صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۸۶ - ۰۹:۵۰  ، 
کد خبر : ۱۲۶۲۰

نقد مشق ، مشفقى از مشفقان /بهزاد حمیدیه


طنزى بى‌اندازه خنده‌دار)!( ازعضوشوراى مرکزى حزب اعتمادملى‌،آقاى محمدعلى مشفق، حلیت طبع گرفت(1) و دل از دلشدگان رفرمیسم ربود . سیه روى شدن اوراق سپید که به قیمت از میان رفتن درختان جنگل‌ها وتخریب محیط زیست، حاصل مى‌شوند، تنها عایدى بود که از طنز مشارالیه، برآمد، بلکه ریسه رفتن خوانندگان نازک طبع و ملتذ شدن مخاطبین صاحب ذوق، عایدى برتر وکامل‌تر بود . محمدعلى خان مشفق، یار شفیق حزب الاعتماد، درسطورى که “ یضحک الثکلی” مرقوم فرموده بودند اوصاف دولت نهم ورئیس الدوله را ولیکن به لفظ استهزاء وبدان طریقت که اصحاب بلاغت، “ ذم بما یشبه المدح” ش گویند . لفاظى مزبور، عنان از کف مصنف ربوده،توسن خویش را به اقصى نقاط خدمات دولت راهنه تاخته است. اونه از مساعى و جهود این دولت درباره “ انرژى هسته‌اى “به عنوان “ حق مسلم ملت ایران” فروگذارده‌، نه از “ سهمیه بنزین “ ونه “ از سفربه 30 استان کشور وتصویب بیش از شش هزار واندى مصوبه واجراى 70 درصد آن “ ؛ همه را جلا وطرا، محط انکار واستهزاء‌قرار داده است.

مرا دراین میان، پرسشى است که به قول ابوالعلاء معری:” الذى حارت البریه فیه”: چه سبب دارد که موجود ناطق به نطق باطن وملهم به فکرت صائب ، امرى حسن( بفتحتین) رابازگوید وآن را به وصف حسنش (بضمه فسکون)، سخره کند؟ حالى که گفتی، سفربه 30 استان کشور وتصویب بیش از شش هزار واندى مصوبه واجراى 70 درصد آن ، بزرگ‌ترین رکورد درتاریخ دولت‌هاى پیش وپس از انقلاب است وحالى که دولت نهم رابه بى‌باکى ، نترسى واقتدار در برخورد بادشمنان خارجى وصف نمودى وشرح کردی:” به گونه‌اى که قدرت جهانى رابا اتخاذ سیاست تهاجمى‌اش، منفعل و به رعب و وحشت وا داشته است” وحالى که دولتمرد نهم را به حلیه اوصافى همچون “ آشنایى و لمس مشکلات معیشتى مردم دراقصى نقاط کشور “ ، “ اعلام عمومى قاطعیت دربرخورد با سستى و قصور مدیران “، “ استوار ماندن برتوان ودیدگاه‌هاى خویش با اطمینان و اعتماد به نفس بى‌نظیر”و ... آراستى ، چه جاى تنقیص و تهکم ! مگر نه آنکه امر حسن (بفتحتین ) ،‌طبع راملائم افتد ولسان مدحت عقلاء‌بگشاید؟!

محمد على خان مشفق، تنبه داده‌اند که سهمیه بندى بنزین را رئیس الدوله، بدون اعتنا به کاهش آرایش در انتخابات آتى ، اجرا نموده است، لیکن استدراکا توهم مدح را که از وصف مزبور برمى‌آید نفى فرموده،نگاشته‌اند:” با این کار مشاغل جدیدى براى بعضى از کارکنان پمپ‌هاى بنزین‌،تاکسى‌هاو... ایجاد کرد وازدیگر سو بخش‌هاى زیادى ازمردم هم در مناطق توریست‌پذیر، لباس بیکارى را برتن کردند .”

خلاصه این همه حمله نامنصفانه ویکدست به سریالى که براى اولین بار دست به ساختارى متفاوت و داستانى متفاوت‌تر مى زند ودرحد مقدورات خود تلاش دارد پیوستگى ملیت ومسلمانى ایرانیان را با محوریت فردوسى بازشکافى کند ، کمى تا قسمتى دوراز انتظار نیست . چرا که عمده نویسندگان این مطالب به جاى چهل‌سرباز، رنج خود را از شخص نورى‌زاد آشکار کرده‌اند. اگرنه یک نفر دراین میان باید سربرمى‌آورد و مردانه وبى‌واهمه مى گفت : همین که چشم ما را براى نخستین بار به جمال رستم و فردوسى روشن کرده‌اند دستشان درد نکند! اما چرا قلم‌هایى که در تعریف وتمجید سریال‌هاى بسیار سطحی، آب از لب ولوچه‌شان سرازیر بود ، این گونه کف به لب مى ‌آورند وآشفته وگریبان دریده ،‌به چهل‌سرباز حمله مى‌کنند ، داستانى است که باید از لایه‌هاى رویین این مناسبات به لایه‌هاى زیرین آن سرفرو برد واز راز رنجشان خبرگرفت. من بارها دیده‌ام که نقادان و نویسندگان سینمایى مطرح کشورمان در نقد یک و دو و سه و پنج تلویزیون نشسته‌اند وبا چه ادبیات غلیظى از فلان سریال که فرسنگ‌ها با نیاز مردمان جامعه فاصله دارد ،سخن گفته‌اند وازسازندگانش تجلیل کرده‌اند والبته یکى دو انتقاد اجمالى نیز چاشنى کار خود کرده‌اند . اما مگر مى‌شود صحنه‌هاى باشکوه چهل‌سرباز را ،آنجا که گشتاسب به اسفندیار ماموریت مى‌دهد تابه زابل برود ودست رستم را ببندد و پیش او ببرد ،فراموش کرد ونادیده گرفت ؟ یا شکوه گریم زال ورستم واسفندیار ورودابه را تحسین نکرد؟ یا به بازى درخشان داریوش ارجمند ( رستم )‌ویوسف مرادیان ( اسفندیار) اعتنا نکرد؟ یا به رویارویى درخشان رستم واسفندیار وادب آنان آنجاکه براى هم رجز مى خوانند وقعى ننهاد؟ یا ازکنار خندق و خیبر ورستم وسهراب چهل‌سرباز گذشت وآنها را ندید؟ ماکه قلم تک تک این نویسندگان را مى‌شناسیم وخوانده‌ایم ودیده‌ایم که چگونه براى یک صحنه درفلان سریال وفیلم نه چندان مطرح چه‌ها که نمى‌کنند ، چگونه است که اینجا همگى فرو مى‌کشند وزبان به طعنه مى‌گشایند؟ من از نورى‌زاد به خاطراین که به من،به همسرم وبه فرزندانم آموخت که به ایرانى بودن خویش ‌وبه مسلمان بودن خویش افتخار کنیم وگذشته با شکوه ما را به یادمان آورد ، تشکر مى کنم. وبه همه نقادان ونویسندگان سینمایى و تلویزیونى وحتى شاهنامه پژوهان بزرگ مى گویم که این روزهاى پرشتاب مى گذرند وآثار قلمى شمایان در پیشگاه تاریخ ارزیابى خواهد شد . شما هرچه که نوشته‌اید وگفته‌اید، ثبت وضبط است . مخصوصا آنجاها که براى فلان فیلم وسریال سطحی، جمله‌ها وتوصیف‌هاى ناب وآشکار به کار برده‌اید . چهل‌سرباز یک شاهکار نیست ،بضاعتى است که به زعم من از سرغیرت به کار افتاده وبسیار نیز فراتر از حد واندازه‌هاى رایج از آب درآمده است.

ما از اخبار پول‌هایى که صرف سریال‌هاى تاریخى شده ومى‌شود ،خبرداریم . درهمین روزنامه‌ها خوانده‌ایم از افت وخیزها و تعطیلى‌هاوهزینه‌هاى فراوانشان نیز از زبان متولیانشان فراوان شنیده‌ایم واین نیز را شنیده وخوانده‌ایم که هزینه چهل‌سرباز ،گاه تا یک هفتم برخى از آنان بوده است.

درچهل‌سرباز ، هنروغیرت درهم آمیخته است . این دوگوهر،‌همان است که دربسیارى ازآثار متداول نشانى از آنها نمى‌بینیم .

یک روز نشستم و رنج بزرگ حمله‌کنندگان به چهل‌سرباز را پیدا کردم و دانستم که این نویسندگان نه از چهل‌سرباز ،‌که از خود نورى‌زاد در رنج‌اند. همان نورى‌زادى که خاستگاه اعتقادى‌اش سال‌ها در عرصه ادبیات سیاسى و فرهنگى واقتصادى کشور بسیارى را آزرده است. وگرنه یک قلم منصف ،مگر مى‌تواند آن صحنه زیبا و بى‌نظیر مواجهه رستم و اسفندیار را در آن دره مخوف ببیند وتحسین نکند؟ یا در قسمت دوازدهم سریال چهل‌سرباز ، درقسمت رستم وسهراب ،‌مقابله این پدر وفرزند را ‌و صورت به صورت ساییدن اسبانشان را ببیند واشک نریزد وبه نورى‌زاد وسازندگان چهل‌سرباز آفرین نگوید ؟ چهل‌سرباز هرچه که هست ، با هر ضعفى در فیلمنامه و صحنه پردازى‌ها، یک اثر شریف وفاخر است. اگر نمونه‌ای،حتى یک ثانیه همچون چهل‌سرباز دارید ،اسم ببرید ! یک ثانیه همچون چهل‌سرباز شاهد بیاورید که توانسته‌اید در آن شعر ناب فردوسى را به ادبیات دلنشین پارسى بدل کنید که هم غبار کهنگى با آن باشد وهم طراوت ادبى داشته باشد ! همه کارگردانان ونویسندگان کشورمان را مى‌شناسیم . قدر ومنزلت همه‌شان نیز براى ما آشکار است. همه اینان یکجا جمع شوند ویک دقیقه همچون چهل‌سرباز که شرف ایرانى بودن ما را برمى‌آورد، وریشه اعتقادى ما را آشکار مى‌کند ، از کارهاى خود نشان ما بدهند ! هیچ یک از آنان ، ثانیه‌اى از اینها که گفتم درکارنامه خود ندارند . پس اکنون که یکى با عبور از میان فتنه‌هاى فراوان (‌به گفته خود نورى‌زاد در مصاحبه با تهران امروز)‌به انجام یک چنین اثر شریف ومتفاوتى همت کرده ، این گونه باید به تاراج زحمت‌هاى او پرداخت ؟من نمى‌خواهم در نوشته‌ام به جمع‌آورى احساسات مخاطبان خود بپردازم . درچهل‌سرباز ظرفیت‌هاى متعالى بسیار فراوان‌تراز ضعف‌هاى آن است .به فیلم‌ها وسریال‌هاى همین روزها وهفته‌هانگاه کنید . یک نگاهى هم به چهل‌سرباز بیندازید و ببینید از ساختار درست وداستان‌پردازى درست‌تر وبازى‌هاى درخشان چهل‌سرباز آیا ردپایى در فیلم‌ها وسریال‌هاى درحال اکران وپخش نشانى پیدا مى‌کنید؟

به گفته فردوسى در ابتداى شاهنامه، که این اثر بى‌بدیل را آمیخته به رمز مى‌داند ، چهل‌سرباز نیز رمزى باخود دارد که باید نشست وآن را واگشایى کرد . من به عنوان یک بیننده حساس برنامه‌هاى تلویزیون‌ ازاینکه دراین هفته‌ها شاهد پخش یک اثر متفاوت وهوشمندانه‌ام ،از صداوسیما وسازندگان چهل‌سرباز سپاسگزارم . چهل‌سرباز مرا وخانواده مرا با شاهنامه،با ایران کهن، با ادب پارسی، با على ،‌با فردوسى ،‌آن هم در دل داستانى سیال و موج به موج آشنا کرده‌است. همین آیا براى یک اثر تلویزیونى کافى نیست؟

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات