تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۲  ، 
کد خبر : ۲۰۰۹۵۳

آسیب‌شناسی احزاب سیاسی در ایران (بخش اول)

منوچهر ثابتی (تکانتپه) اشاره: برای مشارکت مردم در نهادهای حکومتی و رسیدن به توسعه سیاسی پایدار, افرادجامعه با عضویت و فعالیت در احزاب می توانند با کسب آگاهیهای سیاسی لازم به اهداف و خواسته های مشروع خود در نظام سیاسی برسند. توسعه سیاسی و مشارکت مردم در نهادهای حکومتی مستلزم وجود نهادهایی است که امکان حضور نخبگان سیاسی برخاسته از میان اقشار و طبقات اجتماعی مختلف برای رسیدن به رده های بالای سیاسی و حکومتی را فراهم سازد. احزاب یکی از مردمی ترین نهادهای سیاسی اجتماعیند که در نتیجه ارتباط مستقیم با توده مردم سخنگوی طبقات اجتماعی موجود در جامعه بوده و به عنوان رابط بین مردم و حکومت عمل می کنند. بقا و حیات احزاب در جوامع مختلف بستگی به نوع رژیم سیاسی, فرهنگ سیاسی و ایدئولوژی حاکم بر جامعه دارد. چرا احزاب در بعضی جوامع پایدارو درجوامعی مانند ایران ناپایدار هستند مقاله حاضر پژوهشی است از پیدایش و رکود احزاب در ایران بین سالهای .1357 ,132 که نگارنده با مطالعه ساختار اجتماعی فرهنگی مقطعی از تاریخ سیاسی ایران , سعی کرده به علل ناپایداری احزاب ولو به طور اختصار اشاره ای داشته باشد.

تعریف حزب
" حزب در معنای گروه, فرقه و دسته ای از طرفداران شخصی که حاضر به دفاع از وی هستند به کار برده می شود. در قرآن اصطلاح حزب الله دوبار در سوره 5 آیه 55 (من یتول الله و رسوله والذین آمنو, فان حزب الله هم الغالبون) و در سوره 58 آیه 23 (اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون )آمده است و حتی در اشاره به قومهای نوح , عاد و ثمود و اصحاب الایکه (سوره 38 آیات 11 و 12 ) و سوره مبارکه احزاب و مومنون و روم (کل حزب بمالدیهم فرحون )کلمه حزب به معنای دسته و طایفه به کار رفته است. همچنین در تقسیم بندی قرآن به جزء و حزب در معنای بخش مورد استفاده قرار گرفته است, اگر چه می توان از دریچه عامترین پدیده جدید در حزب سیاسی و این اصطلاحات تا حدی به اشتراکات اشاره نمود, آنچه موجب دقت در مساله می شود این است که احزاب سیاسی به معنای اخص آن به دنبال کسب و اجرای قدرت به صورت نهادینه هستند همین عنصر باعث می شود تا تعاریف فرقه, دسته , محفل , انجمن و . . . وارد تعریف ما نشود. " ( 1 )
" حزب به مفهوم گروه و دسته, یعنی به مفهوم عام آن همیشه به شکلی وجودداشته است, به زبان دیگر در درون چارچوبهای زندگی انسانی, مثل قبیله, ده, شهر و کشور, گروههای کوچکتر دیگری وجود داشته اند که از یکدیگرجدا بوده اند و ویژگی های خویش را داشتند ولی حزب به مفهوم ویژه آن یعنی حزب سیاسی پدیده تازه ای است . " ( 2 ) به زعم موریس دوورژه " یک حزب, یک گروه اجتماعی نظیر شهر ودهکده نیست بلکه مجموعی از گروهها وجمعی از گروههای اجتماعی پراکنده در اطراف مملکت است (قسمتها کمیته ها انجمنهای ملی و غیره) که به وسیله سازمانهای هماهنگ کننده به هم پیوسته اند. " ( 3 ) لذا کنش متقابل افراد به صورت منظم یا سازماندهی دقیق برای دستیابی به یک هدف مشترک آنها را به هم نزدیک کرده, بنابراین " حزب اجتماع گروه شهروندانی است که آرمان مشترک و منافع ویژه شان آنان را از گروه بزرگتر که جامعه ملی (ملت) است مشخص می سازد و با داشتن تشکیلات و برنامه منظم و یاری مردم می کوشند که قدرت دولتی را در کشور به دست گیرند یا این که با این قدرت همباز گردند,برنامه و آرمانهایشان را به تحقق برسانند و در این راه از همه توانایی ها بویژه از ابزارهای قانونی یاری گیرند. " ( 4 ) در تعریف دیگری از حزب این گونه بیان شده " حزب سیاسی عبارت است از قسمت پیشرفته و فهمیده یک طبقه اجتماعی, که برای تامین منافع طبقاتی و رسیدن به حکومت و اجرای مرام خودبا یک نظام معین مبارزه کرده و طبقه مخصوصی راکه این حزب نماینده آن است در کشمکشهای اجتماعی رهبری می کند. " ( 5 ) اهمیت به قشر پیشرو وهمچنین مبارزه طبقاتی یک نظام سیاسی علیه نظام سیاسی دیگر در این تعریف نشان از رویکردمارکسیستی دارد. اما ماکس وبر جامعه شناس مکتب تفهمی می گوید " احزاب سیاسی جمعیتهای اختیاری می باشند که اعضای آنها می کوشندروسای خود را به قدرت برسانند تا از این طریق به برخی امتیازات مادی و معنوی چون تحقق برنامه های سیاسی دلخواه خود یا نیل به برخی منافع شخصی یا هر دو دست یابند. " ( 6 )
ادموند برگ, حزب را متشکل از افرادی می داندکه بر مبنای اصول خاصی که مورد قبول آنهاست برای حفظ و توسعه منافع ملی تلاش می کنند. جیمز مادیسن نیزحزب را جمعی می داند که براساس منافع مشترک که در تضاد با منابع دیگر گروهها و احزاب سیاسی است با یکدیگر به فعالیت می پردازند. لنین , رهبر انقلاب اکتبر بانگرشی متفاوت از دیگران درکتاب چه باید کرد می نویسد " حزب گروه کوچکی از افرادقابل اعتماد وبا تجربه و معتقد به اصول انقلاب است که در سراسر کشور نمایندگانی دارد که با آنها روابط مخفیانه برقرار ساخته واقدامات انقلابی را پیشه اصلی خود سازد. " ( 7 ) احزاب به یک تعبیر, پل ارتباطی بین جامعه و حکومت به شمار می روند. به تعبیر سیستمی احزاب ابزار خوراک دهنده یا ابزارباز خورد هستند. شات اشنایدردر این خصوص می گوید: " ظهور احزاب سیاسی بدون تردیدیکی از علائم ممیزه و شاخصه های اصلی حکومتها و دولتهای مدرن به شمار می رود. از یک سو این احزاب سیاسی بودند که دموکراسی را خلق کردند واز سوی دیگر دموکراسی مدرن نیز تنها در صورت حضور مدام و فعالیت مستمر احزاب سیاسی قابل دوام و ماندگار است. بدین ترتیب بین دموکراسی و حزب رابطه ای تنگاتنگ برقرار است. " لئون اپشتین, از دانشمندان علوم سیاسی در تعریف حزب سیاسی می گوید: حزب سیاسی عبارت است از " هر گروهی ولو با سازماندهی ضعیف که درصددانتخاب مقامات حکومتی تحت یک عنوان معین باشد. " ( 8 )
لاپالومبارا و واینر در کتاب احزاب سیاسی و سیاست توسعه که با هم نوشته اند, پس از اشاره به تعریفهای گوناگون درباره حزب می نویسند که هر تعریف از حزب بایدچهار فکر و رکن را در برگیرد:
1- حزب باید دارای سازمانهای مرکزی و رهبری کننده و پایدار و ماندنی باشد یعنی این امیدرا باید داشت که دوره زندگی حزب از عمر رهبران درازتر است, به زبان دیگر تشکیلات حزب نباید با مردن رهبران و بنیانگذاران حزب از هم بپاشد.
2- حزب باید دارای سازمانهای محلی پایدار بوده و با سازمانهای مرکزی حزب پیوند همیشگی و گونه گون داشته باشد.
3- رهبران مرکزی ومحلی حزب باید مصمم باشند که قدرت سیاسی رادر پهنه کشور خواه به تنهایی یا به یاری حزبهای دیگر به دست گیرند و آن را رهبری و اداره کنند و نباید به اعمال نفوذ به روی قدرت سیاسی حاکم بسنده کنند.
4- حزب باید از پشتیبانی توده مردم برخوردار باشد. ( 9 )
" احزاب هم به عنوان یک نهاد و هم به عنوان ابزاری که دارای توانایی تحت تاثیر قرار دادن افکار و عقاید در صحنه سیاسی هستند وهم به عنوان رابطی میان توده شهروندان ودولت, احزاب سیاسی معرف قدرت فوق العاده مهم شهروندان در زندگی سیاسی بوده و یا به عنوان نوعی راهنمای انتخاباتی در اختیارقرار دارند و یا همانطور که اغلب اتفاق می افتد به نفع یک موضوع مستقل در جریانات سیاسی کنار می روند, علاوه بر این با دیدگاه بنیاد جامعه شناسی , با پیوندهایی میان نظامهای اجتماعی و سیاسی نیز منجر به تحقیقات و شیوه هایی می شود که از طریق آنها تفاوتهای مربوط به طرفداری حزبی رابطه با تفاوتهایی در عضویت گروهی در جامعه, مثلا میان گروههای اقتصادی, گروههای قومی, فرصتها و موقعیتهایی غیر از احزاب سیاسی نیز وجود دارد که موجودیت آنها برای مشارکت دادن شهروندان در صحنه سیاسی است . " ( 10 )
پیدایش و تکوین احزاب سیاسی
" قبل از پیدایش احزاب سیاسی, گروههای گوناگونی به صورت مذهبی, علمی, سیاسی, صنفی, نقش اساسی در امور سیاسی داشته اند و همین عوامل در بوجود آوردن احزاب سیاسی و تاثیر آن در نهادها و تاسیسات اجتماعی شایان اهمیت است. از لحاظ تاریخ پیدایش احزاب می توان گفت که در اکثر ممالک سندیکاها, انجمنها, گروهها, نطفه های مرکزی احزاب محسوب می شوند. اکثر احزاب سوسیالیست اروپا بوسیله سندیکاها بوجود آمدند ودر مبارزات انتخاباتی نقطه اتکای آنان نیروی فعال سندیکاها بود.
در هر کشوری نضج حزب بستگی به طرز حکومت وکیفیت سیاسی , اجتماعی, فرهنگی و مذهبی دارد. مسائل اجتماعی, سیاسی , اقتصادی و مذهبی را برای پرورش احزاب سیاسی در جوامع بشری می توان به این صورت طبقه بندی کرد:
1- کیفیت سلطه قدرت سیاسی و اداری و اقتصادی بر جامعه .
2- کیفیت توزیع درآمد و ثروت میان اکثریت جامعه .
3- کیفیت دخالت مردم در قدرتهای اداری و سیاسی جامعه .
4- کیفیت استفاده مردم از امکانات فرهنگی و اقتصادی و سیاسی جامعه.
5- کیفیت استثمار و بهره برداری اقتصادی نظام اداری و سیاسی از اکثریت مردم جامعه.
6- کیفیت معتقدات مذهبی و علائق ملی مردم نسبت به سنتهای جامعه.
انجمنها یکی از خاستگاههای مهم احزاب هستند. فعالیت انجمن فابین در ایجادحزب کارگر نمایشگر تاثیر انجمنهای فلسفی است و نیز نقش سازمانهای دانشجویی و گروههای دانشگاهی در قرن نوزدهم هم آوای ظهور اولین احزاب دست چپی را سر داده است. از طرفی سازمان فراماسونری نیز در تکوین حزب رادیکال در فرانسه واحزاب لیبرال اروپایی موثر بوده است و در بلژیک تاثیر آن به نحو مطلوبی چشمگیر است. انجمنهای مخفی چون با مخالفت قانون مواجه می شوند نمی توانند موجودیت خود را در جامعه آشکار سازند از این جهت در کمین هستند تا روزی مانع قانونی برطرف گردد تا از اعماق جامعه سربدر آورند. در این هنگام است که انجمن های مخفی به صورت حزب ظاهر می شوند. اشپنگلر پیدایش احزاب را از مظاهرشهرنشینی می داند ومعتقد است همین که شهرها از روابطی که با ولایات اطراف خود داشت آزاد گردید سیاست دودمانی جای خود را به سیاست حزبی می دهد. بنابر نظر اشپنگلرحزب همیشه و در همه جا نقطه مقابل ومخالف جدی نظام دودمانی است.
روسای حزب معمولا عده محدودی باسوادو ثروتمند هستند که به صورت حزبی با برنامه معین پیش می روند. برنامه مزبورحاوی مقاصدی است که به طور مشروحی موافق با عقل و منطق تهیه و تنظیم گردیده است, اما ازاحساسات فطری عاری می باشد. اساسنامه تمام احزاب مختلف جهان بر اساس آرمانهای ملی و مذهبی نهایی توده های وسیع مردم, قشرهای فشرده آن اجتماع بنا شده است. اما چنان که تاریخ احزاب سیاسی جهان نشان می دهد این روش سیاسی حزبی فقط به خاطر جلب مردم به سوی حزب بوده و هیچ گاه مواد اساسنامه احزاب به صورت کامل به مرحله اجرا در نیامده است . " ( 11 )
" به طور کلی گسترش احزاب بستگی به توسعه دموکراسی یعنی شرکت عامه مردم در انتخابات و سهیم شدن آنان در مزایای پارلمانی دارد, هر چه مجامع سیاسی بزرگتر شوند ودر انجام وظایف خویش از استقلال بیشتری بهره مند گردند. اعضای آنها لزوم متشکل شدن را بیشترو اهمیت کار گروهی و دسته جمعی صمیمانه را بهتر احساس خواهند کرد. هر چه حق رای گسترش یابد متشکل ساختن رای دهندگان درکمیته های شایسته برای معرفی کاندیداها وتنظیم اخذ رای بیشتر محسوس می شود. پیدایش احزاب با ایجاد گروههای پارلمانی و کمیته های انتخاباتی مرتبط است. با وجود این برخی احزاب دارای ویژگی هایی هستند وتکوین آنها خارج از حساب دوره پارلمانی وانتخاباتی است واین امر کیفیت خاصی به احزاب می دهد. ( 12 )
" تاکنون در ارتباط با پیدایش احزاب سیاسی سه رویکرد مطرح شده است. در این سه رویکردیعنی انتخابات, مدرنیزاسیون ونوسازی و رویکرد تضادطبقاتی, پیدایش حزب با تاکید بر چارچوب مشخصی بررسی می شود. رویکرد انتخابات با داشتن اندیشمندانی چون دوورژه استقرارحزب و نظام حزبی , نمایندگی و پارلمان را مبتنی بر یکدیگر دانسته و زیربنای پیدایش حزب را پدید آمدن نظام انتخاباتی در کشور می داند. رویکردتضاد طبقاتی پیدایش حزب را ناشی از رویاروئیها و جنبشهای اجتماعی می داند. این رویکرد توسط مارکس مطرح و از سوی لنین کامل شد. گرچه مارکس پیدایش حزب را باجنبشهای توده و اقلیت پیوند داد ولی لنین از حزبی به نام پیشقراولان پرولتاریادر برپایی یک انقلاب سخن می گفت. در رویکرد سوم, پیدایی احزاب سیاسی با فراگرد توسعه و نوسازی پیوند یافت. اندیشمندان این مکتب واینر, لاپالومبارا و دیوید اپتر معتقدند که هر گاه فعالیتها ووظایف سیاسی دولت به میزان معینی از پیچیدگی برسد و یا این که هیات حاکمه برای محافظت از قدرت سیاسی, پیوستن افرادرا در سازمانهایی به نام حزب ضروری پندارد, احزاب سیاسی تشکیل خواهند شد. در این رویکرد, فرض بر این است که پیدایش و گسترش گروهها یا طبقات جدید در اثرپیشرفتهای صنعتی واقتصادی, موجب فشار توده ها بر هیات حاکمه می شودو حزب, ابزار اعمال فشار است . " ( 13 ) " استین روکان دانشمند نروژی , احزاب سیاسی را نتیجه شکافهای نهفته در متن جامعه می داند وادامه می دهد که برای بررسی احزاب, قبل از پرداختن به سازمان یا کارکرد آن باید شکافهای اجتماعی, ستیزه ها و تنازعات اجتماعی را که برخاسته از درون اجتماع هستند مورد بررسی قرار داد, زیرا احزاب ریشه در شکافهای موجود در اجتماع دارند. " ( 14 )          ادامه دارد...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات