بین الملل >>  بین الملل >> نبض بین الملل
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۳  ، 
کد خبر : ۳۸۱۵۳۰
  بصیرت بررسی می‌کند

بازگشت آمریکا به بگرام امنیت سازی یا امنیت سوزی

رفتار شناسی آمریکا در سراسر غرب آسیا تا جنگ اوکراین، شرق آسیا و آمریکای لاتین نشان می‌دهد که توهم یکجانبه گرایی در حالی در میان سران این کشور موج می‌زند که بحران سازی امنیتی و برهم زدن ثبات کشورها محور این طراحی است که نتیجه آن جنگ‌ها و کشتارهای بیشماری است که امروز بُعد جدید آن را در افغانستان دنبال می‌کند.
پایگاه بصیرت / قاسم غفوری
جهان معطوف به نسل کشی غزه و تشدید جنگ افروزی غرب در اوکراین است که در سخنانی ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در انگلیس مدعی شد که این کشور به دنبال در دست گرفتن مجدد پایگاه نظامی بگرام در افغانستان است. دونالد ترامپ گفت که آمریکا به دنبال بازپس‌گیری کنترل پایگاه هوایی بگرام از طالبان است و این دارایی راهبردی و مهم را که در جریان خروج جنجالی از افغانستان از دست رفته بود، پس می‌گیرد. رئیس جمهور آمریکا اظهار داشت که در حال مذاکره با طالبان است تا نیروهای آمریکایی بار دیگر این پایگاه را که قبلاً بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در این کشور بود کسب کنند. 
این ادعا از سوی ترامپ در حالی مطرح می شود که از یک سو طالبان آن را رد کرده و تاکید دارند که اجازه بازگشت آمریکا را به این کشور نخواهد داد و روابط صرفا در قالب سیاسی و اقتصادی خواهد بود و از سوی دیگر بسیاری از کشورها این رویکرد ترامپ را مغایر با امنیت جهان دانسته و صاحب نظران آمریکایی نیز آن را اقدامی برابر با هزینه های بسیار برای کشورشان عنوان کرده‌اند.
بگرام راهی برای انتقام گیری
هر چند که ترامپ سعی کرده تا به این بازگشت رنگ و بوی امنیت سازی و اقدام برای احیای جایگاه جهانی آمریکا بدهد، اما ابعاد دیگر مواضع وی و سیاست جهانی آمریکا بیانگر اهدافی ورای این ادعاها است.
کارنامه ترامپ نشان می‌دهد که او عقده گشایی از سرشکستگی‌ها و انتقام گیری از مخالفان و منتقدانش را در اولویت دارد، چنانکه فرمان اجرایی روزهای آغازین کار او نیز برگرفته از مجازات افراد، رسانه‌ها، شرکت‌ها و کشورهایی بود که از او انتقاد کرده بودند. از مهمترین ابعاد این انتقام گیری شامل دموکرات‌ها و شخص بایدن می شود، بویژه آنکه در انتخابات 2020 ترامپ به خاطر بایدن نتوانست وارد کاخ سفید شود. با توجه به اعتراض‌ها و تحقیرسازی‌هایی که تاکنون ترامپ علیه بایدن درباره افغانستان داشته می توان گفت که بازگشت به بگرام را می‌توان ادامه انتقام جویی ترامپ از بایدن و دموکرات‌ها دانست. چنانکه بارها ترامپ از جو بایدن رئیس جمهوری سابق آمریکا به دلیل خروج جنجالی این کشور از افغانستان در سال ۲۰۲۱ انتقاد و ادعا کرد که این خروج، سلاح‌ها و سایر دارایی‌های نظامی آمریکا، از جمله پایگاه‌ها، را در اختیار طالبان قرار داده است.
بگرام و یک جانبه‌گرایی آمریکایی
ترامپ در دور اول ریاست جمهوری‌اش بر این تصور بود که با نشست دوحه و توافق با طالبان و اعمال فشار بر دولت اشرف غنی در بازی دو قطبی سازی می‌تواند موقعیت آمریکا را در افغانستان تثبیت نماید، حال آنکه در سال 2021 با خروج آمریکا و ناتو از این کشور، به قدرت رسیدن مطلق طالبان، این رویای آمریکایی بر باد رفت و کشورهایی همچون روسیه، چین و ایران توانستند از فرصت همسایگی برای افزایش روابط با افغانستان بهره گیرند که برگزاری نشست‌های حل مشکلات این کشور در تعاملات منطقه‌ای از جمله این اقدامات بود. تعاملات دولتمردان جدید افغانستان با کشورهای منطقه عملاً مغایر با اهداف بحران ساز آمریکا در منطقه بوده است که از پیامدهای آن می تواند اجرایی شدن طرح‌هایی همچون یک جاده یک کمربند چین و نیز بهره برداری از بندر چابهار ایران باشد که تحولی مهم در همگرایی منطقه‌ای و مقابله با تروریسم اقتصادی غرب است. با توجه به این مولفه‌ها و با عنایت به اینکه آمریکا جنگی سراسری را علیه شرق به پا کرده و به عناوین مختلف به دنبال ضربه زدن به پیوند ایران، روسیه، چین و کشورهای منطقه همچون پاکستان و افغانستان است می توان رویکرد دوباره واشنگتن به بگرام را از ابعاد این طراحی دانست.
این امر زمانی بیشتر نمود می یابد که ترامپ در ماه فوریه در اولین جلسه کابینه خود پس از انتخاب مجدد گفت که در طرح قبلی خروج از افغانستان، «ما قصد داشتیم بگرام را حفظ کنیم، نه به خاطر افغانستان، بلکه به خاطر چین، زیرا دقیقاً یک ساعت با جایی که چین موشک‌های هسته‌ای خود را می‌سازد، فاصله دارد.»
این تحرک آمریکا اقدامی علیه امنیت منطقه است که در چارچوب سیاست‌های بحران ساز و امنیت سوز آن صورت می‌گیرد. چنانکه ترامپ در ادامه گفت که بگرام یکی از بزرگترین پایگاه‌های هوایی جهان است که قادر به خدمت‌رسانی به بمب‌افکن‌ها و هواپیماهای باری بزرگ است. این نوع مواضع نشان می‌دهد که آمریکا هر چند در ظاهر ادعای صلح جویی سر می دهد، اما در عمل همان رویکرد جنگ افروزانه قدیمی را دنبال می‌کند و با اعمال فشار و یا تطمیع اقتصادی و سیاسی به دنبال بازگشت به افغانستان است. رفتارشناسی آمریکا در سراسر غرب آسیا تا جنگ اوکراین، شرق آسیا و آمریکای لاتین نشان می‌دهد که توهم یکجانبه گرایی در حالی در میان سران این کشور موج می‌زند که بحران سازی امنیتی و برهم زدن ثبات کشورها محور این طراحی است که نتیجه آن جنگ‌ها و کشتارهای بیشماری است که امروز بعد جدید آن را در افغانستان دنبال می‌کند.
 در این شرایط سران کابل باید در نظر داشته باشند که دل بستن به وعده‌های آمریکا سرابی بیش نیست، چرا که 20 سال اشغال افغانستان و تحولات منطقه به خوبی نشان می‌دهد که آمریکا هرگز به تعهدات خود پایبند نبوده است. چنانکه حتی به دست نشانده خود اشرف غنی نیز رحم نکرده و از آن حمایت نداشته است. راهکار افغانستان برای خروج از وضعیت کنونی رویکرد به تعامل و اتحاد داخلی با تشکیل دولت فراگیر و پذیرش آزادی‌های اجتماعی در کنار توسعه روابط با کشورهای منطقه است که در کنار تحقق اهداف داخلی این کشور می‌تواند نقش آفرینی و جایگاه منطقه‌ای و جهانی قابل توجهی برای آن به همراه داشته باشد.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات