تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۲  ، 
کد خبر : ۱۷۵۰۹۷

جهانی شدن، زمینه جهانی‌سازی یا در انتظار «یوم موعود» (بخش اول)

آیت‌الله محمدهادی معرفت اشاره : دینی که می تواند انسان جهانی شده را در عصر جهانی شدن , به سرمنزل مقصود برساند و دین جهانی شود , فقط دین آسمانی و تحریف نشده ای است که بصیرت می بخشد و جهالت ها و خرافات و تعصبات را می زداید , یعنی اسلام که مایه آن در سرشت بشر نهاده شده و پاسخگوی فطرت و طبیعت انسان , اجتماع و جهان است . « جهانی شدن » که زمینه « جهانی سازی » است , از جهان بینی اندیشه وران بزرگ جهان سرچشمه گرفته که در راس همه , انبیا و حکیمان قرار دارند که امروزه بر اثر کمرنگ شدن مرزها و برداشته شدن محدودیت های جغرافیایی و ایجاد تسهیلات در رفت و آمدها , و نیز آسان شدن تبادل اطلاعات و فزونی انواع رسانه های اطلاع رسانی , روند جهانی شدن هر چه بیش تر سرعت می گیرد , بنابراین , مساله تقارب ملل و تعارف و شناخت متقابل , امری حتمی و اجتناب ناپذیر است و پیامدهای آن , چه زشت و زیبا , دامنگیر همگان خواهد بود , منتهی در راه گزینش اصلح , و به عبارتی , تاثیرگذاری فرهنگ برتر که پیشتاز جهانی سازی است , چه اقدامی باید کرد؟ آیا باید حالت انفعالی به خود بگیریم تا دیگران سرنوشت ما را رقم زنند یا خود به پاخیزیم و طبق مسئولیت انسانی ـ اسلامی , خویش زمام رهبری جهانی سازی را به دست گیریم , و طبق آیه شریفه و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهدا علی الناس متعهد بسط عدل در گستره جهان شویم؟! فرایند جهانی شدن که فرایندی ناگزیر برای انسان امروز است , می تواند هم تهدید باشد و هم فرصت تلقی شود , از این رو , رویارویی با پدیده جهانی شدن , باید مقابله با جنبه های منفی آن باشد زیرا این رویداد همچون سیلی خروشان , بی خواست و اراده ما در جریان است . عمده , کنترل این جریان است که از روز نخست , اسلام بر عهده امت اسلامی گذاشته , عمده اهرم فعال این رهبری , همان فرهنگ غنی و سرشار از عناصر سازنده جوامع انسانی است . این اهرم در دست مسلمانان قرار دارد و هیچ فرهنگی نمی تواند با آن مقابله کند و اساسی ترین وسیله ممکن برای رهبری جامعه جهانی , فرهنگ پویا و سازنده است که در اختیار این ملت قرار دارد. پس این که جهانی شدن را فرصت بدانیم یا تهدید , به تفسیر ما از جهانی شدن بستگی دارد , و این که چگونه با آن برخورد کنیم . چنانچه موضع انفعالی به خود گرفتیم , به طور قطع تهدیدی است که مقدسات ملی و مذهبی در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت , ولی اگر با درنظرگرفتن سابقه درخشان و اصالت فرهنگ غنی که دراختیار داریم , درصدد به دست گرفتن زمام روند جهانی شدن و جهانی سازی باشیم , به یقین پیروز و موفق خواهیم بود.

مساله جهانی شدن یا جهانی سازی از دیرباز در فرهنگ ها و ادیان بزرگ جهانی آرمان بوده , و از تحقق جامعه واحد جهانی و فراگیر سخن به میان آمده است . با مختصر مراجعه به قوانین مدون تاریخ قدیم , از جمله قوانین « حمورابی » و اعلامیه حقوق بشر به دست کوروش و دیگر سنگ نبشته های به جای مانده از دوران قدیم , افزون بر آموزه های عالی بازمانده از انبیای بزرگ و حکیمان فرزانه دوران های دور و نزدیک , همه و همگی بر این امر تاکید دارند که جهان و جهانیان , واحد به هم پیوسته است , و همه امت ها زیر پرچم انسانیت متعالی باید با شناخت یک دیگر , برادرگونه , زیست مسالمت آمیزی داشته باشند.
جای جای قرآن به این حقیقت مسلم اشاره و احیانا تصریح دارد و در کتاب های پیشینیان نیز به آن اشاره شده است و قرآن آن را یادآوری می کند.
از این رو باید توجه داشت که جهانی شدن به صورت اندیشه و فلسفه دینی و اخلاقی همچنان به صورت یک آرمان دینی ـ سیاسی تاریخچه ای طولانی دارد و پیدایی آن به ظهور ادیان بزرگ , امپراتوری های جهان گستر و اندیشه وران فلسفه آرمان گرا باز می گردد , ولی جهانی شدن به صورت روند امروزی که منشا متراکم شدن جهان و همزمان شدن ارتباطات اجتماعی شده , بدیهی است که سابقه آن به ظهور صنعت جهانی ارتباطات و تئوری سلطه بازمی گردد که هرچه بیش تر بر سرعت این روند افزوده می شود.
جهانی شدن و جبر زمان
جهانی شدن به معنای هم پیوستگی ملت ها چیزی است که جامعه بشر (به مقتضای طبع اجتماعی بودن ) آن را خواهان است , و انسان ها همواره , از همان دوران که احساس کردند هر فرد به دستاوردهای دیگران نیازمند است , این حرکت به سوی « گردهمایی همگانی » را آغاز کرده , و در بستر زمان و در فرصت های پیش آمده , برای رسیدن به این آرمان بیش تر همت گماشته اند , منتهی موانع جغرافیایی و بیش تر سیاسی , جلوگیر این روند بوده , و هرگاه فرصتی پیش آمده , از آن استفاده شده است که برخی جنگ های بزرگ از قبیل حمله مغول به شرق و آتیلا به غرب و نیز جنگ های صلیبی , و حتی جنگ جهانی اول و دوم با این که خانمانسوز بوده , تعارف و تالف ملت ها را نیز در پی داشته است .
خلاصه با بازشدن مرزها و ازهم گسستن حصارهای جغرافیایی , رفت و آمدها و آشنا شدن با عادات و رسوم ملت ها , در کنار فتح باب تجارت برون مرزی , همه و همه باعث شد تا ملت ها از یکدیگر با خبر شوند و از دستاوردهای فرهنگی , اقتصادی , سیاسی و نظامی و ضمن اطلاع از کم و کیف آن , بهترین و برترین آن ها را برگزینند. گاه علوم و معارف از غرب به شرق , و گاه از شرق به غرب نقل مکان کند , و این به بیداری ملت های انتقال دهنده بستگی داشته است , و امروزه , مساله فرار مغزها از همین باب است . کشورهای علمی ـ صنعتی جاذبه خود را بر دیگر کشورها القا کرده , بهترین هارا به خود جذب می کنند و هرگز نمی توان جلوی این جذب و انجذاب را گرفت . باید زمینه جذب را فراهم آورد و با زور یا تبلیغات کاذب کاری از پیش نمی رود.
جهانی شدن یا توسعه جهانی به این معنا که مرزها عملا برداشته شود و برای رفت و آمدها مانع نباشد و هر روز و هر آن بر این رفت و آمدها و آشنایی با دستاوردها و گزینش بهترین ها افزوده شود , گرچه از دیرباز وجود داشته , و به جهت مشکلات سفر و رفت و آمدها حرکتی کند داشته , امروزه به سبب تسهیلات فراوان و روزافزون , این حرکت سرعت گرفته , هرآن بر سرعت و پیشرفت و توسعه آن افزوده می شود و مساله جبر تاریخ که در این جا مطرح می شود به همین حقیقت ناظر است که خود این رفت و آمدها و تعارف و تالف بین ملت ها امر ضرور حیاتی است که لازمه جدایی ناپذیر طبع اجتماعی زیستن انسان ها است , به ویژه در عصر تسهیلات مسافرتی و انواع اطلاع رسانی به وسیله رسانه های جهانی که قابل کنترل نیست و با هیچ قدرتی نمی توان جلو آن را گرفت , و اساسا این گونه معارفه ها در اصل آفرینش انسان ریشه دارد , و هرگز نشاید که ذاتیات آدمی را از وی جدا ساخت . انسان تا انسان است , این گونه معارفه ها لازمه ذات او است , و شاید نام انسان نیز بدین سبب باشد که از ریشه « انس » گرفته شده تا عنوان , حاکی معنون باشد.
در آیه 13 سوره حجرات که مدنی است و در دورانی که جامعه اسلامی در حال شکل گرفتن بوده نازل شده , چنین آمده است :
« یا ایهاالناس انا خلقناکم من ذکر وانثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم . »
خطاب به تمام مردم جهان است که همگی از یک پدر و مادر آفریده شده و همگی برادر و برابرید , یعنی هیچ گونه برتری نژادی برای هیچ کس و هیچ گروهی وجود ندارد , آن گاه به دو اصل طبیعی حیات اشاره می کند.
نخست آن که لازمه انتشار و کثرت نسل , جدا شدن و تفرقه میان گروه های پدید آمده بر اثر ازدیاد نسل انسانی است .
پس رشته های متعدد (شعوب ) نسل انسانی در پهنای گیتی پراکنده شدند تا هر گروه بدون مزاحمت به زندگی خود سروسامانی دهند.
اصل دوم این که این تعدد و تفرقه بدین معنا نیست که از هم بریده باشید زیرا بریدگی در خلاف طبع ذاتی انسان است , انسان از انس است که « وصل » را می رساند نه « فصل » و از هم گسستگی , پس این اصل اقتضا دارد تا انسان ها ـ گرچه به صورت گروه ها درآمده اندـ با یک دیگر معارفه داشته , و از حال و اوضاع همنوعان خود با خبر باشند , و همین شناخت و معارفه سبب می شود تا از فرهنگ های مختلف و متنوع و جریان های علمی و صنعتی و دیگر دستاوردهای یک دیگر باخبر باشند و بهترین را برگزینند , که این گزینش بهتر , لازمه معارفه و مفاهمه میان ملت ها است , بلکه لازمه طبع « میل به کمال » انسان ها است که از طریق « حس رقابت » رشد یافته , هر چه بیش تر شکوفا می شود.
خداوند در این زمینه می فرماید :
« فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتیعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوا الالباب » (1 )
انتخاب احسن , شیوه بندگان شایسته خدا است که با شیوه عقلایی هماهنگی دارد.
فرهیختگان که بندگان شایسته خدایند , و زمره عاقلان را همانان تشکیل می دهند بر این شیوه اند تا آنچه پیرامون آنان می گذرد , از اندیشه ها و تجربه ها (در طول مسیر حیات ) در آن ها بیندیشند و بهترین و شایسته ترین آن ها را برگزینند و این گزینش برتر که نتیجه اندیشیدن و حسن انتخاب است , بهترین نوع تحقیق و دقت نظر را می رساند , و از هرگونه تقلید و پیشروی بی رویه دور است , پس مساله « تعارف » و تفاهم بین المللی که بر پایه شناخت متقابل استوار باشد , اساس پیشرفت و تعالی تمدن ها است و قرآن کریم بر آن تاکید دارد.
تا این به این نتیجه رسیدیم که اصل معارفه و مفاهمه میان ملت ها , شکستن مرزها , برداشتن حصارها , تسهیل در امر رفت وآمد , شناخت فرهنگ ها و آشنایی با دستاوردهای فکری و علمی و صنعتی و... از ضرورترین مایه های حیات اجتماعی انسان ها است که در جهت رشد تمدن ها و ترقی و تعالی فرهنگ ها , نقش زیربنایی را ایفا می کند , البته نباید نادیده گرفت که احیانا پیامدهای ناگواری نیز همراه دارد که این پیامدهای ناگوار نتیجه خودباختگی ملت های ضعیف در مقابل ملت های نیرومند است که به جهت این خودباختگی نتوانسته اند در گزینش , برترین های موثر را برگزینند , و همان فرهنگ همسایه قوی را شتابزده و بدون ارزیابی پذیرفته اند.
« ابن خلدون » در این زمینه می گوید : « ملت های ناتوان همواره می کوشند تا خود را به فرهنگ ملت های نیرومند بیارایند و در رفتار و کردار و حتی در شعار و مذهب و آیین از آنان پیروی کنند , و این بدین سبب است که به جهت خودباختگی چنین می اندیشند که راز کمال و برومندی ملت همسایه در همین مظاهر زندگی آنان نهفته است ! پس اگر خود را به همین مظاهر بیارایید , به همان درجه نیرومندی نائل خواهند آمد , بنابراین ملت های عقب مانده , از فرط خودباختگی , می کوشند تا خویشتن را به همان شکل ملت های پیشرفته بیارایند غافل از آن که این گونه تقلید بی اندازه , هر آن , بر عقب ماندگی آنان می افزاید و رفته رفته زمینه را برای سلطه اجنبی فراهم می سازد , زیرا سلطه فرهنگی , پیشتاز سلطه نظامی است و سبب اصلی در آن است که در علل و موجبات پیشرفت ها نیندیشیده اند , بلکه فقط به ظواهر و مظاهر پرداخته اند . » (2 )
عجیب آن که در آن دوران , کشور اندلس (اسپانیا) هنوز در دست مسلمان بود ولی خودباختگی غریبی آنان را فرا گرفته بود و از کشورهای همسایه در رفتار و کردار و در تمام شوون زندگی از آنان الگو می گرفتند و بی اندازه از آنان پیروی می کردند.
ابن خلدون (متوفای 808 ق ) در این باره می گوید :
« پناه می بریم به خدا از عاقبت سو این تقلید همه جانبه که ملت اندلس را فرا گرفته . زود است که همسایگان بر آنان چیره شوند , زیرا مقدمه استیلای نظامی اجنبی فراهم شده است . » (3 )
سقوط کامل اسپانیا به دست فرنگیان به سال 897 قمری واپسین سلطه ملوک غرناطه محمد یازدهم که حکومت وی از سال 892 تا سال 897 ادامه داشت , اتفاق افتاد!
ملاحظه می شود , گزینش شتابزده , به ویژه اگر با خودباختگی همراه باشد , چه عواقب وخیمی دارد که متاسفانه این گونه داوری های سطحی و بدون دقت کافی , هنوز هم دامنگیر بیش تر ملت های ضعیف و عقب افتاده است و هر چه بیش تر آنان را خوار و زبون می سازد.
به جای آن که به علل پیشرفت های جهانی بپردازند , به مظاهر و جلوه های برونی پرداخته اند , پس ملت هایی صرفا مقلد و پیرو , نه محقق و پیشرو هستند.
عوامل موثر در جهانی شدن
عوامل موثر در پدیده جهانی شدن که عبارت است از کمرنگ شدن مرزها و سهولت انتقال پدیده ها از نقاط گوناگون جهان به یک دیگر , در دو عامل ذیل خلاصه می شود :
1 ـ توسعه و تنوع رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی .
2 ـ گسترش و تکامل وسایل حمل و نقل .
یعنی از یک طرف اطلاعات با سرعت , تنوع , کیفیت , گستردی و عمقی بیش تر از گذشته , از یک نقطه جهان به طرف دیگر می رود , و از سوی دیگر , انسان ها از نقاط گوناگون با سرعت بیش تر سفر می کنند و این سرعت انتقال چه در دستاوردها و چه در جابه جا شدن انسان ها , بزرگ ترین عامل موثر در معارفه و شناخت فرهنگ ها و پذیرا شدن برترین ها است که ناگزیر انجام می گیرد , وضعیت به گونه ای است که هیچ عامل دیگری نمی تواند مانع این ترابط و تفاهم جمع الجمعی جهانی شود.
فواید و پیامدهای جهانی شدن
حال باید گفت : عمده بحث مهم در این باره آن است که آیا جهانی شدن اولا اجتناب ناپذیر است یا نه . و ثانیا آیا در مجموع مفید است یا مضر و ابعاد آن کدام است؟
در پاسخ سوال اول روشن شد که جهانی شدن با هر چه نزدیک تر شدن نقاط گوناگون جهان , امری اجتناب ناپذیر است , وسایل ارتباط جمعی , انسان ها را به هم مرتبط می کند و رفت وآمدها به سرزمین های جهان آسان شده است . اصلا چرا این امر متوقف شود اصولا باید بدانیم که سیر زمان و تحولات زمانه هیچ گاه متوقف نمی شود.
آری , آنچه اجتناب پذیر است , تسلیم شدن در برابر موج جهانی است که بالکل و یکپارچه خود را تسلیم امواج خروشان تبلیغات و شعارها کنیم .
جهانی سازی حتما نباید یک طرفه , آن هم به دست مستکبران و استعمارگران جهان انجام گیرد. ما نباید تسلیم محض موج جهانی شویم , سپس به صورت عنصری منفعل و وامانده بمانیم تا همه آثار و عوارض آن بر ما بار شود.
همان گونه که اشاره شد , قلمرو ما در جایگاه جامعه اسلامی , قلمرو جهانی بوده , نه محدود , و قرآن کریم تفاوت های نژادی و اقلیمی را تفاوت نمی داند تا مانع آن شود که همگی (برادرگونه و به گونه برابر) زیر چتر اسلام گردهم آییم , و اساسا اسلام , پرچم وحدت جهانی را به دست مسلمانان داده تا آنان رهبر جهانی سازی بر مبنای فرهنگی اصیل و استوار باشند.
درباره سوال دوم در رابطه با فواید جهانی شدن , دست کم چهار فایده را می توان برای آن ذکر کرد :
نخستین فایده آن , ارزان شدن و به روز شدن آموزش فراگیر علمی است .
دومین فایده آن , کوتاه تر شدن مسیر و کم شدن هزینه تولید است . امروزه اختراعات و تولیدات از طریق سایت های اینترنتی معرفی می شوند و عملا راه های موازی حذف شده و افراد در اختراعات و اطلاعاتشان , وقت تلف نمی کنند , و راه هایی را که دیگران رفته و به نتیجه رسیده اند , دوباره نمی روند.
فایده سوم که می توان آن را مهم ترین فایده دانست , این است که از اوایل دهه نود پیدایی روند معکوس جهانی شدن آغاز می شود به این معنا که در گذشته , جهت جهانی شدن حالت یک طرفه داشت , ولی حالا این اتصال طرفینی است . آن وقت جریانی از طرف غرب به سوی شرق وجود داشت و امکانات ارتباطاتی برای آن ها بسیار میسرتر از دیگران بود , و رسانه های جمعی در کشورهای غیرصنعتی فقط مصرف کننده بودند , در حالی که اکنون این گونه نیست . به طور مثال , امروزه ده ها هزار سایت مربوط به جهان اسلام است و مسلمانان به راحتی می توانند فکر و اندیشه شان را منتقل کنند و هرکس هر سخنی برای گفتن دارد , چه در عرصه فرهنگ و چه غیره می تواند برای جهانیان شرح و بسط دهد.
فایده چهارم این که افراد خارج از کشور را به جامعه خود وصل می کند , چنان که اگر پیش تر کسی برای تحصیل یا کسب و کار به غرب سفر می کرد و آن جا می ماند , عملا از جامعه خودش جدا می شد , و امکان از دست رفتن هویتش زیاد بود اما امروز نگرانی از دست دادن هویت ملی اشخاص در خارج از کشور با توجه به توسعه ارتباطی که وجود دارد , کم تر است.
بدین لحاظ مفهوم زمان و مکان به این ترتیب تغییر کرده است و لازم نیست همه افراد کنار هم باشند تا هویت ملی خود را حفظ کنند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات