سه سال قبل در چنین روزهایی بود که «پیمان جبلی» رئیس جدید سازمان صدا و سیما کارش را آغاز کرد و در همان نخستین اظهارات و احکامش، بر کلیدواژه «تحول» تأکید فراوانی داشت. برای نمونه، جبلی در اولین صحبتهایش پس از دریافت حکم ریاست سازمان صدا و سیما گفت: «تمام ظرفیتهای ملی باید مورد استفاده قرار بگیرد و بهویژه نخبگان جوان در برنامه تحولی دوره جدید صدا و سیما نقش محوری خواهند داشت.» وی همچنین در حکم انتصاب «وحید جلیلی» به عنوان قائم مقام رئیس سازمان صدا و سیما در امور فرهنگی و دبیر ستاد تحول و «محسن برمهانی» به عنوان معاون سیما توجه به تحول را در اولویت خواستههایش قرار داده بود. در حکم انتصاب برمهانی تأکید شده بود: «پیگیری تحول در رویکرد، محتوا و سازکارهای معاونت سیما در جهت هویت محوری و عدالتگستری.» رئیس صدا و سیما تیر سال ۱۴۰۱ نیز از سند تحول صدا و سیما رونمایی کرد.
اما سؤال این است که آیا پیمان جبلی و یارانش تاکنون در ایجاد تحول در صدا و سیما موفق بودهاند؟
«محسن برمهانی» مهمترین معاون پیمان جبلی که مسئولیت راهبردی و اصلیترین شبکههای صدا و سیما را به عهده دارد، به تازگی در مصاحبهای تأکید کرده است: «هنوز به اوج تحول نرسیدهایم.» میتوان با یک بررسی، بخشهایی از صدا و سیما و برنامههای آن را نزدیک به شاخصهای اعلامی تحول در صدا و سیما، نظیر هویتمندی، عدالتمحوری و مردمیبودن دانست و برخی بخشها را در ابتدای این مسیر ارزیابی کرد.
برای نمونه در دو، سه سال گذشته برنامههای صدا و سیما در قالبهای مستند، سیاسی و خبری، موفقیتهایی را رقم زدهاند. در این بخشها، توجه به مسائل روز داخلی و خارجی کشور و همچنین دغدغههای مردم بازنمایی بیشتری یافته است. رفتن دوربین اخبار صدا و سیما به روستاها و انعکاس اتفاقات و آرمانها و مطالبات روستاییها یک کار عالی و نمونهای از تحول در جهت عدالت رسانهای است. توفیقات صدا و سیما در جریان حوادثی، چون حادثه تراژیک برای بالگرد رئیس جمهور شهید سیدابراهیم رئیسی و همراهانش و بهویژه عملیات غرورآفرین «وعده صادق ۱ و ۲» نمود بیشتری یافت و رسانه ملی در اطلاعرسانی لحظه به لحظه وقایع در این دو کارزار، دست برتر را داشت. برخی برنامههای سیاسی، چون «مکث»، «پاورقی»، «دی بی سی» و ... با وجود کم هزینه و جمعوجور بودن، تأثیرگذار هستند.
در بخش تولیدات نمایشی، شاهد توجه بیشتر به موضوعات ملی و راهبردی کشور هستیم که با غنیسازی و فرآوری بیشتر میتوانند گستره مخاطب بالاتری را هم پوشش دهند. تجربه نشان داده است، ساخت سریالهای استراتژیک و در ژانر جاسوسی و امنیتی و بهویژه با رویکرد ژورنالیستی، افشاگر و موجآفرین در رسانه ملی، قدرت جریانسازی و جلب کنجکاوی عامه و خاصه را در پی دارد؛ مانند سریال «گاندو».
افزون بر این، آثار فاخر تاریخی ـ مذهبی به جز مخاطب انبوه داخلی، مخاطب بینالمللی هم خواهند داشت، همچنان که «یوسف پیامبر» و «مختارنامه» موفقیتی کمنظیر کسب کردند. امید است در کنار تولید مجموعههای «سلمان» و «موسی» برای تولید سریالهای دیگری از این قبیل نیز برنامهریزی شود.