
زهره زمانی
حدود چهار سال پس از پایان جنگ جهانی دوم (1949) سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با حضور آمریکا و کشورهای اروپای غربی با هدف مقابله با قدرت نظامی شوروی شکل گرفت. رویکرد اصل ناتو در ابتدا نظامی تعریف شد. این سازمان با اشغال کره جنوبی در سال 1950 دامنه نفوذ خود را تا جنوب شرق آسیا گسترش داد و با عضویت یونان و ترکیه در سال 1952 حوزه مدیترانه را نیز ضمیمه حضور نظامی خود کرد.
ناتو با ایجاد تاسیسات پایهای مشترک در زمینههایی مانند دفاع هوایی و سیستم مخابراتی واحد و استانداردسازی جنگ افزارهای خود نه تنها در کشورهای عضو قدرت خود را نهادینه کرد، بلکه اعضای این پیمان حضور نظامی خود را خارج از حوزه ناتو حفظ کردهاند. پس از سقوط نظام کمونیسم سازمان ناتو به رغم گسترش نفوذی که در حوزه جغرافیایی داشت، با خلاء نبود هدف جدید و تهدید جدید دامنه حیات خود را مورد توجه قرار داد.
و این بار اسلام:
افزایش نفوذ اسلام و اسلامگرایی در قلب اروپا، قدرت گرفتن شیعه در منطقه خاورمیانه، بیداری اسلامگرایان آفریقا و... چالشهای مهمی بودند که همگی در حیطه فرهنگ و نفوذ معنوی امروز، جهان لیبرال سرمایهداری غرب را تهدید میکردند. به همین دلیل این بار دنیای غرب به صورت غیر رسمی سازمان را در حوزه فرهنگ ایجاد کرده و ناتوی فرهنگی شکل داده است. رویکرد اصلی ناتوی فرهنگی ، جنگ نرم و هدف اصلی نابودی هویت ملی جوامع بشری به ویژه مقابله با فرهنگهای مسالهساز و چالش برانگیز در برابر انگاره های نظام لیبرال غرب می باشد. اعضای ناتوی فرهنگی با بهرهمندی از 57 سال تجربه نظامیگری، تاسیسات پایهای هماهنگی را در حوزه رسانهها شکل دادهاند.
خبرگزاری های بینالمللی، شبکههای خبری و تاسیسات ماهوارهای که ارسال امواج صدها شبکه ماهوارهای را بر عهده دارند، صدها روزنامه و هزاران پایگاه خبری و تبلیغاتی از جمله این تاسیسات هستند که همگی ارزشهای مشترک غربی را منتشر و تلاش میکنند ارزشهای مقاوم در برابر خود را هم کوبند که نمونه بارز آن میتوان به حمایت زنجیرهوار سران تمامی کشورهای اروپایی از کاریکاتور توهینآمیز نشریه کانادایی، یکپارچگی تمامی کشورهای غربی در حمایت از اسرائیل و مساله هولوکاست، مخالف و مبارزه یکپارچه دولتهای غربی در برابر مساله حجاب مسلمانان در مدارس و ادارات و چندین یک از این موارد همگی موید و نشان دهنده تلاش سازمان یافته و یکپارچهای است که جهان غرب در برابر تهدیدات عقیدتی و معنوی مواجه شده با آن است انجام دهد. اما این مقابله آنچنان نابرابر و غیر عادلانه است که نمیتوان آن را بازار پیام اطلاق و چنین تصور کرد که تولید کننده یا عرضه کننده کالایی در برابر تولید یا عرضه کالایی دیگر رقابتی سالم را دنبال میکند. این عرصه همانند عرصه نظامی و حتی علمی آنچنان نابرابر و یکطرفه است که هرگاه کشوری بخواهد با اتکا به توانمندیهای بومی و منطبق با معاهدات بینالمللی حتی در جهت تامین نیازهای خود گام بردارد به بهانههای مختلف میکوشند او را از عرصه رقابت خارج یا اساساً حذف کنند تا خود همچنان بر بازار مسلط باقی بمانند. به عبارتی باندهای بینالمللی زر و زوری که برای تسلط بر منافع ملتهای سازمان نظامی ناتو را تشکیل داده بودند، اکنون برای نابودی هویت ملی جوامع بشری و تحقق بیشتر اهدافشان در پی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند تا با استفاده از امکانات زنجیرهای، متنوع و بسیار گسترده رسانهای سر رشته تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها و ملتها را به دست بگیرند که باید هوشیارانه این مساله را زیر نظر داشت.
نکته بسیار قابل اهمیت این است که: اگر چه به نوعی ناتوی فرهنگی جدا از ناتوی نظامی قلمداد میشود اما در حقیقت ناتوی فرهنگی و هجمه تبلیغاتی و استحاله درونی ملتها در واقع مقدمهایست برای اقدامات بعدی یعنی همان اقدامات نظامی در برابر کشورها و ملتهای از خود بیگانه شده و دست خالی...
با شناخت این واقعیت و ابعاد گسترده و پیچیده آن، این پرسش مطرح میشود که در برابر ناتوی فرهنگی چه باید کرد و بسیج چه نقشی در مقابله با ناتوی فرهنگی دارد؟!
در این نوشتار سعی بر آن است بسیج فرهنگی به عنوان اولین گام مبارزه با ناتوی فرهنگی معرفی و سپس به نقش بسیج در این تهاجم اشاره گردد. ضمن اینکه در خاتمه راهکارهایی ارایه خواهد شد.
بسیج فرهنگی اولین گام مبارزه
امروزه کشورهای اسلامی وظیفه دارند برای ادامه حیات و بالندگی کشور خود تکامل معنوی خویش و رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی که به بالندگی کشور میانجامد، دامنه محیط فرهنگی را- مهندسی و مدیریت و ضعفهای احتمالی آن را – با عناصر و مولفههای حیات بخش تقویت و از نفوذ جریان مخرب فرهنگی جلوگیری نمایند. مقام معظم رهبری در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در هشتم دی ماه 1383 درباره « مهندسی فرهنگی کشور» فرمودند: «یکی از مهمترین تکالیف ما در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است؛ یعنی مشخص کنیم که فرهنگ ملی، عمومی و حرکت عظیم درونزا و کیفیت بخش که اسمش «فرهنگ» است و در درون انسانها و جامعه به وجود میآید چگونه باید باشد، اشکالات و نواقصاش چیست؟ و چگونه باید رفع مشکل شود، کندیها و معارضاتش کجاست، مجموعهای لازم است که اینها را تصویر کند و بعد مثل دست محافظتی هوای این فرهنگ را داشته باشد.» اما مرور این واقعیت انکار ناپذیر است که مهندسی فرهنگی به درستی طرح و پیگیری شود و بر اساس برنامههای مدون و کارشناسی شده پیش برویم قطعاً میتوانیم در برابر تهاجم و شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی بایستیم چرا که امروز توجه به مهندسی فرهنگی و ناتوی فرهنگی امری لازم و ضروری به نظر میرسد. «حسن صابری» کارشناس مسایل سیاسی در تحلیل موضوع «ناتوی فرهنگی» میگوید: «ماجرای ناتوی فرهنگی را پیشترها حضرت امام خمینی(ره) با عنوان «اسلام آمریکایی» مطرح کرده و در باره آن هشدار داده بود.» وی میگوید: «آمریکا و دنیای استکبار غرب علیه اسلام برنامههای بلند مدتی دارند. در واقع نگاه تهاجمی غرب به عرصههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ اسلامی در حال تبدیل به یک پیمانی به نام ناتوی فرهنگی است، چون غربیها به خوبی فهمیدهاند که رویکرد نظامی آنها در مقابله با جهان اسلام به شکست انجامیده و امکانپذیر نیست. نمونههای بارز آن هم شکست اسراییل در جنگ 33 روزه لبنان، شکست آمریکا در عراق و افغانستان و به طور کلی شکست برنامههای نظامی غرب در منطقه خاورمیانه است، که همگی مؤید این نکته است که رویکرد نظامی دیگر نمیواند غرب را به اهدافش برساند.» این کارشناس و تحلیلگر مسایل سیاسی درباره ناتوی فرهنگی میگوید: «ناتوی فرهنگی میخواهد با غلبه بر فرهنگ و ارزشها و اصالتهای جهان اسلام، تعریف خود را دیکته کند. به عنوان مثال چند سال پیش یک زن ایرانی را به عنوان برنده جایزه صلح نوبل معرفی کرده و در بوق و کرنا دمیدند و مانورهای تبلیغاتی به راه انداختند و در حالی که رییس جمهور وقت ایران درباره این انتخاب موضعگیری کرد و آن را سیاسی خواند. میخواستند این زن را به عنوان نماد یک زن ایرانی به جهان بنمایانند و یا اینکه حمایت آشکار غرب از روزنامههای زنجیرهای و برخی چهرههای سیاسی همگی در راستای تحقق اهداف ناتوی فرهنگی بوده و میباشد. در حال حاضر دنیای استکباری عرب در حال شکار نخبگان و روشنفکران جهان اسلام در حوزه علوم انسانی است. پس از اینکه ظرفیتها و گرایشهای آنها را سنجیده در یک برنامه جهانی آنها را به عنوان برتر و ممتاز به کل جهان معرفی و چنین وانمود میکنند که آن افراد نماینده کشور خودشان هستند. پس از آن با موجسازی رسانهای در قالب مصاحبههای متعدد در شبکههای رادیویی، تلوزیونی و مطبوعاتی و اینترنتی از همان شخص علیه فرهنگ و ارزشهای ملتش استفاده میکنند.»
وی مثالی در این باره میزند و میگوید: «مثلا یکی از فیلمسازان کشورمان که نگاه غیر ایرانی و غیر اسلامی به مسایل دارد و همین طرز تفکر را هم در آثارش اعمال میکند، به راحتی مورد حمایت – حتی مالی غرب- قرار می گیرد و چندین تریبون مصاحبه در اختیارش قرار میدهند و میکوشند در افکار عمومی جهان او و امثال او را به عنوان نماد و نماینده ایرانیان معرفی کنند! و از همین رو با استفاده ابزاری این چنین اشخاصی به دنبال مقاصد اصلی خود که امروزه ناتوی فرهنگی نمونهای از آن است، میگردند.
حجتالسلام میرایی، کارشناس امور فرهنگی معتقد است، ناتوی فرهنگی موضوع جدیدی است که با تهاجم فرهنگی وجه افتراق و اشتراک فراوانی دارد. در وجه افتراق آنها باید گفت که غرب برای عملیاتی کردن «تهاجم فرهنگی» وارد تهاجم مؤثرتری شده که عاملین این تهاجم، افرادی بودند که در صف افراد خودی ظاهر میشدند اما عملا اهداف غرب را دنبال میکردند. اما در ناتوی فرهنگی اصولاً ناتوی فرهنگی یک نیروی دفاعی است، چون «ناتو» گاهی هجمه دارد و گاهی دفاع میکند. حال علت دفاع هم این است که خود مورد هجوم واقع شده پس بنابراین ناتوی فرهنگی نشانه ضعف دشمن در رویارویی با ما بوده و او را وادار به دفاع کردهایم. ما نیازمند بیسج فرهنگی هستیم. «بسیجی دهه 60 وجه قالبش نظامی بوده، امروزه اما برای مقابله با تهاجم فرهنگی و هنر غربی به این امر فرهنگی هم نیاز داریم.» این سخنان محمد حسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است که در برنامه همایش بزرگ بسیجیان وزارت ارشاد مطرح کرد. او در این باره میگوید:« اگر اتکای یاری به بسجیان نبود امام (ره) نمیتوانست با این قوت در مقابل کفر بایستد، امام هم به اتکای بسیجیان کلمه «نه» را به عالم کفر گفت و ایستاد. روزی که امام خمینی (ره) موضوع بسیج را مطرح کرد آن زمان ماجرایی بر محور یک نظم نظامی شکل گرفته بود، یک سو پیمان ورشو و از سوی دیگر پیمان ناتو بود و جهان میان این دو محور نظامی تقسیم شده بود، بعد از مدتی پیمان ورشو به واسطه فروپاشی شوروی از بین رفت و ناتو در دنیا قد علم کرد، اما چیزی نگذشته بود که آنچه را ناتو محاسبه کرده بود از بیمن رفت و دنیا مدعی دیگری نیز در میان بلوک اسلامی پیدا کرد که ناتو نتوانست با آن مقابله کند و غرب راه دیگری را در مقابله با جهان اسلام پیش گرفته که آن «ناتوی فرهنگی» است.
نقش بسیج در برابر ناتوی فرهنگی
بسیجیان بایستی بدانند برای مقابله با این تهاجم سرکوب و استفاده از اسلحه راه به جایی نمیبرد. ولی فیلمهای وارداتی برای ما تهدید است. کتابهای ترجمه برای ما تهدید است. بازیهای رایانهای برای ما خطر دارد. دروسی را که در دانشگاهها تدریس میشود، تهدید است.
فعلیتهای هنری که در این چند ساله شکل گرفته برای ما تهدید است. در نتیجه باید مبانی نظری برای این تهاجم تعریف کرد.. رهبر معظم انقلاب اسلامی چندی پیش در جمع دانشجویان و دانشگاهیان استان سمنان در خصوص اجتنابناپذیر بودن تحولات در جوامع بشری، کنترل تحولات جهانی سرمایهداری جهانی را خطری جدی خوانده و بیان داشتند: «باندهای بینالمللی زر و زور که برای تسلط بر منافع ملتها، سازمانهای نظامی ناتو را تشکیل داده بودند، اکنون در جهت سیطره جوامع بشری و تحقق بیشتر اهدافشان در پی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند تا با استفاده از امکانات زنجیرهای، متنوع و بسیار گسترده رسانهای، سر رشته تحولات سیاسی ، اقتصاد کشورها و ملتها را به دست بگیرند ه باید هوشیارانه ، این مساله را زیر نظر داشت.»
محمد اسماعیلی امامزاده مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران نیز معتقد است:« راهاندازی مرکز هنرمندان بسیجی در استان مازندران گامی است برای حضور منسجم و فراگیر اهالی فرهنگ و هنر در خلق آثار انسانی و ارزشی که برای انقلاب اسلامی و توسعه فرهنگی امری ضروری است. برای مقابله با ناتوی فرهنگی که واقعیت ملموس جهان امروز است نیروهای بسیجی باید حضوری فعال و پویا در عرصه فرهنگ و هنر داشته باشد و بسیجی هنرمند میتواند همچون داوران دفاع مقدس توسعه فرهنگی مبتنی بر ارزشهای اسلامی را رقم زند.»
امروزه تفکر بسیجی در خط مقدم مبارزه با ناتوی فرهنگی میتواند جوابگو باشد. امام امت با تشکیل بسیج بیست میلیونی به همان نشان داد که شجره طیبه بسیج مظهر همبستگی ملی و مشارکت عمومی ایرانیان مسلمان و نقطه امید و اتکای ملت ما در حقیقت روح انقلاب اسلامی است.
البته مهمتر از خود نفس بسیج 20 میلیونی، شکلگیری تفکر بسیجی در کالبد جامعه ایرانی است؛ تفکری که از فرهنگ ایرانی نشات گرفته و با شکوه حماسه ناب اسلامی و حسینی در آمیخته تا به حول و قوه الهی بنیاد تمدن با شکوه ایران اسلامی را در عرصه گیتی استوار سازد.
اما خمینی(ره) خوب میدانست که قدرت معنوی بسیج تا به کجاست که فرمود: «بسیج لشکر مخلص خداست.» آری! بسیج حقیقتاً تفکری است که آینده ایران عزیزمان را در ساخت پیشرفت و تعالی تا رسیدن به قلههای تکامل رهنمون میکند و در طول هشت سال حماسه دفاع مقدس این ادعا به واقعیت مبدل شده که تفکر بسیجی میتواند هر غیر ممکنی را در جهان ماده ممکن سازد.
امروز همگان بر این نکته اتفاق نظر دارند که نیروی بسیج به معنای حقیقی در بسیاری از عرصهها میتواند حرف اول را بزند، کما این که در ابعاد مختلف نظامی، اقتصادی و اجتماعی و... آزمون خود را پس داده است. در این میان اما مقوله فرهنگی باید بیش از پیش مور توجه قرار گیرد، به ویژه در شرایطی که کشور ما در محاصره ناتوی فرهنگی دشمنان انقلاب و اسلام قرار دارد و ضرورت یک جهاد فرهنگی بیش از پیش احساس میشود. بیشک بسیجی که به تعبیر گهربار حضرت امام « فرمول دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی» است در عرصههای فرهنگی نیز میتواند بهترین گزینه در جهت دفاع از آرمانهای امام راحل و شهدای بزرگوار باشد. حال چه بحث از ناتوی فرهنگی شود یا شبیخون فرهنگی یا تهاجم فرهنگی فرق نمیکند کلیت نظام و درصدر آن بسیجی که از چنین تفکر والای الهی بهرهمند است باید به دفاع امواج مخرب فرهنگی و دشمن کمر همت بر بندد. اگر بسیجی که نهادی فراگیر و پر نفوذ است تحت مقوله یک فرهنگ عمومی بر گرفته از انقلاب نهادینه شود انقلاب درآینده هم مثل امروز بیمه خواهد بود.
چند راهکار و پیشنهاد:
1- برای مقابله با ناتوی فرهنگی حوزه و دانشگاهها بایستی با ایجاد اتاق فکر ، مبانی نظری سیاستگذاری، پروژه و اجرای مقابله با تهدیدهای ناتوی فرهنگی را ترسیم کنند و چرخ بهتر که در این راستا طلاب بسیجی و دانشجویان بسیجی همراه و همدل باشند و در برابر تهدیدی که دشمن از جنس فرهنگ برای از بین بردن هویت ما طراحی نموده، مقابله نمایند. آنها بایستی باور داشته باشند چیزی که مقام معظم رهبری از آن به عنوان «تهاجم فرهنگی» یاد کرده بود وجود دارد و با سعه صدر و قدم به قدم از بدنه فرهنگی دانشگاه و حوزه این کار را انجام دهند.
2- اگر غرب میتواند با تشکیل ناتوی فرهنگی و با کارآمدترین نیروهای خود هویت ملتها را مورد هجمه قرار دهد، بسیجیان نخبه کشور هم میتوانند با دیگر نخبههای هر حوزهای، نقشه مقابله با ناتوی فرهنگی را ترسیم و با حفظ وحدت و جلوگیری از رسوخ فکری دشمن در دیدگاهشان در برابر این تهاجم، کشور را بیمه نمایند.
3- سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نقش مهمی را در پیشبرد فرهنگ اسلامی و تبلیغ اسلامی کشورهای مختلف خصوصاً حوزه جهان اسلام دارد.
4- علاوه بر آمریکا، غرب هم همسو با این جریان در جهت از بین بردن هویت ملتها تلاش و افری از خود نشان داده و میدهد که میتوان به بازتاب ترسیم کاریکاتورهای پیامبر اعظم(ص) اشاره کرد. اگر غرب میتواند با یک برنامهریزی هماهنگ حرکت کند، چطور رایزنان فرهنگی ما نتوانند با تقابل فرهنگی دیگر ملت ها جلوی این هجمه را بگیرند. اگر رایزنان فرهنگی ما تفکر بسیجی داشته باشند یا بسیجیان در بدنه سازمانهایی که نقش موثری در تبادل فرهنگ دارند حضور داشته باشند بهتر میتوان در مقابل این تهاجم مقابله کرد.
5- هیچ گاه نباید در مورد مسایل و اتفاقات داخلی کشور بهانه به دست دشمن داد و اجازه داد که با طرح موضوعاتی مسایل فرقهای، قومیتی، خرافهگری در اذهان زنده شود. بسیجیان بایستی در این جور مسایل هوشیارانه عمل کنند تا جای پای فثنهگرایان را ببینند که به دنبال ایجاد تفرقه هستند و با این ترفند میخواهند در وحدت ملت خللی وارد کرده و به اهدافشان برسند.
6- متاسفانه باید بگویم که در دههای اخیر متولیان فرهنگی کشور، نسبت به ارایه طرحی جامع و راهکارهایی مناسب برای مقابله با شبیخون فرهنگی یا ناتوی فرهنگی اقدامات موثری را انجام ندادهاند. بنابراین در این برهه از زمان بسیج میتواند با بهینهسازی طرحها و لوایح مربوط برای مقابله فرهنگی دشمن در جهت اجرایی شدن و عمل کردن اهداف دولت کریمه نظام جمهوری اسلامی ایران که امروز داعیه بزرگ منش جهان اسلام را دارد گامهای موثری بردارد.
۷- نکته قابل توجه دیگر اینکه شایسته است متصدیان امور فرهنگی کشور نظیر سازمان صدا و سیما، فرهنگ و ارتباط اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد، مطبوعات خبرگزاریها که شکلگیری مهندسی کشور را بر عهده دارند، از انجام کارهای موازی و نیز متناقض با همدیگر جلوگیری نموده و در راستای مقابله با ناتوی فرهنگی با وحدت و همدلی بیشتری گام بردارند.