تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۳  ، 
کد خبر : ۲۰۰۹۵۲

آسیب‌شناسی احزاب سیاسی در ایران (بخش دوم)

منوچهر ثابتی (تکانتپه ) اشاره: در شماره نخست مقاله " آسیب شناسی احزاب سیاسی در ایران "تعریف حزب مطرح و عنوان شد که حزب به مفهوم گروه و دسته , به مفهوم عام آن همیشه به شکلی وجود داشته است و به زعم " دوورژه " یک حزب, یک گروه اجتماعی نظیر شهر و دهکده نیست ,بلکه مجموعی از گروه های اجتماعی پراکنده در اطراف ملکت است که به وسیله سازمان های هماهنگ کننده به هم پیوسته اند, همچنین چهار رکن برای تعریف حزب ذکر و در پیدایش و تکوین احزاب سیاسی به زمینه های پرورش احزاب سیاسی اشاره شد. در بخش دوم این مقاله دو طریق رشد احزاب و احزاب در ایران از سال . 132 الی 1357 از نظرتان می گذرد. گروه اندیشه

" نظامهایی که نقش مردم را به عنوان اصول زیربنای مشروعیت بها می دهند و خواهان مشارکت عمومی در مسائل هستند نتیجتا به کانالهای مشارکت هم بها داده و آنها را تقویت می نمایند, در این صورت احزاب هم از دو طریق می توانند رشد کنند و شکل بگیرند.
الف): پیدایی حزب از درون انتخابات و قوه مقننه: معمولااحزابی که در داخل پارلمانها تشکل می یابند محافظه کارتر خواهند بود زیرا اعضای اصلی آنها مسئولیتهای سیاسی داشته اند لذا گرایشهای معتدلانه تر و منطقی تری را دنبال خواهند نمود. معمولا این افراد به منظور حفظ گرایشهای خود در دوره های بعدی مجلس و به منظور صرفه جویی هزینه های تبلیغاتی زیر عنوان اهداف و شعارهای مشترکی گردهم آمده و نطفه تشکیل حزب را بنا می نهند, البته چنین وضعیتی منوط بر وجود ساخت قدرتی است که مجال مشارکت گروههای اجتماعی در زندگی سیاسی را بدهد و در این صورت احزاب بوجود آمده هم به نوبه خود موجب دوام و گسترش چنین نظامی خواهد بود.
ب): پیدایی حزب بیرون از انتخابات و قوه مقننه: معمولا احزابی که در خارج از پارلمان شکل می گیرند از گرایشهای رادیکالی و اصلاح طلبانه برخوردار خواهند بود و به هنگامی که به قدرت سیاسی دست یابند گرایشهای آنها معتدلتر خواهد شد. اعضای چنین احزابی, احتمالا در ابتدا در پی هدفی مشترک با انتشار روزنامه ای به دورهم جمع می شوند و اکثر آنها نیز اهداف سیاسی را دنبال نمی کنند اما به دنبال وقوع حوادثی مانند انقلابها و یا انتخابات و یا تحمیل خواسته های خود بر سیستم سیاسی این گروهها سیاسی می شوند و نطفه حزب را شکل می بخشند. حال اگر ساخت قدرتی در یک کشور به نقش مردم بها ندهد و مشروعیت و قدرت خود را براساس قدرت یک گروه واحد استوار سازد و فعالیت گسترده مردم را برای اثبات و وحدت کشور خطرناک و تهدیدآمیز تلقی نماید, چنین نظامی نسبت به احزاب سیاسی و فعالیت آن احساس بی نیازی می کند(15 ) بطور کلی ریشه پیدایش احزاب جدید را باید در تحولات اروپایی بعد از رنسانس جستجو کرد. این تحولات را می توان از یکسو در حوزه سیاسی و اجتماعی و از سوی دیگر در حوزه مناسبات تولیدی و اقتصادی ملاحظه نمود. رنسانس, تصور و تعریف انسان از خودش, جایگاهش, امکاناتش, قدرتش و طبیعت و محیط پیرامونش را بطور اساسی دگرگون ساخت. رنسانس, درک انسان از خودش و جهان پیرامونش را تغییر داد. انسان جدید احساس می کرد دیگر مقهور طبیعت, نیروهای مرموز و ناشناخته , ارباب و فئودالها و حکومت نیست و به کمک علم, تجربه و بالاتر از همه, تفکر می تواند جهان را بفهمد. می تواند به اسرار و راز و رمز ناشناخته پی ببرد و قوانین حاکم بر طبیعت را کشف کند.
انقلاب صنعتی, انقلاب علمی, فروپاشی فئودالیسم, پیدایش کشورهای جدید. راه آهن, ارتش مدرن, تسلیحات پیشرفته ,تلگراف, بوروکراسی, منابع مالی و در یک کلام مجموعه تحولاتی که از رنسانس به بعد در اروپا رخ داد موجب توانمندی دولتهای مدرن گردید. این توانمندی از یکسو و تحولات عرصه تولید و اقتصاد از سوی دیگر, ضرورت دفاع از مصالح و منافع اقتصادی, سیاسی و اجتماعی طبقات, گروهها, اقشار و لایه های اجتماعی رقیب از طریق مبارزات دسته جمعی و گروهی را اجتناب ناپذیر ساخت. مبارزه در جهت تامین حقوقی و صنفی, کاهش ساعت کار, بهبود شرایط کار, افزایش دستمزدها, گسترش حقوق مدنی و در یک کلام بهبود سطح زندگی, ضرورت شکل دادن به حرکتهای سیاسی در قالب احزاب و تشکلهای سازمان یافته را گریزناپذیر ساخته بود. بعلاوه دفاع و پیشبرد آراء و اندیشه های سیاسی, منافع خاص قومی, زبانی و ملیتی نیز در چارچوب احزاب و تشکلهای سیاسی مدرن صورت می گرفت. به سخن دیگر, مبارزات اجتماعی دسته جمعی در قالب احزاب و سازمانهای سیاسی فراگیر, یکی از ویژگیهای جهان مدرن بود. تحولی که تا به امروز تداوم دارد و شاکله یا فرماسیون جدید سیاسی و اجتماعی غرب را تشکیل می دهد. ( 16 )
احزاب در ایران(1320 - 1357)
جامعه ایران از نظر ساختار حکومتی و نوع حاکمیت رژیمهای نظام جمهوری [بعد از انقلاب اسلامی 1357 ] . نهضت مشروطه در اواخر حکومت قاجار, اگرچه با تاسیس نهادهای مردمی جدید مانند پارلمان و احزاب, قدرت دربار و شاه را تضعیف کرد و حضور مردم در نهاد سیاست را ممکن ساخت, اما این انقلاب اسلامی بود که موجب فروپاشی نظام کهن پادشاهی شد و با ایجاد تغییرات بنیادی و ساختاری, دمکراسی و حکومت مردمی را در ایران نوید بخشید.
از مشخصه های بارز دمکراسی تاسیس نهادهایی است که توده مردم از طریق آنها حضور دائم و مستمر در عرصه های سیاسی , فرهنگی و اجتماعی داشته باشند. احزاب از جمله مردمی ترین نهادهای اجتماعی هستند که از میان توده مردم شکل می گیرند و به عنوان حدفاصل بین توده مردم و حکومت نقش بسیار مهمی در مشارکت سیاسی و حضور مردم در ساختار سیاسی دارند.
تاریخ سیاسی ایران شاهد ظهور و سقوط احزاب درسه دوره تاریخی است. الف)= از مشروطه تا سال 1320 ب)= از شهریور 1320 تا 1357 پ)= از سال 1357 به بعد
اولین احزاب سیاسی در ایران پس از نهضت مشروطه شکل گرفتند, از جمله احزاب مهم در این دوره حزب اجتماعیون عامیون (دمکرات) و اجتماعیون اعتدالیون همچنین حزب اتفاق حزب ترقی حزب عدالت (در سال 1296 ه_. ق در باکو تاسیس شد و رهبر آن غفارزاده بود) حزب کمونیست( 1921 به رهبری حیدرعمواغلی تاسیس شد) حزب سوسیالیست حزب اصلاح طلب (به رهبری مدرس) حزب دمکرات مستقل و.. . بودند. پس از انقراض حکومت قاجار و به سلطنت رسیدن رضاشاه درسال .4 13 (ه_. ش) بقاء و حیات احزاب دچار فراز و نشیبهای فراوانی گردید. رضاشاه برای ایجاد یک نظام سیاسی مقتدر به شیوه ای استبدادی حکومت خود را بنیان نهاد و با تشکیل و فعالیت احزاب و گروههای سیاسی خارج از دولت و حکومت به شدت مبارزه می کرد. اما بعد از سقوط رضاشاه و به سلطنت رسیدن محمدرضا شاه پهلوی در سال . 132 و ایجاد فضای باز سیاسی احزاب بسیاری در صحنه سیاسی ایران ظاهر شدند, اما در این دوران هم بقاء و حیات احزاب دچار نوسان گردید. در فاصله بین سالهای . 132 تا 1357 حدود 98 حزب تاسیس گردیدند اما هیچکدام بصورت احزاب اصیل و پایدار نتوانستند باقی بمانند و به فعالیت خود ادامه دهند!
درسال ,1357 با وقوع بزرگترین واقعه قرن بیستم یعنی انقلاب اسلامی, حکومت جمهوری با تفکر دینی برای اولین بار در تاریخ سیاسی ایران حاکمیت را در اختیار گرفت, اما آنچه که در این میان قابل بحث و پژوهش جامعه شناختی است دلایل ناپایداری احزاب در دوران نظام جمهوی مانند دوران حاکمیت نظام پادشاهی است! اگرچه در زمان انتخابات, احزاب گوناگونی اسما اعلام موجودیت می کنند اما احزاب فوق به صورت احزاب پایدار که دارای کمیته ها, آموزشگاهها و نشریات حزبی در سطح کشور باشند, نیستند و عملا فاقد چنین ویژگیهایی می باشند به عبارت دیگر اکثر احزاب در دوره های سه گانه فوق الذکر, احزاب فصلی یا دولتی بوده اند, در صورتی که احزاب اصیل و پایدار از میان توده مردم برخاسته و حمایت مردم حافظ بقاء احزاب می باشد. تشکیل احزاب در نظام سیاسی ایران یک ضرورت اجتناب ناپذیر و حقیقتی غیرقابل انکار است. اما آیا نظام سیاسی ایران در سطح کلان بستر مناسبی برای تشکیل احزاب اصیل و حقیقی فراهم خواهد کرد آیا در حال حاضر فرهنگ سیاسی ایران توانایی پذیرش احزاب را به عنوان نهادی کارآمد که می تواند حضور منظم مردم در صحنه های سیاسی را ممکن سازد, دارد؟
به زعم دانشمندان مکتب هرمنوتیک درمطالعه پدیده های اجتماعی علاوه بر بعد ذهنی و کیفی پدیده ها باید به بعد زمان نیز توجه کرد, چون پدیده های اجتماعی به دلیل سیال بودنشان ریشه در گذشته دارند. اگر امروزبدنبال یافتن علل ناپایداری احزاب در ایران هستیم باید به پیشینه ظهور و سقوط احزاب توجه کرد تا بسیاری از موانع فرهنگی, تاریخی و اجتماعی آن شناخته شود. احزاب مانند هرگروه, نهاد و پدیده اجتماعی در نتیجه دیالکتیک عین[ ساخت اجتماعی] و ذهن [فرهنگ اجتماعی] بوجود می آیند. فاصله بین سالهای . 132 تا 1357 دوران شکوفائی و تکثر احزاب سیاسی در ایران می باشد امابه لحاظ ایدئولوژیکی دارای تفاوتهای بسیاری بودند.
جریانهای فکری و ایدئولوژیکی احزاب
عامل اصلی تجمع افراد در قالب یک حزب, اندیشه و آرمان واحدی است که ایدئولوژی نامیده می شود بنابر این " ایدئولوژی مجموعه کم و بیش متجانس اندیشه ها, باورها و آرمانهایی است برورای دانش که فرد یا گروههایی را مخصوصا به جهت داشتن بعدی عاطفی هیجانی به حرکت می آورد. " ( 17 )
آنچه که باعث تمایز احزاب از همدیگر می شود تفاوت ایدئولوژیکی بین آنها است, خود این مساله اندیشه تحزب و تکثر را بوجود می آورد. گروههای سیاسی ایران بعد از شهریور . ,132 از لحاظ ایدئولوژیکی به چهار جریان فکری تقسیم می شود: 1 ) جریان چپ , 2 ) جریان ناسیونالیستی , 3 ) جریان مذهبی , 4 ) جریان فاشیستی .
احزاب چپ
جریان فکری چپ و مارکسیستی قبل از شهریور . 132 در ایران شکل گرفته بود, اما آنچه که بعد از شهریور . 132 در قالب یک حزب فراگیر به نام حزب توده درآمد, زندانیان آزاد شده گروه معروف 53 نفر به رهبری تقی ارانی که افکار مارکسیستی داشتند بود. حزب توده سمبل و نماد احزاب چپ که حیات طولانی در صحنه سیاسی ایران داشت مروج اصلی ایدئولوژی مارکسیستی بود. فرقه دمکرات آذربایجان, حزب دمکرات کردستان, انشعابیون حزب توده به رهبری خلیل ملکی , حزب رنجبران و. . . در زمره این جریان فکری قرار داشتند. این جریان فکری از ابتدا مورد نقد و بررسی روشنفکران و فعالین احزاب قرار گرفت و با آشکار شدن نقایص این مکتب بسیاری از افراد آن از حزب توده جدا شدند که ضمن جدایی ایرادات وارد برآن را مطرح می کردند. از جمله نقایص این جریان که بطور عام به ذات و ماهیت تئوری مارکسیستی وارد است, جهانشمول دانستن تئوری مارکس, وقوع انقلاب کارگری و نابودی خودبخودی سرمایه داری, نابودی طبقات اجتماعی و ایجاد جامعه بی طبقه و. . . است.
مارکس در طول حیات خود, نظریاتش را مورد تجدید نظر قرار داد. از جمله جهانشمول نبودن مارکسیسم و عدم لزوم جبرگذار به سوسیالیسم از طریق دیکتاتوری پرولتاریارا بارها عنوان کرده است. اما حزب توده معتقد به تحقق سوسیالیسم با گذار از مراحل پنجگانه مطرح شده در نظریات مارکس بود, این در حالی بود که " مارکس و انگلس با مطالعه آثار آدام اسمیت و مونتسکیو و تکامل گرایان اجتماعی مانند گمپلویچ متوجه شدند که از شمال آفریقا تا چین یک نظام و شیوه تولیدی وجود داشته که می توان آنرا شیوه تولید آسیایی نامید. " ( 18 ) بنابر این مارکس و انگلس برای مطالعه اوضاع شرق در صدد یادگیری زبان کشورهای شرقی در آمدند و انگلس زبان فارسی را آموخت. اما دلائل عدم موفقیت مارکسیسم در قالب حزب توده در ایران, هماهنگ نبودن تئوری مارکس با ساخت فرهنگی اجتماعی ایران, دین و مذهب, وابستگی مفرط به شوروی, انشعابات درون حزبی و. . . بود. شاید بی اغراق بتوان گفت بسیاری از اعضای حزب توده [ به غیر از معدودی نخبگان حزب] مارکسیسم را به معنای علمی درک نکرده بودند و روند تکاملی نظریات مارکس را مدنظر قرار نمی دادند و از تجدید نظرهایی که مارکس بعدها در نظرات خود داد بی اطلاع بودند. " مارکس در سخنرانی خود در آمستردام در سال 1872 می گوید: بایستی به نهادها, آداب و رسوم و سنتهای سرزمینهای مختلف توجه داشت. ما انکار نمی کنیم که کشورهایی هستند مثل آمریکا و انگلیس که کارگران درآن امید دارند از طریق راههای مسالمت آمیز به اهداف خود برسند. بنابر این مارکس در دهه آخر عمر خود معتقد شده بود که جبرگذار به سوسیالیسم از طریق انقلاب مسلحانه و خونین دیکتاتوری پرولتاریا می تواند در بعضی از کشورها و در بعضی از شرایط درگذار و انتقالی مسالمت آمیز انجام شود. " ( 19 )
بزرگ علوی یکی از اعضای گروه 53 نفر بطور روشنگرانه ای به این مسئله پی برده بود و به آن اشاره می کند, او می نویسد: " نقشه و طرز عمل یک نفر کمونیست ایرانی می بایست روی مقتضیات ایران طرح گردد و اگر یک کمونیست ایرانی بخواهد در ایران برنامه حزب کمونیست آلمان و یا یکی از کشورهای صنعتی دنیا را که در آن کارگران صنایع تشکیلات منظم و قدرت پا برجایی هستند برنامه خود تلقی کند این عمل و طرز تفکر او سربه دیوار کوفتن است و چنین شخصی را در زبان سیاسی, پرووکاتور[ فتنه انگیز]می نامند. ( . 2 )
حزب توده حزبی وابسته به شوروی و عضو کمینفرم بود, همچنین جو اختناق استالینیستی اجازه هیچگونه نقد و بررسی و انتقاد از مارکسیسم را نمی داد. در صورت انتقاد از کمینفرم اخراج می شد, در نتیجه از حمایت مالی شوروی محروم می گشت و دچار سرنوشتی مشابه سرنوشت انشعابیون می شد. آیا تئوری مارکس یک تئوری جهانشمول بود خود مارکس به این سوال در پاسخ به میخالوفسکی که " سعی می کرد تا طرح مارکس در مورد ریشه های سرمایه داری در اروپای غربی را به نظریه ای فرا تاریخی مبدل سازد و نتیجه بگیرد که برمبنای آن هر ملتی, علی رغم هرگونه وضعیت تاریخی که دارد, ضرورتا این راه را می پیماید مارکس در نامه‌ای که به او می نویسد کوشش وی را مردود می داند و تاکید می کند که آن صحنه فقط با نگاه به انگلستان و اروپای غربی ترسیم شده است . " ( 21 )
برخی از محققان درصدد تطبیق نظریه مارکس با اوضاع اجتماعی ایران برآمدند و درمرحله ای از تاریخ ایران به وجود فئودالیسم قائل اند, اما عده ای دیگر به وجود نظام شبه فئودالی یا بزرگ مالکی معتقدند بنابر این " اقتصاد سیاسی ایران هرگز فئودالی نبوده است. مالکیت خصوصی سست و ناپایدار و برپایه اشکال گوناگون تیولداری قرار داشت که درآن ملک به عنوان یک امتیاز نظامی دیوانی به افراد واگذار می شد, نه اینکه به عنوان یک حق اشرافی پذیرفته شود. به این دلایل و دلایل دیگر, مالکیت خصوصی می توانست پایدار بماند و تمرکز یابد, خود دولت بخش مهمی از زمین های زراعی را در تملک داشت; نظام منوری وجود نداشت و مالکان یک طبقه اجتماعی شهری را تشکیل می دادند. سرواژ [وابستگی کامل دهقان به زمین که با زمین خرید و فروش می شود] وجود نداشت و جز در مورد پرداخت سهم محصول و مالیات به عوامل گوناگون استثمار, هیچ نوع نظام سنتی حقوق و تعهدات دهقانی وجود نداشت; شهر و شهرستان, نسبتا وسیع و متعدد بودند, تجارت گسترده و امری تخصصی بود و در بخش شهری پول هم به عنوان وسیله مبادله و هم به عنوان ذخیره ارزشی نقش بارزی داشت . " ( 22 )
حزب توده در مورد دین برخورد دوگانه ای داشت. در اولین مرامنامه خود تایید و التزام به دین اسلام را صراحتا مطرح کرد ولی بعدها به انکار دین و مذهب پرداخت. " شریعتی در تاکید بر اهمیت اسلام در فرهنگ ایرانی ادعا می کند که بی اعتنایی حزب توده به احساسات مذهبی توده ها, به رویگردانی آنها از این حزب انجامیده است. همچنین شریعتی می افزاید که بیشتر مفاهیم و روشهای مارکسیستی را نمی توان در مورد ایران به کار بست زیرا این کشور برخلاف اروپا, به شیوه تولید آسیایی رفته و رنسانس, جنبش اصلاح دین, روشنفکری, انقلاب صنعتی و گذار از فئودالیسم به سرمایه داری را تجربه نکرده است. ملک الشعراءبهار در انتقاد غیرمستقیم از حزب سوسیالیست می گوید: آیا بذر سوسیالیستی را می توان در زمین لم یزرع محیط عقب مانده ای همچون ایران که هیچ سرمایه دار صنعتی, هیچ کارخانه دار و بنابراین هیچ کارگر صنعتی ندارد, پاشید.
در یکی از مقالات مجله آینده . 1 اسفند .5 13 استدلال شده است که احزاب سوسیالیستی نمی توانند در ایران پا بگیرند, زیرا طبقه کارگر شهری وجود ندارد, طبقه متوسط حرفه ای کوچک است و طبقه بالای زمین دار هنوز بر طبقات پایین روستایی تسلط دارند. بنابراین تا هنگامی که ساختار اقتصادی اجتماعی فئودالی در نتیجه روند صنعتی شدن از میان نرود فعالیت برای احزاب سوسیالیست زود است . " ( 23 ) با توجه به اینکه حزب توده با دوام ترین حزب در میان سایر احزاب بود و حضوری طولانی در تاریخ سیاسی ایران داشت اما نتوانست به صورت حزب اصیل و پایدار باقی بماند.          ادامه دارد...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات