تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۳۸۸ - ۰۹:۰۶  ، 
کد خبر : ۱۲۵۳۳۰

شکل‌گیری احزاب سیاسی در ایران

تیمور قاسمی اشاره: در تاریخ ایران سه جریان بزرگ را سبب شکل گیری احزاب سیاسی کشورمان می دانند؛ جریان ملی ، جریان مذهبی و جریان چپ ؛ گرچه پیش از احزاب نیز انجمن ها و فرقه ها به گوشه ای منسجم به فعالیت سیاسی در ایران می پرداختند. مطلب حاضر بخشی از تحقیق گسترده ای است در باب پیشینه احزاب سیاسی در ایران . در این مطلب به سه جریان عمده در شکل گیری احزاب سیاسی ایران پرداخته شده است و همینطور به انجمن ها و ...

جریان ملی
خاستگاه ملی گرایی (ناسیونالیسم )در ایران متفاوت از اروپاست . ناسیونالیسم در غرب و در ارتباط با تحولات و تطورات چندی در زمینه های عینی و ذهنی بود. اما ناسیونالیسم در ایران از اندیشه تجدد و ملزومات عینی و ذهنی آن به دور بود و بیشتر علیرغم بهره گیری از پیشینه های تاریخی تحت تاثیر تحولات جهانی و شیوع ناسیونالیسم به دیگر کشورهای خارج از اروپا شکل گرفت و رشد و نمو کرد.
ناسیونالیسم ایرانی برای از بین بردن نفوذ سیاسی اقتصادی بیگانگان که به منزله وسیله ای برای اثبات مجدد استقلال ملی و بهبودی و رفاه مردم ایران به شمار می رفت حرکتش را آغاز کرد و به تدریج این حرکت به شکل یک حرکت مردمی برای تغییر ساختار سیاسی درآمد.
«متاسفانه حرکت ناسیونالیستی و دموکراسی خواهی و دستاوردهای مجاهدان و ملیون مشروطه طلب با تحولات بعدی و سرانجام استقرار حکومت رضاخانی برباد رفت . اما در پی خروج رضاشاه و در دور دوم فعالیت احزاب و سازمان های سیاسی ، جریان ناسیونالیستی که با مبارزه بر سر احقاق حقوق ملت بخصوص در موضوع نفت همراه بود، در قالب طیف وسیعی از احزاب ملی و ناسیونالیسم و بویژه جریان تاریخی جبهه ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق شکل گرفت و فعال شد. جبهه ملی و نهضت ملی شدن نفت در دوران مصدق و نیز نهضت مقاومت ملی و جبهه های دوم ، سوم و چهارم و بخش دیگری از جریانات ملت گرا و ناسیونالیست . تبلور آرمان های رجال ملی و اصلاح طلبان عصر ناصری و تداوم حرکت بخش عمده رجال مشروطه طلب است . که این طیف وسیع در ادوار مختلف در ترکیب جبهه ملی دیده می شود. بازتاب تفکر رجال ملی روحانی و غیرروحانی نیز پس از مشروطه همچون مدرس - در سیاست موازنه عدمی - در شکل گیری اندیشه موازنه منفی در مبارزات ملی شدن صنعت نفت به چشم می خورد و در آن دوره و پس از آن ، میراث فکری اصلاح طلبان به ملیون صدر مشروطه به اشکال مختلف حضور می یابد.» (محسن مدیرشانه چی ، احزاب سیاسی ایران ، ص 35)
جریان مذهبی
حرکت اسلامی با تنش میان دولت و علما در عصر قاجار و اعتراض روحانیون به تغییر نظام آموزشی ، اداری ، قضایی . اصلاحات به سبک غرب ، مداخله بیگانگان ، واگذاری امتیازات به خارجیان ، مخالفت با بدعت های باب و حرکت های ملهم از او و تحدید قدرت و اختیارات روحانیت آغاز شد و پا به پای افکار پان اسلامیستی سیدجمال و یاران او که به حرکت ها و اعتراضات روحانیون ، نیرو و توان جدیدی می داد تداوم یافت و علاوه برآن که خود به صورت یک نهاد یا تشکل از طریق مساجد و مدارس مذهبی عمل می کرد. گهگاه به صورت احزاب با تشکیلات سیاسی رسمی و غیررسمی نیز نمود می یافت که نمونه آن در حزب اعتدالی پس از پیروزی مشروطه و تشکیل مجلس و افکار حزبی کسانی چون بهبهانی متجلی شد؛ اما از نخستین دوره شکلگیری احزاب تقریبا هیچگاه جریانی جدا از جریان ملی نبود. جریان مذهبی موجود در نهضت ملی شدن نفت به نمایندگی آیت ا... کاشانی نیز در آغاز بخشی از طیف نیروهای ملی بود که در قالب مبارزات پارلمانتاریستی و در پی کسب حقوق ملت و مبارزه با غارت سرمایه های ملی به فعالیت پرداخت .
در اوایل سال 1321 انجمن تبلیغات اسلامی توسط «دکتر عطاءا... شهاب پور» تاسیس شد که در واقع نقطه آغازی برظهور احزاب و تشکیلات اسلامی این دوره است . انجمن های اسلامی پزشکان ، مهندسین ، دانشجویان و معلمین نیز که در دهه های بعد نقش موثری در حرکت های سیاسی و تشکیلاتی داشتند در دوره دوم شکل گیری احزاب به وجود آمدند. در سال های پایانی دهه 20 و در اوج فعالیت احزاب ناسیونالیست و چپ . جریان حزبی اسلام گرا به صورت یک تشکل رسمی و مشخص با نام جمعیت فدائیان اسلام ظهور کرد. تداوم نیروهای حزبی فدائیان اسلام را در دوره سوم شکل گیری فعالیت احزاب سیاسی - سال های 39 تا 42- در جمعیت های موتلفه اسلامی می توان دید.
جریان چپ
جریان فکری چپ در دوره مشروطه در پیوند مشروطه طلبان و مبارزان ایرانی با انقلابیون قفقاز شکل گرفت . قفقاز و نواحی مختلف آن از جمله آذربایجان ، ارمنستان و گرجستان در پیوندی دوگانه با روسیه و ایران از یک سو همگام با روسیه در معرض انقلابی ملهم از اندیشه های چپ و کارگری قرار داشت و از سوی دیگر خود به عنوان پلی میان اروپا و آسیا، افکار انقلابی و چپ برخاسته از مرکز و شرق اروپا را به ایران و بویژه صفحات شمالی و شمال غربی کشور که در مجاورت آن سرزمین قرار داشت انتقال می داد. از این رو نخستین حرکت ها و تشکیلات سیاسی چپ نیز در گیلان و آذربایجان و سپس در تهران و سایر نقاط شکل گرفت . در انقلاب مشروطه دو تفکر شکل گرفت . یکی اعتدالی و میانه رو و دیگری اندیشه متمایل به چپ و الهام گرفته از مبارزات انقلابی حدفاصل دوانقلاب 1905 و 1917 در روسیه و بویژه حرکت سوسیال دموکرات های قفقاز، بدین ترتیب رقیب اعتدالیون با نام اجتماعیون عامیون پای به صحنه گذاشت . این جریان حرکت خود را در مسائل سیاسی و با جذب تعدادی از روشنفکران و کارگزاران و دیگر اقشار جامعه ادامه داد. تا اینکه «تقی ارانی » و 53 نفر جریان چپ را تداوم بخشیدند.
رضا شاه با شدت هرچه تمام تر با فعالیت های کمونیستی مخالفت می کرد و نهایتا در خرداد ماه 1310 با فرستادن لایحه ای به مجلس ، هرگونه فعالیت کمونیستی را در ایران ممنوع ساخت و با به زندان انداختن ارانی و یارانش در سال 1316 ضربه مهلکی را به جریان چپ وارد ساخت .
با سقوط رضاشاه طرفداران اندیشه چپ مبادرت به تاسیس حزب توده کردند که این حزب در تاریخ ایران به عنوان نماد نیروهای چپ مطرح می باشد. اما از آنجا که از طرف بیگانگان تغذیه می شد خود را در مقابل نیروی ملی قرار داد و از طرف دیگر در جذب نیروهای مذهبی نیز موفقیت به دست نیاورد. این عوامل باعث ایجاد انشعاب و گسست در درون حزب توده شد و مخالفانی را از درون حزب پروراند. این انشعاب و تشکیل نیروی سوم به رهبری «خلیل ملکی » برآیند اصلی دو جریان چپ و ناسیونالیستی در تاریخ احزاب ایران است .
انجمن ها
قبل از شروع به کار انجمن ها در ایران فرقه ها و گروه های زیادی فعالیت می کردند. سنت فرقه گرایی در ایران برمی گردد به دوران قدیم ، حتی قبل از اسلام و در دوره اسلامی نیز ادامه پیدا می کند و به دوران معاصر کشیده می شود. اکثر این فرقه ها به صورت مخفی فعالیت می نموده اند. اصولا در مملکت ما همیشه زمینه برای ظهور این گونه گروه ها فراهم بوده است و عمده ترین عامل آن هم استبداد است ، افراد و گروه های زیادی بودند که از عملکرد حاکمان وقت ناراضی بودند اما نمی توانستند به صورت آشکار فعالیت کنند چون کمترین مجازاتی که اقدام علیه پادشاه داشت ، مرگ بود. اینجاست که گروهها برای ساقط کردن حکومت ها مخفیانه فعالیت می کردند. ارتجاع نیز یکی دیگر از دلایل وجود آمدن گروه های مخفی بود. ]...[
سنت فرقه گرایی به اشکال مختلف وجود داشته است ، از جمله به اشکال روستایی و قبیله ای ، مثلا چند ایل با همدیگر ائتلاف می کنند در مقابل ایل دیگر و آن را شکست می دهند. یا به صورت شهری آن ، که ما «اسماعیلیان » را داریم که گذشته از جنبه مذهبی آن یک جریان اجتماعی است . در شهرها فرقه گرایی براساس مواضع دینی ، فرهنگی و سیاسی است . این سنت در دوره قاجاریه ، به پهلوی و حتی امروز نیز ادامه پیدا کرده است . در دوره بعداز مشروطه ما الگوهایی از اروپا می گیریم از طرفی سنت های خود نیز به صورت خیلی قوی داریم ، یعنی زمینه برای استفاده از الگوهای غربی فراهم نکرده ایم . از مشروطه به بعد ظاهرا قانون استوار شده است ، اما برخوردهایی که در همین چارچوب می شود حذفی و سنتی است . دو طرف برخوردهای حذفی را شروع می کنند تا اینکه یکی زورش برسد و بردیگری فائق آید و قدرت را به دست گیرد.
فعالیت گروه ها و فرقه ها تا قبل از شروع به کار انجمن ها - که از اواخر سلطنت «ناصرالدین شاه » شروع می گردد - به صورت غیرمدرن و ابتدایی است . تا اینکه انجمن ها شروع به فعالیت می کنند و کار انجمن ها تشکیلاتی تر و منظم تر از فرقه های قبلی است .
در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه گروه های مخفی چندی شروع به فعالیت کردند. اما تعداد افرادی که در این مجامع شرکت می کردند بسیار ناچیز بود و علت هم این بود که طبقه اول که از اوضاع و احوال جهان خبر داشتند و با سواد و پا را از ایران بیرون نهاده بودند، همگی طرفدار استبداد بودند. چون از طریق همین دستگاه استبدادی امرار معاش می کردند و طبقه سوم هم که هم محروم از ابتدایی ترین لوازم زندگی و در جهل و نادانی غوطه ور بودند و وضعیت خود را مشیت الهی می دانستند. فقط عده معدودی از روشنفکران طبقه سوم در این مجامع ملی شرکت داشتند.
هدف این مجامع ملی ، مبارزه برای کسب آزادی بود، آزادی ملت از قیود بندگی و استبداد، و آرزو داشتند روزی برسد که در ایران قانون حکومت کند نه هوای نفس اشخاص . در دوره ناصرالدین شاه «چون استبداد شدیدی حاکم بود انجمن ها فعالیت چندانی نداشتند. اما با کشته شدن ناصرالدین شاه توسط میرزا رضای کرمانی به یکباره تحولی در اوضاع به وجود آمد، ترس مردم ریخته شد و هیبت پادشاه و دستگاه حکومت نیز خدشه دار گردید. از طرفی اوضاع جهان نیز برایران تاثیر گذاشته بود و تشعشعاتی از آزادی و دموکراسی به ایران آمد. عامل دیگر هم علیل و مریض بودن پادشاه جدید بود. همه این عوامل دست به دست هم داد تا اینکه یک فضای بازتر به وجود آمد.
انجمن های مخفی در خلق انقلاب مشروطه نقش عمده ای داشتند و جنبش ترقی خواهانه ایران تا حدود زیادی مدیون فعالیت های انجمن های مخفی بود. انجمن ها تنها وظیفه خود را بالا بردن سطح آگاهی مردم و بیدار کردن آنها در مقابل استبداد می دانستند و در شب نامه های خود جنبه های ترقی خواهانه و اصلاح طلبانه را فراموش نمی کردند و پیوسته دولت را زیر فشار قرار می دادند تا مردم را با علوم و فنون روز دنیا آشنا کند. فعالیت انجمن ها باعث شد که در فاصله زمانی اندک صدها مدرسه به سبک جدید برای تربیت فرزندان ایران تاسیس شود و شب نامه هایی که گفت وگو از خرابی اوضاع و شکایت از دستگاه حاکمه می کرد منتشر گشت . مقالات سودمندی برای بیدار مردم با امضای مستعار به جراید خارجه فرستاده شد و خطبای آزادیخواه در منابر تا آنجایی که اوضاع به آنها اجازه می داد در رابطه با آشنا کردن مردم به افکار نوین و ترقیات جهان سخن می گفتند.
فراموشخانه
میرزا ملکم خان موسس فراموشخانه ، یکی از افراد اصلاح طلبی است که سهم عمده ای در بیداری ایرانیان و آشنا کردن آنها به پیشرفت های جدید تمدن بشری و دموکراسی دارد. وی ارمنی و تحصیلکرده فرانسه بود و پس از مراجعت به ایران در دارالفنون مترجم شد. مدتی سفارت ایران را در انگلستان عهده دار شد. در مدت زمانی که ملکم در خارج از ایران بود به انتقاد از اوضاع داخلی کشور می پرداخت و پیشنهادات و طرح های متعددی برای اصلاحات ایران به دولت و شاه ارائه داد. ملکم در سال 1274 ه-.ق مطابق با 1857 میلادی فراموشخانه را در تهران تاسیس کرد. ملکم روزنامه قانون را نیز در لندن منتشر می کرد و به داخل ایران می فرستاد که این روزنامه نیز سهم عمده ای در تنویر افکار عمومی ایرانیان داشت .
کسانی که به عضویت فراموشخانه درآمده بودند، مخالف رژیم استبدادی و طالب اصلاحات بودند. تشکیلات فراموشخانه بسیار منظم و مخفی بود و اعضا به هیچ وجه اسرار تشکیلات را فاش نمی کردند. ملکم خان رابطه دین را با سیاست کمرنگ می دانست ، اما آدم زیرکی بود و می دانست در چه شرایطی زندگی می کند از این رو به کارهایش جنبه اسلامی و دینی می داد و در لفافه دین اهداف سیاسی خود را پیش می برد و مسلما ملکم با این روش بهتر می توانست به اصلاحات مورد نظرش جامه عمل بپوشاند. مخالفان ملکم او را متهم به بدعت گذاری می کردند. تغییر و تحولی که افکار ایشان بوجود آورد باعث شد که شاه و روحانیون به او شک ببرند و در 12 ربیع الثانی 1275 ه-.ق ، شاه فراموشخانه را تعطیل کرد.
تشکیلات فراموشخانه میرزاملکم خان در ارتباط با فراماسونری جهانی بود که مراکز آن در انگلستان و فرانسه قرار داشت . در ایران ، ابتدا تشکیلات فراماسونری انگلیسی که «اکوسه » نام داشت ، شکل گرفت و میرزا محمدصادق طباطبایی ، شیخ هادی مجتهد نجم آبادی ، مویدالاسلام ، (مدیر حبل المتین )، میرزا حسین خان سپهسالار، «حاج محمدحسن امین الضرب » و... عضو آن بودند. در زمان زمامداری «مظفرالدین شاه » نیز تشکیلات فراماسونری فرانسوی که معروف به «فرانک » بود به ایران راه یافت و افرادی چون «سید محمدرضا مساوات »، «شیخ ابراهیم زنجانی »، «رضاقلی خان نظام السلطنه » و... عضو این تشکیلات بودند.
مجمع آدمیت
بعداز تعطیلی فراموشخانه «میرزا ملکم » تعدادی از دوستان و همفکران وی تشکل تازه ای به نام جامع آدمیت تاسیس کردند. رئیس این تشکل میرزا عباسقلی خان آدمیت بود. بعضی از پژوهشگران این تشکیلات جدید را دنباله همان فراموشخانه می دانند. از جمله خانم منصوره اتحادیه که در این باره چنین می نویسد: ملکم معتقد بود که نحوه فعالیت سیاسی در ایران از طریق وحدت و همکاری است و برای برقراری این وحدت «جامع آدمیت را که مانند فراموشخانه و شبیه تشکیلات ماسونی بود برقرار کرد.» اما این نظریه درست به نظر نمی رسد. چون موسس و مدیر «جامع آدمیت » ملکم نیست . هیات مدیره مشخص و تشکیلات جداگانه دارد. و در تهران و بعضی ولایات نیز تشکیلات وسیعی داشت بنابراین ما نمی توانیم این تشکل را دنباله فراموشخانه بدانیم . اما از اینکه «جامع آدمیت » تجربیاتی را از فراموشخانه گرفته است شکی نیست .
بنابه گفته فریدون آدمیت پسر عباسقلی ، این جامع سه هدف عمده داشت : به کار بردن مهندسی اجتماعی برای دستیابی به توسعه ملی ، کسب آزادی فردی به منظور شکوفایی عقل و اندیشه بشری ، دستیابی به برابری در حقوق برای همگان بدون در نظر گرفتن اصل و نسب و مذهب به منظور حفظ و تامین شان و منزلت همه شهروندان .»
انجمن مخفی
این انجمن در روز دوم ذیحجه 1322 ه-.ق \8 فوریه 1905 م به رهبری «آیت ا... سیدمحمد طباطبایی تشکیل گردید. در این انجمن در رابطه با چگونگی تشکیل حکومت ، مبارزه با استبداد و کسب آزادی بحث می شد. اعضای انجمن شب نامه هایی را در شهر پخش می کردند و مردم را به ایجاد مدارس جدید تشویق می نمودند. اعضای انجمن را «فدایی » می گفتند. علاوه بر سیدمحمد طباطبایی و «ناظم الاسلام کرمانی » دیگر اعضا عبارت بودند از: «شیخ محمد شبستری ذوالریاستین »، «سید برهان خلخالی »، «شیخ حسینعلی ادیب بهبهانی »و «مجدالاسلام کرمانی » که در رجب سال 1323 ه- . ق همراه با «میرزا حسن »مدیر مدرسه رشدیه ، به خاطر فعالیت های سیاسی توسط عین الدوله به کلات تبعید شد. این انجمن مسوول همکاری بین دو مجتهد بزرگ تهران سیدمحمد طباطبایی و سیدعبدا... بهبهانی بود. در جلسات این انجمن ترس از استبداد، برانداختن نفوذ دولت های خارجی به خصوص روس و انگلیس و اعتقاد به اصلاح فرهنگ و ایجاد مدارس از مهمترین مسائل مورد بحث بود. انجمن مخفی ثانی نیز در سال 1323 ه-. ق \ 1906 توسط «محمدصادق طباطبایی » تشکیل شد. یکی از اقدامات مهم این انجمن رخنه در بریگاد قزاق و جلب نظر قزاق ها و کوشش عضویت آنها در انجمن مخفی و شرکت در حوادث انقلابی بود.»

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات