۵ اسفند سه سال پیش بود که روسیه از یک عملیات نظامی ویژه علیه اوکراین خبر داد؛ خبری که از بازگشت جنگ در اروپا آن هم بعد از گذشت ۷۷ سال پس از جنگ جهانی دوم حکایت داشت؛ اوکراینی که در دوران جنگ سرد و وجود اتحاد جماهیر شوروی، یکی از جمهوریهای شوروی و محل استقرار یک سوم از موشکهای اتمی ابرقدرت شرق بود و سالها در میان کشورهای دارای قدرت نظامی حرف برای گفتن زیاد داشت.
به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۷۰، اوکراین با داشتن حجم بالایی از سلاحهای هستهای و بهترین تجهیزات طراحی و ساخت، سومین قدرت اتمی جهان به حساب میآمد. ارثیه این فروپاشی سیاسی برای اوکراین شد ۵ هزار کلاهک هستهای مستقر در خاک کشور.
سیلوهای زیرزمینی در پایگاههای نظامی این کشور موشکهای دوربردی داشتند که هر یک به مراتب قویتر از بمبی بود که هیروشیما را با خاک یکسان کرد. در آن زمان فقط روسیه و آمریکا از اوکراین سلاح هستهای بیشتری داشتند.
ترس از قدرت هستهای اوکراین آن هم بعد از جدا شدن از اتحادیه جماهیر شوروی سبب شد کشورهایی، مانند انگلیس، آمریکا و روسیه به دنبال راهی برای ضعیف کردن قدرت هستهای اوکراین باشند. تنظیم توافقنامه بوداپست که چهاردهم آذر ۱۳۷۳ (۵ دسامبر۱۹۹۴) بین بیل کلینتون رئیسجمهور وقت آمریکا، جان میجر نخستوزیر وقت انگلیس، بوریس یلتسین رئیسجمهور وقت روسیه به عنوان سه عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل و لئونید کوچما رئیسجمهور وقت اوکراین، نورسلطان نظربایف رئیسجمهور وقت قزاقستان، الکساندر لوکاشنکو رئیسجمهور فعلی بلاروس به امضا رسید، عملاً این قدرت را تحت تأثیر قرار داد.
قراردادی برای یک شکست
ماحصل این توافقنامه شد سر خم کردن بلاروس، اوکراین و قزاقستان، با عنوان پیوستن به NPT و واگذاری سلاحهای هستهای خود به روسیه و دریافت تضمینهای امنیتی از سوی آمریکا، انگلیس و روسیه. البته بعدها چین و فرانسه، دو عضو دیگر دائمی شورای امنیت نیز در اسناد جداگانه تضمینهای به نسبت ضعیفتری برای این سه کشور ارائه کردند.
البته خلع سلاح شدن اوکراین و دو کشور دیگر آوردههای دیگری هم برای آنها داشت. روسیه با همراهی آمریکا و انگلستان در پاسخ به قرار دادن خلع سلاح هستهای متعهد شدند استقلال و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورهای اوکراین، بلاروس و قزاقستان را در مرزهای موجود به رسمیت بشناسند و تحریمهای اقتصادی و هرگونه فشار علیه این سه کشور انجام نشود تا بر سیاستهای آنها تأثیرگذار نباشد. همچنین، از سلاح هستهای علیه اوکراین، بلاروس و قزاقستان استفاده نشود و در صورتی که هر یک از این سه کشور «قربانی یک اقدام تجاوزکارانه یا هدف تهدید تجاوزی شوند که در آن از سلاحهای هستهای استفاده شود»، به دنبال اقدام فوری شورای امنیت برای ارائه کمک به آنها باشند.
شرط و شروطهایی که در ظاهر به نفع سیاستهای بینالمللی و اقتصادی این سه کشور بود، اما عملاً دستیابی آنها از دانش برای بالا بردن توان و قدرت نظامی حتی برای دفاع را محدود کرد و نتیجه آن، این شد که حالا پس از گذشت سه دهه، اوکراین برای مقابله در برابر مسکو باید تور اروپاگردی راه بیندازد تا بتواند برای ارتش خود بستههای حمایتی مالی و نظامی جمع کند.
هرچند ناتو تا کنون با اهدای انواع کمکهای مالی و نظامی تلاش کرده است از گسترش جنگ در اروپا جلوگیری کند و به اوکراین کمک کرده در برابر روسیه مقاومت کند، اما بیاختیار بودن اوکراین حتی برای استفاده از تسلیحات معمول نظامی خود نشان میدهد پیوستن به NPT نه تنها برای مردم اوکراین فایدهای نداشته؛ بلکه آنها را درگیر یک بازی دو سر باخت کرده است.
اعتراف به یک اشتباه
سرنوشتی که غرب تلاش میکند برای بسیاری از کشورهای دیگر که هم دانش و هم توانایی دستیابی و ساخت سلاح هستهای را دارند، رقم بزند و آنها را از دایره قدرت حذف کند.
از دور خارج کردن اوکراین در دایره کشورهای دارای سلاح هستهای البته پیامدهای بسیاری برای اروپا و غرب به همراه داشت، از یکهتازی روسیه در میدان تجهیزات هستهای و محکمتر شدن روابطش با کشورهایی، مانند چین و کره شمالی و ایران گرفته، تا هزینهبر شدن جنگ اوکراین برای کشورهای اروپایی عضو ناتو.
تا جایی که «بیل کلینتون» رئیسجمهور اسبق ایالات متحده نسبت به واداشتن اوکراین به تسلیم سلاحهای هستهای خود در مذاکرات ۱۹۹۴ ابراز تأسف کرده و اعتراف کرده است، در ضعیف کردن تمامیت ارضی اوکراین سهم دارد و اگر اوکراین هنوز سلاح هستهای داشت، «روسیه در ۲۰۱۴ و ۲۰۲۲ به آن حمله نمیکرد.» چرا که تنها راه مقابله کییف در برابر هر گونه حمله و تهدید مسکو علیه اوکراین و حتی منطقه کریمه، دارا بودن همان سلاح هستهای بود که ذیل توافق بوداپست به روسیه تحویل داده شد و عملاً خلع سلاح شدن اوکراین یعنی دو برابر کردن قدرت و نفوذ روسیه.
حالا اوضاع سیاسی و جنگی این کشور در وضعیتی قرار گرفته که بسیاری از کارشناسان و اهل فن در این کشور به این باور رسیدهاند که خلع سلاح اوکراین برای جلب رضایت و حمایت غرب، بزرگترین اشتباهی بوده که آنها مرتکب شدهاند و داشتن فناوری هستهای تنها سدی بود که میتوانستند با آن جلوی روسیه بایستند.
پشیمانی بیحاصل اوکراینیها
«آندری زاهورودنیوک» وزیر دفاع سابق اوکراین میگوید: «ما این قابلیت را بیهوده از دست دادیم.» وی با اشاره به تضمینهای امنیتی که اوکراین در ازای تسلیحات هستهای خود به دست آورد، افزود: «اکنون هر بار که کسی به ما پیشنهاد امضای یک نوار کاغذ را میدهد، پاسخ این است: (خیلی متشکرم.) مدتی پیش یکی از آنها را امضا کردیم.»
تحلیلگران غربی میگویند حال و هوای کنونی اوکراین در اذهان عمومی این کشور این نکته را تداعی کرده که اقدام ۳۰ سال پیش دولت در تحویل کلاهکهای هستهای به روسیه، چندان عاقلانه نبوده است.
«ماریانا بودجرین» متخصص اوکراین در دانشگاه هاروارد در این باره میگوید: «محصول این است: (ما سلاحها را در اختیار داشتیم، آنها را رها کردیم و حالا ببینید چه اتفاقی میافتد.) در سطح سیاست دولت اوکراین، من هیچ حرکتی به سمت هر نوع بازنگری نمیبینم؛ اما در سطح عمومی، این یک روایت معتبر است.»
«یوریکاستنکو» سیاستمدار معروف اوکراینی در کتاب «اوکراین و خلع سلاح هستهای» چنین نوشته است: «همه ما (اوکراینیها) فریب خوردیم و برای آن معاهده دست زدیم، بنابراین همه ما مقصریم. خلع سلاح هستهای با توافق و کف و سوت ملت اوکراین و با حمایت رسانهای و تبلیغاتی انجام شد. اما اکنون مشخص شده که آن ارزیابیها کاملاً اشتباه بوده است. گویی اوکراین، عراق دوم شده که نظام آن با تهاجمی بینالمللی سرنگون شد و در حال حاضر به سمت تکه تکه شدن و غرق شدن در بحرانهای گوناگون پیش میرود.»