان مخصوص او) گفتند: «ما یاوران خداییم؛ به خدا ایمان آوردیم؛ و تو [نیز]گواه باش که ما اسلام آوردهایم.»
این پژوهشگر ادامه داد: «همچنین خداوند در آیه ۵۴ سوره مائده میفرمایند «ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرکس از شما، از آیین خود بازگردد، خداوند گروهی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که آن را به هر کس بخواهد میدهد و فضل و احسان خداوند، گسترده و داناست.» و من روح این دو آیه را در تابلوی استاد قدیریان میبینم. این اثر محصول شهود هنرمند است که چیزی را به مخاطب نشان میدهد که او نمیبیند و من به آفریننده اثر تبریک میگویم و انشاءالله یک اثر، آغاز یک جریان روحانی دیگر باشد.