تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۸  ، 
کد خبر : ۱۶۳۱۹۷

بازشناسی متهمان فتنه 2 (بخش سوم)


سیروس محمودیان
روحانی دگراندیش محمدعلی ابطحی با وجود اینکه در سال‌های اخیر به پوشیدن شلوار جین و شنیدن ترانه‌های خواننده فراری سیاوش قمیشی در داخل ماشین اشتیاق وافر و ویژه‌ای نشان داده که در این میان ظاهرا ترانه «نقاب سیاوش» حال و هوای خاص احساسی برای ابطحی در پی می‌داشته است اما به هر حال نباید فراموش کرد که او در دوره کودکی به کارتون «زورو» و شخصیت خاص گروهبان گارسیا! شدیدا علاقه‌مند بوده و همچنین به تخته‌سیاه معروف آقای بوفی کارتون «تنسی تاکسیدو» نیز علاقه‌ای خاص داشته است و معلوم نیست که ابطحی آیت‌الله‌زاده در سال‌های قبل از دهه 50 این کارتون‌ها را در کجا می‌دیده چرا که همه پا به سن گذاشته‌ها به خوبی به یاد دارند در سال‌های حکومت طاغوت خیلی از علما داشتن تلویزیون و دیدن برنامه‌های آنچنانی از رادیو و تلویزیون رژیم طاغوت را از منظر اعتقادی - فرهنگی به هیچ‌وجه به صلاح ندانسته و حتی برخی نیز به دلیل پخش برنامه‌های رقص و آواز بر حرمت تلویزیون فتوا می‌دادند و اساسا خیل عظیمی از خانواده‌های متدین از خرید تلویزیون و دیدن برنامه‌های ضد فرهنگی – اخلاقی آن امتناع داوطلبانه می‌ورزیدند... .
سیدمحمدعلی ابطحی پس از اتمام تحصیلات دوره ابتدایی مطابق با سنت دیرینه خانوادگی و البته با بی‌میلی زاید‌الوصفی راه حوزه علمیه را در پیش می‌گیرد. محمدعلی در مصاحبه با رضا رشیدپور اعتراف صادقانه‌ای می‌کند که چون هیچ راه فراری نداشته اجبارا به تحصیل علوم دینی و تهذیب نفس! پرداخته است و بار‌ها و بارها لباس روحانیت را از تن به ‌در آورده که شیرین‌ترین آن با توصیه رئیس‌جمهور وقت محمد خاتمی در نیویورک اتفاق افتاده و جالب‌ترین عکس منتشره از او، با تی‌شرت سفیدرنگ در کنار «حسین درخشان» عامل اطلاعاتی اسرائیل‌ است. بعدها و البته به استناد نظریه‌های معماران براندازی نرم در لهستان، جریان رو به افول دوم خرداد در جهت استیلای معنوی صاحبان اندیشه اسلام سکولار بر جامعه تلاش‌های جدی‌ای را تحت عنوان پروژه بزرگ «مرجعیت‌سازی مصلحتی» در دستور کار قرار دادند که ابطحی هم در اطاعت از تئوری‌پردازان جامعه مدنی در عین ناباوری همگانی و در پی تلاشی نافرجام برای رسیدن به شأنیت علمی درخور شأن! مدعی می‌شود که وی در سال 1355 و در 17 سالگی به درس خارج حوزه علمیه راه یافته و نتیجتا او الان مجتهدی بزرگ محسوب می‌شود.
به هر حال فارغ از دلایل چرایی چنین ادعایی که تنها کاربرد عام نزد ساده‌باوران دوم خردادی دارد، پذیرش این موضوع با توجه به اینکه او در 12 سالگی و با تحصیلات پنجم ابتدایی! به حوزه علمیه رفته و پس از 4 سال تحصیل نابغه‌وار! آن هم در 17 سالگی به درس خارج راه می‌یابد، اغراقی بیش نمی‌نماید. به هر صورت ابطحی مدعی است که در دوران کودکی! و همزمان با تحصیل در حوزه علمیه بخش اصلی مشرب فکری خویش را از دکتر شریعتی به عاریه می‌گیرد. در عین حال که این ادعا نیز با توجه به موقعیت سنی و تحصیلی او و حتی نوع برخورد غالب جریان مذهبی وقت حاکم بر کشور با محتوای سخنرانی‌های دکتر شریعتی کاملا غیرواقعی به نظر می‌رسد اما به هر طریق ممکن گذر زمان موید این نکته بوده است که اساسا دیدگاه‌های سیاسی و رفتاری ابطحی در سایه تلفیق ناشیانه تعالیم حوزوی با تعالیم نظری دکتر شریعتی شکلی وی‍‍‍ژه، التقاطی و نامتعادل به خود گرفته است.
«ابطحی طلبه» که در هنگامه پرشور مبارزات دهه 50 در کنج عافیت خزیده و تنها با خواندن چند کتاب یکی از اندیشمندان آن دوره یعنی دکتر شریعتی حس انقلابی‌گری خویش را ارضا می‌کرده است در 28 خرداد 83 طی مطلبی با عنوان «دکتر شریعتی، نیاز همیشگی» ضمن تبعیت سیاسی از جاسوس انقلاب مخملی رامین جهانبگلو و سپری شده دانستن دوران انقلابی‌گری! و دهن‌کجی به روحانیت مبارز و نادیده انگاشتن تلاش‌های مستمر رهبر یگانه انقلاب اسلامی حضرت امام(ره) در مبارزه با ظلم و ستم‌های رژیم ستمشاهی و معرفی ساده‌لوحانه مکتب کمونیسم به عنوان تنها مکتب مطرح در مسیر مبارزان انقلابی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ساده‌لوحانه قلم‌فرسایی می‌کند که «در اوایل نوجوانی با نام دکتر شریعتی آشنا شدم.
دشمنان آن روزش که تقریباً بخش اعظم روحانیت بودند، او را به ما شناساندند. جوانان پرشور عدالتخواه دینی ایران آن روز که نمی‌خواستند به تنها مکتب مطرح، کمونیسم یکه تاز، دل ببندند، شور عدالت‌خواهی و آرمانگرایی دینی خود را در مکتب شریعتی یافتند. او که حماسه انقلابی‌گری را از لابه‌لای تاریخ اسلام بیرون می‌آورد و به جامعه جوان عرضه می‌کرد، مثل همه انقلابیون از 2 سو مورد تهاجم قرار گرفت؛ از یکسو بی‌دینان ایرانی، اعم از کمونیست و روشنفکران ضد دین او را به باد انتقاد گرفتند و از سوی دیگر با صدایی بلندتر ارتجاع متحجر دینی و متولیان سنتی دین به او حمله آغاز کردند و سخت هم از همه ابزارهای تحریک احساسات بهره بردند؛ چه روضه‌ها خواندند و چه منبرها رفتند و چه کتاب‌ها علیه او قلمی کردند... . چند سال پیش یک‌بار تحقیق تاریخی! کردند و کتاب نوشتند که شریعتی عامل ساواک بوده است... جنایات ساواک را با این تحقیقات! کمرنگ نکنید.... شریعتی همچنان نیاز امروز ماست. اگرچه دوران انقلابی‌گری تقریبا سپری شده است ولی نگاه مترقی به دین، امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز ما و دنیای ماست؛ چیزی که متحجران هنوز هم از آن سخت واهمه دارند. شریعتی سمبل اسلام مترقی بود. یاد و نامش پاینده باد».

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات