صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۴  ، 
کد خبر : ۱۴۰۷۹۳

سیزده‌بدر؛ جشن بهارانه ایرانیان


بصیرت:ایرانیان باستان با جشن چهارشنبه‌سوری، به پیشواز نوروز می‌رفتند و در سیزدهمین روز، سال نو را بدرقه می‌کردند. آنان به پاس فرارسیدن فصل رویش، دوازده روز تمام، پایکوبی می‌کردند و در روز سیزدهم(بدون بدشگون شمردن آن) از خانه و کاشانه خود به دشت و دمن و کنار جویباران می‌‌رفتند و جشن 12روزه را با سیزده، بدر می‌کردند و از چهاردهمین زمین بهار، دوباره کار و زندگی‌ِ روزمره خود را پی می‌گرفتند. ‏
به هر رو این روز، حتی برای روستانشینی که در دل طبیعت زندگی می‌کند، گره تنگاتنگی با طبیعت و سازگاری با آن دارد. سیزده‌بدر، یک روز ویژه است و باور همگانی چنان نیرومند است که اگر کسی به سببی نتواند این روز را در باغ و صحرا بگذراند، حداقل، لحظاتی از این روز را از چهاردیواری خانه، بیرون می‌رود. سیزده‌بدر، چنان در فرهنگ ایرانی ریشه دوانده که تعطیل رسمی است. با این همه، این آیین، ویژه ایران نیست و در 10 کشور دیگر نیز گرامی داشته می‌شود.
ژیلا سپهبدی، روانکاو، در این باره به گزارشگر ما، می‌گوید: «سیزده بدر یا جشن همراهیِ نوروز، از مهمترین جشن‌های مشترک در بین تیره‌های ایرانی است که در فرهنگ‌ شهرنشینی، همسان روز زمین سازمان ملل است.»
او با تاکید بر اینکه سیزده بدر، یک جشن بهارانه است، می‌افزاید: «نیروی طبیعت چنان قدرتمند است که همه مردم را به سوی جشن گل و سبزه می‌کشاند. ایرانیان از گذشته‌‌های دور با آغاز بهار، پس از چندروز دید و بازدید و شادباش‌های بهارانه، برای تکمیل شادی و نشاط خود و دورکردن غم و اندوه، در سیزدهمین روز ماه نخست سال، به دشت و دمنْ پناه می‌بردند و سراسر روز را در سبزه‌زاران می‌ماندند. اکنون در همه شهرها و روستاها، خانواده‌‌ها، وعده غذایی ناهار را از پیش آماده می‌کنند و خوردنی‌‌های سفره هفت‌سین، آجیل و میوه‌های باقیمانده را برداشته و به دامان صحرا و طبیعت می‌روند؛ سبزه را به آب روان می‌سپارند؛ سبزهْ گره می‌زنند، تا گره به کار و زندگی‌اشان نیفتد؛ و به تماشای شکوفه درختان و سرْ برآوردن سبزه از زمین می‌نشینند. در سرشت سیزده‌بدر، شادی نهفته است. همه می‌کوشند، این روز را به شادی بگذرانند تا سایه تیرگی‌ رانده شده و نور نشاط - سراسر سال‌- بر زندگی آنان بتابد.»
فرهنگ مشترک
ژیلا سپهبدی، به فرهنگ مشترک جهانی اشاره می‌کند: «شادی و خنده، جانمایه سیزده بدر است. در فرهنگ‌های دیگر نیز چنین روزی(یکم آوریل) را به شادی سپری می‌کنند و برای اینکار، خود را با سرگرمی‌های شگفت مشغول می‌کنند که یکی از سرگرمی‌ها دروغ آوریل است. یکم آوریل در اساطیر روم باستان، روز آتیس(ایزدبانوی لبخند) است. آیینِ شادزیستن و خندیدن در این روز، همه را فرا می‌خواند. در هند، یک‌روز پیش از آوریل، جشن هولی(رنگ‌پاشی به روی هم) برگزار می‌شود و مردم پرتغال در این روز، به روی هم آرد می‌پاشند. نوجوانان فرانسه، در این روز، بر پشت دیگران، تصویر گونه‌ای ماهی می‌چسبانند تا زود به دام ‌افتد.
وی، بدشگونی عدد 13 را در بین ملل جهان، مشترک می‌داند و در این باره می‌گوید: «مسیحیان، هیچگاه سیزده‌نفره بر سر یک سفره، غذا نمی‌خورند. بد یمن بودن عدد 13 حتی به آموز‌ش روزنامه‌نگاری رخنه کرده است. از اینرو می‌گویند به جای نوشتن«قربانی حادثه رانندگی، پسری 13 ساله‌ است.» بنویسید «قربانی حادثه، پسری سیزده ساله است.»
او می‌افزاید: «برخی سیزدهمین روز سال نو را جشن می‌گیرند، تا بدشگونی و بد یُمن بودن آن، دامنگیرشان نشود. هنوز برخی سبزه ‌ـ‌ جذب‌کننده پلیدی و بدی خانه‌- را به آب می‌سپارند و از روی جوی آب می‌پرند تا ناراحتی و مشکلات از خانه‌ آنان رخت بربندد و دور شود. این گروه باور دارند که رفتن به سفر و کار کردن در اینروز، خوشایند نیست.»
سپهبدی بر این باور است که در سیزدهمین روز از ماه تیر، آرش کمانگیر، پهلوان ایرانی، با رها کردن تیر از ترکش، مرز میان ایران و توران را تعیین کرد و در پیِ آن، آشتی را میان توران و ایران -‌که سال‌ها با هم در ستیز و چالش بودندـ ماندگار کرد. ایرانیان به پاسداشت آن‌روز، سیزدهمین روز هر ماه خورشیدی را تشتر(ایزد بانوی باران) نامیدند و جشن تیرگان را در سیزدهمین روز از ماه تیر برپا می‌کردند.
به گفته او، ایرانیان باستان، 13فروردین را خوب و خوش می‌پنداشتند. جمشیدشاه، هر سال در سیزدهمین روز نوروز، در دشت سبز، چادری برپا می‌کرد و بارِ عام می‌داد. ‏
سپهبدی می‌گوید: «برخی می‌گویند، آرش پس از آن، جان خود را از دست داد و نافرخندگی روز سیزده در نزد نیاکان ما و همچنین گسترش آن در جهان، برای فرخنده نبودن مرگ آرش کمانگیر در این روز است که البته بی‌پایه و اساس است.»
او می‌افزاید: «در گذشته، مردم در این روز به طبیعت می‌رفتند و از ایزد باران، درخواست سالی پر باران می‌کردند. سبزه دست‌کاشت خود را در آب روان می‌انداختند تا به سرزندگیِ جاودانه طبیعت، یاری رسانند. در دشت، پایکوبی می‌کردند و بازی‌های گروهی می‌کردند. جشن سوارکاری، هماوردجویی، آب‌پاشی و آب‌بازی برگزار می‌کردند و با جمع‌آوری سبزه کوهی، آش و غذا‌های گیاهی می‌پختند.»
او معتقد است که پژوهشگران، سیزدهمین روز هر ماه را -‌که در گاهنامه ایرانیان باستان، تیشتر نام دارد‌- نمادی از طبیعت می‌دانند و با رد برچسب بدشگونی یا بدیمن بودن‌، آن را بسیار فرخنده و خجسته می‌خواندند. چون در فرهنگ باستانیِ ایرانی، هیچ‌یک از روزهای سال، شوم نبوده است و هر یک از روزهای هفته و ماه، نامی از ایزد و امشاس‌پند سروش) دارد. ‏
ژیلا سپهبدی در باره معنی نمادهای سیزدهمین روز فروردین در فرهنگ اساطیری، می‌گوید: «همه این نامها، اندیشمندانه زیباست. شادی و خنده، نمادی از فروپاشیِ اندوه است. روبوسی، نماد سازگاری و خودسازی است. با هم بر سر یک سفره‌نشستن، نشانه سخاوت است؛ به آب سپردن سبزه تازه‌رسته، نشان پیشکشی به ناهید(ایزدبانوی آب) و گره بر سبزه‌زدن، نماد آرزو است. برپاییِ رقابتهای ورزشی یادآور ستیز ایزدِ باران با دیو خشکسالی است.
گره‌زدن سبزه
همان‌گونه که ابوریحان بیرونی در کتاب «آثارالباقیه» می‌آورد، در اوستا و فرهنگ پهلوی، نخستین انسان افسانه آفرینش، کیومرث نام دارد. او پادشاه خویش و دارای دختر و پسری همزاد به نام‌های مشیه و مشیانه است که در جشن سیزدهمین روز فروردین، در آیینی ساده، با گره‌زدن دوشاخه سبز، به پیوند هم در می‌آیند. آیین گره زدن سبزه، در زمان کیانیان، به فراموشی سپرده شد؛ ولی در زمان هخامنشیان، دوباره آغاز شد و تا امروز ادامه یافته است. ‏
سپهبدی در این باره می‌گوید: «مردم پیش از غروب‌ خورشید، با پچپچه آرزوی خود، دو برگ سبزه را به هم گره می‌زنند و بر این باورند که با باز شدن گره، مشکلات و گره‌های زندگی‌شان رفع خواهد شد، یا حدفاصل سیزده بدر سال آینده، به آرزوی خود خواهند رسید.»
مشکلات شهرنشینی
بسیاری از خانواده‌های شهرنشین، چنان در تنگناهای زندگیِ شهری گرفتار آمده‌اند که اگر روز سیزده بدر نبود، سالی یکبار را نیز به دل طبیعت نمی‌رفتند.
اکنون مردم شهرها، هر سال در این روز از سال نو، همانند نیاکان خود از خانهْ بیرون رفته و به دامان طبیعت و دامنه کوه پناه می‌برند. در گذشته، همه مردم برای گذراندن این‌روز از شهر بیرون می‌رفتند، اما اکنون بیرون‌رفتن از شهر برای همه، میسر نیست؛ برای همین، سازه‌های شهری مانند بوستان‌ها و پارک‌های ‌جنگلی، جای طبیعت را گرفته است.
شهرها، روز به روز بزرگتر می‌شوند و طبیعت دور بر خود را می‌بلعند. استفاده بی‌سامان و نابجای انسان از طبیعت، سبب نابودی بیشتر آن شده است. دگرگونی‌های صنعتی و بزرگ‌شدن شهرها، باعث شده تا خانواده‌ها، هر سال در سیزده بدر، راه دورتری را برای یافتن سبزه‌زار یا کشتزار بپیمایند. آنان که خودروی شخصی ندارند، به بوستان‌ها می‌روند. حتی برخی از مردم، شب پیش از روز سیزده برای خود جا می‌گیرند و چادرهای سفری را در بوستان‌‌ها برپا می‌کنند. از اینرو هر سال، بوستانهای شهری شلوغتر از سال قبل می‌شود تا جایی که یک متر فضای خالی هم باقی نمی‌ماند و توپ بازی نوجوانان و جوانان، از فراز سر مردم می‌گذرد.
مهندس افروز میر زنده‌دل، کارشناس امور شهری در این باره به گزارشگر ما می‌گوید: «خراسان با وجود همجواری با کویر، دارای پارک‌های جنگلی ارزنده‌ای مانند کوه‌سنگی، پارک وکیل‌آباد، طُرقبه، شاندیز و زُشک است که همه‌سال در سیزده بدر، از حضور مردم، سرریز می‌شود.»
او در باره وضع بوستانهای تهران، می‌افزاید: «جمعیت تهران به اندازه‌ای زیاد شده که مردم گاهی در کنار اتوبان‌ها و زیر سایه تک‌درختی می‌نشینند تا سیزده، سپری شود. برخی نیز برای گریز از ترافیک سنگین جاده‌های بیرون شهر، بوستان را به کوه و دشت، ترجیح می‌دهند. اگرچه پرخوری جزیی از آیین سیزده بدر نیست؛ ولی برخی با پرخوری در این روز به پیشواز بیماری سوءهاضمه یا دل‌درد می‌روند.»
او معتقد است، همانگونه که بی‌توجهی به زنده‌ نگهداشتن ماهی قرمز سفره هفت‌سین، پس از سیزده‌بدر توجیه ندارد، رها‌کردن سبزه در کوچه، خیابان، جاده، بزرگراه، آزادراه و طبیعت، کار پسندیده‌ای نیست؛ او کار برخی را که سیزده بدر را در طبیعت می‌گذرانند و سبزه سفره هفت‌سین را روی کاپوت خودروی خود می‌گذارند تا در سر یک پیچ تند، یا با یک ترمز ناگهانی، فرو افتد و زیر چرخ خودروها له شود، کار درستی نمی‌داند. و به روستانشینانی اشاره می‌کند که به پیرویِ از سنت پیشینیان خود، برای شکرگزاری، سبزه را در روز سیزده در دشت و صحرا می‌کارند، تا به رشد و نمو ادامه دهد. ‏
آسیب‌رسانی؛ نه
هر سالْ شهرداری به شکلی نمادین، صدها هزار کیسه زباله در اختیار مردم می‌گذارد تا زباله‌ها را در طبیعت رها نکنند. چون هر سال در پایان 13فروردین، دامان طبیعت، بوستان‌ها و پارک‌های جنگلی، انباشته از پسماندها و زباله می‌شود.
هر سال، میلیون‌ها ایرانیِ شهرنشین، سیزده بدر را در کنار طبیعت زیبا سپری می‌کنند و متأسفانه برخی از آنان به طبیعت، آسیب جدی وارد می‌کنند. جشنی که فلسفه آن، پاسداشت طبیعت و محیط‌زیست است، در این روز و به دست مردم کلانشهرنشین، بدل به رفتارهای ضد محیط‌زیست می‌شود.
میر زنده‌دل در این باره می‌گوید: «برخی از مردم به جای استفاده از اجاق پیک‌نیکی یا آتش‌ذغال با چوب درختان آتش‌ روشن می‌کنند و گاه با خاموش نکردن آن، سبب آتش‌سوزی می‌شوند. جنگل‌ها در گذشته‌های دور، هرگز چنین رفتاری را از مردم به یاد ندارند. هر سال، شاهد آتش‌سوزی در بوستان‌ها و پارک‌های جنگلی هستیم که خساراتی نیز به همراه دارد. فراموش نکنیم، زمانی‌که از طبیعت استفاده می‌کنیم، باید محافظ درختان و درختزارها و جنگل‌ها نیز باشیم تا در آینده باز هم پذیرایمان باشند. طبیعت برای حفظ خود، نیازی به انسان ندارند و به زندگی سخاوتمندانه خود ادامه می‌دهد؛ اما زندگی انسان، بسته به پایداری طبیعت است. طبیعت به انسان آرامش می‌بخشد و حفظ محیط زیست، ضروری‌ترین وظیفه انسان‌هاست.»
او می‌گوید: «براساس آخرین گزارش سازمان ملل که به نام «زیست‌بوم، رفاه انسان، گونا‌گونیِ زیستی» منتشر شده است، آسیبی که انسان‌ها در 50 سال گذشته بر ذخیره‌گاههای زیستیِ جهان وارد کرده‌اند، از هر زمان دیگری در تاریخ، بیشتر بوده است.»
افروز میر زنده‌دل می‌افزاید: «فرهنگ‌‌سازی در جامعه برای حفظ محیط‌زیست، شناخت انسان‌ها را برای به کارگیری‌ِ شیو‌ه‌های برخورد با طبیعت، افزایش می‌دهد و به آنان می‌آموزد که در کنار آموزه‌های خود به فرزندان، توجه به محیط‌زیست را نیز لحاظ کنند و به آنان بگویند که نباید به گونه‌ای یکسویه از طبیعت بهره‌مند شوند، و به ازای آن هیچ بهره‌ای به طبیعت نرسانند و در پاکیزگی آن نکوشند.»
او می‌افزاید: «شاید با راهکارهای برخورد با طبیعت، آشنا نیستیم. شاید اگر بدانیم که باید در طبیعت، چگونه رفتاری داشته باشیم، از میزان خسارت‌ها کاسته شود. این ویرانگری، تنها به آتش‌کشیدن یک بوته بیابانی ـ که آن ‌هم موجود زنده‌ای است‌ ـ محدود نمی‌شود و دامنه آن به قلمروهای طبیعی کشور کشیده می‌شود و هر سال، زیان‌هایی به این زیستگاهای حفاظت‌شده وارد می‌کند.»
میر زنده‌دل معتقد است که باید با برنامه‌ریزی به دامن طبیعت برویم. سنگین نرویم و سبک برنگردیم. زباله‌ها را با خود به شهر برگردانیم. از کندن گل‌ها و گیاهان و شکستن شاخه‌های درختان، پرهیز کنیم. از غذاهای سبک و آماده استفاده کنیم و کمترین استفاده را از آتشْ داشته باشیم. در طبیعت از راه‌گذرهای پاکوب استفاده کنیم. در جاهایی بنشینیم که آسیبی به پوشش گیاهی وارد نشود. به کودکان خود بیاموزیم که نزدیکی چشمه، رود و جویبار، توالت سیار نیست. توجه به تابلوهای راهنمایی کمک‌ می‌کند که از راه‌گذرهای پاکوب، حرکت کنیم و با از بین بردن پوشش‌های گیاهی، جادهِ خاکیِ جدیدی نسازیم. این کارشناس سفارش می‌کند که کمترین کار این است که پسماندها و زباله‌های قابل تجزیه مانند غذا را به جای رهاسازی، در جایی دور از آب، خاک کنیم. تا جایی که ممکن است از برپاییِ آتشْ خودداری کنیم و به هنگام نیاز به آتش، به جای ذغال، از اجاق گازی، الکلی و یا بنزینی استفاده کنیم.
او بر این باور است که روشن‌کردن آتش در حجم اندک هم، بی‌زیان نیست و اگر سبب آتش‌سوزی نشود، تخریب خاک و گیاه را به همراه دارد. برای جلوگیری از آلودگیِ ذخیره‌گاه‌های آب باید از برپاییِ چادر و کمپ در بلندی‌ها، نزدیک چشمه‌ها و رودخانه‌ها خودداری کرد.
روز جهانی زمین
روز ویژه طبیعت در جهان گرامیداشته می‌شود. 22 آوریل، برابر با دوم اردیبهشت، روز اعتدال بهاری، روز جهانی زمین نام‌گذاری شده است. در این روز در کشورهای گوناگون، برنامه‌ها و‎ ‎کنش‌هایی برای گرامیداشت سیاره زمین، برگزار می‌شود.»
بنیانگذار این روز هنگامی که دید در اندیشهِ سیاستمداران، گزاره محیط زیست، جایی ندارد، در نوامبر‎ ‎‏1962 به اندیشه ایجاد یک حلقه پیوند میان محیط‌زیست و سیاست افتاد و تور پنج‌روزه‌ای را در این زمینه راه انداخت. دست‌اندرکاران در‎ ‎جریان یک گفت‌وگو در تابستان 1969، به این فکر افتادند که برای جلوگیری از ویرانیِ بیشتر محیط‌زیست، دست به یک اعتراض همگانی و سازمان‌یافته بزنند.
پیشنهاد‌های دست‌اندرکاران جهانی روز زمین، به ما کمک می‌کند که در روز 13 فروردین، بوم‌زیست خود را پاس بداریم. مهندس افروز میرزنده‌دل در این باره می‌گوید: «سفارش روز جهانی زمین برای حضور در گردشگاه‌های بیرون از خانه، این است که هرچه‎ ‎با خود برده‌ایم، به خانه برگردانیم، زیرا طبیعت به زباله‌های ما نیازی ندارد و چهره زمین از برجا ماندن آنها زخم برداشته و رنج می‌برد. به جای سوارشدن خودرو ـ ‌برای پیمودن مسیرهاـ از دوچرخه و قایق استفاده کنیم‎.‎‏ با‎ ‎درنظرگرفتن همهِ موارد ایمنی، آتش روشن کنیم.»
***
ایرانیان باستان که هر چیزی را برای گرامیداشت طبیعت، بهانه می‌کردند، به اندازه‌ای طبیعت را دوست داشتند که کوچکترین زیانی به آن نمی‌رساندند. ‏
تهران تا یکسال پیش، سیستم فاضلاب نداشت؛ ولی نیاکان ما در چندهزارسال پیش، نخستین مردمانی بودند که سیستم فاضلاب را راه اندازی کردند. آنان در 13 فروردین، طبیعت را به ویرانه تبدیل نمی‌کردند. در بین آنان، ریختن پسماند و ویران‌کردن پوشش گیاهی و جنگل در شمار آیین‌های سیزده بدر نبود؛ طبیعت، سطل زباله نیست.
‏روز طبیعت‌ (سیزده‌بدر)، نباید منجر به تخریب طبیعت شود. این خودخواهی است که ما در این روز، مهمان طبیعت باشیم و هنگام بازگشت از مهمانی، خانه میزبان را ویران کنیم.
به کودکان خود بیاموزیم که طبیعت، خانه گیاهان و جانوران است.
نخستین کار برای ورود به این خانه، احترام به صاحبخانه و آزار نرساندن به اهل خانه (گل‌ها و گیاهان و جانوران) است. طبیعت، خانه دوم ماست و به اندازه خانه نخست خود، در حفظ و پاکیزگی آن کوشا باشیم و آنرا آلوده نکنیم.
ع.درویشی ‏

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات