صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۲:۲۲  ، 
کد خبر : ۱۰۴۰۸۱

ماهیت عدالت اقتصادی از نگاه شهید مطهری


دکتر سعید فراهانی‌فرد، استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
عدالت اقتصادی در نگاه حضرت علی (ع)
یکی از اهداف مهم اقتصاد اسلامی که وجه متمایز هدف رشد اقتصادی نظام اسلامی از نظام سرمایه داری است، برقراری عدالت فراگیر در همه ابعاد آن و از جمله عدالت اقتصادی است که در برخی آیات قرآن، هدف ارسال انبیاء قلمداد شده است. شهید مطهری بحث مبسوطی را درباره اینکه هدف نهایی پیامبران چیست، ارائه کرده و می فرماید:« غایت و کمال واقعی هر موجودی، در حرکت به سوی خدا خلاصه می شود و بس. ولی ارزش های اجتماعی و اخلاقی ( از جمله عدالت) با این که مقدمه و وسیله وصول به ارزش اصیل و یگانه انسان یعنی خداشناسی و خداپرستی است، فاقد ارزش ذاتی نیستند.»
در اهمیت عدالت اقتصادی همین بس که حضرت علی (ع) فلسفه پذیرفتن خلافت پس از عثمان را به هم خوردن عدالت اجتماعی ( و از جمله عدالت اقتصادی) و منقسم شدن مردم به دو طبقه سیرسیر و گرسنه گرسنه یاد می کنند و می فرمایند:« لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ماأخذالله علی العلماء ان لایقاروا علی کظه ظالم و لاسغب مظلوم لألقیت حبلها علی غاربها و لسقیت اخرها بکاس اولا». «اگر گردآمدن مردم نبود و اگر نبود که با اعلام نصرت مردم بر من اتمام حجت شد و اگر نبود که خداوند از دانایان پیمان گرفته است که آنجا که مردم به دو گروه تقسیم می شوند؛ گروهی پرخور که از بس خورده اند، ترش کرده اند گروهی گرسنه و محروم، اگر اینها نبود، من افسار مرکب خلافت را روی شانه اش می انداختم و رهایش می کردم و کاری به کارش نداشتم.»
حضرت علی (ع) در هنگام بیعت مردم با ایشان بر حساسیت خود نسبت به برقراری عدالت اقتصادی و لغو تبعیض های ناروا تأکید می کنند:« ایها الناس! من الان، اعلام می کنم آن عده که از جیب مردم و بیت المال جیب خود را پر کرده و املاکی سر هم کرده اند؛ نهرها جاری کرده اند، بر اسبان عالی سوار شده اند، کنیزکان زیبا و نرم اندام خریده اند و در لذات دنیا غرق شده اند، فردا که جلوی آنها را بگیرم و آنچه از راه نامشروع به دست آورده اند از آنها باز بستانم و فقط به اندازه حقشان و نه بیشتر برایشان باقی گذارم، نیایند و بگویند علی بن ابی طالب ما را اغفال کرد. من امروز در کمال صراحت می گویم که تمام مزایا را لغو خواهم کرد؛ حتی امتیاز مصاحبت پیغمبر و سوابق خدمت به اسلام را. هر کس در گذشته به شرف مصاحبت پیغمبر نائل شده و توفیق خدمت به اسلام را پیدا کرده، اجر و پاداش او با خدا است. این سوابق درخشان سبب نخواهد شد که ما امروز میان آنها و دیگران تبعیض قائل شویم. هر کس امروز ندای حق را اجابت کند و به دین ما داخل شود و به قبله ما رو کند، ما برای او امتیازی مساوی با مسلمانان اولیه قائل می شویم.»
شهید بزرگوار در کتاب دیگر خود نیز بر مسئله عدالت تأکید کرده و امتیاز انسان ها را فقط در شایستگی ها آنها می داند:« انسان ها به حسب خلقت مساوی آفریده شده اند. هیچ انسانی بر حسب خلقت امتیاز حقوقی بر انسان دیگر ندارد. کرامت و فضیلت به سه چیز است؛ علم :« هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون»، (زمر:9) و جهاد در راه خدا:« فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً » ، ( نساء:4) و سوم تقوا و پاکی :« ان اکرمکم عندالله اتقیکم» (حجرات:13)
همانگونه که در طلیعه نظام اسلامی عدالت از مهم ترین اهداف این نظام تلقی شده است، مهم ترین خصیصه چشم انداز پایانی آن نیز که با حکومت مهدی بشارت داده شده است، پر شدن جهان از قسط و دادورزی است و یکی از اثرات آن این است که از نظر اقتصادی عموم مردم در رفاه خواهند بود و هیچ فقیری در روی زمین باقی نمی ماند.
تفاوت نگرش اسلام به عدالت اجتماعی نسبت به دیگر مکاتب
با توجه به اینکه همه مکاتب عدالت را معمولاً از اهداف خود می دانند، تبیین معنی عدالت و چگونگی رسیدن به آن اهمیت خاصی پیدا می کند. به همین جهت شهید مطهری به تلقی های مختلف از عدالت پرداخته و متذکر می شوند که نگرش اسلام به این واژه با دیگر مکاتب متفاوت است:« یک عده تصورشان از عدالت اجتماعی این است که همه مردم در هر وضع و شرایطی هستند و هر استعدادی دارند، اینها باید عیناً مثل یکدیگر زندگی کنند. همه باید به اندازه استعدادشان کار کنند، ولی هر کس به اندازه احتیاجش باید درآمد داشته باشد. این برداشت از عدالت اجتماعی محض است.»
یعنی فقط روی جامعه فکر می کند. نوع دیگر برداشت از عدالت اجتماعی برداشتی است که روی فرد و اصالت و استقلال او فکر می کند. این نظر می گوید که باید میدان را برای افراد بازگذاشت و جلوی آزادی اقتصادی و سیاسی آنها را نگرفت. هر کس باید کوشش کند تا ببیند چقدر درآمد می تواند داشته باشد و آن درآمد را به خود اختصاص دهد. دیگر به کسی مربوط نیست که سهم دیگری کمتر است یا بیشتر. البته جامعه در نهایت امر باید برای آن که افراد ضعیف باقی نمانند از طریق بستن مالیات بر اموال غنی زندگی افراد ضعیف را در حدی که از پا در نیایند تأمین کند. اینجا است که میان دو مسئله مهم، یعنی عدالت اجتماعی از یکسو و آزادی فرد از سوی دیگر، تناقضی به وجود می آید.
در دنیای امروز گرایش به یک حالت حد وسط پیدا شده است. این گرایش تازه می خواهد آزادی افراد را محفوظ نگهدارد و از این رو، مالکیت خصوصی را در حد معقولی می پذیرد و هر مالکیتی را مساوی با استثمار نمی داند و حتی می گوید عدالت اجتماعی در شکل اول خودش نوعی ظلم است، زیرا از آنجا که محصول کار هر کس به خودش تعلق دارد، وقتی به زور بیایند و نیمی از محصول یک فرد را، ولو به دلیل اینکه خرج دیگری بیشتر است، از او بگیرند، این امر خود عین بی عدالتی است. به این ترتیب، شعار این گرایش جدید این است که بیایید راهی اتخاذ کنیم تا بتوانیم جلوی استثمار را به کلی بگیریم؛ بدون اینکه شخصیت و اراده و آزادی افراد را لگدکوب کرده باشیم. کوشش کنیم انسان ها به حکم معنویت و شرافت روحی و درد انسان داشتن، خود مازاد مخارج خود را به برادران نیازمندشان تقدیم کنند و نه اینکه دارایی شان را به زور از آنها بگیریم و به دیگران بدهیم.
این اندیشه با تفکر اسلام درباره عدالت قرابت دارد. اسلام طرفدار این است که زندگی ها برادروار باشند؛ نه اینکه به زورقانون بگوییم تو حق نداری، یا اینکه بگوییم همه باید از دولت جیره بخورند؛ یعنی نظیر وضعی که در کشورهای کمونیستی برقرار است که همه حقوق بگیر و مزدور دولت هستند.
سپس شهید مطهری به طرح نظر خود درباره جامعه مطلوب اسلام می پردازد:« مدینه فاضله اسلامی مدینه ضد تبعیض است و نه ضد تفاوت. جامعه اسلامی جامعه تساوی ها و برابری ها و برادری ها است، اما نه تساوی منفی، بلکه تساوی مثبت. تساوی منفی یعنی به حساب نیاوردن امتیازات طبیعی افراد و سلب امتیازات اکتسابی آنها برای برقراری برابری. تساوی مثبت یعنی ایجاد امکانات مساوی برای عموم و تعلق مکتساب هر فرد به خودش و سلب امتیازات موهوم و ظالمانه.
تفاوت دیگر عدالت اسلامی با مکاتب دیگر، آمیختگی آن با معنویت است. ما در تاریخ نمونه های فراوانی درباره این جهت گیری رهبران اسلامی داریم که واقعاً مایه مباهات ماست.
حساسیتی که اسلام در زمینه عدالت اجتماعی و ترکیب آن با معنویت اسلامی از خود نشان می دهد. در هیچ مکتب دیگری نظیر و مانند ندارد. از نظر قرآن، معنویت پایه تکامل است. این همه عبادات که در اسلام بر روی آن تکیه شده است برای تقویت جنبه معنوی روح انسان است. زندگی پیامبر را ببینید، با آن همه گرفتاری و مشغله ای که دارد، باز در همان حال قرآن می گوید:« ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثی اللیل و نصفه و ثلثه و طائفه من الذین معک و الله یقدراللیل و النهار و علم أن لن تحصوه فتاب علیکم»، ( مزمل: 20) «خدا آگاه است که تو در حدود دو ثلث شب را به عبادت قیام می کنی، گاهی حدود نصف آن و لااقل ثلثی از شب و گروهی که با تو هستند نیز چنین می کنند.»
یا در مورد حضرت علی (ع)، اگر عدالت اجتماعی او را می بینیم، کارکردن ها و بیل زدن ها و عرق ریختن هایش را مشاهده می کنیم؛ باید در دل شب غش کردن هایش را هم ببینیم و از خوف خدا، بی هوش شدن هایش را هم نظاره کنیم. اینها واقعیات تاریخ اسلام هستند و آنها هم صریح آیات قرآن.

برچسب ها: شهید مطهری
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات