به گزارش خبرگزاری فارس، پایگاه اینترنتی "آنتیوار " در مقالهای که به قلم "کان هالینان " (Conn Hallinan)، روزنامهنگار و تحلیلگر آمریکایی مسایل بینالملل منتشر کرد، با اشاره به پیروی دولت اوباما از طرح فاجعهبار "ژنرال استنلی مککریستال " (Stanley McChristal)، فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان تصریح کرد: پیش از پذیرش راهبرد این ژنرال آمریکایی، دولت اوباما باید قدری در نبرد "دنانه "- روستایی کوچک و صعبالعبور در ورودی دره "نوزاد " در استان جنوبی هلمند- تامل میکرد.
به اعتقاد این نویسنده آمریکایی، نبرد دنانه یک نمونه کامل است که اثبات میکند، عملیات "ضدشورش " در سرزمین افغانستان از کارایی لازم برخوردار نیست. طبق اظهارات منابع آمریکایی، این نبرد در راستای تصرف این روستای سوقالجیشی، قطع مسیر تدارکاتی طالبان و امن کردن منطقه برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان ترتیب داده شده بود. به عبارت دیگر نبرد دنانه با هدف محاصره شورشیان طالبان و گیرانداختن ایشان در میان کوهها و جنگلها به راه افتاد.
نویسنده به 4 دلیل سناریوی نبرد دنانه را نادرست خوانده است؛ اولا، سوقالجیشی نامیدن روستای دنانه با 2000 نفر جمعیت، آن هم در کشوری همچون افغانستان که دهها هزار روستا از این دست در آن واقع شده است، امری غریب به نظر میرسد، ثانیا، به نظر میرسد فرماندهان آمریکایی این نبرد را با نبرد "ورماخت " در جنگ جهانی دوم اشتباه گرفته بودند، چرا که طالبان یک گروه شورشی، سیال و غیرقانونی بوده و تحت محاصره درآوردن آن بیمعنی است، ثالثا، مسیرهای تدارکاتی طالبان اتوبان نیستند که با حمله نظامی قطع و مسدود شوند بلکه طالبان برای تدارکات از بیراههها استفاده میکند، رابعا، گروه طالبان اصولا در میان کوهها و جنگلها استقرار یافته و معنی ندارد که نیروهای آمریکایی بخواهند آنها را در میان کوهها و جنگلها گیر بیاندازند.
هالینان ادامه داد: علاوه بر موارد فوق باید به این نکته نیز توجه داشت که نیروهای طالبان از سر رسیدن نیروهای آمریکایی که شبانه با بالگرد وارد منطقه شده بودند به هیچ وجه جا نخوردند بلکه با استفاده از راکت، خمپاره و سلاحهای خودکار به استقبال نیروهای آمریکایی آمدند، تا آنجا که "کاپیتان زاخاری مارتین " (Zachary Martin) به "آسوشیتدپرس " گفت که تردید ندارد که طالبان از قبل منتظر این حمله بودهاند.
در نهایت، تفنگداران دریایی آمریکا با استفاده از نیروی هوایی و طی یک جنگ 4 روزه خانه به خانه موفق شدند این روستا را به تصرف خود درآورند. اما بعد متوجه شدند که در سومین شب نبرد نیروهای طالبان کلیه تجهیزات خود را از روستا خارج کردهاند، بدین ترتیب تنها یک روستای ویران و 12 جسد که به نظر میرسید از آن شورشیان باشد روی دست نیروهای آمریکایی باقی ماند.
کاپیتان مارتین در خصوص تصرف دنانه مدعی شده است که دنانه میتواند یک جای پای محکم برای نیروهای آمریکایی در منطقه و یک قرارگاه برای ایشان باشد. اما هالینان این اظهارات وی را توهمآلود دانسته است.
این روزنامهنگار مشهور آمریکایی با اشاره به اینکه نبرد دنانه را میتوان نمونهای از جنگهای نامنظم بهشمار آورد افزود: در جریان این نبرد افراد محلی شورشیان طالبان را در جریان خطری که متوجه ایشان بود قرار داده و در نتیجه طالبان یک کمین بر سر راه نیروهای مهاجم قرار دادند و پس از مدتی نبرد هنگامی که آتش نیروهای آمریکایی به حدی رسیده که دیگر قابل تحمل نبوده است، طالبان از منطقه گریختهاند.
در این خصوص "نانسی یوسف " (Nancy Youssef) در روزنامه "مککلاچی " نوشته است: "جنگجویان طالبان و فرماندهانشان در پی حمله گسترده انجام شده به استان هلمند، به مناطق غربی و شمالی گریختهاند. این اتفاق باعث بروز این نگرانی شده است که تهاجم آمریکا علیه طالبان فقط، مشکل موجود را به منطقهای دیگر انتقال داده باشد. "
به نوشته هالینان، با خروج نیروهای طالبان به سمت شمال، ایشان دست به حمله به نیروهای آلمانی و ایتالیایی در این منطقه زدهاند. در واقع شورشیان طالبان همواره در حال تطبیق خود با شرایط هستند.
"کارن دییانگ " (Karen DeYoung) در واشنگتن پست نوشت: "برای بسیاری از آمریکاییها این توهم ایجاد شده است که شاید نیروهای طالبان در مراکز آموزش رنجرهای آمریکایی آموزش دیدهاند، چرا که در این مراکز نحوه نبرد در گروههای کوچک در سرزمینهای صعبالعبور آموزش داده میشود. البته بدیهی است که نیروهای افغان با توجه به شرایط تاریخی و جغرافیایی مدتهاست که با اینگونه جنگیدن آشنا هستند. پیش از آمریکاییها، مهاجمانی همچون یونانیها، مغولها، انگلیسیها و روسها نیز به این موضوع پی برده بودند.
این کارشناس مسایل بینالملل افزود: یک مقام پنتاگون خطاب به واشنگتن پست گفته است که نیروهای طالبان از "دره کورنگال " در منطقه مرزی افغانستان و پاکستان به عنوان محلی برای آموزش شورشیان بهره میجویند. وی اظهار داشته است که این محل به مثابه یک لابراتوار مجهز برای آموزش شورشیان و بررسی تاکتیکهای نیروهای آمریکایی بوده و در این منطقه به شورشیان آموزش داده میشود که در برابر حملات توپخانهای، حملات هوایی و حملات بالگردی چگونه واکنش نشان دهند. ایشان به خوبی میدانند که در زمان حملات چقدر فرصت داشته و ظرف چه زمانی باید عقبنشینی کنند. این همان کاری بود که در نبرد دنانه هم انجام دادند.