صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۰:۴۲  ، 
کد خبر : ۱۴۰۳۷۸

گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های 20اسفند88


روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند که برخی از آنها در زیر می‌آید.

رسالت: سخنی با دولت و مجلس

«سخنی با دولت و مجلس» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ی رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می‌خوانید؛رئیس جمهور دیروز به مجلس رفت تا ضرورت تصویب درآمد40 هزار میلیارد تومانی از محل اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها را یادآور شود. رئیس جمهور گفت: «تعیین سقف درآمد40 هزار میلیارد تومانی حاصل از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها نتیجه ساعتها کار کارشناسی در تیم اقتصادی دولت با حضور برجسته ترین اقتصاددانان کشور بوده است .» رئیس جمهور می گوید که کارشناسان دولت و اقتصاددانان دولتی معتقدند نه تنها سقف40 هزار میلیارد تومان منجر به تشدید تورم نمی شود بلکه تورم را هم کاهش می دهد.

 رئیس جمهور دیروز به مجلس رفت تا ضرورت تصویب درآمد40  هزار میلیارد تومانی از محل اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها را یادآور شود.

رئیس جمهور گفت: «تعیین سقف درآمد40  هزار میلیارد تومانی حاصل از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها نتیجه ساعتها کار کارشناسی در تیم اقتصادی دولت با حضور برجسته ترین اقتصاددانان کشور بوده است .»

رئیس جمهور می گوید که کارشناسان دولت و اقتصاددانان دولتی معتقدند نه تنها سقف40  هزار میلیارد تومان منجر به تشدید تورم نمی شود بلکه تورم را هم کاهش می دهد.

از سوی دیگر نمایندگان محترم مجلس هم مخالفت خود را به نظر کارشناسی مستند می کنند عکس این مطلب را معتقد هستند و لذا هم در قانون هدفمند کردن یارانه ها سقف20  هزار میلیارد تومان را تعیین کردند و هم در بودجه سال89  سقف40  هزار میلیارد تومانی را به20  هزار میلیارد تومان کاهش دادند.

آقایان دکتر احمد توکلی، دکتر نادران و حجت الاسلام والمسلمین مصباحی مقدم درست در برابر چنین نظر کارشناسی معتقدند سقف پیشنهادی دولت، تورم در سال آینده را به صورت فزاینده افزایش خواهد داد.و حتی دکتر احمد توکلی در نطق مخالفت خود با کلیات بودجه فرمودند سقف20  هزار میلیارد تومانی هم پرخطر است، کمر تولید کنندگان را خم خواهد کرد و برای مستضعفان هم کمرشکن خواهد شد.

مردمی که بحث بودجه را از طریق رادیو پیگیری می کنند از خود سوال می کنند چطور می شود کارشناسان دولت و مجلس در موضوع واحدی دو نظر با اختلاف180  درجه می دهند. راستی نظر کدام صحیح است؟

به نظر می رسد در رسیدگی به بودجه دو مبحث هر سال با هم مخلوط می شود.

1- وقتی نمایندگان دولت و مجلس از «برنامه» سخن می گویند بحث های بودجه ای را پیش می کشند و هنگامی که از «بودجه» سخن می گویند مباحث برنامه ای را مطرح می نمایند.

در نگاه به برنامه آ ن علمی که در روشن شدن موضوع به ما کمک می کند، علم اقتصاد است آنجا عرصه حضور و تاخت و تاز اقتصاددانان است که می توانند دیدگاههای کارشناسی خود را مطرح کنند و به جمع بندی برسند.

اما در نگاه به «بودجه» دیگر بحث علمی پیرامون «اقتصاد» از حوزه علوم انسانی خارج می شود و با ورود به علوم تجربی باید از محاسبه و حساب و کتاب و جمع و تفریق ریالی منابع و مصارف سخن گفت.

در بودجه ریزی  باید پیش بینی درآمدها دقیق باشد. در بودجه بندی باید برآورد هزینه ها نزدیک به واقع باشد تا امکان توفیق رسیدگی به بودجه به دست آید.

متاسفانه اقتصاددانان دولت و مجلس در بودجه ریزی و بودجه بندی پای علم اقتصاد را پیش می کشند و درباره آن داد سخن می دهند. حال آنکه توانایی  های علمی خود را موقعی باید نشان دهند که موضوع برنامه مطرح است.

وقت طرح «بودجه» کارشناسان مالی و محاسباتی - هر دو طرف - ساکتند حال آنکه آنها باید در این عرصه حضور داشته باشند.

دولت می بایستی در تمام سالهای پس از انقلاب در تدوین بودجه و دخل و خرج خود از نتیجه کار بازرس قانونی (سازمان حسابرسی) دو هزار بنگاه اقتصادی بهره ببرد که نمی برد. مجلس هم در تمام سالهای پس از انقلاب در تصویب بودجه باید از گزارش تفریغ بودجه که محصول کار دیوان محاسبات است بهره ببرد، آیا می برد؟

هیچ کس تا الان به این سوال پاسخ نداده است که چرا گزارش تفریغ بودجه در هیچ سالی «تسلیم» مجلس نشده است؟ آنچه در مجلس قرائت شده صورت تلخیص شده گزارش توسط کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات بوده است . آن هم قرائتی که تاکنون هیچ نماینده ای نه به آن استناد کرده و نه از آن در رسیدگی به بودجه استفاده شده است.

به نظر می رسد برای برون رفت از بن بست بودجه  نویسی غیرعلمی و غیرحرفه ای باید کارشناسان دولت و مجلس در یک رویارویی با حضور نمایندگان و عناصر اصلی دولت، یکجا دستاوردهای علمی خود را با استنادات عقلی و منطقی رو کنند تا برای دولت و مجلس مکشوف شود حق با کیست؟

برخی فکر می کند اگر رئیس دولت یا رئیس مجلس و یا رئیس فلان کمیسیون ادعا کند یک کارشناس خبره است این افتخاری است . این ادعا نه درست است، نه - اگر هم درست باشد- افتخاری برای آن مقام است.

کار اصلی و درست آن است که مجلس و دولت بتواند کارشناسی و غیرکارشناسی را تشخیص دهد و نظر خود را به کارشناسی درست مستند نماید.

تشخیص اینکه فردی کارشناس است یا فاقد دانش کارشناسی است امر دشواری نیست به نظر می رسد مشکل ما در همین کانون متمرکز است.

برخی از کسانی که طی30  سال گذشت به اسم کارشناسی به سیاستهای اقتصادی ما (در حوزه برنامه و در حوزه بودجه) شکل دادند از صلاحیت های علمی درستی  برخوردار نبودند و متاسفانه هیچ وقت هم پاسخگو نبودند. آنها مسئولان نظام را با گزارشات متناقض به جان هم می انداختند و مشکل مردم را حل نمی کردند.  بلکه یک مشکل هم در تعامل قوا پدید می آوردند، که اکنون هم پدید آورده اند.

مردم سالاری:رویارویی مردم سالا ری با قبیله سالاری

«رویارویی مردم سالا ری با قبیله سالا ری»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم ناصرالدین قاضی زاده است که در آن می‌خوانید؛اگر  فرصت های قانونی برابر و بی طرفی متولیان امور در هر انتخاباتی رعایت شود، دولت های برآمده از آرای  اکثریت قادر خواهند بود، فراتر از ادعاهای رنگارنگ در قامت حاکمیت دموکراتیک ظاهر شوند.

برگزاری دومین انتخابات پارلمانی در عراق، به رغم ضریب اندک امنیت، نقطه عزیمتی برای استقرار دمکراسی در هرم سیاسی چند وجهی و ترکیب جمعیتی ناهمگون در عراق به حساب می آید.

تمرین دموکراسی در کشورهای منطقه سابقه چندانی ندارد. البته غیر از ترکیه که از سابقه طولا نی تری در برگزاری انتخابات واقعی و حضور فعال احزاب در رسانه های آزاد برخوردار است، هیچ یک از کشورهای عربی که به صورت آرای عمومی اداره می شوند از ساز و کارها وزیر ساخت های لا زم در عملیاتی کردن انتخابات سالم برخوردار نیستند.

نگاهی کوتاه به ساختار اجتماعی و هرم جمعیتی عراق نشان داده است که ترکیب ناهمگون مذهبی، قومیتی و قبیله ای عراق همواره امکان دستیابی به وحدت ملی را با تهدید مواجه ساخته و جایگاه آرای  مردم را در فرایند آزاد به چالش می کشد.

اما برخلا ف ریشه دار بودن عصبیت های قومی و مذهبی در عراق،  برخی ائتلا ف های مبتنی بر عقلا نیت  سیاسی، امیدهای تازه ای ایجاد کرده است که بخشی از مردم عراق با عبور از بلوک بندی های سنتی، مرحله جدیدی از همگرایی را رقم زده اند، این گرایش مدرن قصد دارد با تمرکزبر هویت ملی، وحدت تمام اقوام و قبایل را باز تولید کند و عراق را فراتر از انگاره های محدود قبیله  وعشیره تعریف نماید.   از سوی دیگر در قلب جهان عرب، مصر به عنوان یکی از مدعیان دموکراسی در منطقه،نمونه جالبی از دموکراسی های خود خوانده است که نه تنها به  مخالفان خود حق اظهار نظر نمی دهد، بلکه از مشارکت احتمالی محمد البرادعی، در انتخابات ریاست جمهوری آینده به هراس افتاده است. در بزرگترین کشور مدعی دمکراسی عربی، شرایط نا برابر رقابتی آن قدر سایه افکنده است که حتی هیچ نامزد انتخاباتی، فضای رقابتی سالمی پیدا نمی کند که در آن مانور تبلیغاتی کند و حتی اگر فردی مانند محمد البرادعی- ریاست سابق آژانس انرژی اتمی- بخواهد وارد عرصه رقابت ریاست جمهوری شود امواج رسانه ای و تبلیغاتی شدیدی علیه او طراحی و عملیاتی می گردد.

مصیبت بارتر آن که دولت حسنی مبارک در حالی که در سه دهه گذشته از برگزاری یک انتخابات سالم و با حضور تمام گرایش های سیاسی و فکری طفره رفته است قبل از اعلا م رسمی نامزدی البرادعی در انتخابات آینده مصر به تهدید و تخریب علیه او همت گماشته و برخی شیپورهای وابسته به دولت را علیه او بسیج نموده است. اگر دموکراسی در کشور چند قومیتی عراق رنگ پریده و از جهاتی شکننده است! اما در مقایسه با بزرگترین تمدن عربی- مصر- از شرایط بسیار سالم تر و قانونی تری برخوردار می باشد، زیرا در عراق بارقه های گسست از گفتمان عصبیت قبیلگی نمایان شده است.

بی گمان مهمترین شاخص دمکراتیک بودن انتخابات در عراق به حضور اکثر گرایش های سیاسی، قومی و فکری آنان در عرصه انتخابات اخیر رقم می خورد. نظام جدید عراق در شرایطی که برای امنیت داخلی خود با انواع ترفند ها و دسیسه های گوناگون مواجه است، هیچگاه بروز و ظهور  تروریسم، شرایط فوق العاده را بهانه سرکوبی مطالبات مردم قرار ندادو بابرگزاری انتخاباتی رقابتی و سالم، از یک سو احترام به حقوق مردم خود را پاس داشت و از سوی دیگر با کسب رای اعتماد 62   درصد مردم، افکار عمومی را با خود همراه ساخت. روی هم رفته سرمشق مردم سالا ری در مقایسه با دیگر نسخه های نظام های سیاسی از دو برتری روشن برخوردار است. اول آن که تثبیت حاکمیت ملی در منطقه نشانه ای از بلوغ جمعی در مطالبات توسعه طلبانه مردم است. دومآنکه نسخه های غیر دمکراتیک به هیچ وجه توان رویارویی تئوریک و اجرایی با سرمشق های متنوع مردم سالا رانه را ندارد. زیرا روش های مردم سالا رانه امکان فرصت های برابر و عادلا نه را فراروی تمام گرایش های سیاسی قرار می دهد و بدون ادعابه شعور جمعی احترام واقعی می گذارد.

کیهان:در اسارت جهل

«در اسارت جهل»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم مهدی محمدی است که ر آن می‌خوانید؛تأمل در آنچه در نیویورک می گذرد، یک راه میان بر برای فهم حجم انبوه مشکلات استراتژیکی است که غرب برای «اقدام موثر علیه ایران» با آن مواجه است. اگر کسی فقط بر مبنای آنچه غربی های می گویند در پی کشف استراتژی های آنها و حدود و ماهیت قدرتشان باشد، جز سوء تفاهم چیزی به دست نخواهد آورد. تنها راه این است که به جای ادعاها و سخنرانی ها، در« صحنه واقعی عمل» دقیق شویم؛ آن وقت است که حقایق تمام و کمال خود را نشان می دهند.

از حدود دو ماه پیش نوعی چرخش دراستراتژی امریکا علیه ایران بوجود آمد که تلاش می کرد -به زعم خود- واقعیات ایران را در سیاستگذاری علیه آن لحاظ کند. در خلاصه ترین بیان ممکن، تغییر استراتژی امریکا این بود که دست دراز شده خود به سوی ایران را پس بکشد و به جای تعامل ، بر لزوم مجازات آن تاکید کند. ارزیابی های راهبردی که غربی ها تاکنون خود از علل این چرخش ارائه کرده اند تا حدود زیادی مبهم، پراکنده و ضد ونقیض است.

اگر مجموعه این ارزیابی ها را در یک دستگاه تحلیلی منسجم بازسازی کنیم، می توان گفت که این چرخش چند علت کلیدی داشته است. 1- امریکایی ها احساس می کنند اکنون در موقعیتی قرار دارند که می توانند ایران را متهم کنند که خواهان حل دیپلماتیک مسئله هسته ای خود نیست، در حالی که تا یک سال پیش این اتهام که به خود آنها وارد بود. شیوه بازسازی شده استدلال امریکایی ها که طی چند هفته گذشته در خلال انبوه اظهارنظرهای رسمی و غیر رسمی آنها تکرار شده، چنین است: امریکا یک سال است بدون هیچ پیش شرطی آماده مذاکره با ایران است اما ایران هیچ استقبالی از این موضوع نکرده. دو پیشنهاد پرسود امریکا یعنی پیشنهاد وین برای مبادله مواد هسته ای با هدف تامین سوخت راکتور تهران و پیشنهاد فروش رادیو ایزوتوپ به ایران در ازای توقف غنی سازی 20 درصد از جانب ایران رد شده، ایران غنی سازی 20 درصدی اورانیوم را آغاز و اعلام کرده قصد دارد 10 سایت جدید غنی سازی احداث کند و نهایتا علنی شدن تاسیسات فردو نشان داده است که ایران به تعهدات خود در مورد همکاری با آژانس پای بند نیست. گزارش 18 فوریه یوکیا آمانو هم مجموعه این مسائل را تایید می کند. 2- عقیده امریکایی ها این است که در اثر اقدامات متعدد یک سال گذشته توانسته اند دیدگاه منفی اروپا، روسیه و چین علیه امریکا را تا حدود زیادی اصلاح کنند و اکنون این بلوک ها آمادگی بسیار بیشتری برای مشارکت در پروژه مهار ایران دارند. بخشی از این آمادگی به این دلیل است که ارزیابی آنها از تهدید ایران به ارزیابی امریکا نزدیک شده و بخش دیگر هم در این موضوع ریشه دارد که دریافته اند دولت امریکا تعهدی واقعی به اقدام دستجمعی در امور بین المللی و رعایت منافع بلوک های دیگر پیدا کرده و یک جانبه گرایی بوش دیگر تکرار نخواهد شد. از خلال صحبت های امریکایی ها می توان فهمید که آنها عقیده دارند تنها اقدام موثر علیه ایران اقدامی است که حداکثر مقدار ممکن اجماع را پشت سر خود داشته باشد.

بر اساس این مبانی -که خواهیم گفت در شکل بازسازی شده اش هم آکنده از سوء تفاهم است- امریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که حتما باید از استراتژی تعامل فاصله گرفت و علیه ایران «اقدامی کرد». مشخصات این اقدام آنطور که غربی ها در هفته های گذشته به تفصیل گفته و نوشته اند باید طوری باشد که یک تلفیق هماهنگ از 4 هدف ایجاد کند. 1- هرگونه اقدام باید طوری باشد که نشان دهد که غرب در واکنش خود جدی است و دهن کجی های پی در پی ایران به خواسته های غرب بی هزینه نیست. 2- اقدام علیه ایران باید در کوتاه مدت تظاهر به زنده بودن جریان آشوبگر داخل ایران و در بلند مدت زمینه سازی برای تقویت آن را مدنظر داشته باشد. 3- هرگونه اقدام نباید درهای تعامل با ایران را به طور کامل ببندد بلکه باید این در را نیمه باز بگذارد و ایران را به سمت آن سوق دهد و 4- اقدام علیه ایران باید به گونه ای طراحی شود که بیشترین پشتیبانی از آن در جامعه بین المللی صورت بگیرد، چه درون شورای امنیت و چه در قالب ائتلاف کشورهای همراه خارج از شورای امنیت.

 

اینها اصولی است که مجموعه تحولات در نیویورک را تنظیم می کند. اکنون سوال این است که مبانی که برشمردیم تا چه حد صحیح و اهدافی که امریکایی ها در نظر دارند چه اندازه برآورده شدنی است و آیا اساسا هیچ اقدام واحدی وجود دارد که بتواند مجموعه این توقعات را همزمان ارضا کند؟

امریکایی در طول 30 سال گذشته با وجود همه تلاشی که کرده اند هرگز آنقدر باهوش نبوده اند که بتوانند از 3 چیز در ایران سر دربیاورند: اول، ماهیت تصمیم های ایران دوم، ساختار قدرت در ایران و سوم، مکانیسم تصمیم سازی در ایران. لازم نیست کسی در ادبیات امریکایی ها درباره ایران تامل عمیق بکند تا پی به این نقصان های جدی ببرد؛ همین دیروز جوزف بایدن در سرزمین های اشغالی به صراحت گفت امریکایی ها تقریبا هیچ کدام از آن چیزهایی درباره ایران را که تصمیم گیری صحیح مستلزم اطلاع از آنهاست، نمی دانند.

 جملات بایدن خواندنی است: «ما مطمئن نیستیم که احمدی نژاد چقدر قدرت دارد. مسئله این است که ما حتی مطمئن نیستیم که چه چیزی را وی در کنترل دارد و چه میزان از مسائل امنیتی تحت نظارت وی قرار دارد. مسائل زیادی است که درباره آنها اطلاعی نداریم. برخی نگرانی ها وجود دارد که ایران در حال تبدیل شدن به دیکتاتوری نظامی است اما حقیقت این است که هیچ کس به طور قطع همین را هم نمی داند». بسیار خوب، حالا که امریکایی ها اینقدر «نمی دانند»، چگونه انتظار دارند دیگران که احتمالا خیلی بهتر از آنها ایران را می شناسند دنبال آنها راه بیفتند؟!

بن بست فرایند اقدام علیه ایران در نیویورک دقیقا محصول آن است که امریکایی ها همه جهان را به تبعیت از جهل خود می خوانند. همه کاری که امریکایی ها در یک سال گذشته کرده اند چیزی جز تقویت این فرضیه در ذهن ایران نبوده است که پیشنهاد تعامل یک استراتژی واقعی نیست، بلکه تاکتیکی است برای بستن دهان منتقدان و شکل دادن به اجماعی بزرگتر علیه ایران. آقای اوباما قاعدتا باید بداند که مسئولان دولت ها از پشت میکروفون با هم حرف نمی زنند، پس چرا جز یک سلسله ظاهرسازی های رسانه ای در این مدت هیچ کار دیگری نکرده است؟ آیا اوباما می تواند حتی یک مورد تغییر واقعی در سیاست های امریکا علیه ایران نشان دهد؟ ایران از پیشنهاد تعامل استقبال نکرده چون اولا پیشنهادی ندیده و ثانیا با نگاه به اقدامات عملی امریکا یقین حاصل کرده است که امریکایی ها به موازات نرم تر کردن لحن خود بر عمق و شدت توطئه هایشان افزوده اند. کدامیک ملاک است: حرف یا عمل؟ پیشنهاد وین را هم ایران به بن بست نکشاند. این امریکایی ها بودند که با نپذیرفتن شروط ایران به وضوح نشان دادند هدفشان تهی کردن ذخیره اورانیوم ایران است نه عرضه سوخت برای راکتور تهران. در مورد پیشنهاد فروش رادیو ایزوتوپ امریکایی ها هنوز به این سوال جواب نداده اند که اگر ایران حرف آنها را در مورد تعطیلی راکتور تهران از طریق توقف غنی سازی 20 درصد پذیرفت و آن وقت آنها پس از یکی دو ماه اعلام کردند دیگر به ایران رادیو ایزوتوپ نمی دهند- همان کاری که در 20 سال گذشته کرده اند- تکلیف چیست؟ آیا امریکا واقعا خود را در موقعیتی می داند که ایران بتواند به آن اعتماد کند؟ در مورد فردو و هر سایت دیگری که قرار است در آینده ساخته شود هم لابد کسی در امریکا هست که بتواند یک بار موافقتنامه پادمان را برای ساکنان کاخ سفید بخواند و به آنها حالی کند تنها تعهد ایران این است که تاسیسات خودرا 180 روز قبل از ورود مواد رادیواکتیو به آن اظهار کند و بیش از این هیچ چیز وجود ندارد.

 

درباره وقایع پس از انتخابات در کج فهمی امریکایی ها همین بس که هرچه در طول 20 سال ساخته و ذخیره کرده بودند در 10 ماه رو کردند و پاک سوزاندند. امریکایی نمی خواهند اعتراف کنند -و حق هم دارند- که ایران در مدت زمانی بسیار کوتاه بزرگترین توطئه آنها در 30 سال گذشته را با کمترین هزینه خنثی کرد و هنوز آنها حتی نتوانسته اند دریابند جریانی که روز اول خیال می کردند در حال «پاشیدن بذرهای انقلاب در ایران است!» چگونه ظرف چند ماه دود شد و به هوا رفت. تمرکز روی سپاه بهترین علامت برای آن است که ثابت شود امریکایی ها از آنچه در این ماه ها در ایران گذشته هیچ نیاموخته اند؟ اگر قرار بود تحریم سپاه را متوقف کند، آیا در این 20 سال چیزی از آن باقی می ماند؟ هرگونه تحریم، سپاه را در میان دوستداران آن صد چندان محبوب تر خواهد کرد و بر عمق و گستره حوزه نفوذ آن خواهد افزود بی آنکه به توانایی های عملیاتی آن کمترین آسیبی بزند چرا که هیچ کدام از این توانایی های در تیررس هیچ نوعی از تحریم قرار ندارد.

این بحث را می توان در مقیاسی بسیار وسیع ادامه داد. در واقع اشتباه محاسبه های امریکایی ها آنقدر زیاد است که برشمردن آن می تواند حوصله هر خواننده ای را سر ببرد. آنچه برای ایران مهم است این است که امریکایی ها چون نمی توانند یک تحلیل درست از شرایط داشته باشند قادر به اتخاذ هیچ تصمیم درستی هم نیستند. از دیدگاه استراتژیک تصمیم های در سال های گذشته همواره درست و کارآمد بوده چرا که همواره غرب را مطالبات واقعی به سمت مطالبات رسانه ای و از تلاش برای کسب پیروزی به سمت حفظ آبرو سوق داده است.

تهران امروز:سرعت‌گیر به موقع

«سرعت‌گیر به موقع»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی تهران امروز به قلم رسول رضایی است که در آن می‌خوانید؛بالاخره پس از کش و قوس‌های فراوان و رایزنی‌های متعدد در سطوح مختلف نظام، مجلس به این نتیجه رسید که بر سر راه آزاد‌سازی قیمت‌ها سرعت‌گیر نصب کند و روند افزایش قیمت‌ها را نه آنگونه که دولت می‌گوید به صورت یکباره بلکه به تدریج و در گام‌های پنجگانه اجرا کند. مصوبه سه‌شنبه شب نمایندگان نشان می‌دهد که مجلس در برابر دو گزینه اصلی یعنی «رهاسازی یکباره قیمت‌ها» و «آزادسازی تدریجی» به گزینه دوم رای بدهد.

اگر چه دولت طرفدار گزینه رها‌سازی یکباره قیمت‌ها بود و به همین دلیل در لایحه بودجه آورده بود که در سال اول به میزان 40 هزار میلیارد تومان از یارانه‌ها (معادل 40 درصد کل یارانه‌های کشور) حذف شود و استدلالش هم این بود که درد یکباره بهتر از درد چند باره است یا به اصطلاح «مرگ یکبار، شیون یکبار» اما با این وجود خطراتی که از ناحیه مجلسیان درباره جراحی عمیق اقتصادی احساس می‌شد و بسیاری از کارشناسان هم دائما به‌ مجلس پیام می‌دادند طرح دولت می‌تواند تبعات غیرقابل پیش‌بینی داشته باشد، کارگر افتاد و ایده یارانه‌ای دولت از سوی نمایندگان کنار گذاشته شد و اکنون دولت قانونا ملزم شده که طرح یارانه‌ها در همان محدوده‌ای که نهاد قانونگذاری تعیین کرده است، حرکت کند و به کارهای پر ریسک و پیش‌بینی‌ناپذیر اقدام نکند.

بنابراین احتیاط حکم می‌کند دولت از سرعت‌گیری که مجلس بر مسیر اصلاح قیمت‌ها قرار داده است، استقبال کند و بپذیرد مجموعه کارهای کارشناسی درباره یارانه‌ها به اصلاح تدریجی قیمت‌ها رسیده است و طرح دولت بنا به «شرط احتیاط» مورد اجماع نسبی کارشناسان قرار نگرفته است. بهتر است دولت هم به مصوبه مجلس که به احتمال قوی در شورای نگهبان تایید خواهد شد، احترام بگذارد و از اما و اگرهایی که پیش‌تر از سوی برخی مقامات دولت درباره رای مجلس اشارت شده بود، پرهیز کند و اگر هم دولت مصوبه مجلس را نمی‌پذیرد یا معتقد است که این مصوبه به اهدافی در طرح هدفمندی یارانه‌ها طراحی شده، منجر نخواهد شد، از راه قانون وارد شود و پس از ابلاغ بودجه از طریق متمم بودجه از مجلس درخواست اصلاح کند.

البته تاکنون هیچ مقام دولتی به صراحت نگفته است که مصوبه مجلس را درباره هدفمندی یارانه‌ها اجرا نخواهیم کرد بلکه برخی مقامات از جمله رئیس‌جمهور محترم و معاون پارلمانی محترم رئیس‌جمهور گفته‌اند امکان اجرای قانون یارانه‌ها با درآمد 20 هزار میلیارد تومانی امکان پذیر نیست که معنای ضمنی چنین سخنانی می‌تواند همان عدم اجرای قانون باشد. در حالی‌که دولت قانونا نمی‌تواند از زیر بار مصوبات مجلس شانه خالی کند و اگر چنین اتفاقی رخ بدهد، دولت تخلف کرده و مجلس می‌تواند از مقامات متخلف توضیح بخواهد.

بسیار روشن است که دولت از مصوبه سه‌شنبه شب مجلس ناراضی است و این مصوبه را معطوف به هدف نمی‌داند و به همین دلیل برخی پیش‌بینی می‌کنند احتمالا دولت بنای نارضایتی خواهد گذاشت و مصوبه مجلس را یا اجرا نمی‌کند یا چنان اجرا خواهد کرد که عملا از حیز انتفاع بیفتد. در این مورد تجاربی هم وجود دارد که نمونه بارز آن در بحث واردات بنزین است. چرا که مجلس سال گذشته در قانون بودجه تصویب کرد که هیچ یارانه‌ای به بنزین وارداتی تعلق نمی‌گیرد و دولت موظف است بنزین وارداتی را به قیمت آزاد بفروشد. البته این مصوبه به‌‌رغم صراحتی که داشت هرگز از سوی دولت رعایت نشد و شاهد بودیم که بنزین وارداتی هم به قیمت 100 تومان در اختیار مصرف‌کنندگان قرار گرفت.

وقتی نمایندگان مجلس از وزیر نفت علت را جویا شدند و پرسیدند که بودجه واردات بنزین از کجا آمده است وزیر نفت هم گفت به دستور رئیس‌جمهور و از منابع داخلی وزارتخانه نفت این بودجه تامین شده است. اکنون هم بیم آن می‌رود که مصوبه یارانه‌ای مجلس به سرنوشتی مشابه ممنوعیت فروش یارانه‌ای واردات بنزین دچار شود. به خصوص اینکه دولت در تفسیرهای بعضا غیر واقعی از قوانین مجلس و جهت دادن به قانون آنگونه که مورد نظرش است، استعداد بالایی دارد.

به همین دلیل برخی نمایندگان از جمله رئیس مجلس به دولت تذکر داده‌اند در اجرای قانون یارانه‌ها، قطار دولت بر روی ریلی که مجلس گذاشته است، با سرعت مطمئنه حرکت کند و از حرکات مارپیچ بپرهیزد. تجارب گذشته مجلس را به این نتیجه رسانده است که دولت به‌رغم نص صریح قانون، تفسیرهای دیگری از قانون ارائه می‌دهد.

 مثلا در همین بحث یارانه‌ها هم مجلس به صراحت تاکید کرد که دولت در سال اول اجرای این قانون نمی‌تواند درآمدی بیش از 20 هزار میلیارد تومان را لحاظ کند. اما دولت در لایحه بودجه نص صریح قانون را نادیده گرفت و درآمد 40 هزار میلیارد تومانی را برای خود لحاظ کرد.

وقتی مجلسیان علت را جویا شدند دولتیان گفتند از نظر ما سال 89 سال دوم اجرای قانون یارانه‌هاست! این در حالی است که اولا قانون یارانه‌ها همین یک ماه پیش به تصویب مجلس رسید و شروع اجرای قانون هم اردیبهشت 89 تعیین شده است دوم اینکه صراحتا تاکید کرده که دولت درآمدی بین 10 تا 20 هزارمیلیارد تومان را در نظر بگیرد.

چنین تفسیرهایی است که مجلس را به صرافت انداخته در مواجهه با دولت احتیاط بیشتری به خرج بدهد و راه را بردولت برای تفسیرهای غیر واقع بینانه از قوانین مصوب مجلس ببندد.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته

«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛سال 88 با همه تلخی ها و شیرینی ها و فراز و نشیب هایش به انتها نزدیک شده و گذر ایام و هفته ها زنگ هشدار و بیدارباش را برای همه به صدا درآورده که یکسال دیگر از دفتر عمر گذشت و نامه عمل امسال ما نیز همین روزها و تا 10 روز دیگر بسته می شود پس بیائیم لحظات باقیمانده سال را قدر بدانیم و از آن برای جبران مافات و اصلاح قلوب استفاده نمائیم .

آخرین روزهای سال را در حالی پشت سرمی گذاریم که 10 روز دیگر سال نو چهره خواهد گشود و شکوفه های بهاری از هم اکنون به استقبال تحول طبیعت رفته اند پس ما نیز دستهای دعا را به سوی آسمان آبی بخشایش ا��هی بگشائیم و تحول در احوال و خیر بی نهایت را برای مسلمانان جهان بویژه ملت ایران آرزو کنیم .

هفته گذشته در عین مناسبتها و اتفاقات مختلف از جنبه اقتصادی نیز بسیار پر خبر بود و مجلس شورای اسلامی نیز در کانون این اخبار قرار داشت . پایان بررسی لایحه بودجه های سنواتی در کمیسیون تلفیق و آغاز بررسی آن در جلسه عمومی به خودی خود همواره اخبار داغ و مهمی را برای رسانه ها و جامعه به دنبال دارد چه رسد به امسال که از مدتها قبل پیش بینی می شد موضوع هدفمندی یارانه ها و اختلاف نظر دولت و مجلس در مورد میزان درآمد حاصل از آزادسازی قیمتها چالشها و بحثهای بسیار مفصلی را بوجود آورد. اما با وجود اینکه اختلاف نظر در مورد این موضوع از قبل گمانه زنی شده بود کمتر کسی انتظار داشت که کلیات بودجه پیشنهادی دولت از سوی چهره های شاخص مجلس در حوزه اقتصاد به چالش کشیده شود تا جایی که خواستار سنت شکنی نمایندگان و دادن رای منفی به کلیات شوند.

حضور پررنگ و جدی اقتصاددانان اصولگرای مجلس در روند مخالفت با اصل بودجه به حدی بود که برخی رسانه ها و سایتهای این جریان بودجه سال آینده را عامل بروز و ظهور شدید مرزبندیها و اختلاف اصولگرایان در حوزه اقتصاد تفسیر کردند. به هر روی و با وجود مخالفتهای شدید لایحه بودجه سال آینده با رائی نه چندان قوی به تصویب رسید ولی این معادله با مخالفت مجلس با درآمد 40 هزار میلیارد تومانی دولت از محل هدفمندی یارانه ها به تساوی انجامید .

 

جدیت مجلس بر مصوبه کمیسیون تلفیق مبنی برکاهش این درآمد از 40 هزار میلیارد تومان موردنظر دولت به 20 هزار میلیارد تومان به حدی بود که حضور رئیس جمهور در میان نمایندگان و دفاع او از پیشنهاد دولت هم نتیجه ای نداشت و نمایندگان مجلس بر مصوبه خود پافشاری کردند.

حال این پرسش باقی است که با وجود هشدارهای تهدیدگونه دولت نسبت به اجرایی نبودن قانون هدفمندی یارانه ها با 20 هزار میلیارد تومان سرنوشت این قانون پرحاشیه چه خواهد شد.

در این هفته دولت آلمان در یک حرکت نمایشی تنها یک روز پس از دستگیری سرکرده گروهک تروریستی « پژاک » وی را آزاد کرد و این در حالی بود که ایران بلافاصله خواستار استرداد احمدی شده بود تا این جنایتکار شرور به دست عدالت سپرده شود.

سرکرده این گروهک تروریستی در سالهای اخیر و همزمان با فعالیتهای عبدالمالک ریگی در شرق کشور ماموریت ایجاد ناامنی و قتل در شرق ایران را از سازمان سیا گرفته بود و بر همین اساس در سازماندهی قتل 300 نفر از نیروهای مرزبانی ایران و هموطنان کرد در حملات جنایتکارانه مشارکت داشته و دستش به این جنایتها آلوده است . وی که بیش از 30 سال در آلمان اقامت داشت با حمایت دستگاه اطلاعاتی این کشور اقدام به ایجاد دفتر و تشکیلات برای گروهک تروریستی پژاک در اروپا کرده بود. بنابراین شعار مبارزه کشورهای غربی با تروریسم صرفا یک ادعای گزاف و یک دروغ بزرگ و عوامفریبانه است زیرا این کشورها مهد پرورش تروریسم و صدور آن به دیگر کشورها هستند و تروریستها در غرب بیشتر از هر جای دیگری احساس امنیت می کنند کمااینکه سران منافقین و سرکردگان شبکه های ضدانقلاب ایرانی سالها در زیر چتر حمایتی دولتهای اروپایی مشغول به عملیات خرابکارانه هستند. برهمین اساس آزاد کردن سرکرده گروهک تروریستی پژاک در آلمان لکه ننگ دیگری بر پرونده دستگاه سیاسی و قضایی این کشور افزود و این موضوع را در عمل ثابت کرد که از این پس هر جنایتی که گروهک پژاک در ایران مرتکب شود دولت آلمان نیز در آن شریک و سهیم خواهد بود.

در هفته جاری در صحنه بین المللی نیز شاهد رخدادهای مهمی بودیم . در عراق برگزاری انتخابات مجلس تحولات سیاسی این کشور را وارد مرحله جدیدی ساخت و تا حدود زیادی زمینه را برای تثبیت شرایط و خروج اشغالگران هموار نمود.

انتخابات مجلس عراق از آن جهت رخداد مهمی به شمار می رود که مجلس مطابق قانون اساسی در این کشور نقش تعیین کننده ای در ساختار حاکمیت برعهده دارد و علاوه بر نقش داشتن در تعیین قدرتمندترین ارکان اجرایی سیاست های کلان را نیز مشخص می سازد. در انتخابات اخیر نیز این اهمیت موجب شده بود تا هم گروه های داخلی و هم برخی دولتهای خارجی به شدت به تکاپو و تحرک بیفتند. در این میان آمریکایی ها و سعودی ها سرمایه گذاری گسترده تبلیغی و مالی کرده بودند که تا عناصر مورد نظر خود را به درون مجلس بفرستند تا در آینده با توسل به این عوامل سیاست ها و اهداف خود را در عراق پیاده کنند.

با اینحال اطلاعاتی که تاکنون مقامات عراقی منتشر ساخته اند بیانگر آن است که تلاش های مذبوحانه بازیگران خارجی در عراق به نتیجه مطلوب نرسیده است . طبق تازه ترین گزارش ها ائتلاف « دولت قانون » متعلق به جناح نوری المالکی نخست وزیر کنونی عراق اکثریت را دردست دارد. عربستانی ها سرمایه گذاری کلانی کرده بودند تا جریان مورد نظرشان یعنی حزب « الاحرار » و « ائتلاف العراقیه » به پیروزی برسد و در این مسیر از هیچ اقدامی از جمله حملات تبلیغی به جمهوری اسلامی ایران و تحریک احساسات ناسیونالیستی عراقی ها فروگذار نکردند . با اینحال آنچنانکه تاکنون مشخص شده حزب الاحرار کمتر از 10 درصد آرا را بدست آورده و ائتلاف العراقیه نیز نتوانسته است رای لازم برای غلبه بر جناح شیعه را کسب کند. از اینرو ابتکار عمل کماکان دردست شیعیان می باشد.

نوری مالکی گرچه تاکنون به طور جدی در برابر آمریکایی ها نایستاده ولی سیاست های وی به خصوص مقاومت اخیرش در برابر باز گرداندن بعثی ها موضوعی نیست که آمریکایی ها را ناخشنود نسازد. به هر صورت دولت آتی عراق نیز به احتمال زیاد با نخست وزیری نوری مالکی تشکیل خواهد شد. تنها ویژگی مهم دولت آینده عراق آن است که دولت آتی کابینه ای ائتلافی و مرکب از دیدگاه های متفاوت خواهد بود. اگر به دنبال طرف پیروز انتخابات عراق باشیم باید ملت عراق را پیروز واقعی دانست که با شرکت گسترده در انتخابات علیرغم حملات تروریستی گامی بزرگ در جهت حاکمیت کامل بر سرنوشتشان و مهیا ساختن زمینه برای بیرون راندن اشغالگران برداشتند.

سفر جوبایدن معاون باراک اوباما به فلسطین اشغالی و دیدارش با مقامات رژیم صهیونیستی دیگر رخداد مهم هفته بود.

بایدن در آستانه این سفر برای اثبات سرسپردگی اش به صهیونیستها اعلام کرد « من یک صهیونیست هستم . » اگرچه همه مقامات سابق و کنونی آمریکا طرفدار صهیونیسم و یا دست کم مجبور به هواداری از صهیونیسم بوده اند ولی تاکید بایدن به صهیونیست بودن با این صراحت درمیان مقامات آمریکایی کمتر سابقه داشته است.

جوبایدن در دیدار با نتانیاهو نخست وزیر افراطی و جنایتکار رژیم صهیونیستی نیز نتوانست سرسپردگی اش به رژیم صهیونیستی را کتمان کند و ضمن اشاره به تفاهم همه جانبه میان واشنگتن و تل آویو تاکید کرد آمریکا تلاش خود را برای تضمین برتری نظامی اسرائیل در منطقه بکار می گیرد. این موضع گیری معاون رئیس جمهور آمریکا برای آندسته از اعراب ساده اندیش و سازش طلب که فریب ادعاها و تبلیغات اوباما و دستگاه های تبلیغی غرب که رئیس جمهور سیاه پوست آمریکا را متفاوت از دیگر روسای جمهور آمریکا معرفی می کردند و مدعی بودند که وی به دنبال صلح عادلانه در منطقه است هشدار و بیدارباش جدی است . اوج گستاخی صهیونیستها آنجا بود که همزمان با دیدار معاون رئیس جمهور آمریکا از فلسطین اشغالی نخست وزیر رژیم صهیونیستی دستور احداث 1600 واحد مسکونی در بیت المقدس را صادر کرد و با این اقدام به ریش آندسته از مقامات عرب که ساده لوحانه امیدوار هستند دولت اوباما مانع ادامه شهرک سازی اسرائیل باشد خندید.

از ابتدا هم مشخص بود که دولت کنونی آمریکا هیچ تفاوتی با دیگر دولت های گذشته آن کشور ندارد و اصولا در چارچوب ساختار حکومت آمریکا هیچ سیاستمداری نمی تواند در برابر خواست و اقدامات رژیم صهیونیستی بایستد و قطعا اوباما نیز از این دایره خارج نیست . اکنون یکبار دیگر این واقعیت مورد تاکید قرار گرفت که تنها راه احقاق حقوق مردم منطقه از چنگال رژیم صهیونیستی تمسک به مقاومت و مبارزه است.

این هفته همچنین با انتشار خبر بیماری حسنی مبارک رئیس جمهور مصر بار دیگر گمانه زنی ها درباره جانشینی وی قوت گرفت . مبارک که از بیماری دستگاه گوارش رنج می برد چندی پیش هنگام سخنرانی از حال رفت و متعاقب آن به آلمان منتقل شد و در آن کشور تحت عمل جراحی قرار گرفت .

 

طی هفته های اخیر گزارش هایی در مصر مطرح شد که « محمد البرادعی » رئیس سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان رقیب مبارک وارد صحنه شده است و می تواند ادامه حکومت حسنی مبارک را به چالش بکشد. با اینحال حکومت مبارک بیش از چند روز نتوانست این گزارش ها را تحمل کند و علنا اعلام کرد که البرادعی نباید به موقعیت بین المللی اش غره شود زیرا درصورت ورود جدی وی به صحنه همچون « ایمن نور » رهبر جریان « الکفایه » که پنج سال قبل بازداشت شد دستگیر می شود. رژیم مبارک در واقع با این موضع گیری کوشید البرادعی را در همان ابتدای راه منصرف کند. رژیم مصر به شدت تلاش می کند جمال مبارک فرزند ارشد مبارک را جانشین رئیس جمهور مصر سازد.با اینحال آنچه موجب نگرانی جدی رژیم قاهره شده است و می تواند سناریوی جانشینی جمال مبارک را با شکست مواجه سازد مخالفت گسترده افکار عمومی مصر با ادامه حکومت مبارک هاست . منابع مستقل و ناظران مسائل مصر تاکید می کنند که نارضایتی در جامعه مصر به شدت گسترده است و منتظر جرقه است تا اوضاع ملتهب کنونی شعله ور شده و از کنترل خارج شود.

سفر « گیتس » وزیر دفاع آمریکا به افغانستان دیگر رویداد سیاسی مهم هفته بود. وی در افغانستان اذعان کرد که روزهای بسیار دشواری در پیش است . این اعتراف خود به خود بیانگر شرایط وخیم نیروهای ناتو در افغانستان است و همچنین براین نکته دلالت دارد که در آینده نزدیک نیز انتظار هیچ گشایشی در بحران افغانستان نمی توان داشت.

پس از شکست تمامی ابتکارات و تلاش های آمریکا و ناتو در افغانستان واشنگتن از چندی قبل برنامه جدیدی برای افغانستان مطرح ساخته و امیدوار بود که این طرح بتواند مقدمات خروج ناتو از باتلاق افغانستان را فراهم سازد. این طرح که به استراتژی اوباما موسوم شده براین پایه استوار است که در کنار مذاکرات صلح با گروههای مخالف افغانی از حمله طالبان حملات گسترده نظامی نیز صورت بگیرد. مرحله اول این طرح ماه گذشته با دعوت حامد کرزای از طالبان برای مذاکره و پیوستن به دولت صورت گرفت . همزمان با این دعوت ناتو عملیات گسترده ای را در منطقه « فرجاه » استان هلمند انجام داد که بزرگترین عملیات نظامی پس از اشغال افغانستان عنوان شد. با اینحال نه از موفقیت این عملیات شواهد قابل استنادی منتشر شده است و نه طالبان به دعوت مذاکره پاسخ مثبت داده است . مجموعه این تحولات نشان می دهد که بحران در افغانستان همچنان ادامه خواهد داشت .

ابتکار: کنترل خلیج فارس

«کنترل خلیج فارس آمریکا یا ایران، موضوع این است»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی ابتکار به قلم لیندا.اس هرد، کارشناس امور خاورمیانه، در تحلیلی که گلف نیوز منتشر کرده، نوشته است: چه باور کنید و چه باور نکنید، تقابل آمریکا -ایران هیچ ارتباطی به موضوع هسته ای ایران ندارد. موضوع اصلی این است که آمریکا از برنامه هسته ای ایران به عنوان بهانه ای برای رسیدن به اهداف خود در منطقه خلیج فارس از جمله تسلط بدون دردسر بر منابع نفتی این منطقه استفاده می کند. این موضوعی است که حتی "هنری کیسینجر" وزیر خارجه اسبق آمریکا نیز در مقاله ای در سال 2007 در روزنامه واشینگتن پست به آن اذعان کرده بود.

وی در این مقاله اعلام کرده بود که همه تلاش های آمریکا به خاطر این است که کنترل منطقه خلیج فارس و نفت این منطقه را به دست بگیرد. هنری کسسینجر در این مقاله نوشته بود: در حالیکه ایران خواست های مشروعی دارد که لازم است به آنها احترام گذاشته شود، این خواست های مشروع شامل کنترل امور نفتی که آمریکا و دیگر کشورها به آن نیاز دارند، نیست. اما کشورهای صنعتی نمی توانند این را تحمل کنند که از کشورهای مخالفشان کسی بر منطقه ای که منافع اقتصاد غرب در آن است، نفوذ داشته باشند.باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا پیشتر وعده داده بود که مسیر تعامل و دیپلماسی را در قبال ایران در پیش بگیرد اما پس از مدتی وی سیستم رهگیر موشکی را در منطقه خلیج فارس علیه ایران مستقر کرد. اوباما همچنین تهدید کرد که صبر واشنگتن محدود است.

همزمان با اینکه آمریکا و هم پیمانان غربی اش در حال تنظیم پیش نویس چهارمین دور از تحریم های ضد ایران در سازمان ملل هستند، روابط میان واشنگتن-تهران وخیم است.پیشتر مقامات ارشد دو کشور تلاش کردند تا روند دیپلماسی ادامه پیدا کند اما روابط آمریکا-ایران رو به وخامت حرکت کرده است.

با توجه به اینکه امیدها برای حصول راه حل دیپلماتیک در قبال برنامه هسته ای ایران در حال کاهش است، سوال اینجاست که از این پس چه اتفاقی خواهد افتاد؟اساسا سه سناریو از دیدگاه آمریکا در قبال ایران بر روی میز است که دو سناریوی اول پیامدهای مهلکی در پی خواهد داشت.اولین سناریو ادامه اعمال تحریم ها علیه ایران است. با این حال مادامی که کشورهایی نظیر روسیه، چین، ونزوئلا و برزیل با ادامه تحریم ها علیه ایران مخالفند، این تحریم ها موثر واقع نخواهند شد.

در هر حال تحریم های سخت علیه ایران با لطمه زدن به مردم عادی پایان خواهد یافت. در حالی که موضع دقیق روسیه در قبال این تحریم ها مشخص نیست، چین با تحریم های شورای امینت سارمان ملل علیه ایران موافقت نخواهد کرد. مادامی که چین به نفت ایران به شدت وابسته است و چند میلیارد دلار در صنعت نفت ایران سرمایه گذاری کرده، با این تحریم ها موافقت نمی کند. به همین دلیل است که آمریکا تلاش می کند تا عربستان را به تامین نفت مورد نیاز چین متقاعد کند. البته بعید است چین در این راستا متقاعد شود. در هر حال هر نوع تحریم و تلاش برای انزوای بیشتر ایران نمی تواند ایران را به زانو در آورد.دومین گزینه پیش روی آمریکا حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران است. این گزینه نیز از شانس اندکی برای موفقیت برخوردار است.

همچون حمله به عراق در سال 2003، هر نوع حمله ایران مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل نخواهد بود چون ایران قصد حمله به کشور دیگری را ندارد.استفاده از هر نوع حمله نظامی تبعات و حشتناکی به همراه خواهد داشت. از جمله پیامدهای فاجعه آمیز حمله به ایران می توان به عدم توانایی آمریکا و اسرائیل برای نابودی تمامی تاسیسات هسته ای ایران، اختلال جدی در تامین نفت، بی ثباتی بیشتر خاورمیانه و تاثیر آن بر دیگر مناقشات منطقه ای و جهان و همچنین تاثیر منفی این اقدام بر اقتصاد متزلزل دنیا اشاره کرد.به علاوه اینکه ایران هشدار داده در صورت هر حمله احتمالی از سوی آمریکا به منافع این کشور در منطقه حمله خواهد کرد، تنگه هرمز را خواهد بست، میادین نفتی را به آتش خواهد کشید و به تل آویو حمله موشکی می کند.

سومین گزینه این است که آمریکا و هم پیمانانش بپذیرند که ایران حق دارد تحت قوانین "ان. پی. تی" روند غنی سازی اورانیوم داشته باشد. این در حالی است که واشینگتن مدعی است ایران به دنبال ساخت تسلیحات اتمی است اما در حقیقت تاکنون مدرکی دال بر تلاش ایران برای ساخت تسلیحات هسته ای وجود نداشته است.ایران و آمریکا در یک نبرد هژمونیک قدرت قرار دارند. آمریکا می خواهد کنترل کامل نفت حوزه خلیج فارس را به دست بگیرد اما ایران می خواهد خاورمیانه از شر دخالت های بیگانگان در منطقه رهایی یابد.

دنیای اقتصاد:کیک تولید و معمای مزد

«کیک تولید و معمای مزد»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم محمدصادق جنان صفت است که در آن می‌خوانید؛کاش در ایران عزیز، آنقدر ثروت و درآمد تولید و توزیع می‌شد که هیچ پدری از شرم نداری و تهیدستی، صورتش در برابر خواسته‌های حداقلی زن و فرزندانش سرخ و سفید نمی‌شد.

 

اطلاعات و آمار ارائه شده از سوی نهادهای مسوول تهیه آمار دخل و خرج خانواده‌ها از یک طرف و سطوح مزدی از سوی دیگر نشان می‌دهد که گسست میان این دو متغیر اقتصادی، هر سال بیشتر می‌شود. نرخ تورم شتابان سال‌های اخیر، سطح قدرت خرید اکثریت حقوق‌بگیران به ویژه کارگران شاغل در یک شغل را کاهش داده است.

عرضه‌ گسترده نیروی کار و رشد چشمگیر آن در برابر تثبیت و حتی کاهش تقاضا برای نیروی انسانی با مهارت‌های اندک از سوی دیگر، روزنه‌ها را برای رشد دستمزد در سطوح بالاتر و حتی حداقل مزد مسدود کرده است. کارفرمایان ایرانی که این روزها حال و روز خوشی ندارند و از رکود فروش به دلیل واردات انبوه و کاهش قدرت خرید جامعه به دلیل رشد اقتصادی پایین سال 1388 گلایه‌ها دارند، با اضطراب به تعامل نمایندگانشان با نمایندگان کارگران و دولت چشم دوخته‌اند. کارفرمایان ایرانی نیک می‌دانند تثبیت دستمزدها و افزایش حداقلی، موجی از نارضایتی در میان کارگران ایجاد خواهد کرد و آنها را بی‌انگیزه‌تر از پیش می‌کند و آرزو می‌کنند کاش وضع خوب بود و می‌توانستند خواسته‌های کارگران را تامین کنند، اما توانایی‌شان محدودتر شده است.

از طرف دیگر نمایندگان کارگران در مذاکرات سه‌جانبه در جریان برای دستمزدها نیز در برابر خواسته میلیون‌ها کارگری قراردارند که امیدشان به قدرت چانه‌زنی آنها در برابر دولت و گروه کارفرمایان چشم دوخته و انتظار دارند حداقل مزد و سایر سطوح مزدی افزایش قابل ملاحظه‌ای را تجربه کند. نماینده دولت اما در این میانه، شاید روزگارش چندان خوش نباشد، چون هر اتفاقی بیفتد و هر رقمی برای افزایش مزد در نظر گرفته شود که نارضایتی کارگران را به همراه داشته باشد، گناهش به گردن دولت خواهد افتاد. آیا راهی برای عبور از این شرایط دشوار وجود دارد؟ در این روزها، شاید کارآمدترین ابزار برای نمایندگان 3 گروه کارفرمایی، کارگری و دولت، توضیح دادن وضعیت موجود باشد.

باید به جامعه توضیح داده شود که رشد اقتصادی 3/2 درصدی سال 1387 و احتمالا نزدیک به همین رقم و شاید کمتر در سال 1388، قدرت کمی برای توزیع ثروت ناشی از درآمد به بار آورده و هرگونه افزایش دستمزد در سطح بالاتر از نرخ تورم یا کمتر از نرخ تورم به التهاب در محیط‌های کار آسیب‌ وارد می‌کند. مشکل بنیادین این است که «کیک تولید» در ایران متاسفانه به دلیل فقدان سیاست‌های کارآمد اقتصادی، کوچک مانده است و به هر شاغل اندازه کوچک‌تری می‌رسد.

آفرینش: تلویزیون کشورهای فارسی زبان

«تلویزیون کشورهای فارسی زبان»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفرینش است که در آن می‌خوانید؛ایران، افغانستان و تاجیکستان سه کشور فارسی زبان به شمار می روند، کشورهایی که هریک در دایره تمدنی، زبانی، مذهبی و فرهنگی تقریبا یکسانی قرار گرفته اند اما با این حال در طول دو دهه گذشته تاکنون نتوانسته اند روابط فرهنگی و رسانه ای مستحکمی بین خود برقرار سازند. فروپاشی شوروی و تولد جمهوری تاجیکستان از خاکستر ابرقدرت کمونیسم تاجیک ها را متمایل به فرهنگ، زبان و مذهب خویش کرد، فرهنگی که در دایره ایران تمدنی قرار می گرفت و همانندی های بسیاری با افغانستان و ایران داشت.

در این حال جنگ داخلی تاجیکستان و جنگ داخلی افغانستان و سپس تسلط طالبان و بعد از آن  سال های پس از طالبان باعث شد تا همکاری های استراتژیک سه کشور فارسی زبان در حوزه سیاسی و به ویژه ��رهنگی به امری مغفول تبدیل شده باشد، با این حال افزایش ثبات نسبی در افغانستان و توجه بیشتر تاجیکستان بخصوص دولت آقای رحمان به همکاری با ایران در کنار میل سیاست خارجی ایران به افزایش نفوذ در متحدان استراتژیک خود در منطقه باعث افزایش توجه به همکاری های فرهنگی شده است.

 

در این راستا طرح تلوزیون فارسی مشترک میان سه کشور فارسی زبان اکنون بیشتر از هر زمان دیگری مورد توجه پایتخت های تهران، کابل و دوشنبه قرار گرفته است، چراکه عمق نزدیکی های فرهنگی سه کشور در کنار خطرات رسانه ای قدرت های رقیب سه کشور را واداشت تا دست به تاسیس این رسانه ی منطقه ای بزنند. طرح این تلوزیون در اجلاس رهبران سه کشور در دو سال پیش مطرح شد اما برخی اختلاف نظرها و تفاوت دیدگاه ها به ویژه از طرف دولت افغانستان باعث شد تا روند تاسیس این شبکه به تاخیر افتد.

این تلویزیون که قرار است مقر آن در دوشنبه پایتخت تاجیکستان و با حمایت های مالی، فنی و برنامه های سه کشور باشد، می تواند جایگاه زبان فارسی را در سه کشور فارسی زبان و کشورهای مناطقی که دارای اقلیت های فارسی زبان هستند ارتقا دهد (نظیر ازبکستان که فارسی زبانان آن تحت فشار دولت قرار دارند).

آنچه مشخص است ایده تاسیس این شبکه و افتتاح آن می تواند تاثیرات چندجانبه بر کشورهای سه گانه بگذارد از یک سو قدرت رسانه ای و تولیدات برنامه ای ایران باعث خواهد شد تا امکان پخش برنامه برای این کشورها مهیاتر شود به علاوه به افزایش نفوذ فرهنگی و سیاسی ایران در کنار بسط همگرایی میان سه کشور بینجامد، از نگاه دیگر از آنجا که قدرت رسانه ای روسیه همچنان در آسیای میانه نفوذ فوق العاده دارد این تلویزیون می تواند کمک زیادی به جمهوری تاجیکستان برای رهایی از هژمونی رسانه ای روسیه و افزایش روابط با ایران باشد.

در این حال از آنجا که افغانستان نوین در شرایطی قرار دارد که یارای افزایش نفوذ هرچه بیشتر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ایران است این تلوزیون می تواند به عنوان عاملی درجهت تقویت روابط تهران با کابل مطرح شود در این حال با برنامه های متنوع علمی و فرهنگی خود از میزان فقر فرهنگی و علمی کشور بحران زده افغانستان بکاهد.

در واقع هرچند مسئولان و سیاستمداران سه کشور فارسی زبان (به ویژه ایران) دیر به فکر همکاری گسترده رسانه ای افتاده اند اما همین تلوزیون مشترک را نیز می توان به فال نیک گرفت، چرا که بی شک درصورت به کار گیری مفید و علمی و فرهنگی از این رسانه دیداری در آینده نزدیک ما شاهد افزایش مناسبات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بین سه کشور فارسی زبان این حوزه مشترک فرهنگی خواهیم بود، چه اینکه این تقویت مناسبات می تواند بلوکی قدرتمند و منطقه ای را در پی داشته باشد.

جهان صنعت:اتفاقی نمی‌افتد

«اتفاقی نمی‌افتد»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جهان صنعت است که در آن می خوانید؛40 هزار میلیارد تومان هدفمندکردن یارانه‌ها که منتفی شد، اینک مساله مهم این است که دولت با قانونی که ملزم به اجرای آن شده چگونه باید برنامه‌ریزی کند. اگرچه پیش از این زمزمه‌هایی مبنی بر پس گرفتن یا اجرا نکردن قانون هدفمندکردن یارانه‌ها شنیده می‌شد اما با تصویب 20 هزار میلیارد تومان در مقطع کنونی، دولت در دوراهی قرار گرفته که نه توان بازگشت دارد و نه عبور.

هرچند که اجرا نکردن قانون از سوی دولت در سال‌های گذشته کمترین هزینه را متوجه کلیت دولت کرده اما آنکه آسیب نهایی را دیده اقتصاد کشور بوده است. با این حال به نظر می‌رسد عبور از مسیر پرپیچ و خم هدفمندکردن یارانه‌ها چندان هم آسان نیست، دولت ناگزیر است که عبور کند. 

اما این بار حتما هم تورم را باید متحمل شود، هم کسری بودجه. اگر هم که اجرا نکند اتفاقی نمی‌افتد. همان‌گونه که برای برنامه چهارم اتفاقی نیفتاد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات