
* شما در کتاب تان فتنه را وضعیت خاص یک جامعه عنوان کردید، معنای این حرف آن است که از فتنه می توان و به عبارتی باید تلقی جامعه شناختی داشت؟
** بله در واقع فتنه عبارت از شرایط و وضعیتی برای یک جامعه است که «قدرت تشخیص» حق از باطل برای بخش هایی از آن تضعیف شده باشد یا بر اثر غلبه ابهامات و تردیدها، توان تشخیص خود را از دست داده باشد. شرایطی که خصوصاً در روزهای اول بعد از انتخابات عینیت داشت.
* با این تعریف شما از فتنه، لطفاً مولفه های جامعه شناسانه ایجادکننده فتنه را به اختصار بیان کنید؟
** نخستین ویژگی جامعه ای که دچار فتنه می شود این است که افراد آن جامعه حق و باطل را با اشخاص می سنجند، یعنی به جای رجوع به اصول و ارزش ها، مواضع افراد را شاخص شناخت حق و باطل قرار می دهند.
معارضه خودی ها علیه حاکمیت، دومین ویژگی جامعه مستعد فتنه است. زمانی که در یک جامعه، حق را با افراد بسنجند و برخی از خودی ها علیه حاکمیت شورش کنند، شناخت حق برای عامه مردم مشکل خواهد شد که در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم این مولفه فتنه نیز بروز و ظهور داشت.
«لغزش خواص» سومین ویژگی جامعه مستعد فتنه است، چون خواص گروه مرجع اجتماعی در جامعه هستند که جامعه در شرایط ابهام و تردید به آنها رجوع می کنند. اگر خواص برای اظهار حق به صحنه نیایند، جامعه به دلیل بقای فضای ابهام دچار فتنه می شود.
«به هم ریختن مرز بین دوست و دشمن» چهارمین ویژگی جامعه مستعد فتنه است. اگر مرز بین دوست و دشمن به هم ریخت، شناخت حق و باطل نیز سخت می شود.
«وجود عقبه مردمی» پنجمین زیرکی جامعه مستعد فتنه است که به فتنه وصف «عمیق بودن» را می دهد و مهار و مدیریت آن را دشوار و پیچیده می نماید، یعنی اینکه فتنه و جریان فتنه گر از سطح قابل توجهی از عقبه مردمی ولو در آغاز برخوردار باشد. این مسئله از چند جهت چالش ساز است و به عمق فتنه می انجامد.
ششمین عنصر ایجادکننده فتنه جابجا شدن متن با حاشیه بود. کسانی که در معارضه با جریان حق قرار دارند، همیشه با صراحت به مقابله با آن بر نمی خیزند چرا که می دانند معارضه مستقیم با حق موجب پس زدن آنها از سوی مردم و جامعه می شود. بنابراین جابجا کردن مسایل و تبدیل «مسایل فرعی» به «مسایل اصلی» و «کوچک کردن مسایل بزرگ و بزرگ نشان دادن مسایل کوچک»، یکی از مولفه هایی است که تشخیص جامعه را دچار چالش می کند.
* با توضیحات مفصلی که جنابعالی درباره فتنه دادید، معلوم می شود که فتنه مسئله پیچیده ای است که مدیریت و مهار آن نیز به پیچیدگی نیاز دارد. درباره مدیریت و مهار فتنه 88 چه ابعادی را می توان ذکر کرد.
** مدیریت عالی فتنه 88 بر عهده رهبری بود که به بخشی از ابعاد آن اشاره می کنم. اولین محور در مدیریت رهبری، تحلیل حوادث بعد از انتخابات به عنوان «فتنه عمیق» بود که نقش مهمی در مواجهه و نیز چگونگی مواجهه با مسایل بعد از انتخابات داشت. آنچه درباره فتنه بیان شد نشان داد که فتنه 88 واجد همه مولفه های فتنه است که شاید به همین دلیل، فتنه عمیق خوانده شد.
محور دوم در مدیریت رهبری، بکارگیری آنتی تز فتنه یعنی شفاف سازی و بصیرت است. با بحثی که درباره جامعه شناسی فتنه شد، مشخص است که جنس فتنه از جنس «چالش نرم» است و مواجهه با آن از طریق ابزارهای سخت انتظامی و حتی نیمه سخت قضایی چندان کارایی نخواهد داشت و جنس برخورد باید از جنس چالش فتنه و از نوع نرم باشد. در واقع باید فضایی بوجود آورد تا وضعیت بهم آمیختگی حق و باطل، شفاف شود به صورتی که آحاد جامعه قدرت تشخیص از دست داده را به دست آورند.
سومین محور مدیریت رهبری، بکارگیری مدارا و قاطعیت توأمان در مواجهه با جریان فتنه بود. این مواجهه در چند مقطع قابل تبیین است:
بعد از انتخابات تا خطبه های نماز جمعه 29 خرداد 88 که محوری ترین رهیافت رهبر معظم انقلاب در این مقطع و محدوده زمانی حفظ جریان غیر پیروز در چارچوب نظام و جلوگیری از شکسته شدن مرزهای قانونی و جمهوریت توسط آنها است.
از مقطع 29 خرداد تا حادثه عاشورا که اتمام حجت حداکثری نظام و رهبری با جریان فتنه برای بازگشت آنها به نظام و جبران خطاها و اشتباهات گذشته، مهمترین رویکرد این مقطع است.
مقطع سوم که پس از راه پیمایی 9 دی و 22 بهمن است که علی رغم فرصت دادن نظام به جریان فتنه برای جبران خطاها، به روند گذشته ادامه داده و از کشتی انقلاب و نظام خارج می گردند.
چهارمین محور، مدیریت رهبری در ناکام گذاشتن استراتژی فشار از پایین و چانه زنی در بالا بود. راهبرد اصلی جریان فتنه بعد از انتخابات به عقب راندن نظام در مواضع اصولی آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزی این راهبرد محسوب می شد. ایستادگی رهبری و قاطعیت ایشان علی رغم فشارها، جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کرد که بیانات رهبری در نماز جمعه 29 خرداد یکی از این مقاطع حساس برای ناکام گذاشتن این استراتژی است.
محور پنجم در مدیریت رهبری، حفظ و صیانت از وحدت و انسجام جامعه بود.
رهبر انقلاب با هوشیاری، این مسئله را از اولین روزهای بعد از انتخابات به عنوان یک محور اساسی مورد توجه قرار دادند.
تأکید بر فصل الخطاب بودن قانون، محور ششم در مهار فتنه از سوی رهبری است. جریان فتنه که کاندیدای انتخاباتی آنها اساساً با انتقاد از قانون گریزی دولت نهم، وارد عرصه انتخابات شده بود، اینک بعد از پایان رقابت ها و شکست در انتخابات، قانون و پایبندی به قانون را یکی از مهمترین موانع برای حرکت ساختارشکن خود می دید. بنابراین برای آن که از پنجه قانون بگریزد، از ابتدا مطالبات خود را، روش هایی به غیر از آنچه قانون معلوم کرده و رجوع به کسانی و جاهایی به غیر از آنچه قانون مشخص کرده، استوار کرد. و افشای محورهای فضای شبهه ناک فتنه و تحلیل فضای بعد از انتخابات به عنوان شرایط جنگی آن هم از نوع جنگ نرم را نیز می توان به عنوان هفتمین محور کلان مدیریت رهبری در نظر گرفت.
بیانات معظم له در طرح مسئله جنگ نرم در دیدار مستقیم با مجموعه هایی از نخبگان از جمله دانشجویان (افسران جنگ نرم)، اساتید (فرماندهان جنگ نرم)، هنرمندان و شعرا و روحانیون برجسته منتخب مردم در خبرگان که میدان دار اصلی این نبرد نرم محسوب می شدند، در تحرک بخشی به آنها و خروج از انفعال موثر بود.
* به عنوان سوال پایانی چه نتایجی را می توان برای مدیریت رهبری در حوادث بعد از انتخابات در نظر گرفت؟
** این نتایج را به اختصار عرض می کنم:
1) اقتدار مردمی و معنوی انقلاب و رهبری:
یکی از اهداف بوجود آورندگان حوادث بعد از انتخابات، تضعیف پایگاه مردمی انقلاب و نظام بود که حادثه عظیم 9 دی و راه پیمایی 22 بهمن پس از ماهها مظلومیت انقلاب و رهبری و جنگ روانی سنگین تبلیغاتی و رسانه ای همراه با دروغ و تهمت، توانست سیمای مقتدر نظام اسلامی و پایگاه عظیم مردمی و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبری را به نمایش بگذارد.
2)انزوای سیاسی و مردمی جریان فتنه
حوادثی مانند هتک حرمت عاشورا و راه پیمایی عظیم و پرابهت ملت ایران در روز 9دی و خصوصاً راه پیمایی بی سابقه 22 بهمن بعد از هشت ماه فتنه گری، موجب شد که جریان فتنه و عناصر کلیدی آن در حوزه سیاسی و حاکمیت و مهمتر از آن، از نظر پایگاه اجتماعی و مردمی منزوی و بی اعتبار شوند.
3)انسجام بیشتر بین مردم از یک سو و بین مردم و نظام از سوی دیگر
ایجاد شکاف بین بخش ها و طبقات گوناگون مردم و قرار دادن مردم رو در روی یکدیگر و نظام و رهبری، از محوری ترین اهداف استکبار بود، اما راه پیمایی 9دی و 22 بهمن که با تنوع حضور اقشار مردم همراه و در مواضع و شعارها به نفع نظام و انقلاب نیز کاملاً یکدست و منسجم بود، نمایش روشنی از انسجام درونی کشور بود.
4) شکست سنگین ضد انقلاب استکباری و دنباله های داخلی آنها و بالا رفتن ضریب امنیتی کشور
پیروزی نظام در این رویارویی مانند همه پیروزی های گذشته، ضریب امنیت و آسیب ناپذیری جمهوری اسلامی و تجارب مسئولان و خودآگاهی مردم را بالاتر برد.
5) افزایش جایگاه و موقعیت منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی
از جمله موارد آسیب دیده در جریان حوادث بعد از انتخابات، موقعیت منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی بود که در راه پیمایی 9 دی و خصوصاً راه پیمایی بی نظیر 22 بهمن تا حد زیادی ترمیم شد. سفر اخیر رئیس جمهور به لبنان و استقبال عظیمی که از وی صورت گرفت، نشانه خوبی از جایگاه منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی بعد از فتنه 88 بود که غربی ها از آن به عنوان نمایش جهانی قدرت جمهوری اسلامی تعبیر کردند.