تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۵  ، 
کد خبر : ۱۹۱۳۱۳

حالا نوبت «عربستان سعودی» است


جان پرکینس/ مترجم: توحید احمدی
فصل 15- سیاست پولشویی عربستان سعودی
در 1974 یکی از دیپلمات های عربستان سعودی عکس هایی از پایتخت کشورش، ریاض را به من نشان داد. یکی از این عکس ها
گله ای از بزها را نشان می داد که در میان پشته ای از زباله های بیرون از یک ساختمان دولتی به هم زدن آنها مشغول بودند. هنگامی که از این دیپلمات در مورد این بزها سوال کردم، پاسخی داد که مرا شوکه کرد. او به من گفت که آنها سیستم اصلی دفع زباله شهر هستند.
«هیچ سعودی با عزّتی به خود اجازهء جمع آوری زباله را نمی دهد، ما این کار را به حیوانات واگذار کرده ایم» .
بز! آنهم در پایتخت بزرگترین پادشاهی نفت جهان. چیزی که غیرقابل باور به بنظر می رسید.
در آن هنگام من عضو گروهی از مشاورانی بودم که سعی داشتند راه حلی را برای مشکل نفت پیدا کنند. بزها دریچه ای را برای پیدا کردن راه حل مشکل نفت، خصوصاً با توجه به سه قرن پیشینه الگوی رشد عربستان، پیش روی من گشود.
تاریخ عربستان مملو از تعصبات مذهبی و خشونت است. طی قرن هجدهم، یک جنگجوی محلی به نام محمدبن سعود با فوق محافظه کاران متعصب وهابی متحد شد. اتحاد قدرتمند مذکور طی دو قرن توانست بر بیشتر شبه جزیره عربستان از جمله مقدس ترین شهرهای جهان اسلام، مکّه و مدینه، مسلط شود.
جامعه سعودی بازتاب آرمانگرایی محافظه کارانهء بنیانگذارانش بود و تفسیری سفت و سخت از عقاید دینی بر آن حکفرما بود. پلیس مذهبی ، مقید بودن مردم به نمازهای پنجگانه را کنترل می کرد. زنان مجبور بودند سرتاپای خود را بپوشانند. مجازات جرایم، بسیار شدید بود. مجازات در ملاء عام و سنگسار عادی بشمار می رفت. به هنگام اولین دیدارم از ریاض راننده ام با گفتن این نکته که می توانم دوربین، ساک و حتی کیف پول خودم را به صورت واضحی داخل ماشینم، که کنار یک بازار باز پارک شده بود رها کنم متعجبم کرد!
«هیچ کس، حتی فکر دزدی را نمی بایستی به سر خود راه دهد. دست دزدها این جا قطع می شود».
آن روز او از من پرسید که آیا مایلم از میدان معروف به «پخ پخ» دیدن کنم. وفاداری وهابیگری به آنچه از نظر ما محافظه کاری افراطی محسوب می شود و اعمال خشن ترین مجازات های فیزیکی بر علیه متخلفان خیابان ها را از وجود دزدان پاک کرده بود. دعوتش را رد کردم.
نگاه خاص عربستان سعودی به مذهب به عنوان جزء مهمی از سیاست و اقتصاد به تحریم نفتی ای که غرب را تکان داد کمک کرد. ششم اکتبر 1973 (همزمان با یکی از مقدس ترین تعطیلات یهود)، سوریه و مصر تهاجم همزمانی را علیه اسرائیل آغاز کردند که آغاز جنگ اکتبر، چهارمین و مخربترین جنگ بین اعراب و اسرائیل که بیشترین تاثیر را بر جهان داشت بود. سادات، رئیس جمهور مصر با اشاره به «سلاح نفت» فیصل پادشاه عربستان را به تلافی علیه همدستی آمریکا با اسرائیل تشویق کرد. شانزدهم اکتبر، ایران و پنج کشور عربی از جمله عربستان سعودی قیمت های فروش نفت را 70 درصد افزایش دادند.
در نشست کویت وزرای نفت عرب گزینه های بیشتری را مورد بررسی قرار دادند. نماینده عراق با حرارت خاصی در دفاع از حمله به آمریکا سخن گفت. او از نمایندگان دیگر کشورها خواست کشورهای دوست اسرائیل را تحریم کامل نفتی کرده و موجودی های خود نزد بانک های آمریکایی را بیرون بکشند. او به این نکته نیزاشاره داشت که این موجودی ها برای آمریکا حیاتی بوده و این عمل بیشتر از رکود 1929 برای آمریکا گران تمام خواهد شد.
وزرای دیگر کشورهای عربی نسبت به چنین طرح رادیکالی
بی میل بودند اما در 17 اکتبر تصمیم گرفتند 5 درصد از تولید نفت را کاهش داده و این کاهش 5 درصدی را هر ماه تا برآورده شدن کامل اهداف سیاسی خود ادامه دهند. آنها توافق کردند ایالات متحده به خاطر حمایت از اسرائیل مستحق مجازات بوده و از این رو می بایستی تحت تحریم قرار گیرد. تعدادی از کشورهای حاضر در نشست اعلام کردند که به جای 5 درصداقدام به کاهش 01 درصدی تولید خود خواهند کرد.
در نوزدهم اکتبر نیکسون درخواست کمک 2.2 میلیاردی به اسرائیل را ارائه داد. روز بعد عربستان سعودی و سایر تولیدکنندگان نفت عرب تحریم کامل صدور نفت به آمریکا را اعمال کردند.
تحریم نفتی در 81 مارس 1974 پایان یافت. تحریمی که مدت آن کم اما اثری شگرف داشت. قیمت نفت سعودی از 93.1 دلار برای هر بشکه در اول ژانویهء 1970 به 23.8 دلار برای هر بشکه در ژانویه1974 رسید. سیاستمداران و مدیران آینده هرگز نمی بایستی درس هایی که از اوایل تا اواسط سالهای 1979 گرفته شد را فراموش کنند. در بلندمدت شوک عاطفی آن چند ماه منجر به تقویت شرکت سالاری و اجزای سه گانه آن یعنی شرکت های بزرگ، بانک های بین المللی و دولت ها که اینک به گونه ای بی سابقه با هم متحد شده بودند شد.
تحریم تغییرات عمده ای را نیز در گرایشات سیاسی به وجود آورد. وال استریت و واشینگتن قانع شدند که تکرار چنین تحریمی برای بار دوم غیرقابل تحمل خواهد بود. حفاظت از عرضه نفت همیشه برای ما به عنوان یک اولویت مطرح بوده است که بعد از 1973 به یک عقده تبدیل شد. تحریم، موقعیت عربستان سعودی را به عنوان یک بازیگر مهم عرصه سیاسی جهان ارتقاء بخشید و واشینگتن را مجبور به توجه به اهمیت استراتژیک سعودی در اقتصاد آمریکا نمود. بعلاوه رهبران شرکت سالاری آمریکا را تشویق به یافتن روشی برای بازگرداندن دلارهای نفتی به آمریکا و توجه به عدم توانایی مدیران و چارچوبهای زیربنایی سعودی در مدیریت ثروت فزاینده خود نمود.
درآمد مازاد ناشی از افزایش قیمت نفت همزمان از دو جنبه برای عربستان سعودی منفعت داشت. این درآمد گذشته از این که
صندوق های خزانه سعودی را پر از میلیاردها دلار پول نفت کرد، باعث تضعیف پاره ای از عقاید مذهبی سفت و سخت وهابی گری شد. سعودی های ثروتمند به دور دنیا سفر کردند. وارد مدارس و دانشگاههای اروپایی و آمریکایی شدند. ماشینهای لوکس خریدند و خانه هایشان را با کالاهای غربی آراستند. عقاید مذهبی محافظه کارانه با شکل جدیدی از ماتریالیسم جایگزین شد و این ماتریالیسم بود که راه حلی برای ترسهای بحرانهای نفتی آتی ارائه کرد.
بلافاصله بعد از پایان تحریم واشنگتن مذاکره با سعودی را آغاز کرد. این مذاکرات شامل ارائه پیشنهاداتی همچون پشتیبانی فنی، آموزش و تجهیزات نظامی و ایجاد فرصتی برای ورود عربستان به قرن بیستم در مقابل دلارهای نفتی و مهمتر از همه تضمین عدم تکرار تحریم نفتی بود. مذاکرات باعث بوجود آمدن عجیب ترین سازمان ممکن یعنی کمیسیون مشترک اقتصادی سعودی - ایالات متحده شد. کمیسیون مذکور که اصطلاحاً JECOR خوانده می شد ایده نوینی را در مقابل برنامه های کمک خارجی ارائه نمود: استفاده از پول سعودی برای اجاره شرکت های آمریکایی برای نوسازی عربستان.
مدیریت و مسئولیت مالی کلی این پروژه برعهده اداره خزانه داری آمریکا بود، با این وجود کمیسیون کاملاً مستقل عمل می کرد. در نهایت کمیسیون می بایستی طی بیست و پنج سال میلیارد ها دلار را بدون هیچ گونه نظارتی از سوی کنگره مصرف کند. به دلیل عدم وجود هیچ گونه سرمایه گذاری از جانب آمریکا، کنگره برخلاف خزانه داری هیچ نقشی در این پروژه نداشت. بعد از مطالعه عمیق JECOR، ریچارد جان چنین می نویسد: این قرارداد دست نیافتنی ترین قرارداد در نوع خود بود که آمریکا با یک کشور در حال رشد منعقد کرد و قابلیت آنرا داشت که با تقویت مفهوم وابستگی متقابل آمریکا را بر عربستان مسلط کند.
خزانه داری MAIN را در اولین گام به عنوان مشاور به خدمت گرفت. احضار شدم و به من گفته شد این کار خطرناکی است که همه چیز می بایستی در آن محرمانه بماند. از دیدگاه من این بیشتر به یک عملیات سری شبیه بود. در آن هنگام گمان می کردم MAIN مشاور ارشد این فرآیند است. اما بعداً متوجه شدم که آن تنها یکی از چندین شرکت مشاوری بود که از تخصص آنها استفاده می شد.
از آنجائیکه همه چیز در نهایت مخفی کاری انجام می گرفت در جریان مذاکرات خزانه داری با سایر مشاوران نبودم و در نتیجه از اهمیت نقش خود در چنین امر بی سابقه ای مطمئن نبودم ولی اکنون متوجه شده ام که این قرارداد استانداردهای جدیدی را در کار EHMها و نیز گزینه های جدیدی را در دیدگاههای سنتی پیشبرد منافع امپراتوری ایجاد کرد. همچنین اکنون می دانم که بیشتر طرح هایی که توسط تحقیقات من ارائه شد سرانجام اجرا شد و بدین خاطر بود که MAIN با یکی از اولین و پرسودترین قراردادهای ایالات متحده با سعودی و من با یک درصد بسیار بزرگ پاداش داده شدیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات