* نظریه جدایی دین از سیاست مدتی است توسط عدهای دامن زده میشود،اگر ممکن است نظر شما درباره برخی افراد که معتقد به عدم دخالت روحانیت در امور حکومتی هستند، چیست؟
** شأن روحانیون؛ دینشناسی، دینداری الگویی و پاسداری از شئون و پیامهای دینی است. دین مبین اسلام برای اداره همه جانبه فرد و جامعه توسط آفریدگار جهان و انسان، طراحی و ابلاغ شده و اداره انسان و جامعه انسانی از ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و در همه شئون فردی و جمعی، چیزی جز سیاست نیست. جدایی روحانیت از حکومت دقیقاً به معنای جداسازی دینشناسان و دینداران از عرصههای دینشناسی، دینداری و تبیین و ترویج پیامهای دینی است. کسانیکه وجود روحانیت را در شئون حکومتی برنمیتابند آگاهانه یا ناآگاهانه در دام سکولاریسم گرفتار میشوند، ننگ تضعیف و تخریب دین را در پرونده سیاسی خود ثبت میکنند و در باتلاق تمامیتخواهی، انحصارطلبی، خودمحوری و دیکتاتوری گرفتار میشوند.
* ریشه توطئه جداسازی روحانیت از نظام اسلامی و مردم و القاء جدایی دین از سیاست را در چه میدانید؟
** حضور روحانیون آگاه، متعهد، کاردان و کارآمد در عرصههای حکومتی به رشد اندیشه، انگیزه و شعائر دینی در بسترهای اجرایی، کمک مؤثر میکند و به گسترش فضای دینباوری، دینداری و اعتماد و اعتبارسازی میانجامد. سیاستمدارانی که جدایی روحانیت از نظام اسلامی را برنامهریزی، تبلیغ و پیگیری میکنند، حضور دینشناسان هوشمند و مراقب را مزاحم توطئهها و خطاکاریهایشان میدانند و به دینزدایی از بستر نظام حکومتی و سکولاریزهسازی جامعه اسلامی میاندیشند. از نگاه فرهنگی و سیاسی، کسانیکه جدایی دین از سیاست و یا جدایی نظام سیاسی اجتماعی از روحانیت را تبلیغ میکنند نوعاً دینستیزان معاند و سکولار و یا بیگانهگرایان ناآگاه و بیمارند که از ننگ اجرای توطئههای فرهنگی سیاسی دشمنان اسلام و ایران علیه کشور و ملت، استقبال میکنند.
* نقش جامعه روحانیت در روشنگری و مقابله با برخی افراد به ظاهر دیندار و تندرو که با کارهای ناآگاهانه خود، تقابل بین روحانیت اصیل و وفادار به انقلاب اسلامی ایجاد میکنند و در حقیقت به نظام ضربه میزنند، چیست؟
** رسالت روحانیون آگاه، اصیل، فرهیخته و باتجربه، روشنگری و آگاهیبخشی در مقیاس ملی و در صورت امکان جهان اسلامی و جهانی است. زمانشناسی، امکانشناسی، دوست و دشمنشناسی، شناخت قوتها، ضعفها، فرصتها و آسیبها، ابلاغ رسالتهای الهی، تبیین و ترویج پیامهای دینی، گسترش حوزه پیامرسانی، استفاده مؤثر، بهینه و بهنگام از قالبهای مدرن و نوین برای پیامرسانی، کشف پیامهای دینی متناسب با موضوعات و تحولات نوین، حفاظت فرهنگی و مدنی از دین، دینباوری، دینگرایی و ارزشهای دینی و مقابله با تهاجم فرهنگی و سیاسی دشمنان اسلام و ایران به ارزشهای دینی و ارزشهای ملی سازگار با فرهنگ دینی، بخشی از رسالتهای قطعی روحانیت آگاه، متعهد و مبارز است. جامعه روحانیت باید به وحدت ساختاری و اصولی در درون خود به گونهای بپردازد که نفوذناپذیر و آسیبناپذیر شود و بتواند وحدت دینی و ملی مطلوب را بعنوان الگوی مدنی به دیگر جوامع اسلامی ارائه کند و از شخصیتهای دینی و ملی فرهیخته، باتجربه و کارآمد که سرمایههای ارزشمند اسلام و ایران هستند حمایت و دفاع شایسته و بایسته نمایند. کسانیکه به شخصیتهای شاخص دینی و ملی تعرض میکنند مجموعه روحانیت و در رأس آن مقام معظم رهبری را هدف قرار دادهاند و آگاهانه و یا ناآگاهانه ابزار اجرای توطئههای دشمنان اسلام، ایرانیان میثاقگرا و جمهوری اسلامی هستند. اگر ساختارشکنی در رده شخصیتهای دینی و ملی به روشی رایج تبدیل شود، دامن همه روحانیون و حوزه منافع و مصالح ملی را بیهیچ تردیدی با کاستی و سستی مواجه میسازد.
* به نظر میرسد جامعه روحانیت مبارز، در سالهای اخیر چندان فعال نیست، به نظر شما کاستیهای جامعه روحانیت مبارز با توجه به وظایف بسیار حساس روحانیت در شرایط امروز چیست؟
** جامعه روحانیت مبارز به سازماندهی قویتر و متناسبتر با نیازهای جامعه اسلامی در حوزههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیاز دارد، تحرک مطلوب و متناسب را باید بر توان مالی، امکانات کافی و سازماندهی نوین و توانمند اجرایی بنا سازد و جهاد اندیشهسازی، انگیزهسازی، اصلاحطلبی، اصلاحگرایی و اصلاح جامعه اسلامی را با تکیه به پیامهای دینی، در فراز طرح و برنامههای اجرایی خود قرار دهد. باید انگیزههای دینی و مساعدتهای خدایی ملت را به بسترهای خیزش فرهنگی و سیاسی جامعه روحانیت هدایت کرد و رشد و شکوفایی ملی بر محور ارزشهای دینی را در تلاشها و هدایتگریهای خالصانه روحانیت فداکار و وفادار دید.
* روشهای تبلیغی کارآمد و متناسب با شرایط روز از نیازهای جامعه است، روحانیت تاکنون در این زمینه چه توفیقاتی و یا احتمالاً کاستیهایی داشته و دارد؟
** استفاده از ابزار مدرن پیامگیری، پیامرسانی و نگهداری پیامهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و قالبهای پیامرسانی از آغاز پیدایش تحول در حوزههای رسانهای مورد توجه روحانیت در حوزههای علمیه، متن جامعه و مراکز و کانونهای فرهنگی قرار گرفت ولی فاصله جامعه روحانیت با استفاده بهنگام و به روز از ابزار مدرن اطلاعگیری، اطلاعرسانی، نگهداری رایانهای و رسانهای و ادبیات و قالبهای اثرگذار در حوزه گفتار، نوشتار و ارائه الگوهای برتر گویشی، منشی و کنشی، بسیار عمیق و وسیع است. جامعه روحانیت برای ارتباط با اندیشهها و اثرگذاری در دلها و دیدگاهها به سازماندهی و تلاشی نوین و شایسته و بایسته نیاز دارد و باید برای رسالتی با ابعاد و پیچیدگیهای گسترده و بیسابقه به بازسازی و بهسازی و افزایش کارآیی خود بپردازد.
* متأسفانه حوزه اخلاق با حوزه سیاست مخلوط شده و این رویداد جامعه ما را آسیبپذیر کرده است برای تقویت ارزشهای اخلاقی و دینی چه کارهایی باید صورت گیرد؟
** اخلاق و سیاست با محتوای واقعی و معنای اصیل خود از یکدیگر قابل تفکیک نیستند، یک سیاستمدار دیندار، یک انسان خدامنش و خودنگهدار است، اخلاق سیاسی را از مبانی و پیامهای دینی میگیرد، دین را از سیاست جدا نمیداند و اخلاق سیاستمدار مسلمان را آئینه تخلق به اخلاقالله مییابد. آنجا که سیاست در برابر اخلاق و اخلاق در برابر سیاست قرار میگیرد، سیاست برگرفته از دین و اخلاق، آراسته به گوهر دین نیست، آنچه سیاست نامیده میشود دروغگویی، فریبکاری و بیدادگری است و آنچه اخلاق اینگونه سیاستمداران را تشکیل میدهد رفتارهای آلوده و نامقدس برای دستیابی به منافع و مصالح نامشروع سیاسی است.
* ناهنجاریها و مفاسد اجتماعی از قبیل بدحجابی و بیبند و باری و عدم برخورد قاطع و قانونی امروزه موجب دغدغه عموم شده است برای رفع این نگرانیها چه باید کرد؟
** برای تغییر فرهنگ عمومی، تبدیل ناهنجاریها به هنجار و تبدیل قانونگرایی و هنجارگرایی به فرهنگ ملی باید فرهنگ دینی و فرهنگ ملی سازگار با فرهنگ دینی به گونهای شایسته در ادبیات و قالبهای سنجیده، برگزیده و اثرگذار تبلیغ شود، الگوهای فرهنگی برتر در اندیشه، انگیزه و دل مردم نفوذ اثرگذار بیابند، قانون بیکم وکاست توسط آراستگان به ارزشهای فرهنگی اجرا شود، مبلغان فرهنگ و مجریان قانون برای نمودارسازی فرهنگ مطلوب، پیشتاز آراستگی به ارزشها و الگوهای برتر برای امت اسلامی باشند، دولت به هیچ بهانهای در اجرای قانون سهلانگاری نکند و فرهیختگان به ویژه دانشمندان از مجموعه روحانیون، دانشگاهیان و دیگر اقشار ملت ایران در فرهنگسازی و رشد اندیشههای فردی و جمعی بر مبنای فرهنگ دینی و ملی از هیچ تلاشی دریغ نورزند. بیتردید اندیشهسازی، انگیزهآفرینی، تغییر نگرشهای فرهنگی و تبدیل ارزشهای دینی به فرهنگ عمومی با توسل به زور امکانپذیر نیست. الگوهای بیفرهنگ و مدعی فرهنگ و زورگویان مدعی فرهنگسازی هرگز در تغییر فرهنگ، نقش و سهمی ندارند.
* شما در موضعگیریهای خود همیشه صریح بوده و در انتقاد و نقد عملکردهای غلط و اشتباه گروهها و جریانها سعی داشتید انصاف را رعایت کنید اما به نظر میرسد اخیراً و در برخی از مصاحبههایتان این رویه تغییر کرده آیا شما این را قبول دارید؟
** مواضع بنده در حوزههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر خردگرایی، منطق انسانی، اعتدال، حقانیت و انصاف استوار است و مواضع کنونیام دقیقاً همان مواضعی است که در خطبههای نمازجمعه و مصاحبههایم به افکار عمومی منتقل شده است. امروز از همان مواضع با قاطعیت و شفافیت تمام و بیهیچ تغییر و انحرافی برخوردارم و هر نوشته و گفتهای که بر خلاف مواضع شناخته شدهام به افکار عمومی عرضه شود بیهیچ تردیدی مواضع امام جمعه شمیرانات نیست.
* نظر شما درباره حوادث بعداز انتخابات سال 88 و ارتباط آن با بیگانگان چیست؟
** دشمنان انقلاب اسلامی برای براندازی نظام دینی، طرح و برنامههای مستمر و در حال اجرا دارند، در مقاطع و موارد ویژه متناسب با فرصتها و بهانهها برای پیشبرد اهدافشان برنامهریزی مقطعی و موردی میکنند،اما این تفکر که رویدادهای سیاسی داخل ایران با همه جزئیات آن توسط بیگانگان طراحی شده و در جمهوری اسلامی بیکم و کاست، توسط عاملان مستقیم و غیرمستقیم اجرایی شده است اهانتی بزرگ به ملت و شخصیتهای فرهنگی و سیاسی ایران اسلامی است. متهم کردن کشوری که به دلیل نافرمانی در برابر قدرتهای خارجی در معرض توطئهها و تعرضهای ناروا قرار میگیرد، نظامی که توطئههای دشمنان خارجی را یکی پس از دیگری کشف و خنثی میکند و ملتی که با تمام توان در موضع حمایت از نظام دینی و دستاوردهای انقلاب اسلامی ایستاده است، ضعف و ناتوانی سیاسی، تبدیل شدن به ابزار اجرای توطئههای خارجی و نمودار کاستی در ذکاوت و درایت سیاسی، خودکمبینی و توهم اقتدار افسانهای برای دشمنان انقلاب اسلامی است. وجود عوامل دشمن در درون میهن و ایفای نقش ابزاری جاهلان و معاندان برای دشمنان انقلاب اسلامی و طرح و برنامههای رؤیایی براندازی، واقعیتی آشکار و غیرقابلانکار است ولی منظور کردن اشتباهات، خطاها و بهانه سازیهای تندروان نادان و کجفهمان سیاسی در پرونده تیزهوشیها و برنامهریزیهای دقیق دشمنان خارجی جمهوری اسلامی انصافاً فرسایش عقلی و بیبهرهگی از خرد و منطق انسانی است.
* برخی گروهها و جریانهای تندرو در جامعه به خاطر حاشیه امنیکه دارند اقدام به هرکاری در جهت حذف رقبا و حتی گاهی ساختارشکنی میکنند تحلیل شما از عملکرد این گروهها و نحوه برخورد با آنان چیست؟
** بیهیچ تردیدی جریان تندروی، قانونشکن، دشمنساز، آبروریز و عزتستیز است، تندروان از هر جناحی و در پرتو هر پرچم و نشانی جز ایجاد آشفتگی، اعتمادسوزی و تشدید درگیریهای سیاسی و جناحی نقش و تأثیری ندارند، آبروی افراد و جریانهای مورد حمایت را میریزند، با به کار بردن ادبیات نامناسب و آکندهسازی فضا به توهین و تهمت و دروغ و ناسزا به گسترش ناهنجاری میپردازند، جریان مقابل را کینهدار و عواطف و احساساتشان را جریحهدار میکنند، روحیه انتقامجویی و مقابله را در صفوف مقابل برمیانگیزند و انصافاً در نظام دینی از بلاهای پلشت، منفور و غیرطبیعیاند. باید نظام دینی در چارچوب میثاقهای ملی و مدنی با تندرویها به مقابله برخیزد، مروج و بسترساز اعتدال، قانونگرایی، تعاون و همگرایی باشد و از آلودهشدن چهره اسلام و نظام به منکرگرایی و قانونشکنی تندروان با شدت و دقت بیشتر جلوگیری کند.