«متاسفانه در جامعه ایرانی احزاب چندان جایگاه قوی ندارند، مجالس ایران هم با رقابتهای حزبی شکل نگرفتهاند که این نقص مهمی است» حجتالاسلام و المسلمین «محمد شریعتی دهاقان» که در اولین دوره مجلس شورای اسلامی نمایندگی مردم سمیرم و دهاقان اصفهان را برعهده داشت، با بیان این که اولین دوره مجلس شورای اسلامی در شرایطی شکل گرفت که مبنای انتخاب افراد برای حضور در آن، سوابق مبارزاتی پیش از انقلاب بود؛ نه شناخته شدن بر اساس حضور در مناصب دولتی، اظهار داشت: «نمایندگان مجلس در دوره اول عموما کسانی بودند که در مبارزات انقلابی به خوبی پخته شده بودند. آن دوره، داوری برای انتخاب با مردم بود و آنها در مورد چهرهها قضاوت میکردند. کسی به صورت فیزیکی و یا با رد صلاحیت در مجلس و یا مناصب حذف نمیشد؛ بلکه نظر نهایی با مردم بود.» وی ادامه داد: «البته رد صلاحیتهای محدودی نیز در آن دوره صورت گرفت که معیار آن همکاری با رژیم شاه، ساواک و طرفداری از منافقین بود نه معیارهای دیگر؛ در واقع معیارهای رد صلاحیت عمومیتر بود. در مورد آنها هم اعتراضهای موردی انجام میشد، اما تعیین صلاحیتها بر اساس موارد مشکوک نبود و عینی بود. آن زمان هم گاه دستاندرکاران به تنگنظری متهم میشدند، اما آن زمان بازتر عمل و سلیقههای مختلف مدنظر قرار گرفته میشد.» این فعال سیاسی با بیان این که در مجلس اول سلایق مختلف حضور داشتند، خاطرنشان کرد: «در سالهای اولیه پس از انقلاب فضای سیاسی بازتر بود؛ اما جناحبندیهای سیاسی مانند امروز نبود. جناحبندیها در اول انقلاب با نگاه بازتری تعریف میشد و همه خودی محسوب میشدند؛ بنابراین در این چارچوب صمیمیت بیشتر بود؛ حتی از مبارزان انقلاب که سلایق مختلفی نیز داشتند در مناصب حساس و مختلف از استاندار گرفته تا حقوقدانان شورای نگهبان استفاده میشد. به خاطر دارم شهید بهشتی تلاش میکرد فردی را که از کارشناسان حقوق بود به عنوان یکی از حقوقدانان شورای نگهبان به مجلس معرفی کند؛ در حالی که او مقالهای علیه خود شهید بهشتی در روزنامهها نوشته بود و قوهی قضائیه را در آن به تندی نقد کرده بود. آقای بهشتی، با آیتالله موسوی اردبیلی تماسی گرفتند و گفتند که فلانی را راضی کنید که جزء حقوقدانهای شورای نگهبان از طرف قوه قضائیه به مجلس پیشنهاد شود؛ حتی چون احتمال میداد اگر خودش زنگ بزند و درخواست کند اجابت نشود به آقای موسوی اردبیلی متوسل شدند که این کار را انجام دهند؛ بنابراین در فضای مجلس اول حضور چهرههای کارا و با تجربه پررنگتر بود.»
نبود تجربه حکومتداری باعث شد اختلاف سلیقههایی ایجاد شود
شریعتی دهاقان در ادامه با تاکید بر این که در سالهای مبارزه مرزبندی میان مبارزان وجود نداشت، تصریح کرد: «به تدریج با وقوع حوادث مختلف و تصمیمگیریهای متفاوت، اختلاف سلیقهها بروز کرد. در اتفاقاتی مانند تجزیهطلبی در خوزستان و کردستان، موضعهای مختلفی گرفته شد و جهتگیریها شروع شد. در انتخابهای مختلف مانند انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز کمی میان گروهها زاویه ایجاد شد و البته انتخابات ریاست جمهوری که بنیصدر و دیگران کاندیدا بودند، چالش بیشتری ایجاد کرد؛ البته این زاویهها بستهتر از امروز بود.» وی افزود: «گرچه همه کسانی که آمده بودند سابقه و تجربه مبارزاتی را داشتند، اما آنها با حکومت و کار حکومتی کردن از نزدیک درگیر نبودند؛ البته عدهای تجربیاتی در امور حکومتی داشتند، اما تعداد کمی بودند؛ از این رو نبود تجربه حکومتداری باعث شد اختلاف سلیقههایی ایجاد شود. علاوه بر این برخی ذهنیتها و حسادتها میان جریانهای مختلف به گونهای شد که به تدریج شاهد بیشتر شدن فاصلهها بودیم؛ البته باز هم این فاصلهها به اندازهای که امروز در میان گروههای مختلف حزبی دیده میشود، وجود نداشت.»
مجالس ایران با رقابتهای حزبی شکل نگرفتهاند
شریعتی همچنین دربارهی نقش احزاب سیاسی در مواجهه با مسائل گوناگون در کشور خاطرنشان کرد: «متاسفانه در جامعه ایرانی احزاب چندان جایگاه قوی ندارند، مجالس ایران هم با رقابتهای حزبی شکل نگرفتهاند که این نقص مهمی است. مسئولان ما به جای این که تشکل و تحزب را چنان که در قانون اساسی سفارش شده تقویت و نواقص آن را رفع کنند، به نفی تشکلگرایی میپردازند.» مشاور فرهنگی رییسجمهور سابق کشورمان همچنین افزود: «خوشبختانه از آنجا که قانون اساسی ما اوایل انقلاب نوشته شده براساس ذهنیتهای مربوط به آن مقطع بوده است و برخی تفکرات فعلی درباره نفی احزاب جرات طرح نداشتند. قانون اساسی ما براساس تحزب و تشکل بنا شده است.»وی تاکید کرد: «موضوع تشکیل حزب جمهوری اسلامی از پیش از انقلاب در میان موسسان آن مطرح بوده است؛ گرچه متاسفانه این حزب به دلیل برخی اشتباهات به حیات خود ادامه نداد و از مسیر اصلاحطلبی به مسیر محافظهکاری کشیده شد و بسیاری از نیروها از آن خارج شدند تا جایی که امام (ره) نسبت به حزب جمهوری اسلامی اظهار عدم تمایل کرد.»
محافظهکاری فرهنگی را باید از محافظهکاری سیاسی جدا دانست
شریعتی در ادامه رویدادهای ناشی از اختلاف نظر و عزل بنیصدر را از مهمترین وقایع اولین دورهی مجلس شورای اسلامی دانست و افزود: «در این مورد هم همه افرادی که امروز نام اصلاحطلبان و اصولگرایان را دارند، اتفاقنظر داشتند؛ گرچه رگههایی از این اختلافات وجود داشت.» وی با بیان این که محافظهکاری فرهنگی را باید از محافظهکاری سیاسی جدا دانست، گفت: «در آن دوره طیفبندی نیروهای سیاسی بر اساس میزان علاقه به امام(ره) مشخص میشد، بر این اساس تقریبا جریان اصلاحطلب و اصولگرا در یک سر طیف قرار میگرفتند؛ اما در مجموع حد تحمل بیشتری وجود داشت. بسیاری از چهرههایی که امروز خود را اصولگرا میدانند، در آن دوره نسبت به بنیصدر نرمش بیشتری داشتند، و یا کسانی که امروز جزء اصلاحطلبان محسوب میشوند، نسبت به بنیصدر سختگیری بیشتری داشتند.»
اصلاحطلب و اصولگرای فرهنگی به اصلاحطلب و اصولگرای سیاسی انجامید
وی ادامه داد: «در آن دوره تقسیمبندیها با محوریت نیروهای خط امام و غیرامام بود؛ به ویژه در بخش فرهنگی این تمایز برجسته بود؛ اما در حوزه سیاسی تمایز کمتر بود. در حوزه فرهنگی اصلاحطلبان امروز در آن زمان هم عقیده داشتند که نمیشود همه مسائل را امنیتی دید و آن را با انگ امنیتی حذف کرد. از سوی دیگر نیروهای اصولگرا از نظر فرهنگی بستهتر بودند. این تمایز رفته رفته به مسائل سیاسی هم کشانده شد.» شریعتی دهاقان اضافه کرد: «میان نیروها در حیطه فرهنگی اختلافنظرها بسیار بود. در مورد نحوهی برخورد با فرهنگ جهانی، چاپ کتاب، رویکرد صدا و سیما نسبت به اندیشههای مختلف، چگونگی طرح افکار و مجادلات در صدا وسیما، حضور افراد و افکار مختلف در دانشگاهها و... اختلافاتی وجود داشت. در روشهای حل مسائل فرهنگی، با مسائل امنیتی یا با جذب یا مطرح کردن و غیره نیز به شدت سلایق متفاوت بود. عدهای خواهان برخورد بسته با مسائل فرهنگی بودند، اما عدهای دیگر معتقد بودند در عین حال که ضوابط و اصول باید رعایت شود، باید سعی کرد جواب فکر را با فکر داد؛ مگر در مواردی که احساس شد دانشگاه از طرف نیروهای مخالف نظام به عنوان پایگاه حزبی و یا حتی پایگاه مبارزه مسلحانه تبدیل شده بود. در واقع اصلاحطلب و اصولگرای فرهنگی به اصلاحطلب و اصولگرای سیاسی منجر شد.»
در دولت بنیصدر تضاد میان مجلس و دولت بیشتر بود
شریعتی دهاقان همچنین تصریح کرد: «متاسفانه در دوره اول کمیسیون فرهنگی مجلس چندان فعال نبود. اما چون چهرههای مجلس همه فرهنگی بودند و همه کمیسیونها شخصیتهای فرهنگی و سیاسی عمیقی داشتند، همه کمیسیونهای مجلس مثل کمیسیونهای خارجه، قضایی، امور داخلی و غیره در مسائل فرهنگی اظهارنظر میکردند؛ بنابراین کمیسیون فرهنگی فعالیت لازم را در صحنه فرهنگی کشور نداشت؛ اما چون همه مجلس فرهنگی و سیاسی بود، نقش این کمیسیون ایفا میشد.» شریعتی دهاقان در ادامه درباره چگونگی تعامل مجلس با دولت اظهار داشت: «در دولت بنیصدر تضاد میان مجلس و دولت بیشتر بود. پس از بنیصدر، نامزدی آقای ولایتی مطرح شد؛ اما نظر بیشتر اصلاحطلبان امروز، آقای میرحسین موسوی بود و با نخستوزیری آقای دکتر ولایتی موافقت نداشتند، در نتیجه آقای موسوی نخستوزیر شد. دولت اعتقاد داشت باید با مجلس همکاری کند و روابط نزدیک بود. اما تنشهای قوهی مجریه و مقننه به دلیل مشکلات خاص کشور بود. مسائل روز بسیار قوی مطرح میشد و مجلس دچار روزمرگی شده بود.» وی افزود: «البته از نظر اقتصادی اختلافات فراوانی میان دولت و مجلس بود. در مجلس جناح طرفدار آقای میرحسین موسوی نسبت به دو وزیر ایشان رویکرد مثبتی نداشت. آقایان توکلی و عسگراولادی از این وزرا بودند. این دو نفر هم نتوانستند وزارت خود را در نخستوزیری آقای موسوی تکمیل کنند. به خاطر دارم آقای توکلی در مورد کارگران و حقوق بیمه آنها مشکلی ایجاد کرده بود. آقای عسگراولادی هم در مورد مسائل واردات کالا و نحوهی اجازه دادن به بخش خصوصی به ویژه نسبت به مساله برنج که در آن زمان بحران ایجاد کرد، همیشه از طرف مجلس مورد انتقاد و سوال قرار میگرفت.»
امام(ره) در مورد حکومت از موضع بالا برخورد میکردند
وی افزود: امام(ره) در مورد حکومت از موضع بالا برخورد میکردند؛ چه در مورد قوهی مجریه و مقننه و قضائیه هیچگاه خواستههای کوچک را مطرح نمیکردند و نگاه کلیتری داشتند. امام(ره) به شدت روی مساله مجلس و تقویت آن تاکید میکردند؛ چرا که احساس میکردند در نظامهایی با قدرت کامل قوهی مجریه احتمال دیکتاتوری وجود دارد. ما همواره احساس میکردیم از طرف امام(ره) مورد تقویت قرار میگیریم؛ البته ایشان قوهی مجریه را هم پیشتیانی میکرد و تمایل خود را نسبت به نخستوزیری میرحسین موسوی اظهار میکرد. در آن زمان عدهای با این اظهار تمایل مخالفت کردند؛ اما امروز همان عده احساس میکنند که به ولایت فقیه نزدیک هستند، حال آن که در آن زمان چندان احساس نمیکردند حتی باید تمایل امام(ره) را رعایت کنند. بعضی از افراد که امروز خود را اصولگرا میدانند آن زمان به تمایلات امام(ره) اعتنا نمیکردند، همچنین آنها امروز از بعضی از کسانی که اصلاحطلب هستند خود را دو آتشهتر و ذوب شدهتر میدانند، حال آن که در زمان امام (ره) این رفتار را از خود نشان ندادند.» وی در توضیح رویکرد مجلس نسبت به ترورهای انجام شده در دوران اوایل انقلاب نیز گفت: « واقعه 7 تیر در همه ارکان کشور تغییر عمده به وجود آورد و تمام نیروهای انقلاب را به هم نزدیک کرد و تمام اختلافات را از بین برد. 7 تیر حادثه بزرگی بود که در پی آن همه برای کشور احساس خطر کردند. پس از 7 تیر وحدت و انسجام نیروها بیشتر شد؛ گرچه بسیاری فکر میکردند این حادثه به تضعیف نظام جمهوری اسلامی منجر شود. ما نیروهایی مثل شهید بهشتی را از دست دادیم، اما نیروها یکپارچه و یکدل شدند و این وحدت، وحدتی از درون بود.»