صبح صادق >>  فرهنگ >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰۱:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۳۸۱۹۵۶
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگ

موفقیت‌های خیره‌کننده تیم ملی کشتی ایران در سال جاری، به‌ویژه کسب عنوان قهرمانی در مسابقات جهانی کشتی آزاد و فرنگی، نه صرفاً یک افتخار ورزشی، بلکه یک الگوی مدیریتی تمام‌عیار و تعمیم‌پذیر برای سایر بخش‌های کشور است. این پیروزی‌ها که با اقتدار کامل رقم خوردند، نشان دادند که چگونه می‌توان با ترکیب درستی از تخصص (نخبگی) و تعهد (مسئولیت‌پذیری، انگیزه و دلسوزی)، به اهداف بلند و دست‌نیافتنی رسید.

این موفقیت بزرگ محصول شانس نیست؛ نتیجه پیاده‌سازی یک مدل مدیریتی کارآمد بود که در آن، کار به کاربلد سپرده شد. وقتی مدیریت، بدنه فنی و کادر مربیگری بر اساس شایستگی تخصصی و سابقه عملی انتخاب می‌شوند و در کنار آن، این افراد تعهد ملی و اخلاقی به هدف و تیم دارند، یک هم‌افزایی بی‌نظیر شکل می‌گیرد. در کشتی ایران، این دو عنصر در مدیریت و بدنه فدراسیون به‌خوبی تجمیع شد: برنامه‌ریزی دقیق و استفاده از علم روز و البته تعهد قلبی به اهتزاز پرچم ایران.
حال سؤال اینجاست که چرا این الگوی موفقیت باید در عرصه مدیریت فرهنگی، هنری و رسانه‌ای کشور نیز پیاده شود؟

عرصه فرهنگ و هنر، به دلیل ماهیت پیچیده، حساس و در عین حال عمیقاً تأثیرگذارش بر روح جامعه، نیازمند مدیریتی به‌مراتب حساس‌تر و دقیق‌تر است. درست مانند یک فن کشتی که باید در کسری از ثانیه و با نهایت دقت اجرا شود، کنش‌های فرهنگی نیز نیازمند نخبگان کارآزموده هستند.
اگر در کشتی، فردی بدون سابقه و تخصص کشتی‌گیری مدیر شود، نتیجه‌ای جز شکست نخواهد داشت. در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه نیز وضع به همین منوال است. ما نیازمند مدیرانی هستیم که:
تخصص و درک عمیق از حوزه مربوطه داشته باشند؛ یعنی فردی که سال‌ها در زمین، صحنه، استودیو یا پشت دوربین تجربه کسب کرده و نبض جامعه و هنر را می‌شناسد. تعهد و دغدغه‌مندی فرهنگی داشته باشند؛ یعنی علاوه‌بر تخصص، با نگاهی دلسوزانه و متعهدانه به ارزش‌های ملی و انقلابی، برای ارتقای محتوای فاخر تلاش کنند.

متأسفانه، در بسیاری از موارد در این حوزه‌ها، شاهد انتصاب‌هایی هستیم که فاقد یکی از این دو بال هستند؛ یا تخصص هست، اما تعهد لازم برای پیگیری اهداف کلان فرهنگی وجود ندارد، یا تعهد وجود دارد، اما نخبگی و درک فنی کافی برای مدیریت تخصصی یک مجموعه بزرگ هنری یا رسانه‌ای غایب است. در مواردی هم مانند انتصاب معاون هنری سابق وزیر ارشاد، هیچ یک از این دو مؤلفه نبود! یعنی فرد منصوب که البته برکنار شد، نه تخصص کافی داشت و نه تعهد لازم را!
الگوی قهرمانی کشتی، به ما درس می‌دهد که مدیریت باید به دست صاحب آن سپرده شود. مدیرانی که نخبگی‌شان را از میدان عمل به دست آورده‌اند و تعهدشان را با عملکرد اثبات کرده‌اند. این تنها راهی است که می‌توانیم با تکیه بر توانمندی‌های داخلی و مدیریت جهادی تخصصی، به قهرمانی‌های فرهنگی دست یابیم و جبهه نرم فرهنگی کشور را با قدرت و هوشمندی اداره کنیم. تنها در این صورت است که می‌توان انتظار داشت جریان‌های هنری و رسانه‌ای ما، به تأثیرگذاری و عمق مطلوب دست یابند.