*در ابتدا، خلاصه ای از زندگی و دوران مبارزاتی خود در قبل و بعد از انقلاب اسلامی را بیان بفرمایید؟
**سال 1331 در روستایی از توابع اصفهان در خانواده ای مذهبی متولد شدم. از پنج سالگی به اصفهان نقل مکان کردیم و من تا پایان مقطع متوسطه در این شهر اقامت داشتم. اما پس از قبولی در آزمون ورودی دانشگاه ها، به تبریز رفته و در رشته زمین شناسی مشغول به تحصیل شدم. در این ایام وارد مسایل سیاسی شدم و به همراه سایر دوستان مبارزات ضد شاهنشاهی را آغاز کردیم و در طول این مدت از راهنمایی های آیت الله قاضی که در تبریز اقامت داشتند نیز بطور دایم بهره مند می شدیم.
در سال 1354 پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه به عنوان افسر وظیفه به خدمت سربازی رفتم و بعد از سپری کردن دوران آموزشی، در تیپ 55 هوابرد شیراز مشغول گذراندن دوران سربازی شدم. در این دو سال مشغول کارهای فرهنگی و قرآنی بودم و هر زمان که می توانستم به علاقه مندان فراگیری قرآن در شیراز و روستاهای اطراف آن، کمک می کردم. حتی دراین مدت در روستایی به نام «کشنکان» در جنوب مقبره سعدی با کمک خیرین شیرازی مسجدی بنا کردیم . با اتمام دوران سربازی، برای آشنایی با دروس اسلامی به شهر مقدس قم رفتم.
در این سال به واسطه توهین روزنامه اطلاعات به حضرت امام خمینی (ره)، مردم قم با برپایی قیامی خودجوش نسبت به توهین این روزنامه اعتراض خود را بیان داشتند ولی چون رژیم فاسد پهلوی تحمل این اعتراضات را نداشت، قیام مردم قم را در 19 دی 1356 به خاک و خون کشید، بعد از وقوع این حادثه، قم را به مقصد تبریز ترک کردم و در تجمع مردم در مراسم چهلم شهدای قیام 19 دی قم که به دعوت آیت الله قاضی و 9 نفر دیگر از علما قرار بود در مسجد «قزلی» برگزار شود، شرکت کردم. اما به علت بسته شدن مسجد به دستور فرمانده شهربانی تبریز و ممانعت از برگزاری مراسم و توهین وی به مردم و مسجد، مردم با مأموران شهربانی درگیر شدند که در درگیری های منطقه چهار راه منصور قدیم تبریز با نیروهای رژیم منحوس پهلوی مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و از ناحیه پا مجروح شدم. از آن به بعد تحت تعقیب قرارگرفتم و خانواده ام را هم به طور دایم برای بازجویی به ساواک می بردند. در چنین وضعیتی مجبور شدم در اوایل سال 1357 با ترک ایران به سوریه و جنوب لبنان عزیمت کنم و در مدت شش ماهی که در منطقه «نبطیه» و رودخانه «لیتانی» بودم با نیروهای مبارز فلسطینی مشغول فراگیری آموزش های نظامی شدم.
با ورود حضرت امام (ره) به نوفل لوشاتو، جنوب لبنان را به مقصد فرانسه ترک کردم و روبه روی منزل حضرت امام (ره) در نوفل لوشاتو سکنی گزیدم. پس از مدتی به فرمان حضرت امام (ره) برای حضور در کشورمان، مجدداً به سوریه باز گشتم و در آنجا با کمک آقای علی جنتی ( فرزند آیت الله جنتی) ضمن خریداری یک دستگاه اتومبیل و جاسازی مقادیری سلاح و مهمات داخل آن به همراه شهید حمید باکری به سمت ایران حرکت کردیم.
با ورود به ایران در آبان 57، باکری به ارومیه رفت و من هم با مقداری از سلاح ها و مهمات هایی که آورده بودیم، به اصفهان رفتم، در آنجا تا زمان پیروزی انقلاب، فعالیت هایی را با کمک سایر دوستان، علیه رژیم پهلوی انجام دادیم.
انقلاب که پیروز شد در ساواک اصفهان کمیته دفاع شهری را پی ریزی و بعد از آن سپاه اصفهان را به فرماندهی حجت الاسلام شیخ احمد سالک تأسیس شد و من مسئول عملیات شدم. شروع غائله کردستان باعث شد تا به فرمان شهید یوسف کلاهدوز در اواخر فروردین 59 به اتفاق 200 نفر دیگر از پاسداران اصفهان به سنندج برویم تا با ضد انقلاب کردستان مبارزه کنیم و پس از گذشت شش ماه درگیری های نفس گیر، موفق شدیم به همراه پاسداران دیگر شهرهای کشورمان اکثر شهرهای کردستان را از اشغال ضد انقلاب خارج کنیم. در آن زمان فرمانده سپاه غرب کشورمحمد بروجردی بود و من فرماندهی عملیات کردستان را برعهده داشتم و حسین خرازی هم فرمانده گردان ضربت بود.
جنگ عراق علیه ایران که شروع شد، مجدد به فرمان شهید کلاهدوز با بیش از 100 نفر از پاسداران و بسیجیان خوزستان در شمال خط دارخوین، خط دفاعی تشکیل دادیم. عملیات فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا که در تاریخ 23 خرداد 1360 انجام شد با 340 نفر از پاسداران و بسیجیان به لشکر 3 زرهی تقویت شده عراق با بیش از 50هزار نیرو و بیش از 560 دستگاه تانک و نفربر حمله کردیم و توانستیم حدود 5/3 کیلومتر از اراضی اشغال شده میهن اسلامی مان را آزاد کنیم و از این تعداد نیرو فقط یک نفر شهید شد و من هم از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفتم. بعد از مدتی به توصیه آیت الله محلاتی، فرمانده عملیات جنوب شدم. البته در آن روزها آقای شمخانی فرمانده سپاه خوزستان بود و ...
*چرا وارد سپاه شدید؟ آیا از کودکی به نظامی گری علاقه مند بودید؟
**من آگاهانه و از روی انتخاب و به واسطه فهمی که از تاریخ انقلاب اسلامی داشتم، وارد سپاه شدم. به عبارت دیگر با بررسی انقلاب مشروطیت جریان ملی شدن صنعت نفت و قیام 15 خرداد 1342 به این نتیجه رسیدم که با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی، باید یک نیروی مسلح انقلابی، مومن و فداکار جهت حفاظت و حمایت از آن تشکیل شود. که همین امر با فرمان حضرت امام (ره) محقق شد. از این رو ابتدا کمیته دفاع شهری را در اصفهان تشکیل دادیم و پس از آن سپاه پاسداران اصفهان را راه اندازی کردیم. بنابراین حضور من در سپاه به صورت انتخاب آگاهانه و با هدف بود.
این تشخیص وظیفه و اینکه پیوستن به سپاه پاسداران می تواند در جهت حفظ و نگهداری انقلاب کمک کند عشق به سربازی در راه دین و امام (ره) بود.
*شاخصه های پاسداری چیست؟ و چه تعریفی را می توانید از پاسداری ارائه دهید؟
**در اینجا لازم است ابتدا تعریفی از پاسداری ارائه شود و سپس شاخصه های پاسداری را بیان کرد. پاسداری یعنی نگهبانی و حراست از یک مکان، یک مجموعه یا یک مفهوم ارزشمند و متعالی مانند انقلاب اسلامی است. به عبارت دیگر پاسداری، مجاهدت مخلصانه در راه خدا و فداکاری کردن در جهت حفظ و نگهداری از دین و انقلاب، امام (ره)، ملت و کشور در زمان صلح و جنگ است ولی اینکه شاخص های یک پاسدار چه چیزی است؟نظر خود را این گونه بیان می کنم که اولین شاخص، داشتن قلبی سلیم و نورانی به نور معرفت خدا و اولیای خدا، روشن بودن دل پاسداران به نور قرآن، داشتن عشق و محبت نسبت به خدا و مجاهدت دایم در راه او و انقلاب اسلامی، دارا بودن معرفت دینی و تبعیت توأم با معرفت، عشق و محبت از ولی فقیه، برخوردار بودن از یک شجاعت و جوانمردی، مردم یاری و مردم داری، محشور بودن با علما و روحانیون خط امام (ره) و مقام معظم رهبری، راز و نیاز دایم با خدا و توجه به او، توسل و تمسک جستن به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع)، رعایت کردن حقوق مردم، خانواده و پاسداری، داشتن روحیه صبر و استقامت در زمان جهاد اکبر و جهاد اصغر، پرهیز از معاصی، مقام طلبی، جاه طلبی، دنیاطلبی، درجه طلبی و پرهیز از ظلم و ستم به خود و دیگران، حفظ محبوبیت و حیثیت اجتماعی و منزلت پاسداری در محیط خانوادگی، در محله، شهر و محیط های مختلف و در نهایت پاسداری از پاسداری است.
*همان طور که اشاره کردید، سپاه باید از پاسداری، پاسداری کند، به نظر شما این امر چگونه محقق می شود؟
**به تصورم پاسداران باید به یک خودسازی دائمی بپردازند که تحقق این را هم در بعد معنوی، افزایش درجه علمی و بصیرت سیاسی افراد می دانم.
*در شرایط فعلی پاسدار انقلاب چه رسالتی دارد؟
**هر چند پاسخ دادن به این سوال قدری سخت است ولی در عین حال می توان این گونه عنوان کرد که اولین رسالت یک پاسدار، تشخیص فتنه های داخلی و خارجی است. برای تشخیص این فتنه ها هم باید بنیه اعتقادی و دانش سیاسی پاسداران را افزایش دهیم. به عنوان یک رسالت، پاسدار باید پیوسته خود را آماده نگاه دارد و این هم با افزایش آمادگی اطلاعاتی، عملیاتی، دفاعی و امنیتی در راستای انجام وظیفه و مأموریتی که سپاه تعریف می کند، انجام می شود. رسالت دیگر، حرکت در جهت صراط مستقیم الهی و دفاع آشکار و همه جانبه از آرمان های حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری است. در واقع امروز که دشمنان به سمت ولایت فقیه هجوم آورده اند، باید همه پاسداران با یک دفاع همه جانبه از این محور و عمود خیمه انقلاب که ولایت فقیه است به صورت آشکار به دفاع خردمندانه، جانانه و عاقلانه بپردازند.
روشن کردن افکار خانواده، فرزندان، همکاران و بسیجیان نسبت به عملکرد برخی گروه ها و کسانی که روزی در مسیر امام (ره)، انقلاب، مردم و نظام جمهوری اسلامی بودند و اکنون برخلاف مسیر رهبری انقلاب حرکت می کنند از دیگر رسالت های پاسداران است و در نهایت رسالت پاسدار انقلاب با کسب آمادگی های لازم، باید دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی را ضمن فراگیری آموزش های مورد نیاز، آگاهانه و عالمانه انجام دهد.
*سپاه امروز را چگونه تعریف می کنید؟
**هم اکنون سپاه پاسداران یک نیروی قدرتمندی است که به عنوان بزرگترین نیروی دفاعی و امنیتی نه تنها در ایران بلکه در منطقه محسوب می شود و به همین علت دشمنان روی این سپاه حساب ویژه ای باز کرده اند.
سپاه پاسداران، امروز قدرت بزرگی است که هر خطری را به لطف خداوند متعال و قدرت بسیجیان دلاور قادر است دفع کند. در واقع این سپاهی که هم اکنون به فعالیت مشغول است با سپاهی که سال های قبل داشتیم از نظر آمادگی های دفاعی، امنیتی، اطلاعاتی و اشراف نسبت به خطرات احتمالی، صهیونیست ها و آمریکا، بسیار قدرتمندتر شده است.
البته سپاه پاسداران امروز باید بتواند با قدرت نرم دشمن مقابله کند، زیرا دشمنان این ملت و نظام به وسیله رسانه هایی مانند BBC، CNN و VOA که از ابزارهای قدرت نرم دشمنان هستند، سعی دارند تا این انقلاب را از مسیر اصلی خود یعنی مقابله با قدرت های استکباری و تحقق ارزش های والای اسلامی و انسانی، دور سازند. (آموزش اغتشاشگری برای فتنه گران حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری از جمله اقدامات قدرت های یادشده برای مقابله با انقلاب اسلامی، با استفاده از این ابزارهای قدرت نرم است.)
امروز به لطف خداوند متعال و به حرمت خون 200هزار شهید دوران دفاع مقدس، چهره سپاهیان و بسیجیان چهره ای مردمی است که در همه عرصه ها حضوری فعال و موثر دارند و مردم نیز به دلیل خدمات شایان توجه پاسداران، آنها را دوست دارند.
*با توجه به اینکه نوع تهدیدات در آینده فرق می کند، رسالت پاسداران در دهه های آینده چیست؟
**به علت ضعف اطلاعات استراتژیک ممکن است نتوانیم از فتنه ها و تهدیدها، سمت و شدت آنها آگاهی یابیم.بنا بر این مهمترین مسئله اشراف اطلاعات است با این حال تصور می کنم سپاه باید همواره آینده نگر باشد تا از وقوع حوادث جلوگیری کند. البته تحقق آینده نگری نیز با بالا بردن بینش و توان علمی و اطلاعاتی پاسداران ممکن می شود. بدین ترتیب چشم اطلاعاتی سپاه در همه حال باید بیدار باشد و فعالیت های دشمنان داخلی و خارجی را رصد کند.
در مجموع سپاه در دهه های آینده باید اشراف اطلاعاتی خود را نسبت به تمام تهدیدات داخلی و خارجی افزایش دهد، سطح آمادگی دفاعی و عملیاتی نیروهای خود را ارتقا دهد، به علم، وسایل و تکنولوژی دفاعی امنیتی روز مجهز باشد، نیروهای تحت امر خود را با آموزش و فرماندهی صحیح، مدیریت کند و از همه مهمتر انسجام داخلی نیروهای خود را حفظ کرده و ارتقا دهد و با دیگر نیروهای مسلح کشورمان وحدت داشته باشد که این امر با انجام تمرین های مشترک متعدد و تدوین دستورالعمل دقیق و کامل میسر می شود.
من مطمئن هستم پاسداران جدید مانند پاسداران قدیم با ایمان، شجاع و خردمند هستند و با تبعیت از سلسله مراتب فرماندهی برای دفاع همه جانبه و حفاظت از انقلاب اسلامی، نهایت فداکاری انجام می دهند.چرا که پاسداران جدید هم مثل پاسداران قدیمی ازروحیه شهادت طلبی برخوردارند.