صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۲  ، 
شناسه خبر : ۳۶۹۰۴۸
تبلیغی که می‌تواند مخرب باشد!، منازعه اوکراین قابل‌پیش‌بینی نیست!، چرا دشمنان از تفکر بسیجی وحشت دارند؟؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

تبلیغی که می‌تواند مخرب باشد! 

عباس شمسعلی
تامین نیازهای اصلی و ملزومات و مایحتاج زندگی در حد معقول و واقعی که تسهیل‌کننده گذران زندگی است نه تنها امری مطلوب بلکه یک امر ضروری است که هیچ عقل سلیمی با آن مخالف نخواهد بود. اما وقتی به دلایلی این توجه به نیازها و ملزومات زندگی از مدار واقعی خود خارج می‌شود و رفع حوائج و نیازها جای خود را به مصرف گرایی افراطی و اسراف می‌دهد، دیگر باید نگران شد. در شرایطی که در جامعه می‌توان افراد زیادی را یافت که در تامین ابتدائی‌ترین ملزومات زندگی خود هم دچار تنگنا هستند، دامن زدن به زندگی مسرفانه و همراه با مصرف گرایی غیرمنطقی از سوی دیگر افراد جامعه شرط انصاف نیست.
این روحیه مصرف گرایی و تمایل به زیاده خواهی و تنوع طلبی در اسباب و لوازم زندگی که گاه از مرز لغزنده و خطرناک اشرافی‌گری نیز عبور می‌کند، علاوه‌بر خلق و خوی شخصی یا خانوادگی افراد، تابع عواملی تحریک‌کننده از بیرون هم است.
گاه یک تخفیف جذاب می‌تواند تحریک‌کننده افراد برای خریدهایی خارج از چارچوب نیاز و واقعیت زندگی آنها شود.
این روزها بر اثر یک کپی‌برداری نامفهوم، کاریکاتوری و قابل تأمل، شاهد تبلیغات متعدد، پرحجم و محرک در فضای مجازی و ویترین برخی مغازه‌ها و فروشگاه‌های کشورمان تحت عنوان 
«بلک فرایدی» یا «جمعه سیاه» هستیم! گذشته از اینکه این پدیده هم یکی دیگر از مصادیق نفوذ فرهنگی غرب و تلاش برای تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی است و اساساً مربوط به حراج‌های پایان سال میلادی در کشورهای غربی است و نمی‌توان ربط آن را با اواسط آذرماه خودمان درک کرد، باید اذعان کرد که ترویج چنین فرهنگ نامأنوسی در این حجم و سطح، نمونه‌ای بارز از افتادن در دام و چاه اسراف، مصرف‌گرایی و سرمایه‌سوزی است.
از این «جمعه‌های سیاه»، فارغ از اینکه یک فرد به واقع به اندک سود یا تخفیفی در خرید کالایی که معلوم نیست چقدر جزو نیازهای واقعی اوست دست پیدا کند یا نه، چیزی عاید جامعه نمی‌شود جز پذیرش یک فرهنگ مهاجم و مخرب و دامن زدن به مصرف‌گرایی و شکاف اجتماعی.
حال اگر بخواهیم مسئله دامن زدن به مصرف‌گرایی را از زاویه‌ای دیگر و سطحی بالاتر واکاوی ‌نماییم، خواهیم دید، در کنار عوامل مختلف اثرگذار در این حوزه از فضای مجازی و فضای مخرب اینستاگرامی تا سینما و شبکه نمایش خانگی و سلبریتی‌ها و نفوذ فرهنگ غربی و... در کمال تاسف؛ یکی از مروجان این فرهنگ غلط و مخرب، صداوسیما است!
شاهد مثال این ادعا را می‌توان علاوه‌بر برخی سریال‌ها و برنامه‌ها، به طور ویژه در انبوه تبلیغات پرحجم و پردامنه، شبانه‌روزی و رها شده‌ای جست و جو کرد که با روح و ذهن مخاطب کاری را می‌کند که دارکوب با درخت!
در سال‌های اخیر شاهد گسترش مال‌ها، فروشگاه‌های زنجیره‌ای و این اواخر مجموعه‌های بزرگ تجاری عرضه کالا با عناوین مختلف در شهرهای بزرگ کشورمان هستیم، جدای از درست یا غلط بودن ایجاد این مجموعه‌ها یا مخرب و سازنده بودن مدل گسترش آنها، شاهد کشیده شدن تبلیغات دائمی و سریالی، اغواگر، آزاردهنده و عجیب این‌گونه مراکز هستیم که این حجم از میدان دادن به تبلیغات مشوق مصرف‌گرایی برای رسانه ملی قابل قبول به نظر نمی‌رسد.
در نتیجه این حجم از تبلیغات و تحریکات و نمایش سطحی خاص از امکانات جذاب، شاهد نوعی تغییر فرهنگ و سبک زندگی در بین مردم خواهیم بود و البته هستیم که یک سطح خاص از امکانات، لوازم و مایحتاج به عنوان معیار خانواده مطلوب معرفی می‌شود که دست یافتن به آن برای هر خانواده‌ای ممکن نیست، البته برخی به هر حال تحت تاثیر این فضا با سختی در پی رساندن خود به این سطح معیار کاذب می‌روند و برخی که توان بالاتری دارند روز به روز بیشتر در مصرف‌گرایی و اسراف غوطه ور می‌شوند.
با این متر و معیار دست نیافتنی از یک زندگی و امکانات یک خانواده که بر جامعه حاکم می‌شود، آیا به تاخیر افتادن ازدواج‌ها، بی‌میلی به فرزندآوری یا اختلافات درون خانواده‌ها و خدای نکرده طلاق و جدایی به دلیل ناتوانی در رسیدن به این معیار کاذب، اتفاقی عجیب و دور از انتظار خواهد بود؟!
در شرایطی که همگان اذعان دارند که امکانات و دسترسی‌ها و سطح زندگی‌های امروزی غالب افراد جامعه در مقایسه با سال‌های ابتدائی انقلاب به مراتب بالاتر رفته است؛ باید کاهش سطح رضایت از زندگی‌ها در مقایسه با آن سال‌ها را در همین گرفتار شدن‌ها در معیارهای کاذب از امکانات و ملزومات زندگی و نارضایتی از داشته‌ها دانست.
شاید مسئولان محترم صداوسیما، تامین مالی را دلیل این حجم باورنکردنی از تبلیغات مروج مصرف‌گرایی بدانند که این نیاز بایستی به طریقی متفاوت تأمین شود.
انتظار از مسئولان محترم صداوسیما که خود دغدغه‌مند و خواهان حفظ فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی هستند این است که به جای این رویه مخربی که بیان شد، با تولیدات متنوع، جذاب، غنی در قالب‌های مختلف هنری، مروج فرهنگ‌هایی همچون ازدواج آسان، فرزندآوری، تقویت مراودات اجتماعی، قناعت و استفاده مطلوب از داشته‌ها و... باشند.
در این راه، دیگر رسانه‌ها، دستگاه‌ها و چهره‌های فرهنگی و اجتماعی، حوزه‌های علمیه و بسیاری دیگر هم سهم و نقش دارند که باید مورد تاکید و مطالبه قرار گیرد.

منازعه اوکراین قابل‌پیش‌بینی نیست!

حنیف غفاری

منازعات در حوزه روابط بین‌الملل معمولاً به دو بخش تقسیم می‌شوند؛ قابل‌پیش‌بینی و غیرقابل‌پیش‌بینی! سنجش ابعاد میدانی و کیفی یک نبرد، همواره یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های سیاستمداران، استراتژیست‌ها و نظامیان در نظام بین‌الملل بوده است. اروپاییان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. تصور امریکا و اعضای اروپایی ناتو این بود که در قبال جنگ اوکراین، با یک نقشه راه معین و یک بازی قابل کنترل (بر اساس سنجش احتمالات و آینده‌پژوهی در جنگ) مواجه هستند، اما اکنون با تبلور کلیدواژه‌ای تحت عنوان «بحران کنترل نشده» درجنگ اوکراین مواجه هستیم. به عبارت بهتر، دیگر نمی‌توان از یک نقشه راه قابل‌پیش‌بینی در ناتو در مناقشه با روسیه سخن گفت. حتی امکان دارد ابعاد منازعه از دوگانه کنونی (اوکراین- روسیه) فراتر رفته و به یک نبرد تمام‌عیار میان روسیه و ناتو تبدیل شود. 
تغییر دکترین هسته‌ای روسیه، پیش‌درآمدی بر همین مناقشه است. تنش‌ها میان روسیه و ناتو به خصوص در پی استفاده کی‌یف از موشک‌های دوربرد اتکمز امریکایی در حمله به جنوب غربی روسیه و همچنین انتشار خبر تحویل مین‌های ضدنفر امریکایی به اوکراین، بالا گرفته است. منابع غربی اذعان کرده‌اند که روسیه در واکنش به اقدامات متحدان غربی اوکراین، در حمله به اوکراین از موشک جدیدی استفاده کرده که شش کلاهک را بر فراز دنیپرو آزاد کرده است. همین مسئله سبب شده اولاف شولتس، صدراعظم آلمان نسبت به آینده جنگ در اوکراین هشدار داده و از طرفین (کی‌یف و مسکو) بخواهد در این خصوص خویشتنداری به خرج دهند. 
این هشدار از سوی کشوری مخابره می‌شود که حداقل تاکنون، خود جزئی از بحران بوده و به عنوان طرف متخاصم روسیه شناخته شده است. جمله خاصی که شولتس در قبال جنگ اوکراین بر زبان رانده، بیانگر عمق فاجعه‌ای است که گریبانگیر اعضای اروپایی ناتو و در رأس آنها آلمان شده است: 
«باید اطمینان حاصل شود که این جنگ به جنگی میان روسیه و ناتو تبدیل نشود. خویشتنداری اهمیت دارد. من بر این موضوع تأکید می‌کنم، همان‌طور که قبلاً هم بر این موضوع تأکید کرده‌ام.»
صدراعظم آلمان در عین مخالفت با تحویل موشک‌های کروز دوربرد به اوکراین، بر اهمیت حفظ تعادل میان «خویشتنداری و حمایت قاطع از اوکراین» تأکید کرده که اساساً، این تعادل از سوی پاریس، لندن و واشینگتن به چالش کشیده شده است. در اینجا، برلین نمی‌تواند خود را به بازیگری مجزا از ناتو تشبیه کند. تشدید تنش‌ها در جنگ اوکراین، آینده‌پژوهی و حتی آینده‌نگاری نبرد را نیز در اتاق‌های فکر غرب سخت و دشوار ساخته است. خشم روس‌ها از اقدامات پراگماتیستی غرب در جنگ اوکراین، مولد تنش‌های جدیدی در صحنه منازعه بوده است. تنش‌ها میان روسیه و ناتو تنها به انتقال موشک‌های دوربرد امریکایی خلاصه نمی‌شود و روسیه از ارسال مین‌های ضدنفر امریکایی به اوکراین نیز خشمگین شده است. در چنین وضعیت گنگ و تاریکی، جایی برای حمایت همزمان از جنگ و دیپلماسی از سوی آلمان و دیگر اعضای نگران اروپایی باقی نمانده است.

چرا دشمنان از تفکر بسیجی وحشت دارند؟

محمد‌مهدی ایمانی‌پور

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمع کثیری از بسیجیان سراسر کشور، به نکات کلیدی و پرمحتوایی درخصوص حرکت گذشته، کنونی و آینده ملت ایران و نسبت آن با تفکر بسیجی اشاره فرمودند.

در بخشی از این بیانات آمده است: «مکتب و تفکر و اندیشه بسیجی بر دو پایه «خداباوری» و «خودباوری» استواراست و این دو خصوصیت ممتاز، عامل غلبه قطعی بر سیاست‌ها و نقشه‌های استکبار جهانی خواهد بود. خودباوری ناشی از روحیه بسیجی، سلاح نرم‌افزاری بسیار خطرناک نظام سلطه را برای تحقیر، انفعال و ناامیدی ملت خنثی می‌کند.» در تبیین این فرمایشات مهم، نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار‌گیرد: نخست این‌که خود‌باوری در اندیشه رهبر حکیم انقلاب ثمراتی نظیر: ۱ ــ کشف ظرفیت‌ها، ۲ ــ مقابله با تحقیر‌ها و ۳ ــ بهره‌برداری از ظرفیت‌ها را به همراه دارد و هر‌گاه این خودباوری و اعتماد‌به‌نفس در بطن اعتماد به وعده الهی ظهور و بروز پیدا کرده، تحولات تاریخی بیکرانی را به لحاظ معنایی، زمانی و مکانی رقم زده است. انقلاب اسلامی ایران از جنس همین تحولات بوده که در سایه خداباوری و خودباوری تحقق پیدا کرد و بعد از آن نیز اعتماد به نفس برآمده از پیروزی انقلاب اسلامی، نقشه استکبار را برای انکار توانایی‌های ملت ایران، نقش بر آب کرده و باور «ما می‌توانیم» را در وجود ملت ایران نهادینه ساخت. دومین نکته مربوط به قدرت «تفکر بسیجی» در شکستن بن‌بست‌های ذهنی درمیان ملت‌ها به‌ویژه جوانان است. بدیهی است شکستن بن‌بست‌هایی نظیر «ناتوانی دربرابر قدرت‌های مادی جهان و اجتناب‌ناپذیربودن تسلیم و همراه شدن با آنان»، اولا درگرو باورمندی به توانمندی‌های خودوثانیا مرهون ایستادگی و مرعوب‌نشدن در برابر توطئه سلطه‌گران است. جلوه دیگربن‌بست‌شکنی درتفکر بسیجی رابایددر آرمانخواهی این تفکر جست‌وجو کرد. مصداق روشن تفکر بسیجی و آرمانخواهی در جوانان کشورمان را در باورمندی آنان به شکل‌گیری نظام اسلامی و تمدن نوین اسلامی، می‌توان یافت. این جلوه از تفکر بسیجی است که خواب دشمنان ایران اسلامی را برآشفته کرده است. مکتب بسیجی به‌صورت بالقوه تمدن‌ساز است و راه دستیابی به این نقطه‌عطف تاریخ‌ساز در حیات بشری است. تحولات کنونی در پیچ تاریخی اخیر، لحظه‌به‌لحظه ما را به‌سوی دستیابی به این هدف سوق می‌دهد. جایی برای تعلل یا ابهام در طی کردن و تکمیل نهایی این مسیر مقدس وجود ندارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی «عمق‌سازی» و «کیفی‌سازی» را از الزامات این مسیر می‌دانند. نکته سوم، به دوگانه «استبداد» یا «هرج‌و‌مرج» به‌عنوان الگوی مطلوب استکبار برای کشور‌های منطقه برمی‌گردد. تبیین نقشه سلطه‌گران برای منطقه از سوی مقام معظم رهبری و روشن شدن آینده کشور‌های منطقه و جهان اسلام در صورت تسلیم شدن در برابر نقشه استکبار، یک‌بار دیگر مسأله درد مشترک و ضرورت درمان آن را یادآور می‌شود. برهم‌زدن چنین نقشه شومی پادزهری جز مقاومت و پایبندی به تفکر بسیجی ندارد. تفکر بسیجی درجنگ باور‌ها با جریان استکبار هیچ گاه آسیب‌پذیر نیست، زیرا بنیان‌های نقشه راه دشمنان را به چالش می‌کشد. فرهنگ بسیجی، چارچوبی است که هر‌گاه بر شئون سیاسی، اجتماعی و نظامی کشور احاطه پیدا کند، مانع از تبدیل شدن آن به تابعی از تلاطمات روزمره (از‌نوع واقعی یا تصنعی) می‌شود. وحشت امروز آمریکا و رژیم اشغالگر قدس از تبلور تفکر بسیجی در منطقه و نظام بین‌الملل، ریشه در همین واقعیت دارد.

«قبله واحد» در گفتمان وفاق ملی

هوشمند سفیدی

ایجاد زبان و آرمان مشترک و به قول دکتر پزشکیان “قبله واحد ” (البته در امور) اصلی مهم محسوب می شود ؛ و یکی از ستون های مهم «وفاق ملی» که برای ایجاد انسجام و وحدت نظری ، غیر قابل اغماض و انکار است.
بی تردید، قدم اول برای ایجاد زیان مشترک و وحدت کلمه ، شکل دهی ذهنیت واحد و یا قریب به هم است که به بروز ” فهم مشترک ” منتهی می شود؛ ضرورتی که به سختی می توان به آن رسید و راه دشواری را پیش روی استراتژیست های ارتباطی قرار می دهد.
یکی از سخت ترین موانع در این مسیر ، پالایش فکری و زدودن افکار قالبی و منجمدی است که افراد طی زمان طولانی و از طرق مختلف در ذهن خود نهادینه کرده اند ؛ که می تواند در حالت مخالفت با افکار و باور داشت هایی که قرار است گروه یا جامعه ای را در مسیر یک هدف ، با هم و در صورت داشتنن ویژگی های فوق الذکر مورد پذیرش قرار دهد و پیام های آن ، در ذهن این افراد ، به چالش ذهنی با اطلاعات مخالف بپردازد . بدیهی است ایجاد ذهنیت مشترک در نزد کلیه مخاطبان یا افراد و گروه های مختلف به سادگی شکل واحد نخواهد یافت .در اینجاست که باید استراتژیست ارتباطی ابتدا نقاط مشترک و اشتراکات را دریابد و بر روی آن ها تمرکز کند و از طرح موارد اختلاف بپرهیزد .
ناگفته پیداست که چنانکه همه این ملاحظات مورد توجه ، برنامه ریزی و اقدام قرار گیرد ،آن موقع می توان به نوعی ذهنیت مشترک با ذی نفعان و در موضوعاتی خاص دست یافت و با کار مستمر، آنها را به آرمان مشترک تبدیل کرد.
بنابراین، ایجاد ذهنیت مشترک و شکل دهی آرمان های مشترک و سوگیری به سمت قبله واحد ، کار سخت ، نیازمند دقت ، استفاده از روش های علمی ، و تجربیات موجود است و به زمان خاص خود نیاز دارد . آیا ما در جاهایی که باید ذهنیت مشترک و آرمان های مشترک شکل گیرد ، افرادی را به کار می گیریم که از پس این کار های دشوار برآیند ؟
«قبله واحد» گفتمان وفاق ملی ،آرمان مشترک است که پیامد ایجاد فهم مشترک و زبان مشترک است؛ دشوارترین نتیجه ای که می تواند حاصل کارزار و پویش ۳۶۰ درجه در بستر زمانی مناسب است.
هرگونه بی دقتی در این زمینه ، می تواند تحقق وفاق و پیروزی گفتمان وفاق ملی را که دال مرکزی آن «فهم مشترک » است، دچار ناکامی سازد ، پس در این زمینه -که نوعی پیش شرط است – مراقب باشیم.

ایده‌های پزشکیان و کامیابی‌های صد روز اول

پیام برازجانی

مسعود پزشکیان در 7 و 9 مرداد سال جاری با تنفیذ رهبری و تحلیف در مجلس، رسما دوره ریاست‌جمهوری‌اش را آغاز کرد. اما در‌واقع شروع دولت او را باید در اولین روز پس از تشکیل کامل دولت یعنی فردای رأی اعتماد در 31 مرداد به وزرا دید. برنامه صد‌روزه یا دستاوردهای صد‌روزه یکی از ترم‌های بررسی عملکرد دولت‌ها در جهان امروز است. در‌واقع این موضوع بیشتر از آنکه یک امر کارشناسی و برنامه‌ای باشد، مبحثی عموما ژورنالیستی و مطرح در افکار عمومی است، چراکه هیچ دولتی قطعا و یقینا نمی‌تواند در فرصت محدود صد‌روزه آنچه را که از آن به‌عنوان برنامه‌های بلند‌مدت نام می‌برند، محقق کند. اما دستاوردهای صد‌روزه از زاویه‌ای مهم است. در فارسی ضرب‌المثلی وجود دارد که: سالی که نکوست از بهارش پیداست؛ صد روز اول همان بهار دولت‌هاست که از قضا در ایران به خاطر زمان‌بندی تشکیل دولت‌ها این صد روز در فصل پاییز محاسبه می‌شود که با ضرب‌المثلی دیگر در فارسی نیز قابل بیان است که: جوجه را آخر پاییز می‌شمارند. موضوع دستاوردهای صد‌روزه از آن نظر بسیار مهم است که به نوعی پایان ماه‌عسل دولت‌ها نیز هست و از طرفی فرصت اولیه برای تثبیت مدیریت دولت‌ها و انتصابات آنها و از طرف دیگر یک فرصت برای روشن‌کردن موتور دولت و تغییرات مدنظر آن و سوخت آن برای نگه‌داشتن تداوم شیرینی پیروزی کمپین انتخاباتی کاندیدای پیروز است. مسعود پزشکیان البته درباره برنامه صد‌روزه هیچ وقت نه در کمپین انتخاباتی‌اش و نه در نطق پیروزی‌اش و نه در هیچ‌کدام از سخنرانی‌هایش در مجلس و در بین حامیانش پس از پیروزی حرفی نزد. از این نظر شاید بررسی دستاوردهای صد‌روزه درباره دولت او نوعی بی‌انصافی هم باشد، چرا‌که او برنامه‌ریزی قبلی برای این کار نداشته است. اما در‌واقع می‌توان درباره او یک بررسی اجمالی از عملکرد خودش و دولتش داشت، چراکه مشت می‌تواند نمونه خروار باشد. قبل از بررسی دستاوردهای صد‌روزه بد نسیت نگاهی اجمالی به چارچوب‌های فکری رئیس‌جمهور درباره اداره دولت داشته باشیم. آنچه من از او و فکر او دریافتم، این است که می‌خواهد دولت را با سه ویژگی اداره کند. در‌واقع این سه ویژگی نوعی نگاه انتقادی او به اداره کشور در گذشته و رویه دولت‌های پیش از خودش هم هست. پزشکیان معتقد است می‌خواهد یک وفاق به وجود بیاورد. این وفاق شاید همان اجماع ملی ناطق‌نوری یا آشتی ملی خاتمی یا وحدت مد‌نظر مقام معظم رهبری هم باشد. در آموزه‌های دینی هم به این امر توصیه شده است که «کلهم ید واحده». پزشکیان چند بار تأکید کرده است که ما در کشور مشکلاتی داریم که اصلاح آن اجتناب‌ناپذیر است و اصلاحات محقق نمی‌شود، مگر با وفاق و اجماع. این وفاق شاید همان ائتلاف‌های پروژه‌محور یا حرکت به سوی توافقات تا چالش بر سر اختلافات نیز باشد. برای ایجاد این اجماع سه نظر را مطرح کرده است:

 

اول عدم انقطاع مدیریتی در کشور: پزشکیان بارها تأکید کرده که تغییرات گسترده مدیریتی در کشور یکی از رویه‌هایی است که باعث انقطاع فکر مدیریتی می‌شود و خیلی دوست ندارد تغییرات مدیریتی گسترده باشد. حتی عده‌ای معتقدند او حاضر بود با کابینه شهید رئیسی هم کار را ادامه دهد، ولی ضرورت‌های فعل سیاسی او را به تغییرات وزیران کشاند. دومین ایده او برای اداره دولت ایجاد اجماع در نظریات مدیریتی و همراهی جناحین سیاسی نظام است که راهکار آن را در تقسیم مدیریت کشور بین این دو جناح دیده است. تعداد زیاد استانداران از کمپین رقیب یا انتصاب تعداد درخورتوجه از مدیران دولت‌های اصولگرای سابق یا انتخاب وزیر کشور اصولگرا نیز از همین زمینه فکری نشئت گرفته است.

سومین مسئله مدنظر پزشکیان جلوگیری از تنش و ورق‌زدن گذشته است. خیلی تمایلی ندارد درباره گذشته و مدیران پیش از خود حرف بزند. با همه دیدار می‌کند و سعی دارد در همه مجامع شخصا شرکت کند، اما درباره گذشته انتقاد نمی‌کند و اگر انتقاد هم می‌کند، سویه‌های انتقادی او تند و تیز نیست و به کلیات بسنده می‌کند. این رویه او باعث شده همراهی محمدباقر قالیباف، رقیب او در انتخابات و رئیس مجلس، و همراهی محسنی‌اژه‌ای را جلب کند. این همراهی را می‌توان در تصویب بعضی قوانین یا جلوگیری از تنش و چالش در مجلس، چه در رأی اعتماد وزرا و چه حتی درباره بعضی قوانین چالش‌برانگیز مثل صیانت و حجاب و موضوع دوتابعیتی‌ها، دید یا همراهی رئیس دستگاه قضا را می‌توان در کم‌تنش اداره‌کردن پرونده‌های سیاسی و حل مسئله‌های مهم حوزه قضائی مانند بازداشت خبرنگاران و آزادی چند فعال سیاسی متمایل به اصلاح‌طلبان یا گذارطلبان دید.

به شکل کلی شاید کمپین انتخاباتی پزشکیان به‌ویژه در بین جوان‌ترهای‌شان مقداری از روند کُند تغییرات مدیریتی ناراضی باشند اما نمی‌توان کتمان کرد که این رویه دستاوردهای مهمی هم داشته، از‌جمله آرام‌شدن فضای سیاسی و دور‌شدن فضای عمومی جامعه از تنش‌های سیاسی. ولی آیا دستاوردهای او فقط به همین کلیات محدود شده است. طبیعتا خیر.

به نظر نگارنده مهم‌ترین دستاورد پزشکیان دورکردن کشور از جنگ بود. جنگ تا پشت مرزهای کشور آمده بود اما با تدبیر دولت و تعامل با حاکمیت از مسیر سخت به‌نوعی عبور کردیم، ازجمله اینکه هیجانات فضای مجازی و تفکرات تنش‌آلود بر کشور مستولی نشد. این اداره کشور به دور از تنش باعث شد فضای اقتصادی کشور آسیب زیادی نبیند، هرچند در کنترل نرخ ارز و تورم کالاهای عمومی با مشکل مواجه شد. در حوزه اقتصادی ناترازی‌های باقی‌مانده از گذشته می‌تواند نارضایتی عمومی بسیار بالایی ایجاد کند ولی تدبیر در این حوزه و تقسیم عادلانه و برنامه‌ریزی‌شده کمبود، مانند خاموشی برق هرچند باعث رنجش شد اما موجب احساس تبعیض نشد.

همچنین در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی بازگشت دانشجویان اخراجی، معلمان رد گزینش‌ شده، توقف گشت ارشاد و معلق‌شدن قانون حجاب و عفاف اثرات مثبتی در بین گروه‌های اجتماعی ازجمله زنان و دانشجویان داشت. از سوی دیگر با افزایش تعداد زنان در دولت پزشکیان رکورد همه دولت‌های پیش از خود را شکست. او همچنین با انتصاب استانداران کرد، بلوچ و عرب، انتصاب معاون اهل سنت در دولت، ایجاد آشتی در سیستان‌و‌بلوچستان و حضور مولوی عبدالحمید در جلسات دولتی و در سفر پزشکیان به سیستان‌و‌بلوچستان اقدام کم‌نظیری را در این شرایط سیاسی کشور رقم زد.

از سوی دیگر هرچند در موضوع رفع فیلترینگ که از‌جمله توقعات مهم حامیان اوست، دستاورد محسوسی هنوز رقم نخورده است ولی از خبرها برمی‌آید که قطعی‌شدن رفع فیلتر پلتفرم‌ها مورد توافق قرار گرفته و فقط در روش و نوع اقدام هنوز اجماع نشده است اما با آزادسازی واردات آیفون و کاهش تعرفه تجاری آن به 15 درصد توانست سیاست‌های حوزه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را کمی جلو ببرد.

دستاورد دیگر او که از سال 1397 قفل بزرگی بر آن زده شده بود، آزادسازی واردات خودروی نو و کارکرده، حتی برای اشخاص است. آیین‌نامه واردات خودرو بالاخره در دولت تصویب و ابلاغ شد و مهم‌ترین نوآوری آن اجازه واردات از سوی اشخاص با منشأ ارز خارجی است که کاهش قیمت خودروی خارجی را تا 50 درصد در بعضی موارد شاهد بودیم. زینت‌بخش اقدامات صد‌روزه دولت وفاق ملی دیپلماسی منطقه‌ای بود. سفرهای عراقچی به منطقه به‌ویژه لبنان و سوریه و تعامل او با کشورهای منطقه نقش بسزایی در کاهش تنش علیه ایران داشت و او توانست عوارض جنگ با اسرائیل را به مقدار زیادی کنترل کند. اما شاید مهم‌ترین دستاورد حوزه دیپلماسی شروع مذاکرات رفع تحریم‌ها در ژنو باشد. اگر این مذاکرات بتواند با موفقیت آغاز شود و پالس مثبت از جلسه اول بیرون بیاید، اثرات بسیار مهمی در بازار و نرخ ارز و خروج سرمایه از کشور خواهد داشت. در کنار این دستاوردهای صد‌روزه شاید باید از ناکامی‌ها هم حرف بزنیم. نبود تغییرات به نفع جوانان که انتقادات زیادی به همراه داشته، کاهش‌نیافتن معنادار سن مدیریتی دولت و حرکت‌نکردن به سمت آن 50‌درصدی که در انتخابات شرکت نکردند، شاید مهم‌ترین خلأ عملکرد صد‌روزه دولت است که امید می‌رود در ماه‌های آتی مورد توجه قرار گیرد. از سوی دیگر مدیریت شرکت‌های بزرگ و بانک‌های دولتی که بخش اعظم درآمد کشور از آن محل است، هنوز بر همان روال سابق و با افراد سابق است. طبیعتا افراد سابق با روش سابق همان نتیجه سابق را هم خواهند داشت. اگر دولت به دنبال تغییر و اصلاح است، طبیعتا این تغییر در مرحله ابتدایی تغییر مدیران این مجموعه‌هاست. حتی در مواردی بعضی از این مجموعه‌ها به‌ویژه در وزارت کار بدون مدیرعامل مانده‌اند. برای پزشکیان و دولت وفاق ملی که موفقیت او موفقیت همه ماست، آرزوی توفیق داریم، چراکه امید به آینده کیمیای امروز  کشور است.

بایسته‌های مذاکره

 رحمان قهرمان پور 

مذاکرات هسته‌ای ایران و کشورهای غربی پس از دو سال توقف، مجدد روز جمعه در ژنو شروع می‌شود و "مجید تخت‌روانچی" ریاست تیم مذاکره‌کننده ایران را بر عهده دارد. در این میان اما سوال مهمی که باید به آن پاسخ داد این است که «بایسته های یک مذاکره مطلوب» چیست؟پیش از آنکه به این سوال پاسخ دهیم باید یک مقدمه کلیدی را متذکر شد و آن اینکه اساسا مذاکره های سیاسی و امنیتی اصولا تفاوت های جدی و بنیادی با مذاکرات تجاری دارند. مذاکرات تجاری عموما ساده تر و دریک بازه ی محدودتری صورت میگیرند و مذاکره کنندگان عموما دنبال منافع شخصی یا منافع شرکت های خودشان هستند. اما مذاکرات سیاسی و امنیتی برای تامین منافع جمع کثیری از مردم یا در واقع یک ملت هست. بنا بر این مذاکره کنندگان سیاسی بیش از آنکه به  دنبال منافع شخصی، گروهی یا شرکتی باشند باید به دنبال منافع عمومی و جمعی باشند و بتوانند این منافع را تامین کنند زیرا آثار زیانبار ناشی از شکست در مذاکرات سیاسی به مراتب وسیع تر و ماندگارتر است.  کما اینکه در خود کشور ما افراد وقتی می خواهند تاریخ ناگوار گذشته را به یاد بیاورند و به عنوان درس عبرت استفاده کنند به مذاکرات سیاسی شکست خورده ای که منجر به معاهدات ناخوشایند شده اشاره می‌کنند. اما یک مذاکره خوب سیاسی می بایست چند ویژگی داشته باشد. نخست این که مذاکره کنندگان باید دارای یک استراتژی روشن و مشخصی برای مذاکره کردن باشند. به عبارت دیگر آن ها باید بدانند که مذاکره را چگونه شروع کنند، چه خواست هایی را ابتدا مطرح کنند،  بر روی کدام خط قرمز خودشان پافشاری کنند، چه زمانی عقب نشینی تاکتیکی انجام دهند و در نهایت چگونه بتوانند مسیر مذاکره را طوری پیش ببرند که مطلوب آن ها باشد یا حداقل این که منجر به زیان دیدن آن ها نشود. دوم این که زمان ورود به مذاکرات بسیار تعیین کننده است طبیعتا رقیب از وضعیت کسی که می خواهد وارد مذاکره شود خبر دارد و می داند که آیا او از موضع قدرت وارد مذاکره شده است یا به خاطر ضعفی که دارد مذاکره را پذیرفته است. بنا بر این تعیین زمان ورود به مذاکره سیاسی بسیار تعیین کننده است. مذاکره کننده نباید زمانی وارد مذاکره شود که این باور عمومی وجود داشته باشد که از موضع ضعف وارد مذاکرات شده؛ همین طور اگر برداشت رقیب این باشد که او از موضع ضعف وارد مذاکره شده است. در این صورت طبیعی است که مذاکره کننده نمی تواند استراژی مطلوب خود را پیاده کند و امتیازاتی را که می خواهد بگیرد. سوم توجه به ماهیت پویا و در حال تغییر مذاکره است که ایجاب می کند مذاکره کنندگان پشت سر هم و مرتب ارزیابی روشنی از روند مذاکرات و تاکتیک های مورد استفاده حریف و میزان پیشرفت استراتژی خود داشته باشند.  این بدان معناست که مذاکره کنندگان بعد از پایان هر دور مذاکره باید صحنه مذاکره، حرف‌های رد و بدل شده و تکنیک های استفاده شده را به دقت بررسی و تجزیه و تحلیل کنند و برای مذاکره بعدی آماده شوند و بدانند که در مذاکره بعدی چگونه باید رفتار کنند.  حمایت افکار عمومی از نفس مذاکره و نیز مذاکره کنندگان مسئله چهارمی است که باید به آن توجه شود. اگر افکار عمومی بر این باور باشند که مذاکره کنندگان صلاحیت و توانایی لازم را ندارند یا نیت آن ها حزبی - جناحی است در این صورت این امر می تواند بر عملکرد آن‌ها تاثیر منفی بگذارد. از طرف دیگر توانایی شخصی و لیاقت و شایستگی مذاکره کنندگان نیز مهم است. اگر کسانی که مذاکره می کنند فاقد مهارت های فنی و تخصصی لازم باشند در آن صورت ممکن است نتوانند در طول مذاکره موفق باشند یا بتوانند تاکتیک های حریف را شناسایی کنند لذا حمایت افکار عمومی یک سرمایه مهم برای مذاکره کنندگان در اغلب کشور هاست. زمانی که آن ها بدانند مورد حمایت مردم خود هستند و همه تلاش و توان و مهارت خود را به کار می گیرند تا بتوانند بیشترین امتیاز را بگیرند. اما در صورتی که بدانند افکار عمومی آن ها را پشتیبانی نمی‌کنند انگیزه لازم را برای انجام مذاکرات قوی تر نخواهند داشت. نکته پنجم و نهایی به ضرورت اجماع سیاسی در داخل بر می گردد.  اگر مذاکره کنندگان بدون ایجاد اجماع سیاسی حداقلی در داخل وارد مذاکره شوند طبیعتا در روند در مذاکرات مورد حمایت بازیگران سیاسی و جریان‌های سیاسی نخواهند بود و این می تواند مشروعیت و کارآمدی مذاکرات آن ها را زیر سوال ببرد. تجربه نشان داده است که وقتی مذاکره مورد حمایت داخلی جریان‌های سیاسی نباشد و درباره ضرورت آن اجماع نظر وجود نداشته باشد می‌تواند به سرعت به یک موضوع مورد مناقشه و نقطه اختلاف در سیاسی داخلی تبدیل شود . درصورتی که مذاکرات و محتوای آن به یک مسئله داخلی سیاسی مناقشه بر انگیز تبدیل شود احتیاط و محافظه کاری مذاکره کنندگان بیشتر می‌شود و آن ها نمی‌توانند تاکتیک ها و روش های جسورانه برای گرفتن امتیاز از حریف به کار بگیرند. بنابراین خیلی مهم است مذاکره کنندگان با پشتوانه اجماع سیاسی در داخل وارد مذاکرات شوند و بتوانند از این پشتوانه مهم سیاسی در میز مذاکره استفاده کنند و شرایط را به نفع خود تغییر دهند.
 

بسیج چیست و بسیجی کیست؟

محمدکاظم انبارلویی
۱- مقام معظم رهبری در دیدار بسیجیان در یک نطق بی‌بدیل به دوسؤال در مورد پدیده شگرف بسیج در جمهوری اسلامی پاسخ دادند.

الف- بسیج چیست؟
ب- بسیجی کیست؟
پدیده بسیج به قرائت امام خامنه‌ای یعنی «خداباوری» و «خودباوری»
بسیجی به قرائت امام خامنه‌ای کسی است که به دو بال خداباوری و خودباوری مقهور دشمن نمی‌شود.
بسیجی کسی است که با آن دو باور، حصار و سلاح نرم‌افزاری دشمن را می‌شکند.
بسیجی کسی است که زمینه پیروزی لشکر الهی را فراهم و مسیر نزول ملائکه الهی برای پیروزی و فتح را هموار می‌کند.
بن‌بست ذهنی و بیهودگی در تفکر بسیجی راه ندارد چون بسیجی آرمان‌گراست و به فکر استقرار عدالت درجامعه است و به برپایی نظام نبوی، علوی و مهدوی فکر می‌کند.
از همه مهم‌تر بسیجی از مرگ نمی‌هراسد چون معتقد به ابدیت است به شهادت فکر می‌کند.
۲- ما در ادبیات غنی کشور دو شاعر داریم که جامعه جهانی آن‌ها را خوب می‌شناسد. فردوسی ، حماسه‌سرایی است که قهرمان او رستم و سهراب است که در جهاد اصغر اسوه، نمونه و اسطوره و قهرمان ملت ما است. حافظ غزل‌سرایی است که قهرمان غزل‌هایش آدم «رند» است. رند کسی است که خود را نمی‌بیند و تنها خدا را می‌بیند. او قهرمان عرصه‌های جهاد اکبر است.
بسیجی کسی است که به فکر همه‌کس و همه‌چیز است الا خودش! رند از دیدگاه حافظ کسی است که در مرز صفات انسان کامل حرکت می‌کند، می‌خواهد سبک‌بار از این دنیا برود و به رستگاری برسد. رند کسی است که انتظاری از کسی ندارد و می‌داند:
رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس
حافظ ۸۰ بار در دیوان خود از «رند» سخن می‌گوید و هر بار صفت یا صفاتی از آنان را می‌گوید.
غلام همت آن رند عافیت سوزم، که فن کیمیاگری می‌داند.
رند کسی است که در عالم سوزی او مصلحت بینی نیست؛ رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه‌کار؟ !
یک نگاهی به سرداران و قهرمانان دفاع مقدس و مدافعان حرم بیندازیم.
وصیت‌نامه‌های آنان را بخوانیم. شهید قاسم سلیمانی سرآمد رندان تاریخ معاصر ما در کسوت یک بسیجی بود که در جهاد اکبر و جهاد اصغر حرف‌های شنیدنی در وصیت‌نامه الهی ، سیاسی و عرفانی خود دارد.
پهلوانان و قهرمانان ایران عزیز، جان خود را در معرض آموزه‌های حماسی شاهنامه و غزل‌های روح‌بخش حافظ شست‌وشو داده‌اند. روایت سیر و سلوک آن‌ها را فقط در شاهنامه و اشعار جاودانه حافظ می‌توان بازخوانی کرد.
۳- اراده و منطقی که امروز در غزه و لبنان در برابر کفر و شرک و الحاد رژیم صهیونیستی و دولت مغفور آمریکا ایستاده است، اراده و منطق کسانی است که بهره‌ای ملموس از فرهنگ و تربیت بسیجی دارند. این اراده صهیونیست‌ها را به‌زانو درآورده است به همین دلیل رهبر عالی‌قدر ما می‌فرماید:«بسیجی ایرانی یقین دارد قطعا یک روز رژیم صهیونیستی از بین خواهد رفت.»
ما یک ایران جغرافیایی داریم، یک ایران فرهنگی، معنوی و فکری!آن‌ها که در غزه ،
 لبنان ، یمن و عراق می‌جنگند ایرانی فکر می‌کنند. وسعت جغرافیایی و وسعت فرهنگی ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام شاهد این ادعا است.
۴- امام خامنه‌ای فرمودند : «پرچم بسیج پرچم دفاع از حقیقت و حقوق ملت است» این تازه‌ترین تعریف و نوترین بیان شرح وظایف بسیج است. بسیجی از حقوق ملت دفاع می‌کند. اینکه اپوزیسیون در ایران کم‌رمق، بی‌آبرو، ناتوان و بیچاره است چون بسیج در صف اول دفاع از حقوق ملت و دفاع حقیقت ایستاده است. لذا هیچ جماعتی یا هیچ گفتمانی نمی‌تواند نقش اپوزیسیون را در کشور بازی کند.
رهبر عزیز انقلاب مسئله عمق‌بخشی و کیفی‌سازی به معارف بسیجی را متذکر شدند و فرمودند :«بسیج با دیکتاتوری و استبداد و نیز ایجاد هرج‌ومرج و آنارشیسم در داخل مبارزه می‌کند با این رویکرد چون سدی در برابر جنگ نرم دشمن قرار می‌گیرد.»
۵- نکته‌سنجی امام خامنه‌ای در تفسیری کوتاه از اوضاع منطقه قابل دقت و تأمل است.
آنجا که فرمودند :
- بمباران خانه‌های مردم، ویران کردن بیمارستان‌ها و مدارس و ارتکاب جنایات جنگی و نسل‌کشی پیروزی نیست.
-رویکرد صهیونیست‌ها به تداوم جنایات و نسل‌کشی تنها مقاومت را تشدید و تقویت می‌کند و جبهه مقاومت را توسعه می‌دهد.
رمز و راز تداوم اراده مقاومت در لبنان و غزه همین است که فرمودند صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها به‌زودی در مقابل این اراده زانو خواهند زد.
۶- دولت‌های جهان و شخصیت‌های سیاسی معتبر در ۵ قاره جهان دیدگاه حمایت‌آمیز خود را از حکم بازداشت نتانیاهو و وزیر جنگ جنایتکارش اعلام کردند.
اما دیدگاه جمهوری اسلامی که در بیان امام خامنه‌ای در دیدار بسیجیان اعلام شد متفاوت بود تفاوت این بود که فرمودند : «بازداشت» کافی نیست بلکه همه سران جنایتکار صهیونیست باید «اعدام» شوند.
 
هوش‌ مصنوعی و تحولات حکمرانی
دکتر مهرداد بذرپاش
هوش مصنوعی به‌ عنوان یکی از پیشروترین تحولات فناوری در دهه‌های اخیر، تاثیرات شگرفی بر ابعاد مختلف جوامع بشری و حکمرانی داشته و با سرعت در حال تغییر روش‌های سنتی و ایجاد فرصت‌های جدید است. طبق گزارش گارتنر، هوش مصنوعی و پلتفرم‌های حکمرانی هوش مصنوعی به عنوان مهم‌ترین ترندهای فناوری در سال ۲۰۲۵ مورد توجهند. این در شرایطی است که طی سال‌های گذشته همواره هوش‌ مصنوعی یکی از مهم‌ترین ترندهای فناوری بوده است. اهمیت فناوری به حدی رسیده است که امروز لزوما ساختارهای رسمی و حاکمیتی وضع مقررات نمی‌کنند، بلکه ساختارهای فناورانه غیررسمی مقررات را به محیط‌های کسب‌وکار و جوامع تحمیل می‌کنند. از این‌ رو صورت‌بندی جدیدی از فناوری در حال شکل‌گیری است که ابعاد مختلف آن را باید مورد بررسی قرار داد. 
* هوش‌ مصنوعی در ایران و منطقه
کشورهای منطقه توجه ویژه‌ای به این فناوری داشته‌اند و با تخصیص سرمایه قابل توجه به دنبال تبدیل شدن به قطب هوش مصنوعی، جذب نخبگان عرصه فناوری، نظام‌مندسازی و بهره‌گیری حداکثری از فرصت‌های آن هستند. تشکیل وزارت هوش مصنوعی از سال ۲۰۱۷ در امارات و تشکیل صندوق ۱۰۰ میلیارد دلاری هوش‌ مصنوعی در عربستان از جمله این موارد است. 
* تأسیس سازمان ملی هوش مصنوعی در دولت سیزدهم
در دولت سیزدهم، آیت‌الله شهید رئیسی ضمن دستور تدوین نقشه توسعه فناوری کشور، اهتمام ویژه‌ای به پیشرفت در هوش مصنوعی داشتند و در آخرین ماه‌های دولت سیزدهم، سازمان ملی هوش مصنوعی با هدف راهبری این فناوری نوین و شتاب‌دهی به حرکت آن در کشور تاسیس شد و امروز سرعت تحولات این فناوری، موید این نکته است که این سازمان به‌عنوان دارایی ارزشمند کشور در د‌ولت چهاردهم باید عملکرد چابک و اثربخشی داشته باشد.  
* لزوم استقرار حکمرانی فناورانه مردم‌پایه
یکی از مسائل حیاتی‌ در زمینه فناوری وجود نگاه پیش‌دستانه، به‌روز و کنشگر است، چرا که سرعت تغییرات بسیار بالاست و باید نگاه کشور آینده‌نگرانه و فعالانه باشد. هنر حکمرانی، هنر اداره فناورانه‌تر کشور است و مردم‌پایه کردن اداره کشور از این رهگذر میسر خواهد بود. نقش‌آفرینی مردم در امور کشور باید در بستر پلتفرم‌های هدفمند و فناورانه باشد، در غیر این صورت حضور مردم جنبه شعاری و سطحی خواهد داشت. عدم توجه به جوانب مختلف هوش مصنوعی و آثار آن بر حوزه‌هایی از جمله حکمرانی نه‌تنها موجب از دست رفتن فرصت بهره‌برداری از مزایای آن می‌شود، بلکه به ناچار ما را در موقعیتی از پیش تعیین‌شده و منفعل قرار می‌دهد. راه‌حل این موضوع در ۲ سطح داخلی و خارجی قابل بررسی است. 
* بومی‌سازی هوش مصنوعی
انحصار گسترده کشور‌های غربی بر داده‌ها و مدل‌های هوش‌ مصنوعی لزوم توجه به بومی‌سازی این فناوری را ضروری می‌کند. اغلب مدل‌ها، ابزار‌ها، همچنین داده‌هایی که‌ مورد ‌استفاده قرار گرفته‌اند مبتنی بر ویژگی‌ها و نیازهای آن جوامع است. این مساله چالش‌هایی را در رابطه با عملکرد این فناوری‌ در کشور به همراه خواهد داشت. در نتیجه، بومی‌سازی فناوری‌ها و زیرساخت‌های این حوزه مبتنی بر مدل‌ها و داده‌های داخلی می‌تواند راهکاری برای مقابله با این چالش باشد و امکان استفاده از این فناوری‌ها به عنوان سیستم‌های پشتیبان تصمیم‌گیری با دقت و اثرگذاری بالاتری ایجاد خواهد شد. 
از طرف دیگر طرح ایجاد آژانس هوش مصنوعی که توسط کشورهای پیشرو در این حوزه دنبال می‌شود به دنبال ایجاد سازوکاری نظیر آژانس انرژی هسته‌ای و مهار کشورهای در حال توسعه در این فناوری است. از این رو شایسته است همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، تسلط بر لایه‌های عمیق این فناوری نوین در اولویت قرار گیرد.
* لزوم ایجاد دستیار هوش مصنوعی در موضوعات مختلف
سرعت سیر تحولات فناوری نشان می‌دهد دولت و مجلس باید مجدانه این موضوع را در اولویت قرار دهند و از پرداختن به موضوعات حاشیه‌ای و اتلاف وقت دوری کنند. لایه مدیریتی کشور باید از نگاه سطحی و شعاری به مقوله هوش‌ مصنوعی پرهیز کند و با تعریف پروژه در این حوزه و ایجاد دستیار هوش‌ مصنوعی در سازمان‌ها و حوزه‌های موضوعی مرتبط به صورت عملیاتی از این فناوری بهره‌ ببرد.   
وجود نیروی جوان و نخبه کشور در حوزه فناوری، تحقق این اقدامات را میسر و عملیاتی می‌کند. پیشرو بودن و نگاه به آینده ویژگی بارز جوانان و نخبگان کشور است که باید برای این ویژگی ساختارسازی کرد. مهم‌ترین اقدام در این راستا توجه به این فناوری جهت‌ساز در حوزه‌های‌ مختلف است.
* توسعه روابط فناورانه بین‌المللی
در بعد خارجی نیز همکاری با کشورهای پیشرو در عرصه هوش مصنوعی اهمیت فزاینده‌ای دارد. به بیان دیگر، تعریف کلان‌پروژه‌های فناورانه با کشورهایی که جایگاه‌ قابل توجهی در زمینه هوش مصنوعی دارند می‌تواند به کشور کمک کند روند جایابی خود در نظام فناورانه مبتنی‌ بر هوش مصنوعی را سرعت بخشد و همزمان فرآیند انتقال فناوری را نیز دنبال کند، از این رو بخشی از عملیات دیپلماتیک باید معطوف به انتقال فناوری‌ لایه‌های مختلف هوش مصنوعی باشد و سفارتخانه‌های خارج از کشور باید ماموریت ویژه‌ای در این باره تعریف کنند.   
* جمع‌بندی
پیشرفت فناوری و هوش مصنوعی بر ابعاد مختلف زندگی و حکمرانی اثرگذار است. غفلت در توجه و تصمیم‌گیری درباره این فناوری موجب تبدیل فرصت‌های آن به تهدید جدی خواهد شد، از این رو باید با طرح ابتکار و توجه به هر ۲ سطح داخلی و خارجی نسبت به سرمایه‌گذاری و بومی‌سازی این فناوری و همزمان تعریف پروژه مشترک با کشورهای پیشرو در این عرصه اقدام عملیاتی شود و نقش فعالانه‌ای برای مدیریت و استفاده از این فناوری ایفا شود.