صبح صادق >>  پرونده >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۰  ، 
شناسه خبر : ۳۷۶۶۹۷
پایگاه بصیرت / میثم رشیدی مهرآبادی

دوران دفاع مقدس را می‌شود به قبل و بعد از آزادسازی خرمشهر تقسیم کنیم. فارغ از اینکه برخی با تأکید بر این تقسیم‌بندی، در مقطعی تلاش کردند نیمه دوم، یعنی ادامه نبرد بعد از آزادسازی خرمشهر را زیر سؤال برده و ارزش‌های آن را زیر سؤال ببرند و دلایل کافی برای لزوم آن را نادیده بگیرند. اما این نیمه با توجه به تجاربی که کسب شده بود، موفقیت‌های چشمگیری را به‎همراه داشت.
یکی از تفاوت‌های مهم نیمه اول و دوم نبرد هشت ساله، نقش دختران و بانوان در آن بود. تا قبل از آزادسازی خرمشهر، حضور برخی دختران و زنان در صحنه نبرد دیده می‌شد. بانوانی که برای کمک به مجروحان و گاهی انتقال پیکر شهدا به مناطق درگیری آمده بودند و گاهی مجبور می‌شدند برای دفاع از خود و سرزمین‌شان دست به اسلحه هم بشوند. این تعداد اگر چه بالا نبود، اما در سال‌های بعد از جنگ بسیار به چشم آمدند. 
بعد از آزادسازی خرمشهر که نبرد بین نیرو‌های ایرانی و مزدوران بعثی وارد دور جدیدی شد و عملیات‌های دو جبهه به‎نحوی حرفه‌ای‌تر پیگیری شد، حضور زنان با تشکیک‌هایی روبه‌رو شد و فرماندهان جنگ تصمیم گرفتند جبهه‌ها را از نیرو‌های زن، خالی کنند. ریشه‌های این تصمیم را در نکته مهمی، چون بسیج سراسری و مملو شدن جبهه‌ها از مردان غیور نیز می‌شود پی‌جویی کرد. با این حال، زنان در پشت جبهه‌ها نقش و تأثیر خود را صدچندان کردند به‎نحوی‎که حیات خطوط مقدم نبرد و پدافند، بدون یاری آنان و ارسال کمک‌هایشان تقریبا غیرممکن بود. روایت هر دو جنبه حضور زنان و ایفای نقش‌شان در دوران دفاع مقدس اگر‎چه با کمبود‌هایی روبه‌رو بوده است، اما این کاستی در روایت نیمه نخست، بیشتر احساس می‌شود. شاید بشود گفت اگر فداکاری «سیده‌اعظم حسینی» در نوشتن کتاب «دا» نبود، متن‌ها و کتاب‌های دیگر این حوزه هم فرصت بروز و ظهور پیدا نمی‌کردند. کتاب دا اگر چه گاهی مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد و برخی ایراداتی به آن وارد می‌کنند. اما آغازگری این اثر در روند بی‌نظیر ادبیات پایداری را نباید دست کم گرفت. از دو کتاب دیگر که در این زمینه باید نام ببریم. کتاب «چراغ‌های روشن شهر» که خاطرات زهره فرهادی است و آن را فائزه ساسانی‌خواه نوشته و کتاب «صباح» که فاطمه دوست‌کامی بر‎اساس خاطرات صباح وطن‌خواه آن را در مدت ۱۰ سال قلم زده است. البته کتاب چراغ‌های روشن شهر، حتی قبل از کتاب دا آماده انتشار بود. اما حساسیت‌های راوی و دقت‌نظرش برای انتقال درست مفاهیم به مخاطب سبب شد که چند سال بعد به چاپ سپرده شود. این کتاب‌ها البته فقط چند عنوان محدود از خیل کتاب‌هایی است که رشادت زنان در خرمشهر و پس از آن آبادان را نشان می‌دهد. اگر تلاش رسانه‌ای برای دیده و خوانده شدن این دو کتاب، منسجم و هم‎جهت شود بی‌شک فضا برای تجدید چاپ و خواندن بقیه آثار هم فراهم می‌شود. در این زمینه البته مخاطبان هم نقش مهمی دارند؛ اینکه این دو کتاب خوب را در صفحات شخصی و فضای مجازی به‎صورت سینه به سینه تبلیغ و ترویج کنند.