اتحادیه اروپا رسما ورود «الکساندر لوکاشنکو» رئیس جمهورى و ۳۰ نفر از شخصیت هاى رسمى بلاروس را به کشورهاى عضو این اتحادیه ممنوع کرد. مراسم تنفیذ رهبر بلاروس روز ۸ آوریل در انزواى سیاسى کامل برگزار گردید، اساسا نخبگان بلاروس به او تبریک گفتند. از طرف حکومت روسیه تنها «پاول بارودین» دبیر دولت متحد روسیه و بلاروس، «ولادیمیر روشایلو» دبیر اجرایى سازمان کشورهاى مشترک المنافع، «نیکلاى بوردوژا» دبیر ارشد سازمان معاهده امنیت مشارکتى کشورهاى مشترک المنافع به وى تبریک گفتند. واضح است که لوکاشنکو تنها از طرف کشورهاى غربى در انزوا قرار داده نشده است، روسیه نیز پس از انتخابات براى کمک به رئیس جمهورى بلاروس عجله نمى کند.گویا مسکو مى خواهد لوکاشنکو پس از انتخاب شدنش تصمیم خود را بگیرد، یا رابطه اقتصادى بر اساس اصول بازارى که در این صورت «معجزه اقتصادى» بلاروس فراموش خواهد شد یا بنا گذاشتن اتحاد با روسیه که در ازاى آن بلاروس پشتیبانى سیاسى و اقتصادى از جانب روسیه دریافت خواهد نمود. بعید است که لوکاشنکو این انتخاب ها را مناسب بداند چرا که در هر دو صورت او قدرت را از دست خواهد داد.در گزینه اول «الکساندر لوکاشنکو» از یکپارچه شدن با روسیه سرباز مى زند یعنى با صورتجلسه قانون اساسى مورد نظر مسکو موافقت نخواهد کرد، واحد پول یگانه را نمى پذیرد و سهام عمده «بلترانس گاز» را که خیلى وقت است وعده آن را به «گازپروم» داده است، نخواهد فروخت. در حقیقت روابط بین روسیه و بلاروس در سال هاى اخیر بر اساس همین سناریو پیش رفته است. در ظاهر روند ایجاد دولت متحد و در کل روند یکپارچگى دو کشور گاهى شدت گرفته، گاهى آرام شده ولى همیشه در دستور کار بوده است. ولى در واقع هیچ اتحادى حاصل نشد. ایده واحد پول مشترک همان سال ۲۰۰۳ که لوکاشنکو در ازاى آن درخواست جبران هاى غیرقابل قبولى در سیاست هاى مالى و پولى نمود، به خاک سپرده شد. پروژه آخرین آثار حیات صورتجلسه قانون اساسى هم در پائیز سال پیش دیده شد، اما پیشنهاد انتخابى شدن پست هاى ریاست جمهورى و معاونت آن مورد قبول مینسک واقع نشد. بالاخره در مورد «بلترانس گاز» نیز به علت اختلاف نظر در قیمت توافقى حاصل نشده است.
به گزارش نووستى اگر در طى چند سال براى دو طرف چنین روند کندى در امر یکپارچگى کفایت مى کرد، اکنون پس از انتخابات اخیر وضع بصورت دیگرى خواهد بود. روسیه بیش از این نمى خواهد وکیل بدون دستمزد رژیم بلاروس در غرب باشد و منافع استراتژیک در اتحاد بلاروس و روسیه در هر صورت معناى بیشترى مى یابد. اکنون صورت مسئله کاملا مشخص است: اگر لوکاشنکو از پذیرفتن علایق روسیه سرباز زند روسیه نیز متقابلا منافع بلاروس را در نظر نخواهد گرفت. صحبت از افزایش قیمت گاز که مى تواند موجب بى ثباتى جدى دراقتصاد بلاروس شود نیز از همین موضوع منشا مى گیرد که با توجه به انزواى بین المللى منجر به مشکلات اجتماعى نیز خواهد شد.پیش بینى این که در آینده چه خواهد شد، سخت است. دو راه وجود دارد: رژیم لوکاشنکو یا بدست مردم خود در نتیجه انفجار اجتماعى که در صورت عدم حمایت هاى اقتصادى از طرف روسیه احتمال آن زیاد خواهد بود سرنگون خواهد شد یا بدست غرب که در انتخابات بعدى بهانه هاى بیشترى براى «انقلاب رنگین» خواهد داشت.
گزینه دوم چنین است که لوکاشنکو با پیوستن به روسیه موافقت کند. این کار براى وى بسیار سخت است. چرا که در این صورت بخش بزرگى از قدرت خود را از دست خواهد داد. تصاحب پست در انتخابات سراسرى در دولت مشترک خیلى راحت نخواهد بود وى به سختى خواهد توانست نظر رأى دهندگان روس را به خود جلب نماید. ولى کاملا ممکن است که به پست بالاى غیرانتخابى ادارى دست پیدا کند. هر دو گزینه یک اشتراک دارد و آن این است که در هر دو صورت لوکاشنکو قدرت را از دست مى دهد. ولى تفاوت در این است که مى توان قدرت را داوطلبانه و بدون عواقب سخت از دست داد و یا از روى اجبار و با عواقب سخت که بسیار ناخوشایند خواهد بود. انفجار اجتماعى ممکن است گروهى از نیروهاى سیاسى را بر سر کار بیاورد که شروع به ممیزى دارایى هاى لوکاشنکو کنند. و این کار ممکن است تا دادگاه و زندان نیز ادامه یابد. اگر در جریان انتخابات نیز اپوزیسیون غربگرا بر سر کار بیاید سرنوشت لوکاشنکو مانند کوچما نخواهد بود، چرا که رئیس جمهورى سابق اوکراین از پیش خود را براى پیروزى «ویکتور یوشچنکو» آماده کرده بود و با اصلاح قانون اساسى راه را براى انقلاب نارنجى باز نموده بود.
این در حالى است که در صورت اتحاد روسیه و بلاروس حتى پس از برکنارى از پست ریاست جمهورى کشورش، لوکاشنکو همواره مى تواند منصب مهمى در این اتحادیه داشته باشد. و روسیه نیز در این صورت قطعا حداکثر شرایط مناسب براى حفظ زندگى سیاسى وى را فراهم خواهد نمود.
اما مى توان انتظار داشت که همه این گزینه ها براى لوکاشنکو کافى نباشند. محاسبات او بر این پایه ها است که اولا منابع اجتماعى و سیاسى داخلى او هنوز تا مدت زیادى دوام خواهد داشت و ثانیا بازى اتحاد با روسیه را بدون عواقب خاصى مى توان تا همیشه ادامه داد.ولى اگر پیش از این رهبر بلاروس تا روابط با مسکو به تیرگى مى گرایید، به امکان جایگزینى روسیه با غرب اشاره مى نمود، اکنون این روش حداقل مسخره بنظر مى رسد چرا که پل هاى پشت سر او در رابطه با غرب دیگر خراب شده است.
بدین ترتیب اکنون کشاکش میان دو آینده مشهود براى بلاروس جریان دارد: لوکاشنکو گمان مى کند مى تواند بدون تکیه بر کمک دیگران دوام بیاورد و مسکو مطمئن است که این امر غیر ممکن است. زمان مشخص خواهد نمود که حق با کدام طرف است.