
آیتالله سیدمحمد امین/امام جمعه موقت شهرری
ضمن بزرگداشت شهادت دکتر محمد مفتح، آن روحانی وارسته و دانشگاهی فرهیخته و گرامیداشت هفته وحدت حوزه و دانشگاه و پیوند مبارک طلبه و دانشجو، بدون تردید جدایی حوزه و دانشگاه یکی از توطئههای دیرینه استکبار جهانی، استعمار خارجی و استبداد داخلی به شمار میآید. زیرا وحدت این دو قشر عظیم و تاثیرگذار در جامعه عامل قدرت ملی و مانع نفوذ بیگانه و سلب آزادی و استقلال و فساد و تباهی است. به همین جهت دشمن پیوسته کوشیده است با تبلیغات زهرآگین و دروغین این دو رکن مهم جامعه را به یکدیگر بدبین کند و بذر بیاعتمادی در میان آنها بپاشد و خود از جدایی و شکافی که میان آنان پدید میآید در جهت اهداف شوم خود بهرهبرداری نماید.
آری، دشمنان سالیان متمادی چنین وانمود ساختند که میان علم و دین تناقض و تعارض وجود دارد و به آن چه در غرب اتفاق افتاد استشهاد میکنند. آنان میگفتند از زمانی که غرب به دین پشت پا زد و بساط دین را از صحنه جامعه برچید به دستاوردهای مهم علمی و عملی دست یافت و پیش رفت، و جوامعی که به عنصر دینداری پافشاری کردند عقب افتادند. در هر حال رمز عقبافتادگی کشورهای اسلامی را حضور دین در عرصه جامعه معرفی میکردند و چنین نتیجه گرفتند که انسان یا باید دیندار باشد و عقب افتاده، یا دانشمند و پیشرفته. از این رو یک خودباختگی و احساس حقارت در مقابل غرب در افراد تحصیل کرده به وجود آمد که به دینگریزی و بیاعتنایی به موازین دین منتهی شد. به این ترتیب خود به خود نوعی بدبینی میان دانشگاهیان نسبت به روحانیون به عنوان متولیان و مدافعان و مبلغان دین پدید آمد چنان که روحانیون نسبت به دانشگاهیان به خاطر عدم پای بندی به عقاید و احکام دینی به دیده منفی مینگریستند.
خوشبختانه در شکلگیری انقلاب اسلامی در پرتو رهنمودهای امام راحل(ره) این دو قشر عظیم به هم نزدیک شدند و به هم پیوستند و این پیوند برکات بسیاری داشت. شهادت دکتر مفتح که یک چهره برجسته حوزه و دانشگاه در سطح عالی به شمار میرفت زمینه وحدت بیشتر میان این دو را فراهم ساخت. از آن سال تاکنون همه ساله برنامههای ارزشمندی در جهت تحقق وحدت انجام شده است ولی باید توجه داشت صرف تشکیل جلسات مشترک میان حوزویان و دانشگاهیان و برگزاری همایشهای متعدد گرچه مطلوب است زیرا زمینه تفاهم و درک متقابل از اندیشهها و گرایشها را فراهم میسازد ولی کافی نیست بلکه باید به طور ریشهای برخورد نمود تا توهم تعارض علم و دین مرتفع گردد، وحدت حوزه و دانشگاه تحقق یابد. شایان ذکر است علم و دین با هم تعارض ندارند. هدف علم، شناخت هستیها و خواص پدیدهها است و هدف دین، شناخت بایدها، نبایدها، دانستن حلیت و حرمت، جواز و منع در مقام عمل است. علم میگوید فلان شی تحت این شرایط در صورت ترکیب یا تجزیه فلان خاصیت را دارد ولی دین باید به میدان بیاید و تعیین کند آیا استفاده از آن با توجه به آثار آن مجاز است یا ممنوع؟ بنابراین در این علوم تجربی و دینی قلمرو هر یک جدا از دیگری است.
یکی در مقام شناخت موضوع و دیگری در مقام بیان محمول است. به عنوان مثال علم میگوید این ماده شیمیایی آثار مخرب بر روی انسان و طبیعت دارد. ولی آیا به کار بردن آن برای رسیدن به هدف مجاز است؟ علم در مورد جواز کاربرد و علوم جواز حرفی برای گفتن ندارد و اینجا ضرورت حضور دین در کنار علم مطرح میشود. دین پاسخ میدهد خیر، به خاطر آثار مخرب این ماده شیمیایی، کسی حق استفاده از آن را ندارد.
اما در خصوص علوم انسانی باید مبانی نظری آنها مورد بررسی و نقض و ابرام قرار گیرد. چنان که در حوزه علوم انسانی اعم از مباحث فلسفی و هستیشناسی، روانکاوی و جامعهشناسی، علوم سیاسی و اقتصاد و... نظریات متفاوتی مطرح است. باید در این حوزه نظر اسلام نیز مطرح شود و به صورت تطبیقی و مقایسهای در دستور کار قرار بگیرد، نقاط اشتراک و افتراق مورد شناسایی واقع شود. تولید علم و جنبش نرمافزاری که در سالهای اخیر مورد تاکید و اهتمام رهبر فرزانه انقلاب بوده است به همین معنی است که دانشمندان اسلامی به طور جدی وارد میدان شوند و به استخراج و استنباط بپردازند و با شرح و بسط، قواعد و نظریات دینی را تدوین و به جامعه علمی بشری عرضه نمایند، نه اینکه در حوزه علوم انسانی، ادیان الهی به ویژه اسلام که حرف اول را زده است نادیده گرفته شود و ترجمه متون بیگانه با نگرشها و گرایشهای متعارض متن دروس دانشگاهی ما در کشور باشد به ویژه هنگامی که توجه داشته باشیم منشا بسیاری از اختلافات در این زمینه به واسطه اختلاف دیدگاه و نوع نگرش به حقیقت انسان است.
اگر این اقدام صورت پذیرد، تبادل فکری انجام میگیرد، ابهامات و شبهات مرتفع گردد، دیدگاهها تصحیح و به هم نزدیک شود، آن گاه دیگر چنین نخواهد بود که فرآیند آموزههای دانشگاهی، نفی آموزههای دین باشد بلکه ملاک آموزههای دینی خواهد بود و دوگانگی از میان خواهد رفت، بدگمانیها رخت بر خواهد بست و به این حقیقت همگان پی خواهند برد که دین و علم نیاز جامعه بلکه ضرورت مجتمع انسانی است و پذیرش و باور این مطلب، زمینه وحدت حوزه و دانشگاه را به خوبی فراهم خواهد ساخت.